کد خبر:38256
پ
ابن_نفیس-و-نسخه_نویس

گزارش نشست نقد و بررسی کتاب «ابن‌نفیس و نسخه‌نویس»

نشست نقد و بررسی کتاب «ابن‌نفیس و نسخه‌نویس» با سخنرانی سیدمحمد بهشتی، سیدحمیدرضا مهاجرانی، علی‌اصغر محمدخانی و ریم ابوالخیر برگزار شد.

میراث مکتوب- ایران همواره یکی از مناطق نابغه‌خیز و تأثیرگذار بر تاریخ جهان بوده است؛ ایرانیان، خواه اقوام اولیه‌ای که در این فلات می‌زیستند و خواه، اقوام آریایی که بعدها و حدود دو هزار سال پیش از میلاد به این سرزمین کوچیدند، در خاک زرخیز آن، به فعالیت‌های مختلفی روی آوردند که زمینه‌ساز رشد علوم و فنون مختلف در این مرز و بوم شد؛ فنونی که بسیاری از آن‌ها، در ایران نضج گرفت، بالید و در نهایت، جهانیان را از برکات خود برخوردار کرد.

نخستین «سزارین» تاریخ، توسط ایرانیان و هنگام تولد رستم، اتفاق افتاده است؛ آن‌گونه که پژوهشگران منصف، معادل فارسی آن را «رستمینه» دانسته‌اند؛ در بقایای «شهر سوخته‌ی» زابل، ده هزار سال پیش، در جمجمه‌ی زنی ۳۵ ساله، چشم مصنوعی کشف می‌شود که مدرکی انکارناپذیر از توانمندی ایرانی‌ها برای تولید پروتزهای مختلف پزشکی است؛ ۲۵۰۰ کیلومتر جاده‌ی سنگ‌فرش شاهی هخامنشی؛ نخستین «چرخ» دست‌ساز بشر در شوش؛ استفاده از شیشه‌های رنگین در تزئین زیگورات «چغازنبیل» دوره‌ی عیلامی؛ و از این دست بسیار. به‌عنوان یک ایرانی، از دانستن چنین پیشینه‌ای چه حسی پیدا می‌کنید؟ پشتوانه‌ای چنین استوار، می‌تواند باعث بالندگی جامعه و ضامن قدم‌های مطمئن او به‌سوی آینده باشد. در مقیاسی بزرگ‌تر، چنین گذشته‌ی شکوهمندی را می‌توان با مطالعه و بررسی تاریخ جهان اسلام، به‌دست آورد؛ جایی‌که بزرگانی چون ابن رشد، ابن عربی، ابن هیثم، ابن نفیس و دیگرانی از این دست، قرار دارند.

یوسف محمد احمد طاها زیدان، اندیشمند، پژوهشگر و نویسنده‌ی مطرح مصری، سال‌هاست تلاش می‌کند چهره‌های بزرگ علمی اسلام و دستاوردهای ایشان را به جهانیان بشناساند. او با نگارش سه‌گانه‌ی «بندی قلعه‌ی بیداد، حاکم و دیوانه، ابن نفیس و نسخه‌نویس»، سه شخصیت برجسته‌ی اسلام، یعنی ابن سینا، ابن هیثم و ابن نفیس را در قالب رُمان، به دنیا معرفی کرده است. سید حمیدرضا مهاجرانی، این سه کتاب را به فارسی برگردانده است؛ سومین رُمان از این سه‌گانه «ابن نفیس و نسخه‌نویس» به‌تازگی از سوی نشر روزنه منتشر شده که بررسی آن، موضوع نشست هفتگی شهر کتاب در سه‌شنبه ۲۶ دی‌ماه ۱۴۰۲ بود. در این نشست، سید محمد بهشتی، سید حمیدرضا مهاجرانی، علی‌اصغر محمدخانی حضور داشتند و ریم ابوالخیر، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه عین‌الشمس قاهره، با پیام تصویری این نشست را همراهی کرد.

