کد خبر:31998
پ
IMG_20230705_173949-2

گزارش مراسم گرامیداشت زنده‌یاد علی رفیعی علامرودشتی

مراسم گرامیداشت زنده‌یاد علی رفیعی علامرودشتی، روز چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۲، با سخنرانی اکبر ایرانی، علی میرانصاری، سید صادق سجادی و محمدرضا موحدی در مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد.

میراث مکتوب- مراسم گرامیداشت زنده‌یاد علی رفیعی علامرودشتی، روز چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۲، با سخنرانی اکبر ایرانی، علی میرانصاری، سید صادق سجادی و محمدرضا موحدی در مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد.

در ابتدای این مراسم و پس از پخش آیاتی از قرآن کریم، دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، ضمن عرض تسلیت درگذشت زنده‌یاد رفیعی به خانواده ایشان و جامعه علمی کشور، به آشنایی نزدیک ۲۵ ساله خود با ایشان اشاره کرد و گفت: ما در اینجا برای ادای احترام به ساحت یکی از خادمان فرهنگ، الگوی صبر و مقاومت در برابر سختی ها و بلایا و بیماری، جناب استاد علی رفیعی علامرودشتی گرد آمده‌ایم و یاد این عزیز را گرامی می‌داریم.

 

علی رفیعی علامرودشتی، از مهترین خادمان فرهنگ و قلم

دکتر ایرانی در بخش دیگری از نشست با اشاره به این که روز ۱۴ تیر روز قلم نامگذاری شده گفت: این مجلس به یاد یکی از مهترین خادمان فرهنگ و قلم برگزار شده است و در این ایام بی مهری برگزاری مجالس بزرگداشت یکی از وظایف متولیان فرهنگ است.

وی ادامه داد: علی اسوه صبر و پایداری و تسلیم و رضا بود و واقعا این ایامی که ایشان از سال ۸۸ به بعد گذارند ایام بسیار دشواری بود برای کسی که همیشه در فکر خواندن و نوشتن بود و این امکان از او سلب شده بود. «خنک آن کس که چو ما شد / همه تسلیم و رضا شد / گرو عشق و جنون شد / گوهر بحر صفا شد». مصداق بارز این شعر حضرت مولانا، علی رفیعی، بزرگمردی بود که زندگی اش را وقف تحقیق و تألیف و تصحیح کرد.

وی در ادامه به مرور سالشمار زندگی مرحوم رفیعی پرداخت و گفت: علی رفیعی متولد سال ۱۳۳۰ در علامرودشت فارس بود. وی در ۱۲ سالگی برای تحصیل به شیراز، و در ۱۵ سالگی برای تحصیل علوم دینی به نجف رفت. در ۲۰ سالگی یعنی در سال ۱۳۵۰ به قم رفتند و تا سال ۱۳۵۵ از محضر بزرگان در قم کسب فیض کردند. در سال ۱۳۵۶ به علامرودشت رفتند. من در سفر اخیری که برای مراسم تشییع ایشان به علامرودشت رفتم برایم جالب بود که می گفتند ایشان در آن سن یک جوان شجاع مبارز بوده اند که آمد و مردم را از ظلم و ستم آگاه و آنها را دعوت به انقلاب کرد و پاسگاه منطقه را با همراهی جوانان خلع سلاح کردند و به نوعی علامرودشت از اولین مناطقی بوده که این شور انقلابی را نشان داده است.

وی ادامه داد: ایشان پس از انقلاب به تهران مهاجرت کردند و سالهای ۶۰ تا ۶۲ به تدریس در دبیرستان‌ها پرداختند و سپس به زمینۀ همکاری با مراکز علمی تازه تأسیس روی آوردند؛ مراکزی همچون بنیاد دائره المعارف اسلامی با مدیریت دکتر مهدی محقق و مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی با مدیریت دکتر بجنوردی. ایشان با دائره المعارف تشیع و با دائره المعارف ادب فارسی به مدیریت مرحوم حسن انوشه همکاری داشتند. از سال ۱۳۷۰ هم همکاری خود را با کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی شروع کردند و در آنجا مأمور شدند که دانشنامه کتابخانه های جهان اسلام را تألیف کنند و همزمان مقالاتی را برای مجله میراث شهاب می نوشتند که بعضی هم به اسم مستعار بود. شاید اگر هر شماره این مجله ۸ تا ۹ مقاله داشت ۳ یا ۴ مقاله نوشتۀ ایشان بود.

