کد خبر:29202
پ
پرویز اذکایی ۱۱

نام پرویز اذکایی بر آثارش می‌درخشد

مراسم یادبود زنده‌یاد دکتر «پرویز اذکایی» (سپیتمان)، یکشنبه‌شب ۲۷ فروردین‌ماه ۱۴۰۲ با حضور خانواده، دوستان و اهالی فرهنگ و هنر و برخی از مسئولان برگزار شد.

میراث مکتوب- مراسم یادبود زنده‌یاد دکتر «پرویز اذکایی» (سپیتمان)، پژوهشگر تاریخ و فلسفه و  اندیشمند بزرگ ایرانی، یکشنبه‌شب ۲۷ فروردین‌ماه ۱۴۰۲ با حضور خانواده، دوستان و اهالی فرهنگ و هنر و برخی از مسئولان برگزار شد.

در این مراسم که با اجرای امیرشهاب رضویان، سینماگر و فعال فرهنگی برگزار شد، تعدادی از یاران و بزرگان ادب و فرهنگ چون استاد علیرضا ذکاوتی‌قراگزلو، دکتر حسین معصومی‌همدانی، دکتر اکبر ایرانی، دکتر زاگرس زند، دکتر جمشید کیانفر و حسین زندی درباره شخصیت فردی، آثار و ویژگی‌های منحصربفرد زنده‌یاد پرویز اذکایی سخنرانی کردند.

دکتر اذکایی کتابخانه‌ای متحرک بود

امیرشهاب رضویان، سینماگر همدانی که اجرای مراسم را بر عهده داشت، در ابتدای برنامه گفت: دکتر اذکایی از آن دسته انسان‌هایی است که دیگر جایش در شهر ما پر نخواهد شد و مشابهش را نخواهیم داشت. زمانی می‌گفتند زنده‌یاد باستانی پاریزی علامه بود و هر کس سوالی در زمینه تاریخ و ادبیات و مانند این داشت، از باستانی پاریزی می‌پرسید، بعد از او سوالاتمان را دکتر جابری‌عناصری می‌پرسیدیم و بعد از او به دکتر اذکایی رسیدیم.

وی ادامه داد: وجود دکتر اذکایی از آن جهت مهم بود که بسیار خوانده بود و وقتی از او سوال می‌پرسیدیم، ما را راهنمایی می‌کرد. بخش زیادی از متون فارسی بر خلاف متون انگلیسی هنوز به اینترنت راه پیدا نکرده است، در نتیجه انسان‌هایی مانند دکتر اذکایی، کتابخانه‌های متحرکی بودند که می‌شد از وجودشان استفاده کرد و جذابیتش به آن بود که آنقدر خوانده بود که شما هر چه از او می‌پرسیدی، پاسخش را می‌دانست اما اهل اعلامش نبود و ما که با او ارتباط داشتیم، می‌دانستیم که چقدر مهربان و بی‌دریغ بود.

نام دکتر اذکایی بر آثارش می‌درخشد

اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسه میراث مکتوب نیز با تأکید بر اینکه دکتر اذکایی با عزم راسخ خود، آثار ماندگاری از خود بر جای گذاشت، توضیح داد: در طول ۳۰ سالی که افتخار آشنایی با وی را داشتم، آنچه در وهله نخست نظر مرا به خود جلب کرد، حس ایران‌دوستی و عشق به وطن و عشق به همدان و عزم و اراده‌ای بود که برای معرفی فرهنگ ایران داشت، بود. در بین شخصیت‌هایی که به منابع کهن ایران باستان تسلط داشته باشند و این آثار را در تألیفات خود بیاورند، نام دکتر اذکایی می‌درخشد.

وی ادامه داد: دکتر اذکایی عرب‌ستیز نبود و عربی می‌دانست اما معتقد بود به زبان فارسی ظلم شده و باید برای حفظ آن آستین بالا زد، به همین علت بعد از کتاب الفهرست ابن‌ندیم که ۷۰۰۰ اثر در آن معرفی شده و اثری از آثار ایران باستان در آن نیست، کتاب الفهرست ماقبل الفهرست را تألیف کرد تا این آثار فارسی به جهان معرفی شود و ما چنین شخصیت بزرگی را از دست دادیم و بعید است جای وی دیگر پر شود.

زندگی پرفراز و نشیب اذکایی

حسین معصومی همدانی، پژوهشگر همدانی نیز گفت: نخستین نوشته‌ای که من از دکتر اذکایی دیدم، یک جزوه ۱۵، ۱۶ صفحه‌ای درباره نوروز بود که مربوط به دوران نوجوانی استاد بود. این نوشته ضمیمه یکی از روزنامه‌های محلی همدان شده بود. از این جزوه تا آخرین نوشته، بیش از ۶۰ سال تلاش و کوشش دیده می‌شود که با وجود مشکلاتی بود که داشت. چه محیط آن زمان و چه روزهای نوجوانی مناسب کار تحقیقاتی نبود اما وی انسان خودساخته‌ای بود. چند سال بین دبیرستان و دانشگاهش فاصله افتاد و در این بین کار می‌کرد و در کنار آن پژوهش‌هایش را ادامه می‌داد. بعد از آن به دانشگاه و بعد به انگلستان رفت و بعد از برگشت به ایران، مدتی در مؤسسه فرهنگ عامه فعالیت می‌کرد و نقش مؤثری در چاپ مجله وزین آن مرکز به‌نام «هنر و مردم» داشت. بعد از انقلاب و انحلال این مرکز هم زندگی دکتر اذکایی با مشکلاتی مواجه شد. می‌خواهم بگویم وقتی از آثار چنین انسانی صحبت می‌کنیم، باید به مشکلاتش هم توجه داشته باشیم.