ابن‌نفیس و نسخه‌نویس

علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، با گرامی‌داشت یاد و خاطره‌ی استاد فقید فلسفه، دکتر کریم مجتهدی، وی را از برجسته‌ترین معلمان فلسفه‌ی ایران دانست که سهم سترگی در اعتلا و گسترش دانش فلسفی ایرانیان داشته است. محمدخانی، در خصوص موضوع نشست هفتگی شهرکتاب گفت: کتاب «ابن نفیس و نسخه‌نویس» به‌قلم پژوهش‌گر و نویسنده‌ی معاصر مصری، یوسف زیدان، یکی از آثار سه‌گانه‌ی این نویسنده است که در قالب رُمان، درباره‌ی زندگی سه تن از مشاهیر و دانشمندان جهان اسلام به‌رشته‌ی تحریر درآمده است؛ دو اثر دیگر این سه‌گانه با نام‌های «بندی قلعه‌ی بیداد» و «حاکم و دیوانه»، در باب زندگی ابن سینا و ابن هیثم است. سه کتاب یادشده را سید حمیدرضا مهاجرانی به‌فارسی برگردانده است. ابن نفیس، دانشمندی است که ایرانیان کمتر وی را می‌شناسند؛ پیش‌تر این کتاب، شناخت ما از ایشان به چند مقاله و مدخل ویژه‌ی او در دانش‌نامه‌ی بزرگ جهان اسلام، نوشته‌ی سید صادق سجادی، محدود می‌شد. ابن نفیس، بیشتر در زمینه‌ی پزشکی شناخته شده است؛ اما او در ادبیات، منطق، فلسفه و علوم دینی هم صاحب آثار شایان توجهی است. وی، هم‌چون ابن سینا، دارای شخصیت علمی چندبعدی است. ابن نفیس، به‌تدریس علاقه‌ی وافری داشت و افزون بر مدرسه و بیمارستان، در خانه‌ی وی نیز، مجالس درسی دایر بود. او وارثی نداشت؛ پس اموال، املاک و کتاب‌خانه‌ی خود را وقف بیمارستان «منصوری» کرد. ابن نفیس، از بزرگ‌ترین دانشمندانی است که با پدید آوردن آثار برجسته‌ای در زمینه‌ی طب، نام خود را در تاریخ پزشکی جهان اسلام، به‌بلندی ثبت کرد؛ به‌طوری‌که در این حوزه، پس از ابن سینا، همواره از او یاد می‌شود؛ وی را «پیشوای پزشکان» و «ابن سینای ثانی» نیز خوانده‌اند.

محمدخانی، در خصوص آثار به‌جای مانده از ابن نفیس افزود: در زمینه‌ی پزشکی، آثار متعددی از او به‌جای مانده که غالب این آثار در دسترس است. این آثار شامل، شرحی بر آثار بقراط، جالینوس و ابن سیناست؛ ابن نفیس، جامع‌ترین شرح را در ارتباط با آثار ابن سینا نگاشته است. قریب به ۳۸ رساله از ابن نفیس باقی‌مانده است. کتاب «الموجز»، که شرحی بر کتاب «قانون» ابن سیناست، از مشهورترین آثار اوست؛ شهرت این اثر تا آن‌جاست که باعث شده نویسندگان دیگری بر آن، ۱۰ شرح جداگانه بنویسند. معاون فرهنگی شهرکتاب، در پایان، ابراز امیدواری کرد که شرایط لازم برای ارتباط عمیق‌تر فرهنگی و ادبی میان ایران و مصر، از طریق ترجمه‌ی آثار و نیز گفتگوهای فرهنگی دو کشور فراهم شود.

