کد خبر:18700
پ
Mayel-Heravi-m

گفت وگو با استاد نجیب مایل هروی- قسمت اول

اگر ما می خواهیم خودمان را در حوزۀ فرهنگ جهانی مطرح کنیم، ناگزیریم ریشه ها و ساقه هایمان را از طریق همین متون تاریخی و فرهنگی دریابیم و چون این کارها نشده ما امروز تصور می کنیم که تصحیح یک متن یعنی برگرداندن آن از یک صورت کتابت کهن یا متأخر به یک نوع امروزی به همراه توضیحاتی که گاه این توضیحات هم در برخی کارها دائماً تکرار می شود…

میراث مکتوب- اگر ما می خواهیم خودمان را در حوزۀ فرهنگ جهانی مطرح کنیم، ناگزیریم ریشه ها و ساقه هایمان را از طریق همین متون تاریخی و فرهنگی دریابیم و چون این کارها نشده ما امروز تصور می کنیم که تصحیح یک متن یعنی برگرداندن آن از یک صورت کتابت کهن یا متأخر به یک نوع امروزی به همراه توضیحاتی که گاه این توضیحات هم در برخی کارها دائماً تکرار می شود…

این گفت.وگو در یکی از واپسین روزهای زمستان 1390 که در مرکز پژوهشی میراث مکتوب میزبان استاد مایل هروی بودیم، انجام گرفته است. بانی خیر و آغازکنندۀ مصاحبه همکار محترم، خانم معصومۀ کلانکی بودند، اما با پیوستن دوستان دیگری چون علی صفری آق قلعه و حامد اعتصام، مسیر گفت وگو اندکی تغییر کرد… حاصل کار با اندکی پیرایش تقدیم می شود.
گویا حضرت عالی دربارۀ بایسته های تصحیح و پژوهش دیدگاه متفاوتی دارید. به عقیدۀ شما پیشنهاد موضوع برای تصحیح یا طرح برای پژوهش چه فوائد یا مضاری می تواند داشته باشد؟
■ بنده موقعی که شمارۀ چهل و پنجم نشریۀ گزارش میراث را دیدم به یاد آوردم که پیش از این هم در یکی دو مجلۀ دیگر در ایران، همین موضوع را مطرح کرده بودند. یعنی طرح هایی را برای کسانی که می خواهند و می پذیرند و طرحی ندارند، مطرح می کنند. در این مورد بنده یادآوری می کنم که حدوداً 20 سال قبل در دانشکدۀ ادبیات به دیدن یکی از دوستان بزرگوارم رفته بودم. ایشان گفتند: امروز عده ای دوستان دانشجو می آیند تا برایشان طرح عرضه کنیم تا به عنوان رسالۀ فوق لیسانس و دکتری کار کنند. در این بین دو گونه دانشجو آمدند؛ دستۀ نخست کسانی بودند که خود طرحی از پیش در ذهن داشتند و دستۀ دیگر صرفاً خواهان طرحی برای پژوهش بودند. به یاد دارم آن هایی که خود طرحی در ذهن داشتند، با اطمینان بیشتری سخن می گفتند و از طرحشان دفاع می کردند. ولی آنها که خواهان طرح بودند هر عنوانی را که ما پیشنهاد می کردیم بدون هیچ گونه تأمل می پذیرفتند و آن را برای تثبیت می بردند.
از این خاطره که بگذریم پدیده ای هست مبتنی بر این که چرا ما کار متون و تصحیح متون را آسان گرفته ایم با آن که در ایران نسبت به این زمینه جدی تر اندیشیده می شود و علائق زیادی نسبت به آن وجود دارد. این به دلیل آن است که منظومۀ فرهنگ کاملاً خوانده نشده و ما تا منظومۀ فرهنگ را نخوانیم هیچ کار جدی دربارۀ تاریخیت آن فرهنگ نمی توانیم عرضه کنیم و هر کاری که بکنیم بعد از مدتی با پیدایی چند اثر و نکتۀ جدید باز دچار خدشه خواهد شد و باید تکمیل شود زیرا آداب ذیل نویسی در بین ما رعایت نمی شود و همواره باید از صفر شروع کنیم تا به انجام برسیم.