وی همچنین با اشاره به روند تدوین و تصحیح برخی کتب زنده یاد رفیعی، گفت: ایشان برای مقالات «شیفتگان کتاب» منابع کهن عربی را می دید و همزمان از دل این منابع اطلاعات دیگری را هم استخراج می کرد. از جمله در مطالعاتش به اهمیت تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری که کتابی ارزشمند و مفقود شده است، پی برد و مطالبی از آن را در دیگر آثار دید و به این فکر افتاد که این اثر را بازسازی کند و ما قصد داریم یادداشت های ایشان را در این موضوع با کمک دوستان دیگر به چاپ برسانیم.

وی با اشاره به این که از سال ۶۲ تا ۸۸، یعنی ۲۶ سال، دورۀ کار جدی علمی مرحوم رفیعی علامرودشتی است، گفت: این همه اثر که از ایشان سراغ داریم، یعنی حدود ۴۰ جلد کتاب و ۶۰۰ مقاله، حاصل این مدت است. اینها مربوط به دوره ایست که نرم افزارهای فعلی پژوهشی موجود نبود. ایشان از جزئیات کتاب هایی که می خواند در موضوعات مختلف فیش برداری می کرده است. ایشان از ۷۷ تا ۸۲ عضو هیئت تحریریه مجلۀ آینۀ میراث بودند. ایشان هر مقاله اش یک پایان نامه بود و واقعا در نوع خودش یک دانشمند سخت کوش و الگو و نمونه بود و اگر می ماند و دچار بیماری نمی شد خدمات ارزشمندی که داشت بسیار بیش از این می شد.

وی همچنین با اشاره به ماجرای تصحیح دوبارۀ تذکرۀ مطربی سمرقندی، گفت: در شرایطی که این کتاب یک بار تصحیح و چاپ شده بود، اما کاستی هایی داشت و من با آقای رفیعی که بر متون و منابع اشراف داشت، صحبت کردم که این متن را خوب است زنده کنیم و ایشان هم مقدمه نوشتند و هم تحشیه و تعلیقات بر این کتاب افزودند. این میسر نمی شد مگر به اشرافی که به تذکره ها داشتند و کاری کارستان شد.

وی با اشاره به این که مرحوم رفیعی سالها به کشورهای عربی برای خرید کتاب های عربی می رفت، گفت: علی رفیعی به واسطۀ حسن خلق، خوش برخوردی، نشاط و سخت کوشی با عرب ها دوست شده بود و روابط خوبی با آنها داشت. اگر کتاب هایی که ایشان از این کشورهای عربی خریداری کرد نمی بود شاید این کتابخانه هایی که او از طرف آنها مأمور بود، به این عظمت نمی شد و علی رفیعی سهم بزرگی در غنا و ارتقای چند کتابخانه داشت.

وی افزود: پیش از این زندگی نامه ای برای زنده یاد رفیعی در قم فراهم آمده بود که قرار است برای چهلمین روز درگذشت ایشان به همراه اضافاتی چاپ شود و در روزهای آینده هم قرار است مراسم بزرگداشتی برای ایشان در قم برگزار شود.

 

تسلط بر زبان عربی و آشنایی با منابع فرهنگ ایران و اسلام، زمینه ساز توفیق رفیعی

در ادامه علی میرانصاری، از دوستان نزدیک زنده‌یاد رفیعی، سخن گفت و ضمن تشکر از دکتر ایرانی برای شرکت در مراسم تشییع مرحوم رفیعی در علامرودشت و مدیریت آن مراسم و همچنین برگزاری مراسم گرامی‌داشت در مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، گفت: میراث مکتوب در واقع خانۀ یک نسل از محققان ایرانی است که بعد از انقلاب برآمدند و کارهایی که اینجا چاپ شده شاهد این سخن است و علی رفیعی هم یکی از افرادی بود که ارتباط نزدیکی هم با این مؤسسه و هم با دکتر ایرانی داشت.

وی سپس از نحوه آشنایی و همکاری خود با علی رفیعی سخن گفت و اظهار کرد: من گام‌های اولی که در زندگی علمی ام برداشتم اگر علی رفیعی در کنارم نبود شاید نمی توانستم ادامه بدهم. زمانی که من با علی آشنا شدم علی در گام های دهم و بیستم بود و من در گام های اول. ایشان صادقانه در کنار من بود و با صفا و صمیمتی که بسیاری از دوستان می دانند همراه و هم قدم من شد. سابقه دوستی من و مرحوم آقای رفیعی به نزدیک به ۴۰ سال پیش در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی برمی گردد. چند ماهی از شروع کار من در این مرکز نگذشته بود که روزی ایشان همراه با آقای شهبازی از همرزمان آقای بجنوردی در پیش از انقلاب به مرکز آمدند و شاید بخاطر سوابق سیاسی با آقای رفیعی دوست بود. آقای بجنوردی علی رفیعی را معرفی کردند و ایشان پشت میزی که در کنار دست من خالی بود نشست و آن نشستن همان و دوستی ای که تا زمان فوت شان ادامه یافت.