فصاحت کلام و هوش نوشتاری یوسف زیدان، روح را می‌نوازد

ریم ابوالخیر، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه عین‌الشمس قاهره، با ارسال پیام تصویری، همراه این نشست بود. وی در پیام تصویری خود، از معاون فرهنگی شهرکتاب و مترجم رُمان‌های سه‌گانه‌ی یوسف زیدان، سپاسگزاری کرد. وی در ادامه گفت: یوسف زیدان، نیاز به معرفی ندارد؛ من می‌خواهم از دنیای او صحبت کنم که سال‌هاست مرا مجذوب خود کرده است. وی، توانسته با ایجاد حالت خاص عاطفی و فکری، طرفدارانی را جذب کند که چون سیاره، گرد او می‌گردند. من هم یکی از کسانی هستم که عاشق دنیای جادویی‌اش شدم و او را در جلسات، سخنرانی‌ها و کتاب‌هایش دنبال می‌کنم. سبک روایی درخشان و مهارت هنرمندانه‌ی یوسف زیدان در رُمان‌نویسی، هر مخاطبی را جذب خود می‌کند؛ فصاحت کلام و هوشیاری نوشتاری‌اش، روح را می‌نوازد.

ابوالخیر، در معرفی یوسف زیدان گفت: یوسف محمد احمد طاها زیدان، اندیشمندی است که در علوم مختلف زبان، تاریخ و تصوف، تبحر دارد. او متفکر و نویسنده‌ای است که آثارش، عالی‌ترین جوایز ادبی و آکادمیک را از آن خود کرده و اندیشه‌اش، همواره باعث پویایی ذهن مخاطبان بوده است. او، ۳۰ ژوئن ۱۹۵۸ میلادی، در سوهاج مصر به‌دنیا آمد؛ در کودکی به‌همراه پدربزرگ خود به اسکندریه رفت و در این کلان‌شهر مدیترانه‌ای بزرگ شد و تحصیل کرد. وی در سال ۱۹۸۰ میلادی، کارشناسی فلسفه خود را از دانشگاه اسکندریه گرفت. مدرک دکترای زیدان، فلسفه‌ی اسلامی است و موضوع پایان‌نامه‌اش، نظم صوفی قادری، با مطالعه و ویرایش آثار منظوم عبدالقادر گیلانی بود. وی، در ادامه توانست کرسی استادی در فلسفه و تاریخ علم را به‌دست آورد. زیدان، در سال ۱۹۹۴ میلادی، بخش نسخ خطی را در کتاب‌خانه‌ی اسکندریه تأسیس و خود ریاست آن‌را عهده‌دار شد.

 ریم ابوالخیر، افزود: یوسف زیدان، صاحب تألیفات و آثار متعددی در زمینه‌های مختلف تاریخ اسلام، تصوف، تاریخ طب عربی و هم‌چنین چندین داستان بلند و رُمان است. یکی از برجسته‌ترین آثار داستانی او، رُمان «عزازیل» است؛ این رُمان، حاصل ترجمه‌ی سی چرم‌نوشته‌ی سُریانی‌ است که در یک جعبه‌ی چوبی مهر و موم شده، در خرابه‌های باستانی حلب سوریه، کشف شد. مطالعات و آثار او در خصوص تصوف، نه‌تنها بر خطوط درونی عرفانی این فرقه‌ی اسلامی، بلکه بر پایه‌های بنیادین فلسفه‌ی آن تاکید دارد. از نظر مفسران، اثر زیدان درباره‌ی عبدالکریم الجیلی، معتبرترین اثر در زمینه‌ی تصوف است.