یکی از عوامل این شکست، یعنی بی علاقگی به متون، این پدیده است که در این زمینه بسیار کم نظریه عرضه شده. نظریۀ تحقیقاتی و علمی را کاملاً رها کرده ایم و تصور می کنیم که کار مبتنی است بر چند نسخه یا تک نسخه ای که متن بر اساس آن حروفچینی می شود و سپس بر مبنای آن کتابی عرضه می شود، ولی وقتی بررسی می کنیم می بینیم بسیاری از متونی که هم اکنون به صورت چاپی در اختیار داریم گاه به لحاظ این که در گونۀ زبان یا آیین نگارش تصرفات ذوقی صورت گرفته حتی با اصل نسخه هم قابل تطبیق نیست.
علت این پدیده آن است که هرگز نخواسته ایم میان تخصصی، دایرةالمعارفی یا عمومی کار کردن تفکیک کنیم و به آن اهمیت دهیم. تخصص در بین ما هنوز حتی به معنای جدی ارائه نشده است که چه مفهومی دارد و این کلمه چگونه بر مدار خود می تواند حرکت کند. عمومی کار کردن در متون به معنای این است که مصحح در حد پایاب حرکت می کند و هرگز به عمق یک زمینۀ فرهنگی در گذشته نمی رسد. ما شُعب گوناگونی از علوم در طول تاریخ داریم؛ چه آنچه از تاریخ پیش از اسلام به دوران اسلام ورود کرده و به عنوان مفاهیم مطرح شده است و چه آنچه در دوران اسلامی در این فرهنگ خلق، اقتباس، ترجمه و تألیف شده است.
به هرحال این زمینه ها در گذشته هم تخصصی کار می شده. امروز ما در این زمینه در ابتدای مسیر تخصص هم قرار نگرفته ایم، الا افرادی انگشت شمار. برای این که پاره ای از مصححان نظرشان بر این بوده است ما صرفاً کتابی عرضه کنیم و بعد محققان خود تشخیص می دهند چگونه باید تحقیق کنند. در نتیجه این گونه از مصححان در پایاب کار تحقیق ایستاده و آثاری را تصحیح کرده اند که دوباره باید تصحیح شود. علت آن است که وقتی به صورت تخصصی کار شود مصحح با متن پیوند جدی برقرار می کند و چون آن موضوع در تخصص شخص است روحاً با آن متن پیوند برقرار می کند و قهراً پیرامون آن یک پیشینۀ فکری و آگاهی های تاریخی دارد و می داند که چگونه متن در روزگاری پدید آمده و پیش از تألیف آن مؤلف چگونه حرکت کرده و پس از آن متن را چگونه حرکت داده و چگونه دگرگونی و تصرف هایی در آن صورت گرفته است. بنابراین وقتی یک متن و یک موضوع را به عنوان تخصص انتخاب می کنیم تصحیح با متن فرقی نمی کند و با تألیف یکی می شود ولی وقتی تخصصی کار نمی کنیم یک متن به عنوان پایۀ یک تألیف، شناخت یک اندیشۀ ماندگار در ذهنیت فرهنگی ما جای نمی گیرد.
مشکلی که در حال حاضر وجود دارد این است که دانشجویان باید از جایی آغاز کنند ولی اغلب تخصصِ لازم را ندارند. یکی از مشکلات دانشجویان کمبود یا فقدان منابع است و دانشجویی که می خواهد وارد موضوع شود نمی داند از کجا آغاز کند یعنی نه متخصص داریم و نه منابع، در این وضعیت دانشجو چه باید بکند؟