وی با اشاره به آغاز دائره المعارف نویسی در ایران بعد از انقلاب در ابتدای دهه ۶۰، گفت: ایشان در حالی در سال ۶۴ به مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی پیوست که این مرکز از ابتدای سال ۶۳ کار خود را عملا آغاز کرده بود. اما پیش از آن در سال ۶۰ دائره المعارف تشییع کار خود را آغاز کرده بود و آقای رفیعی در آن جا مشغول به کار بود و از کسانی مانند دکتر محقق، آقای خرمشاهی، آقای فانی و مرحوم آقای کریمان در آنجا بهره گرفته بود. یعنی زمانی که به مرکز دائره المعارف آمدند خالی الذهن نبودند و خیلی زود در مرکز درخشیدند. ما در بخش پرونده های علمی بودیم و بعضا مقاله هم می نوشتیم اما آقای رفیعی در حالی که در بخش پرونده ها بود اما تمرکز اصلی اش روی مقاله نویسی بود؛ چون تجربه داشت.

یک همکاری مختصری هم با دائره المعارفی در اردن داشتند چون ایشان به زبان عربی کاملا مسلط بود. ایشان با یک پشتوانه علمی به مرکز آمد و این شاید شانس خیلی ها از جمله شانس من بود که توانستم از دانش ایشان به ویژه در زمینه دائره المعارف نویسی بهره ببرم.

وی همچنین با اشاره به تحصیل مرحوم رفیعی علامرودشتی در حوزه‌های نجف و قم، گفت: شخصیت مستقلی که ایشان داشت به ایشان اجازه نمی داد که خودش را منحصر و محدود به دانسته هایی بداند که از استادان این دو حوزه گرفته است. آقای رفیعی آدم خودساخته ای بود. دانشی را از آن دوره تحصیل گرفت اما خودش این دانش را عمق بخشید و گسترش داد. یعنی خودساخته بود و استقلال رأی داشت. شخصیت دیگری که شبیه آقای رفیعی بود مرحوم آقای جمشیدنژاد اول هم چنین شخصیتی داشت که در مدرسه سپه سالار و بعد در دانشکده الهیات استاد دید اما خودش را مقید و محدود به این دو حوزه نکرد و دامنه اطلاعات و دانش خودش را اینقدر گسترش داد که در حوزه های مختلف نظر می داد. مرحوم آقای رفیعی هم شحصیتی این چنینی داشت و وقتی که به مرکز دائره المعارف آمد یک شخصیت ساخته شده بود.

وی تسلط بر زبان عربی و آشنایی با منابع فرهنگ ایران و اسلام را از جمله ویژگی‌های زمینه ساز توفیق زنده‌یاد رفیعی علامرودشتی دانست و گفت: این موارد باعث شد که مقالات ایشان و کتاب هایی که تصحیح کرده است، ارجاعات فراوانی به کتاب های متعدد داشته باشد. گاهی ۳۰ تا ۳۵ درصد از حجم یک مقاله ایشان را منابعی که استفاده کرده بود تشکیل می داد و این نشانگر چیزی نبود جز تسلط کامل بر منابع فرهنگ ایران و اسلام.

ایشان بیش از ۳۰ مقاله در دائره المعارف تشیع و ۱۱۰ مقاله در دائره المعارف بزرگ نوشت. در دائره المعارف اردن، در دائره المعارف فلسطین، دائره المعارف ادب فارسی دائره المعارف اسلام ترکیه دائره المعارف ایران. ایشان بیش از این که یک مصحح و یک محقق باشد یک دائره المعارف نویس بود. و یک دریا کار هم در قم انجام دادند.

وی با اشاره به ضایعۀ مغزی پیش آمده برای زنده یاد رفیعی علامرودشتی در سال ۱۳۸۸، گفت: ایشان طی بیست و چند سال این حجم عظیم از آثار را پدید آوردند و اگر در سال ۸۸ آن اتفاق نمی افتاد تصور کنید که با این کارنامه علمی و پشتوانه علمی چه کارهای بزرگی را می توانست انجام بدهد و این بداقبالی ما بود که این حادثه برای آقای رفیعی اتفاق افتاد و از قلم و کاغذ به دور افتاد. اما با همین کارهایی که انجام داد هم نامش همیشه در فرهنگ ایران ماندگار خواهد بود.