ابوالخیر، سخنان خود را با تمرکز بر رُمان‌های سه‌گانه‌ی یوسف زیدان ادامه داد: «وقتی قیمت من افزایش یافت، خریدار را ترک کردم.» این سخن از ابن سیناست که زیدان آن‌را در رُمان «بندی قلعه‌ی بیداد» آورده است. این کتاب، که به دوره‌ی حبس ابن سینا در قلعه‌ی فردقان پرداخته است، بسیار پراهمیت و از نقاط عطف تاریخ رُمان جدید عربی به‌شمار می‌رود. «بندی قلعه‌ی بیداد»، رُمانی تاریخی است که با زبانی جذاب روایت شده و نویسنده در آن سعی می‌کند افکار، اندیشه‌ها و آرای فلسفی شیخ ابو علی سینا را به‌تصویر بکشد. زیدان، در این کتاب به تمایلات و تجربیات پزشکی ابن سینا هم توجه داشته است. کتاب «بندی قلعه‌ی بیداد»، رُمان مسحورکننده‌ای است که مخاطب را به‌روشی هوشمندانه به دنیای پنهانی خود کشانده و زوایای تاریک بسیاری را بر وی آشکار می‌کند. تخصص نویسنده در علوم تاریخی و تسلط وی در دست‌یابی به منابع محکم و معتبر، متن این کتاب را منسجم و شکوهمند ساخته است. «بندی قلعه‌ی بیداد» بیش از آن‌که رُمان باشد، به زندگی‌نامه نزدیک است. از ویژگی‌های دیگر این کتاب، می‌توان به استفاده‌ی نویسنده از واژگانی اشاره کرد که در هر دو زبان عربی و فارسی کاربرد دارد؛ واژه‌ی «بحران» از جمله‌ی همین کلمات است که سال‌هاست ادبیات فارسی از فرهنگ عرب وام گرفته و به‌معنای «مشکل» در نوشتار خود به‌کار می‌گیرد. هم‌چنین در این رُمان، جملات زیادی در رابطه با فرهنگ ایرانی، هم‌چون ذکر نام غذاهای ایرانی، آمده است. ِ

این سخنران، درباره‌ی کتاب «ابن نفیس و نسخه‌نویس» تصریح کرد: این کتاب، در ادامه‌ی دو کتاب دیگر این نویسنده به‌نام‌های «بندی قلعه‌ی بیداد» و «حاکم و دیوانه» آمده تا رُمان‌های سه‌گانه‌ی زیدان درباره‌ی ابن سینا، ابن هیثم و ابن نفیس را کامل کند. این کتاب، با ظاهری متفاوت، انبوهی از اطلاعات پزشکی و تاریخی را از زبان ابن نفیس و سفیر یا همان راوی، در اختیار مخاطب می‌گذارد. این رُمان، حکمت‌ها و دانش‌هایی را در بطن خود دارد که مشوق خواننده برای تحقیق بیشتر پیرامون بیماری‌ها، داروها و حتی غذاهایی درمانی است. ابن نفیس، به‌رغم وقوع مشکلاتی چون جنگ و بیماری‌های همه‌گیر، عمر هشتاد ساله‌اش را صرف خدمت به علم و مردم کرد؛ بی‌آن‌که چشم‌داشت پاداشی زمینی داشته باشد. «پس در نظر بگیرید که چه چیز را برای خود انتخاب خواهید کرد؛ آیا زندگی خود را در غم و اندوه می‌گذرانید و یا بر مصیبت غلبه می‌کنید؟ زندگی خود را معنادار کنید!» این جمله، نصیحتی است که ابن نفیس برای سفیر دارد؛ سفیر یا همان نسخه‌نویس، انسانی گم‌گشته و در جستجوی حقیقت است. «ابن نفیس و نسخه‌نویس» رُمانی تاریخی است که وقایع را از طریق دو زندگی متفاوت روایت می‌کند. زبان این رُمان، زبانی زیبا و هماهنگ است؛ گاه واژگانی را در دل خود جای داده که مخاطب را ملزم می‌کند برای دریافت معنای صحیح آن، به فرهنگ‌ لغت مراجعه کند. از نکات قابل توجه در هر سه رُمان این نویسنده، علاقه‌ی وی به بیان دقیق شرایط پیرامون شخصیت‌هاست. هم‌چنین در بسیاری از پاراگراف‌ها، ادغام و آمیختگی میان قهرمانان قصه و شخصیت خود نویسنده به‌چشم می‌خورد؛ آن‌چنان‌که گاه احساس می‌شود، نویسنده نظر و سخن خود را از زبان شخصیت‌های داستان بیان می‌کند.