وی تأکید کرد: من همدانی هستم و همدانی‌ای هستم که بیش از ۵۰ سال است که از همدان دورم و فقط برای دیدن خانواده به همدان می‌آیم. در این مدت تقریباً تمام چیزهایی که از این شهر می‌شناختم، از بین رفته است. نه خیابان‌ها، خیابان‌های سابق هستند و نه کوچه‌ها، کوچه‌های سابق و همه چیز با قبل متفاوت است اما چیزی که برای من از همدان مانده و من را به همدان دوران نوجوانی‌ام وصل می‌کند، وجود چند انسان بود که انگار مثل ستون این شهر را نگاه می‌داشتند که یکی از آنها دکتر اذکایی بود.

معصومی همدانی توضیح داد: به علت سیاست‌های تمرکزگرا به ویژه طی ۴۰ سال اخیر، شهرها از نخبه‌ها و اهل علم محلی خالی شده‌اند، اهالی علمی که زاده و بزرگ‌شده آن شهر بوده‌اند. در همدان هم یک زمانی افرادی مانند آزادهمدانی، موسی‌نثری، غمام، غبار و مانند اینها زندگی می‌کرده‌ و بزرگان فرهنگی این شهر بوده‌اند. آن زمان همدان دانشگاهی نداشت و محدود به چند دبیرستان بود اما وجود این افراد و جلساتی که تشکیل می‌دادند، زمینه فعالیت‌های فرهنگی را ایجاد می‌کرد، چیزی که شهرهای ما از آن در حال خالی‌شدن است. آدم‌هایی که به‌ علت مدرکشان شناخته نمی‌شوند و خودشان اعتبارند، دکتر اذکایی نمونه‌ای از آخرین انسان‌های این‌چنینی بود که در همدان زندگی می‌کرد. باید ببینیم چرا این اتفاق می‌افتد؟ اینکه شهری پزشک، فیزیکدان و متخصص داشته باشد، خوب است اما اگر محیط فرهنگی شهر ما در اینها خلاصه شود، یک چیزی کم دارد و آن خود فرهنگ و تاریخ است.

وی با بیان اینکه همانقدر که شهرهای ما از این استوانه‌های فرهنگی خالی می‌شود، ارتباط دانشگاهیان با معدود آدم‌هایی که از این طایفه باقی مانده‌اند هم سست‌تر می‌شود، تصریح کرد: دانشگاهیان هم نیازی نمی‌بینند که از وجود این افراد تلمذ کنند و چیزهایی یاد بگیرند که در هیچ دانشگاهی تدریس نمی‌شود و همین می‌شود که وضعیت دانشگاه‌های ما چیزی می‌شود که در حال حاضر می‌بینیم. عمر انسان‌هایی مانند دکتر اذکایی به معرفی چیزهایی گذشت که ما داشتیم اما کمتر می‌شناسیم البته این بدان معنا نیست که هر چه دکتر اذکایی و من و امثال ما می‌نویسیم، درست و قطعی است اما اینها راه را باز می‌کنند.

جوهر کار دکتر اذکایی چه بوده؟

معصومی همدانی تأکید کرد: زنده‌ بودن فکر یک آدم به این نیست که ما فقط از او تعریف کنیم بلکه به این است که او را نقد کنیم و راهش را ادامه دهیم. بالاخره باید در این شهر افرادی پیدا شوند که ایده استاد برای نوشتن تاریخ جامع این شهر را ادامه دهند و آن را تکمیل کنند، وجود یک آدم در ادامه پیدا کردن اوست.

وی گفت: رحلت دکتر اذکایی برای من، از دست‌دادن یک استاد و یک دوست بود و این احساس خسران برای همه آنهایی که وی را دوست داشتند، احساس می‌شود اما نمی‌توان گفت چنین خسران‌هایی جبران‌ناپذیرند و قرار نیست مانند دکتر اذکایی داشته باشیم بلکه انسان‌های دیگری در شرایط دیگری زندگی‌ می‌کنند. ما باید بدانیم جوهر کار دکتر اذکایی چه بوده و افراد مستعد را تشویق کنیم که این جوهره را ادراک کنند و راهش را ادامه دهند. اگر فرزندی دارید که به تاریخ علاقه دارد، اینها را در وجود او تقویت کنید.

در ادامه مراسم، میرجلال‌الدین کزازی به‌صورت تلفنی برای حاضران صحبت کرد.

