
ميراث مكتوب – در سال 1949، جوزف کمبل (1987-1904)اسطورهشناس امریکایی، در کتاب قهرمان هزار چهره دیدگاه خود را دربارۀ اسطورۀ یگانه طرح می کند: قهرمان به زندگی روزمره و روزمرگی زندگی پشت می کند؛ سفری مخاطره آمیز را به جان پذیرا می شود؛ به مقابله با موجودات متخاصم و نیروهای بازدارنده می پردازد؛ بر آنها فایق می آید و سرانجام در بازگشت، فضل و برکتی را که رهآورد این سفر خطیر است، به یارانش ارزانی میدارد. در این الگو، کمبل به شیوۀ رایج ساختارگرایان، در پی ارائۀ نمایهای بنیادین برای کهنالگوی سفر قهرمان است. به همین منظور، شواهد متعددی را از داستانهای اقوام و ملل مختلف فراهم میآورد و طرحی جامع را در این زمینه پیشنهاد میکند. در مطالعۀ حاضر، رابطۀ بین دو حوزۀ معین در نقد کهنالگویی – تصاویر ازلی و کهنالگوی سفر قهرمان – در روایت داستان هفت خان رستم از شاهنامۀ فردوسی بررسی شده و در پایان مزایا و کاستی های این الگو نقد شده است.
متن كامل مقاله «بررسی ساختار در هفت خان رستم: نقدی بر کهن الگوی سفر قهرمان» نوشته محمودرضا قربان صباغ كه در شماره 180 مجله علمي – پژوهشي جستارهاي ادبي به چاپ رسيده است را در فايل پايين مطالعه كنيد.
متن كامل مقاله «بررسی ساختار در هفت خان رستم: نقدی بر کهن الگوی سفر قهرمان» نوشته محمودرضا قربان صباغ كه در شماره 180 مجله علمي – پژوهشي جستارهاي ادبي به چاپ رسيده است را در فايل پايين مطالعه كنيد.