کد خبر:38793
پ
محبتی ۵

اندیشمندانی که رمزهای سلامان و ابسال را بازگشایی کردند

نشست «نور حکمت و سایۀ خیال، نقد و تحلیل سلامان و ابسال» از مجموعه درس‌گفتارهایی دربارۀ جامی با سخنرانی مهدی محبتی برگزار شد.

میراث مکتوب- شانزدهمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی دربارۀ جامی به «نور حکمت و سایۀ خیال، نقد و تحلیل سلامان و ابسال» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر مهدی محبتی چهارشنبه ۱۳ دی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

محبتی با اشاره به نکته‌هایی که در جلسه پیشین گفته بود سخنانش را این چنین ادامه داد: سلامان و ابسال قصه‌ای رمزی است که در قرن سوم هجری به دست حنین بن اسحاق از یونانی به عربی ترجمه شد. در روایت حنین بن اسحاق، سلامان، شاهزاده یونانی که گرفتار عشق دایه خود ابسال شده بود، به سبب ملامت شاه و اطرافیان به همراه ابسال به جزیره‌ای دور دست گریخت و پس از آن که شاه سلامان را به ترک ابسال وادار کرد، سلامان دست در دست ابسال در دل دریا فرو رفت، اما به فرمان پادشاه سلامان زنده ماند و دریا ابسال را در کام خود فرو برد. سلامان که پس از مرگ ابسال بشدت بی قرار و آشفته شده بود، به تدبیر مشاور حکیم شاه و با تعالیم او از عشق ابسال رهایی یافت و شایسته پادشاهی شد. تأویل رمزهای این قصه از همان آغاز ذهن اندیشمندانی همچون ابن سینا، فخررازی، خواجه نصیر طوسی، جامی و… را به خود مشغول ساخت و هریک به تحلیل برخی از رمزهای آن پرداختند.

شرح سه روایت که خواجه نصیر نقل کرده است

سلامان و ابسال کتاب مهمی است، فخر رازی می‌گوید حل‌کردن مسئله سلامان و ابسال از هر کسی برنمی‌آید اما خواجه نصیر معتقد است که او اشتباه می‌کند. مراد ابن سینا چیستان نیست. اشاره دیگر در رساله قضا و قدر است؛ او می‌گوید هر کسی که دچار ظن می‌شود نمی‌تواند مانند حضرت یوسف یا ابسال خودداری کند و با رعد و برق همه چیز روشن می‌شود. وقتی خواجه نصیر کتاب اشارات و تنبیهات را شرح می‌دهد  با دیدگاه فخر رازی که این داستان را معمایی حل‌نشدنی می‌دانست، مخالف بود. ابن سینا در دو مقام به سلامان و ابسال اشاره می‌کند؛ یکی رساله قضا و قدر و دیگری در نمط نهم اشارات است. خواجه نصیر می‌گوید که ابن سینا داستان را درست نقل کرده است. در ادامه به شرح سه روایتی می‌پردازیم که خواجه نصیر در شرح اشارت نقل کرده است.

روایت اول این است که سلامان و ابسال دو برادر هستند. سلامان بزرگتر است. همسر سلامان عاشق ابسال می‌شود و با مکر، خواهر خودش را به عقد ابسال درمی‌آورد اما شب حجله، خودش به جای خواهرش آنجا حاضر می‌شود. در آن هنگام ناگهان رعد و برق می‌زند و ابسال متوجه می‌شود چه اتفاقی افتاده است. سپس پیش برادرش می‌رود و به او می‌گوید که نمی‌تواند در این فضا زندگی کند و باید به جنگ برود. همسر سلامان دسیسه‌چینی می‌کند تا ابسال در جنگ کشته شود. با این حال ابسال کشته نمی‌شود و به قصر برمی‌گردد. باز همان روند قبلی تکرار می‌شود و همسر سلامان در غذای ابسال زهر می‌ریزد و او می‌میرد. سلامان بسیار ناراحت می‌شود و در خواب متوجه قضایا می‌شود. او همه عاملان قتل را مجازات می‌کند و می‌کشد.

روایت دیگر، که به روایت جامی نیز نزدیک‌تر است، درباره پادشاهی است که فرزند ندارد و از زن‌ها نیز به شدت بدش می‌آید. او از حکیم خود درخواست می‌کند تا این مشکل را حل کند و او پیشنهاد می‌دهد که از پادشاه نطفه بگیرند. حکیم نطفه را می‌گیرد و بچه را پرورش می‌دهد. پس از اینکه به مرحله شیرخوارگی می‌رسد او را به دایه‌ای می‌سپارد که ابسال نام دارد. در ادامه این فرزند عاشق دایه‌اش می‌شود. وقتی پادشاه و دربار متوجه این امر می‌شوند تلاش می‌کنند تا آن‌ها را از هم جدا کنند. آن دو متوجه می‌شوند و با هم فرار می‌کنند. پادشاه از کارش پشیمان می‌شود و تلاش می‌کند تا آن‌ها را برگرداند. حکیم، تصوری از زنی دیگر به نام زهره را در ذهن او پررنگ‌ می‌کند تا ابسال را فراموش کند و به تدریج موفق می‌شود.