ابوالخیر، ترجمه‌ی فارسی این رُمان‌ها را، برگردانی دقیق و هوشمندانه توصیف کرد و افزود: سید حمیدرضا مهاجرانی، پیوند عمیق و جدایی‌ناپذیر میان دو زبان عربی و فارسی را به‌خوبی درک کرده است. زبان‌های عربی و فارسی، مکمل یکدیگرند؛ پیوندی انکارناپذیر، به‌قدمت و وسعت تاریخ دارند؛ چراکه این دو زبان‌های تمدن اسلامی هستند. تأثیرات این دو زبان بر یکدیگر را در موضوعات و اشکال مختلف ادبی، به‌وضوح می‌توان مشاهده کرد؛ اوج پیوند میان دو زبان، در آثاری چون «مقامات حمیدی» و « مقامات ابوالفرج اصفهانی» دیده می‌شود؛ نویسندگان این آثار، به هر دو زبان عربی و فارسی، شعر سروده‌اند. مهاجرانی، پیش از ترجمه‌ی این سه رُمان، «عزازیل» را نیز از همین نویسنده، به‌فارسی برگردانده است. این رُمان، چندین جایزه‌ی مهم ادبی چون «بوکر عربی» و «آنوبی بریتانیا» را از آن خود کرده است؛ رُمان‌های سه‌گانه‌ی یوسف زیدان نیز از جوایز مختلف عربی و بین‌المللی، بی‌نصیب نمانده است. مترجم، در ترجمه‌ی کتاب «ابن نفیس و نسخه‌نویس» که شاید برای عربی‌گویان هم کتاب دشواری باشد، موفق عمل کرده است؛ وی با تسلط و درک عمیق از زبان عربی، توانسته در عین پای‌بندی و وفاداری به متن اصلی، با گزینش دقیق و هوشمندانه‌‌ی کلمات معادل، رُمان را به زبانی شیوا و روان، به‌فارسی برگرداند. پاورقی‌های توضیحی مترجم نیز، باعث نزدیکی و اُنس هرچه بیشتر مخاطب ایرانی با این اثر شده است؛ مهاجرانی، برای ایجاد ارتباط بیشتر مخاطب فارسی زبان، گاه از اشعار و ضرب‌المثل‌های ایرانی بهره می‌گیرد و گاه، نامی ایرانی و آشنا را جایگزین نام عربی شخصیت داستان می‌کند.

 غفلت از داشته‌های خود

سید حمیدرضا مهاجرانی، مترجم رُمان‌های سه‌گانه‌ی یوسف زیدان، در خصوص چگونگی آشنایی خود با این نویسنده‌ی مصری و آثارش، گفت: من پیش از ترجمه‌ی این سه‌گانه، رُمان «عزازیل» از همین نویسنده را نیز ترجمه کرده بودم؛ برگردان این کتاب به فارسی، باعث ارتباط مستقیم من با یوسف زیدان و آشنایی بیشترم با ایشان شد. زیدان، به زبان و ادبیات فارسی علاقه‌ی وافری دارد.

 مهاجرانی، در خصوص چرایی ترجمه‌ی آثار سه‌گانه‌ی یوسف زیدان افزود: یکی از نقاط ضعف ملموس ایرانیان، غفلت از داشته‌های خود است؛ نسبت به آن‌چه داریم، بی‌اطلاعیم. زنده‌یاد، علی‌اصغر حکمت، در دوره‌ی کوتاه خدمتش به‌عنوان وزیر امور خارجه، سفیران ایران در نقاط مختلف دنیا را از میان چهره‌های شاخص فرهنگی برگزید؛ همین امر باعث استیضاحش در مجلس وقت شد؛ نماینده‌ای در مخالفت با این نحوه‌ی گزینش او گفت: «آقای حکمت، به‌جای دیپلمات، معلمان را سفیر کرده است؛ اگر وزیر جنگ می‌شد، چه می‌کرد؟» حکمت پاسخ داد: «کتاب می‌خریدم!»