■ در مورد تصحیح متون غفلت های بسیار کلانی از سوی مراکز آموزش عالی صورت گرفته است. این مراکز تاکنون باید بر این باور می آمدند که باید در واقع یک دانشجو را از دورۀ لیسانس تا مقطع دکتری به مرحله ای برسانند که بتواند در دورۀ دکتری دقیقاً درک کند و به صورت تخصصی در زمینۀ نسخه شناسی و کتاب شناسیِ موضوعیِ زمینۀ تخصصش و هم نقد و تصحیح یک متن در حوزۀ تخصصش، گام بردارد. بنده می دانم در هیچ یک از دانشگاه های امروز و گذشته در ایران به هیچ عنوان واحد درسی در این زمینه گذارده نشده که در واقع در این زمینه برنامه ریزی شود. در این زمینه بنده تصور می کنم ده واحد درسی باید از مقطع لیسانس تا مقطع دکتری برای تصحیح متون گذاشته شود. به طوری که در مقطع لیسانس دانشجو باید با مقدمات نوعی از کتاب به نام «کتاب خطی» آشنا شود و اصطلاحات این زمینه را بیاموزد؛ در مقطع فوق لیسانس زمینۀ تخصص خود را بتواند تشخیص دهد و پیرامون متونی کار کند که در حوزۀ تخصصش است و سرانجام در دورۀ دکتری کار را به سرحدی برساند که بتواند عملاً رسالۀ مورد نظر خود را مطرح کند و به انجام برساند. وقتی چنین چیزی همگانی شود و در قلمرو تدریس در آموزش عالی مد نظر قرار بگیرد آن موقع می توان پیرامون این زمینه به جد اندیشید و دربارۀ آن نظریه هایی ارائه داد تا کارهای جدی و تخصصی عرضه شود.
تصور می شود اگر ما می خواهیم خودمان را در حوزۀ فرهنگ جهانی مطرح کنیم، ناگزیریم ریشه ها و ساقه هایمان را از طریق همین متون تاریخی و فرهنگی دریابیم و چون این کارها نشده ما امروز تصور می کنیم که تصحیح یک متن یعنی برگرداندن آن از یک صورت کتابت کهن یا متأخر به یک نوع امروزی به همراه توضیحاتی که گاه این توضیحات هم در برخی کارها دائماً تکرار می شود. ما هنوز متون نظم و نثر را نوع شناسی نکرده ایم و نسخه ها به هیچ عنوان از پراکندگی بسیار جدی ای که در طول تاریخ داشته حتی به صورت مکتوب درنیامده است. این همه فهرست که عرضه کرده ایم در پراکندگی به سر می برد. بنده بارها گفته ام که این تعداد فهرست که در ایران چاپ شده در هیچ جای جهان چاپ نشده، ولی متأسفانه هنوز کارهای اساسی در این زمینه آغاز نشده است.
یک مشکلی که هم اکنون وجود دارد این است که حتی مراکزی که به طور تخصصی در زمینۀ تصحیح متون کار می کنند، نمی دانند نتیجۀ کار چه می شود. یعنی فکر می کنند تصحیح متن وظیفه ای است که باید انجام شود و برای همین هر متنی را چاپ می کنند؛ ولی مثلاً مرحوم خانلری آن موقع در ذهنش داشت که فرهنگ تاریخی یا دیدگاه های تاریخی و زبانی و جامعه شناسی را تدوین کند. مدیرانی که بتوانند چنین کاری کنند کم هستند. در حال حاضر دانشجویان در زمینۀ تصحیحْ هیچ متنِ پایه ای ندارند و وقتی می آیند و می خواهند تصحیح کنند چیزی بلد نیستند. مشکلی که هست این است که در حقیقت موضوع تصحیح مدیریت نمی شود و در زمینۀ متون تاریخی کمبود داریم. حال باید دید با وجود فقدان مدیریت در این زمینه راهکارها برای ایجاد خلاقیت در میان جوانان چیست.
آموزش عالی یک ضرورت صددرصد مورد توجه است. یعنی باید امروز مراکز عالی آموزشی تصحیح را در دوران لیسانس از جملۀ واحدهای الزامی در قالب دو واحد درسی به دانشجو ارائه دهند که دانشجویی که در این کشور می خواهد پرورده شود، بداند که در قلمرو تاریخی چه نوع کتاب هایی داشته و این کتاب ها چه کاربردی داشته اند. در چه شُعبی از علوم در این مملکت کار شده و چه تعداد کار جدی و چه تعداد کار غیر جدی عرضه شده است و چه علومی در تاریخ این کشور انقطاع پیدا کرده و چرا ما باید آن را احیا کنیم.