اذکایی خام‌خوار علمی بود

جمشید کیانفر، از دوستان دکتر اذکایی و پژوهشگر نیز گفت: فکر کردم دکتر اذکایی واقعاً چه کسی بود؟ در باب مقام علمی وی بسیار صحبت شده اما می‌خواهم بگویم ما نسلی داریم که در حد فاصل ۱۲۹۰ تا ۱۳۲۵ شمسی از هر نظر نسل فرهیخته‌ای بودند. حالا فرقی نمی‌کند معمار، مکانیک یا افسر نظامی یا استاد دانشگاه و پژوهشگر. اذکایی از این نسل بود، از نسل پاریزی‌ها، ایرج افشارها، زریاب‌خویی‌ها، محمدامین ریاحی‌ها و کم نبودند آنهایی که در عرصه فرهنگ خوش درخشیدند و بسیار خوب کار کردند. من درباره این نسل و آثاری که از آنها به‌جا مانده خیلی فکر کرده‌ام که همه خام‌خوار علمی بوده‌اند، ما همه پخته‌خواریم اما پخته‌خواری علمی خیلی زشت و زننده است که امروزه در دانشگاه‌های ایران رایج و متداول شده است.

وی افزود: خب چطور این اتفاق می‌افتد؟ به کارنامه دکتر اذکایی نگاهی بیندازیم که همه آنها را خودش نوشته است اما امروزه بعضی استادان دانشگاه پخته‌خوار شده‌اند و وقتی به کارنامه آنها نگاه می‌کنید چند صد مقاله و کتاب دارند که کار خودشان نیست و بیشتر کار دانشجویان است. این پخته‌خواری در دانشگاه‌های ما زیاد شده و این بزرگترین ضربه‌ای است که وزارت علوم به علم و فرهنگ این مملکت زده است. دکتر اذکایی پخته‌خوار نبود و خام‌خوار علمی محسوب می‌شد و همه آثارش نتیجه افکار و تلاش‌های خودش بود.

عشق عمیق اذکایی به ایران

زاگرس زند، نویسنده و پژوهشگر نیز در این مراسم به ایراد سخن پرداخت و گفت: استاد اذکایی ادامه نسل علامه‌وار بود اما شاید امروز نتوانیم این شیوه را به علت مشکلاتش توصیه کنیم. علامه‌وار بودن استاد را از چند جهت می‌توان بررسی کرد؛ نخست آن که توانسته علوم قدیم و جدید و از طرف دیگر حوزه‌های مختلف مانند همدان‌شناسی و ایران‌شناسی را کنار هم قرار دهد، بدون اینکه شعارهای میهن‌پرستانه دهد، هم توانسته برای خارج از ایران کار کند، هم برای ایران قلم بزند و هم همدان را معرفی کند. نگاه او کلان بود و فراتر از ایران هم می‌نوشت. یکپارچه‌ دیدن هویت ایرانی در تمام دوره‌ها از دیگر ویژگی‌های استاد اذکایی است؛ بدان معنا که ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام برای او تفاوت چندانی نداشت و هر جا نیاز بوده برای شناخت همدان تا کاسی‌ها هم می‌رفته و آنجا که لازم بوده منابع ایران‌کهن را شناسایی می‌کرده و آنجایی که لازم بوده چیزی از جهان اسلام بیرون بکشد را بیرون می‌کشیده است.

وی ادامه داد: استاد اذکایی یک ایران‌شناس میانه‌رو و منطقی بود؛ بدان معنا که نه خودباخته در برابر شرق‌شناسان و ایران‌شناسان خارجی بوده که تنها به آنها اتکا کند، نه مانند دیگرانی که از آن طرف بام می‌افتند و با بدبینی و تحقیر به آنها نگاه کرده‌اند بلکه وی در میانه این طیف ایستاده است.

زند افزود: عشق واقعی وی به کار پژوهش برای ایران بدون اینکه فریاد بزند، اینکه حتی در دوران بیماری هم کار کند، اینکه زندگی و کتاب‌هایش را وقف کند و اینکه همه دشواری‌های سیاسی و اجتماعی را تحمل کند، نشانه عشق عمیق او به ایران و سرزمینش است.

گمگشته اذکایی کتاب بود

استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو هم که از دوستان نزدیک دکتر اذکایی است، در این مراسم گفت: موضوع صحبت من نحوه مراجعه زنده‌یاد اذکایی به منابع اطلاعی بود که عمدتاً کتاب بود. گمگشته وی کتاب بود. منابع دکتر اذکایی منحصر در کتاب هم نبود، وی انسان مشاهده‌گری بود. ما با هم مبادله کتاب می‌کردیم و من متوجه می‌شدم به کدام بخش از کتاب‌ها توجه داشته است. این برای نویسندگان و محققان خیلی مهم است. گذشته از اینکه از منابع خطی و چاپی کمیاب استفاده می‌کرد، متوجه شده بودم که به فرد اظهارنظر کننده هم توجه می‌کرد و بخش‌هایی را مهمتر می‌دانست. وی فرد دقیقی بود و همه منابع را بررسی می‌کرد. ابایی نداشت که اگر چیزی می‌دانست، عنوان کند که قبل از او هم افرادی آن را مطرح کرده‌اند.

منبع: ایبنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612