کد خبر:33400
پ
حسین مسرت ۴

بهره‌مندی از گویش یا زبان تاجیکی

دانشمندان، زبان‌شناسان و فرهیختگان تاجیکستان در طول سالیان، برابرنهادهای بسیاری برای واژه‌های بیگانه ساخته‌اند، که می‌توان از آنها بهره برد.

میراث مکتوب- در گوشۀ سمت خاور ایران و به فاصلۀ یک کشور، کشوری باستانی، ایرانی و آریا نژاد به نام تاجیکستان قرار دارد. چیرگی هفتاد سالۀ روسها در زمان برپایی اتّحاد جماهیر شوروی بر همۀ سازمان های اجتماعی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و حتّی فرهنگی این کشور باعث نشد که آنها دست از فرهنگ پربار، ریشه دار و دیرینه سال خود بکشند. خط شان را روسها به هر ترفندی بود دگرگون کردند؛ امّا زبان آن ها را نه.

نگارنده در سفری دو ماهه که به این کشور در بهار سال ۱۳۸۳ داشت، توانست ده‌ها واژۀ ناب و سختۀ فارسی را از خلال گفت‌وگوهایش با مردم، دانشگاهیان، کسبه و حتّی رادیو و تلویزیون آن به دست بیاورد، چنان که هرکس در نگاه نخست به این واژه‌ها برمی خورد، گمان می برد که آنها از متن های کهن سده های سوم تا ششم قمری و از خلال کتاب های حدود العالم، تاریخ بیهقی و سفرنامۀ ناصر خسرو و غیره بیرون آورده شده است و هرگز نمی تواند بپذیرد این ها بر زبان عامی ترین و بی سواد ترین مردم آن دیار روان است. (متن کامل این واژه ها و  اصطلاح ها در پایان کتاب سفرنامۀ تاجیکستان به کوشش نگارنده زیر چاپ است).

کار نیکی که دانشمندان، زبان شناسان و فرهیختگان آن دیار در طول این سالیان کرده اند، واژه سازی و برابرنهاد بسیاری از واژه های بیگانه و حتّی نا آشنا بود که به عنوان نمونه یک واژۀ آن در دهۀ ۶۰ مدّت زمانی در ایران رایج شد و آن هم واژۀ «چرخ بال» برابر هلی کوپتر بود که بعدها فرهنگستان ایران واژۀ «بالگرد» را ساخت و آن واژه به کنار رفت. کما اینکه آنها نیز واژۀ «فرودگاه» را از ما گرفتند و به جای «ایرپورت» گذاشتند.

سالها پیش، آقایان دکتر محمّدجان شکوری و دکتر عبدالقادر مینازوف، از کشور تاجیکستان عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران بودند و اکنون هم دکتر صفر عبدالله، عضو آن است. به هر روی، هنوز هم می شود با توان بیشتر از ظرفیّت زبانی و زبان دانان کشور تاجیکستان در واژه سازی بهره برد؛ و آن هم مشارکت بیشتر تاجیک ها در کارگروه واژگرینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. باید دنبال تاجیکان اندیشمندی بود که در ایران باشنده هستند.

نگارنده از سال ۱۳۸۳ تاکنون هنوز فرصت نکرده به فرهنگ تاجیکی – فارسی که زیر نظر دکتر محمّدجان شکوری در سال ۱۳۸۴ در ایران چاپ شده، نگاه کند و آنچه به عنوان گواه می آید، واژه ها و برابرنهادهایی است که خود بدان دست یافته است. بی گمان اگر زمانی بدان فرهنگ نگریسته شود، واژه های افزون تر و بهتری دست‌یاب می شود.