اگر می خواهیم در قلمرو جهان جایگاه خودمان را داشته باشیم، این جایگاه به دست نمی آید مگر زمانی که تاریخیت فرهنگمان روشن شود و زمانی که تاریخیت روشن شد می توانیم امروزمان را روشن کنیم. مراکزی از جمله مرکز پژوهشی میراث مکتوب در طول این دو دهه که گشایش یافته است تعدادی از متون را چاپ کرده که چشمگیر است، ولی باید اندیشید که چه باید کرد تا مرکزی معتبر در سطح منطقه و جهان به وجود بیاید. مثلاً مرکز پژوهشی میراث مکتوب در زمینۀ اسناد خطی ایرانی-اسلامی می باید هم متون پیش از اسلام را در نظر بگیرد و هم متون دوران اسلامی را. در این مرکز باید دقیقاً پیرامون زمینه های جدید بیرون از متون اندیشیده و نظریه داده شود که آیا در زمینۀ متون یک روش واحد را باید دنبال کنیم؟ آیا متون را باید با یک چشم ببینیم و از یک روزنه نگاه کنیم؟ آیا همۀ متون، متون همگانی است؟ آیا متنی که در طول تاریخ بر حسب ضرورت یک یا دو نسخه از آن برای استفادۀ شخصی فراهم شده و هیچ مانعی هم برای تکثیر آن وجود نداشته است، آیا این متن را می باید به حیث متنی همگانی تلقی کنیم و آن گاه برای آن چهارصد صفحه توضیحات عرضه کنیم؟
گاه در مورد متنی مختصر و محدود، مصحح به صورت یک متن همگانی عمل کرده است و برای پنجاه صفحه متن، سیصد صفحه توضیح مکرر آورده است و از آن سو می بینیم آن قدر متون همگانی روی زمین مانده که به مانند دیگر متون به آنها توجه می شود و دقت نداریم که یک متن همگانی در همۀ شعب علوم و فرهنگ با یک متن غیرهمگانی تفاوت دارد و اینها دو گونه متن است که تصحیحِ هرکدام روش های خاص دارد.
در زمینۀ متون و نسخ خطی ما هنوز از گام های بسیار ابتدایی غفلت کرده ایم. هنوز یک مرکز جدی در این زمینه نداریم و نداشته ایم. کارهایی که در این چند دهه انجام شده ذوقی و بر اساس درک افرادی معدود بوده است. افرادی نیامده اند تا در این زمینه به صورت جدی بیندیشند و نظریه دهند و نسخ را در زمینۀ تاریخی خود بشناسند و بر اساس گونه شناسی متون کار کنند. در این صورت هرگز به جایی نمی رسیم که بگوییم این دیوان حافظ است و «حافظ» اینچنین گفته است؛ این حدیقۀ سنایی است و تصرف دیگری در این متن صورت نگرفته است. و همیشه باید بگوییم «حافظ و حافظ گونه ها گفته اند»؛ در حالی که به هیچ روی در این متون به خاستگاه نرسیده ایم و در هیچ یک از متون خاستگاه پاسخ نمی دهد الا مثنوی معنوی و دیوان مولانا و آن هم به دلیل این که محدودیت هایی در قونیه توسط نخستین پیروان جلال الدین مولوی وضع شد که این محدودیت ها سبب شد نسخ مثنوی معنوی و دیوان کبیر به هیچ روی از سلامت خاستگاهی اش دور نشود.

ادامه دارد…

توجه: این گفتگو با عنوان «در زمینۀ تصحیح متون از گام های ابتدایی غفلت کرده ایم» به زودی در گزارش میراث شماره 50 به چاپ خواهد رسید.

گفت و گو از سیده معصومه کلانکی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612