کد خبر:18624
پ
1676805_536_0

ای بسا «ناقد» که بعد از مرگ زاد

امتیاز قلم زنده‌یاد بابایی این بود که حرف حق و سخن سنجیده را طوری می‌زد که بر دل می‌نشست.

میراث مکتوب- در پی درگذشت رضا بابایی یادداشتی از دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب در روزنامۀ ایران به چاپ رسیده است که آن را در ادامه می‌خوانید.

مرگ رضا بابایی در کوران کرونای عالمگیر، تا جایی که به یاد دارم، از معدود اتفاقاتی بود که نه تنها در میان گرد و غبار اخبار و حوادث روز گم نشد، بلکه چشم‌هایی را گشود و از پی آن سیل یادداشت‌ها در مدح و ستایش رادمردی که نوشته‌هایش دست به دست می‌شد، روانۀ صفحات شبکه‌های اجتماعی، که رسانه‌های بی در و پیکر روزگار ماست، گردید. بسیار بوده‌اند حوادثی همزمان، گاه اتفاقی و گاه برساخته، که یکی تحت‌الشعاع دیگری قرار می‌گرفته است. اما کرونا با آن یال و کوپالش، نتوانست جلوی شیوع خبر مرگ دردناک نویسنده‌‌ای دردمند را بگیرد. سرِّ این موضوع را باید در آزادگی و ستیهندگی قلمداری دانست که علمدار روشنفکری دینی در این دو دهه اخیر، در میان جمعی از طلاب حوزۀ علمیۀ قم و طرفداران او در بین تحصیل‌کردگان دانشگاهی بود.

امتیاز قلم زنده‌یاد بابایی در میان اقران خود از یادداشت‌نویسان معاصر، این بود که حرف حق و سخن سنجیده را طوری می‌زد که بر دل می‌نشست. نه طعن و لعنی در نوشته‌های او بود و نه گوشه و کنایه‌ای و نه قضاوت و داوری دربارۀ دیگران. حرف‌هایش را در پوشش سؤال و پرسش بیان می‌کرد. پرسشی که مخاطب پاسخ آن را حدس می‌زد. نقد‌های او بر شیوه‌های آموزش و پژوهش کشور، بر روش ترویج دین و دینمداری، بر کوشش‌هایی که جهت ساخت تمدن نوین اسلامی می‌شود و ده‌ها زمینۀ دیگر، حاکی از دورنگری، ژرف‌اندیشی و روشنگری بود. اگر از گذشته مثال می‌زد، آن را چراغی فراروی آینده نشان می‌داد. کم نیستند مثل اینجانب که یادداشت‌ها و مقالات آنها، یا از اطلاعات «تراریخته» و افزوده‌هایی نادلچسب و تصویربرداری از مقالات دیگران است بدون ذکر نام و یاد، یا نقل قول‌هایی از گذشته است بی‌آنکه از اعتبار و سندیت آن چیزی بدانیم و برای آینده دستاوردی داشته باشد و ذره‌ای از اندیشه‌ورزی و پرسشگری در آنها دیده شود.

این روزها که سندروم جعل صدا و متن و فیلم و کلیپ، فزونی یافته است، تا متن و صدایی را می‌خوانی یا می‌شنوی اول شک می‌کنی، بعد با اندک تأمل و جست‌وجو، درمی‌یابی که برساخته و جعلی است. یادداشت‌نویسی بابایی در شبکه‌های مجازی، رنگی روشن و زنگی هشداردهنده داشت و به مصداق آیه «لَتَعرِفنَّهم فی لحن القول» از سیاق و آهنگ کلامش می‌توانستی دریابی که نویسندۀ این یادداشت کیست. حُسن نیّت در کلام بابایی موج می‌زد. لحن او خالی از طعن و نقد او گاه همراه با راهکار بود. برخی رفقا و بعضی رقبا گفته‌هایش را برنمی‌تافتند و بعد از وفاتش هم گذری بر نوشته‌هایش نکردند و یادداشتی ننوشتند.

حرف‌های بابایی حاصل خانه‌تکانی درونی او بود. آنچه می‌گفت، دُر می‌سُفت. چون از دل برمی‌خاست لاجرم بر دل می‌‌نشست. کسی او را متهم به چیزی، جناحی و حزبی نمی‌کرد. خطوط قرمز را می‌شناخت و حدود را مرعی می‌داشت و این هنر بزرگ او بود تا نوشته‌هایش مورد نفی و رد رقبا قرار نگیرد. وابسته به جایی و دنبال پست و مقامی نبود و جز از محل تدریس و برگزاری کارگاه‌های آموزشی و کلاس‌های شرح مثنوی، درآمد دیگری نداشت. یادش گرامی و اهدافش پر رهرو باد.

بار فراق دوستان بس که نشسته بر دلم               می‌رود و نمی‌رود ناقه به زیر محملم‌‌

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612