 

علی رفیعی معلمی برای همه کسانی بود که بعد از او به دائره المعارف بزرگ آمدند

در بخش بعدی این مراسم نیز سیدصادق سجادی، معاون سابق علمی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، سخن گفت و با اشاره به آشنایی خود با مرحوم رفیعی از سال ۱۳۶۴، اظهار کرد: در آن زمان در مرکز دائره المعارف بخشی با عنوان پرونده های علمی شکل گرفت و مقرر شد افراد فاضل و محققی در این بخش حضور پیدا کنند که از نخستین کسانی که وارد این بخش شدند آقای دکتر میرانصاری و مرحوم آقای رفیعی بودند.

آن زمان گروه های علمی اندک بود و از آقایانی که برای تشکیل پرونده های علمی آمده بودند مقرر شد کسانی که فضل شان اثبات شده بود دست به تحقیق و تألیف بزنند و مخصوصا مرحوم آقای رفیعی به زودی تبدیل شدند به یکی از مهمترین ارکان تحقیق و تألیف دائره المعارف و حجم بزرگی از مقالات دائره المعارف را مخصوصا در دو دهه اول فعالیت آن به خودشان اختصاص دادند.

وی ادامه داد: اگر یک بررسی آماری بشود حجم مقالاتی که فضلای بخش پرونده های علمی در نخستین سال های فعالیت دائره المعارف بزرگ نوشتند و چاپ شد خیلی بیش از مقالاتی است که مدیران بخش ها یا بعدا دستیاران و معاونان بخش ها نوشتند. مقصود این است که اساس و پایه دائره المعارف بزرگ اسلامی را محققان جوان بخش پرونده های علمی بنیان گذاشتند. البته موجب افتخار بود که در همان ایام مفاخر علمی هم بودند و مقاله می نوشتند اما آن اساتید به لحاظ حجم کار به پای جوان ترها نمی رسیدند چون نمی توانستند وقت زیادی صرف کنند.

شخصی مانند آقای رفیعی هم به جهت جوانی و هم به جهت گسترۀ وسیع علایق و مطالعاتش این امکان را داشت که در حوزه های مختلف کار کند. آقای رفیعی و یکی دو تن دیگر برجستگی خاصی داشتند و

وی در خصوص بخش پرونده‌های علمی نیز گفت: ما در ابتدای کار در مرکز دائره المعارف کتابخانه ای داشتیم که به تدریج توسعه پیدا کرد اما با توجه به این که بعضی از نویسندگان و محققان ما خارج از مرکز بودند بنا بر این شد که برای این که وقتی از آنها برای تهیه و جمع آوری منابع از آنها تلف نشود محققان بخش پرونده های علمی منابع مربوط به هر مدخل را جمع آوری کرده و در اختیار نویسندگان قرار دهند. به نظر من بنیانگذار این شیوه آقای رفیعی بود که منابعی را که در مرکز وجود نداشت از کتابخانه های دیگر دریافت و برای کتابخانه دائرهالمعارف کپی کند. این شیوۀ ایشان به زودی به عنوان یک قاعده جا افتاد و یکی از عوامل گسترش کتابخانه مرکز همین شیوه بود. بسیاری از این کتابها در آن زمان نایاب بودند و هنوز هم نایاب هستند و به زحمت در کتابخانه های دیگر یافت شده است. ایشان روابط نزدیکی با کتابخانه های مختلف به خصوص کتابخانه های قم داشت و همین امر کمک کرده بود که ما به این منابع دسترسی پیدا کنیم.

وی افزود: به همین سبب پرونده هایی که ایشان فراهم می کرد از بهترین پرونده های علمی بود چون منابع را خیلی وسیع می دیدند و از همین روی کمتر پیش می آمد که نویسندگان مداخلی که مرحوم آقای رفیعی پرونده آن را تدوین کرده بودند برای منابع دیگری اعلام نیاز کنند.

وی همچنین با اشاره به سجایای اخلاقی زنده‌یاد رفیعی گفت: ایشان هیچگاه شکایتی از کسی نداشت و دربارۀ شخصی بدگویی نمی‌کرد و همچنین با این که کارهای مختلف و متعددی انجام می‌داد اهل ادعا نبود و آرام‌ترین و ساکت‌ترین محقق با این همه فضل و فعالیت بود که من دیدم.