چند واژۀ نمونۀ تاجیکی

آثارخانه = موزه

آشیانه = طبقه

آموخته = عادت کرده

اِغواگری= توطئه

اَنداز = مالیات

بازداشتن = توقّف، منع، ممنوعیّت

بالشتک = استامپ

 باوری همدیگری = اعتماد متقابل

بخشیده = تقدیم کرده، هدیه کرده

بدنام کنی = اتّهام

برابری = تعادل

برهم دادن = انحلال

 بستگی = التزام

بس کرده = متوقف

به پُرّگی = به طور کامل

به گردن بار کردن = تحمیل کردن

 به هم آوردن = اتّفاق

 بیماری خرچنگ = سرطان

پای افزار = کفش

 پُرّه= کامل، کاملاً

پیچه = مُهر

پیش بَری =  ارائه

پیش تره  = سابق ، قبلی

 پیشروی = سبقت

پیشکی = قبلاً ، از قبل

پیوند = جذب

 تالار= سالن

تب لرزه = تشنّج

تَربُز = هندوانه

تنباکو = سیگار

تن فروشی = روسپی گری، فاحشگی

جای گذاری= انتصاب

جایگیرکردن = استقرار

چای نَک = قوری

چرخ بال = هلی کوپتر

چَنبره = حلقه

خاموشی = سکوت

خَلطه = پاکت

خواجگی = اداره

خواجه = رئیس

خوانش = مطالعه

خوانشگاه = سالن مطالعه

خوراک  = غذا

خوراک خوری = غذا خوری

خوراندن = تغذیه

 دخل دار =  مسئول

درآمدگاه = محلّ ورود، ورودیه

درازدست = مقتدر

 درکار = لازم

دریافت = استقرار

دست درازی کردن = تصرّف

 دستگیری = مساعدت

دسته = تیم، گروه ورزشی

دگر ساختن = عوض کردن

دَم گیری = استراحت

 دوام = مدّت

دیار = وطن

 رانده شدن = اخراج شدن

 روان = جاری

 روی خط = کپی ، فتوکپی

زیست = اقامت

سازشنامه = قرارداد، صلح نامه ، مصالحه

سحر = صبح

 سرداور= داور وسط در بازی های ورزشی

سرود سال = فستیوال آواز

سنجش = قیاس ، مقایسه

سودا = معامله

 شاه مات = شطرنج

شد = قبول

شِکنک = قندشکن، گردو شکن و نظایر آن

صنف = کلاس

فارَم = معتدل

فشرده= خلاصه

فهمِش = درک

قفا = عقب

 قفا ماندگی = عقب ماندگی

قوس = پرانتز

 کاخ = سالن

کان = معدن

کردار = عمل

 کرسی چه = صندلی

 کِشار یافتن  = طولانی شدن

 کمان = پرانتز

 کمبودی = نقص

 کمِش = (kamesh) حدّاقل

کنده = (kandaeh ) قطع

کورپه = لحاف

کورس = سال تحصیلی دانشگاهی

 کهنه = عتیقه

گپ= بحث، حرف، صحبت                                                                                                                                                                                         گذرش = انتقالی

گُرده = (gordah) کلیّه

 گرسنه نشینی = اعتصاب غذا

گزَک = (gazak) ساندویج

گشایَک = دربازکن

گفت و شنید = مذاکرات

گل چنبره = حلقۀ گل

گمان بر = مظنون

گنده = ( gandah ) فاسد

لَت = ضربه

لت خوردن = مضروب شدن

ماشین بارکش خودریز = کامیون کمپرسی

مانندی = شباهت

 مراسا = موافقت

مربّع = کروشه

 مرکز گرمی = تأسیات حرارت مرکزی

مشق = رژه،  مانور

مغز = اصل

 منبر = تریبون

ناترسی= شجاعت

ناخنک = گیومه

نارسا = نقص

نَسک = عدس

نشئه مند = معتاد

نغز= عالی

نُکس = (noks) نقص

 نوار = فیلم

نوار بردار = فیلم بردار

نواربرداری = فیلم برداری

نیاگان = نیاکان

نیست کردن = منهدم

واخوری = ملاقات

والا = عزیز

وامخواه = طلب کار

وزین = ثقیل

وهم = وحشت

ویران شدن = نقض

هدهه = عجله

همدیگر بخشی = صلح و صفا ، کنار گذاشتن جنگ و کدورت و خصومت ، عفو عمومی

همدیگری = متقابل

همزاد = دوقلو

همیان = جیب

هَندله = طالبی

هنگام = درکُل

هوسکار = آماتور

هیکل = (haykal) مجسّمه

یاور = معاون

یَراق = سلاح

 یک جا شوی = تجمّع

حسین مسرت

منبع: روزنامه اطلاعات، پیوست فرهنگی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612