واژة «انجامه»، برابرنهادهاي فارسي براي اصطلاح «ترقيمه» است. اين اصطلاح در سالهاي اخير از سوي برخي استادان پيشنهاد شده است. فارسي بودنِ واژه و به كارگيري آن در آثار پژوهشي نشان ميدهد كه از سوي پژوهشگران پذيرفته شده است و لذا ما نيز آن را در نوشتههاي كنوني به كار بردهايم.
نكته بايسته يادكرد اينكه براي نوشتن انجامه در مجموعهها معمولاً همانند نسخههاي ديگر عمل ميشد يعني در پايان هركدام از آثار مندرج در مجموعه يك انجامه جداگانه نوشته ميشد اما در برخي مجموعهها نيز كاتب به نگارش يك انجامه در پايان مجموعه بسنده ميكرد. البته در همين مجموعهها نيز نشانههايي براي نمايش دادن آغاز و پايان هركدام از آثار ديده ميشود كه شامل شيوههايي چون نانويس گذاشتن يك يا چند صفحه ميان دو اثر ميشود.
نكتهاي ديگر كه درباره انجامهها بايد در نظر داشت اينكه معمولاً كاتبان تلاش ميكردند تا عبارتهاي انجامه را به شيوهاي بنويسند كه با متن اثر تمايز داشته باشد. اين كار شايد بدين دليل بود كه نگارش انجامه ويژه كاتب است و عبارتهاي آن با عبارتهاي متنِ اثر – كه نوشته مؤلف است – ارتباطي ندارد.
كاتبان براي متمايز نوشتن انجامه معمولاً به دو شيوه عمل ميكردند. يكي اينكه قلمِ انجامه را به قلمي جز قلمِ متن مينوشتند. مثلاً اگر متن به قلم نستعليق بود ، انجامه را به ثلث يا تعليق مينوشتند و يا اگر متن به نسخ بود، انجامه را به رقاع مينوشتد. براي نمونه در «شكل 1» تصوير صفحه انجامه دستنويس تاريخ قم (نسخه 2472 كتابخانه ملي ايران ، مورخ 837 ق) را ميبينيم. چنانكه ديده ميشود متن اين اثر به نستعليق است اما كاتب ، انجامه را به قلم رقاع (البته به شيوه همان سده كه نزديكيهايي با ثلث نيز دارد) نوشته است.
شكل 1
نيز در «شكل 2» دنباله همان انجامه را ميبينيم كه در برگه بعدي از نسخه نوشته شده است.
شكل 2
شيوه ديگر براي متمايز نوشتن انجامه ، تغيير اندازه سطرهاي انجامه نسبت به سطرهاي متن است ؛ بدينگونه كه پس از پايان يافتن متن ، آنگاه كه ميخواستند انجامه را بنويسند ، پهناي نوشته انجامه را نسبت به پهناي سطرهاي متنِ اصلي كوچكتر مينوشتند.
براي اين كار نيز به دو شيوه عمل ميكردند. يكي اينكه پهناي همه سطرهاي انجامه را به يك اندازه اما كوچكتر از پهناي سطرهاي متن مينوشتند كه در اين حالت ، انجامه به شكل يك مربع يا مستطيل نمايان ميشد. در اصطلاح به اين شيوه از انجامهها «انجامه با بدنه مستطيلي» ميگوييم. نمونهاي از اين شيوه را در «شكل 3» ميبينيم كه مربوط به انجامه دستنويس مقامات حريري (نسخه 7950 كتابخانه مجلس ، مورخ 731 ق[عددِ سده در نسخه دستكاري شده و سبعمائه به ستمائه بدل شده است]) است.
شكل 3
شيوه ديگر اين بود كه سطرهاي انجامه را كوچكتر از متن و به گونهاي مينوشتند كه هر سطر نسبت به سطرهاي بالايي اندكي كوچكتر نوشته ميشد. در اين حالت، بدنه انجامه به شكل مثلث نمايان ميشد كه اصطلاحاً آن را «بدنه مثلثي» ميگوييم. نمونهاي از اين شيوه را در «شكل 4» ميبينيم كه مربوط به دستنويسي از المعارف في شرح الصحائف (نسخه 416 مجموعه اهدايي طباطبايي به كتابخانه مجلس ، مورخ 712 ق) است.
شكل 4
البته جز اين شيوههايي كه ياد كرديم شيوههاي ديگري نيز در نگارش انجامه وجود داشته كه بيشتر آنها كمكاربرد بوده است و لذا در اينجا نياز چنداني به يادكرد همه آنها نيست. فقط يادآور شويم كه حدوداً از سده هفتم هجري به اين سوي نوشتن انجامه با بدنه مثلثيشكل رايجترين شيوه در نگارش انجامه بوده است.
علي صفري آق قلعه – مركز پژوهشي ميراث مكتوب