وی عارضه بیماری آقای رفیعی و سکته ایشان را وارد شدن ضرری به مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی دانست و گفت: ایشان سالهای متمادی در زمینه تهیه پرونده، شناسایی منابع، جذب منابع، تحقیق در زمینه های مختلف فرهنگ ایران و اسلام و تألیف مقالات کار کرده بود و یک استاد و معلم برای همه کسانی بود که بعد از او وارد دائره المعارف می شدند. مخصوصا در سال های قبل از بیماری ایشان همه کسانی را که به دائره المعارف وارد می شدند ما به آقای رفیعی معرفی می کردیم که یکی از دو سه نفر افراد باسابقه ای بودند که می دانستیم دانسته های خود را به نحو احسن به افراد تازه کار منتقل خواهند کرد. این افراد قطعا تصدیق خواهند کرد که در شناسایی منابع، در محک زدن میزان اعتبار یک منبع برای یک موضوع خاص و ظرائف و دقایق کتابشناسی چیزها از ایشان آموخته اند.

وی در پایان گفت: آثار مختلف ایشان پایه و مایه علمی و علایق ایشان را به حوزه های مختلف نشان میدهد و خدایش بیامرزد که میراث علمی قابل توجهی از خود به یادگار گذاشت.

در ادامه بخشی از سخنرانی زنده‌یاد علی رفیعی علامرودشتی در چهل و پنجمین نشست تخصصی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «نقد و بررسی کتاب المختصر من کتاب السیاق لتاریخ نیشابور» که در تاریخ ۲۶ تیرماه ۱۳۸۵ برگزار شده بود، پخش شد.

 

مقدمۀ علی رفیعی بر تذکره الشعرای مطربی سمرقندی نشانگر دانش و تسلط علمی اوست

سخنران بعدی نشست محمدرضا موحدی بود که در ابتدا و پس از عرض تسلیت غزلی از هوشنگ ابتهاج با مطلع «فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت / دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت» را خواند.

وی ضمن اشاره به سابقۀ تحصیلات حوزوی مرحوم رفیعی، به ذکر خاطره‌ای از حضور ایشان در مجلسی در محضر آیت‌الله مرعشی نجفی و حمایت و تأیید ایشان از جایگاه علمی زنده‌یاد رفیعی پرداخت.

وی سپس از نثر و نوشتار زنده‌یاد رفیعی تجلیل کرد و گفت: دانش آموختگان حوزه های علمیه با وجود عمق دانش اما معمولا نثر خوبی ندارند و عموما حتی وقتی در حال نوشتن فارسی هستند ذهنی عربی گرا دارند و نتیجه این می شود که نسل جوان دانشگاهی اصلا علاقه ای به نوشته ها و نثر این افراد نشان نمی دهند. اما آقای رفیعی با وجود دانش‌آموختگی در حوزه‌های نجف و قم، با نثرهای روزآمد آشنا بود. او متن های متعددی از نویسندگان مطرح خوانده و این متن ها به صورت ملکه در ذهنش نشسته بود و همین امر موجب شده بود نثری شیوا داشته باشد. من به چشم یک ویراستار و ادبیاتی که نثر او را می خوانم اصلا ایرادی در آن نمی توانم پیدا کنم و همان چیزهایی که خوانده او را با استاد نثر تبدیل کرده است.

وی در ادامه چند سطر از کتاب «شیفتگان کتاب» نوشتۀ مرحوم رفیعی علامرودشتی را به عنوان شاهد مثال نثر شیوای او خواند و سپس افزود: علی رفیعی چون خود شیفتۀ کتاب بود در این کتاب داستان ۱۷۰ تن از عالمان قرن دوم تا قرن هشتم را که به علتی خاص مانند فروختن همه زندگی خود برای خریدن یک کتاب می توان آنها را شیفتۀ کتاب خواند گرد آورده است. البته اینها ابتدا به صورت سلسله مقاله چاپ شد و بعد به صورت کتاب درآمد.

وی همچنین گفت: ای کاش زمانه به علی رفیعی فرصت می داد تا زندگی نامه خود را می نوشت و قطعا با آن استادانی که دیده بود و ارتباطاتی که پیش از انقلاب در نجف داشت، اگر خاطرات خود را مکتوب می کرد، خیلی از ناگفته ها حتما در آنجا مشخص می شد و به نوعی تاریخ انقلاب را می شد در آن زندگی نامه دید.

وی رفیعی را عالم در چند زمینه، دارای تقوای، شیفتۀ کتاب، و تتمه السلفین توصیف کرد و مقدمۀ او بر تذکره الشعرای مطربی سمرقندی را نشانگر دانش و تسلط علمی او دانست.

در زیر فیلم این جلسه را می توانید ببینید.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612