روایت سوم این است که ابسال و سلامان همسفر بودند و در راه گرفتار دزدها می‌شوند. سلامان آدم نیک‌سیرتی بوده است و به راحتی آزاد می‌شود اما ابسال تا آخر عمر گرفتار می‌ماند.

نکات مخفی که در سلامان و ابسال وجود دارد

پیش از تفسیر این روایات باید مسئله‌ای را بررسی کنیم؛ آیا سه رساله‌ی ابن سینا، یعنی حی بن یقظان، رساله الطیر و سلامان و ابسال با هم ارتباط دارند و نوعی سه‌گانه هستند؟ هانری کربن درباره این مسئله کار کرده است و معتقد است که این آثار با هم مرتبطند. حی بن یقظان مرحله اول سلوک است برای نجات از دنیا. برخی دیگر معتقدند که عطار نیز سه‌گانه‌ش را بر مبنای این سه اثر نوشته است. حی بن یقظان موقعیت خودش را در غربت جهان درک می‌کند. رساله الطیر اقدامی برای نجات از تنهایی است و سلامان و ابسال مرحله کمال‌یافتگی است. باید توجه داشته باشیم که ابن سینا عارف نیست اما بهتر از همه عرفان را می‌فهمد.

نباید از سهروردی نیز غافل شویم. شمس تبریزی معتقد است سهروردی به دلیل سیاسی کشته شده است و برخی معتقد بودند به دلایل فکری بوده است. همه کسانی که در تاریخ ما کشته شده‌اند به نوعی با مسائل سیاسی در ارتباط بوده‌اند. بزرگترین حربه در تاریخ اسلام، اتهام حلول و الحاد به افراد بوده است. سهروردی نقش مهمی در انتقال میراث سمبلیک در دوران داشت. او تاثیر زیادی بر داستان‌های تمثیلی و رمزی می‌گذارد. سهروردی در قصه غربت غربیه می‌گوید که قصه حی بن یقظان ابن سینا را مطالعه کرده است و در آن به کلمات عجیبی برخورده است. او می‌گوید که نکات اصلی و اساسی که مد نظرش بوده را در این اثر ندیده است اما این نکات مخفی در اثر سلامان و ابسال وجود دارد. ابن سینا می‌گوید این قصه را نوشته است تا برخی از مردم این دنیا را درک کنند و بفهند که مسائل دنیوی راضی‌کننده نیستند. آن‌ها با طی کردن این مراحل می‌توانند کرامات خود را درک کنند.

به کتاب دیگری پیش از جامی اشاره می‌کنم؛ سلامان و ابسال نوشته‌ی ابن طفیل. ابن طفیل کتابی با نام حی بن یقظان نیز نوشته است که با عنوان زنده‌ی بیدار توسط بدیع‌الزمان فروزان‌فر ترجمه شده است. در این رساله راه نجات بشر از غربت در عقل و شریعت است.

روایت به این شکل است که تکه گلی در جزیره‌ای وجود داشت و چهار عنصر اصلی در این گل به خوبی ترکیب شدند. در طی زمان از بهترین قسمت گل، یک قوزک به وجود آمد و بعد آن نیز به دو قسمت تقسیم شد و با جسمی لطیف با هوا پر شد. این باد با امر خدا به نطفه تبدیل شد و انسان از آن پیدا شد. ماده آهویی به این بچه شیر داد و حی بن یقظان اینگونه رشد کرد. روایت دوم این است که در جزیره‌های هند جایی وجود دارد که در آن انسان بدون پدر و مادر به دنیا می‌آید. در آنجا درختانی وجود دارند که میوه‌اش زنان هستند. انسان برای کمال خودش با حیوانات بزرگ شد و با آتش آشنا می‌شود. به تدریج با تفاوت‌های خودش و حیوان آشنا می‌شود. در مواجهه با مرگ مادرش، آهو، بسیار اندوهگین می‌شود و درون‌کاوی می‌کند و می‌فهمد که انسان روح دارد. او مکاشفه می‌کند و به مسائل بنیادین بشر پی می‌برد.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز فرهنگی شهر کتاب

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612