مهاجرانی افزود: ما شاید نتوانیم در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و صنعتی، با کشورهای پیشرفته‌ی دنیا رقابت کنیم؛ اما بی‌تردید با توسل به فرهنگ و ادبیات غنی خود، می‌توانیم سرآمد باشیم. این خودباوری و بزرگ‌داشتِ داشته‌ها، نه‌تنها در مورد ایران، بلکه در مقیاسی بزرگ‌تر، درباره‌ی فرهنگ و جهان اسلام نیز صادق است. هر قدر که با چهره‌های فرهنگی و علمی خود آشنایی بیشتری داشته باشیم، می‌توانیم با قدرت بیشتری در سطح جهانی ظاهر شویم. پس از آن‌که نام ابن نفیس به میان آمد، تازه دریافتیم او کاشف گردش خون ریوی بوده؛ حال‌آن‌که تا سال‌ها به ما گفته می‌شد کاشف این پدیده اروپایی‌هایند. اکنون، اگر سوال شود کاشف واکسن آبله کیست؟ بی‌درنگ پاسخ داده می‌شود، ادوارد جنر؛ در حالی‌که ابن رشد پیش از او به این واکسن دست یافته بود.

این مترجم، ادامه داد: اهمیت کار یوسف زیدان، در انتخابِ قالبِ معرفی مشاهیر و بزرگان جهان اسلام است؛ رُمان، مورد پسند و اقبال عموم مردم است و طیف گسترده‌تری از مخاطبان را در بر می‌گیرد. راسل می‌گوید: رُمان‌ها، در کتاب‌خانه‌ها و فروشگاه‌ها، نقش قلب را بازی می‌کنند. مخاطب، با آن‌که می‌داند بخشی از محتوای رُمان می‌تواند غیرواقعی و حاصل ذهن نویسنده باشد، اما باز به این قالب تمایل بیشتری دارد تا کتاب‌های تاریخی و یا علمی. نوالیس می‌گوید: رُمان‌ها، از ناگفته‌های تاریخ، سر بیرون می‌آورند؛ دلیل اقبال مخاطب به‌آن نیز، در همین ویژگی نهفته است. مهاجرانی، در خصوص دلیل ترجمه‌ی سه‌گانه‌ی یوسف زیدان اظهار داشت: معتقدم برای رسیدن به خودباوری و به تبع آن دست‌یابی به موفقیت، بایستی مشاهیرمان و داشته‌هاشان را بشناسیم. من با ترجمه‌ی این رُمان‌ها، برای اولین بار متوجه شدم، کاشف عدسی ابن هیثم بوده و اساس فیزیک کوانتوم نیز، برپایه‌ی مطالعات اولیه‌ی او شکل گرفته است؛ یا این‌که نخستین جراحی آب‌مروارید در جهان را او انجام داده است.

مهاجرانی افزود: «نسخه‌نویس از ابن نفیس می‌پرسد: در روزگاری که کتاب اصول کافی ممنوع و آن‌را به آتش می‌کشند، چگونه مسلمان و یهودی و مسیحی را گرد هم آوردی؟ ابن نفیس، پاسخ می‌گوید: آن‌چه ما را دور هم جمع کرده، فرزانگی و خرد است.» آشنایی با زندگی، منش و طریق این بزرگان، درس‌هایی فراتر از دستاوردهای علمی ایشان، به مخاطب می‌دهد؛ از جمله، احترام به عقاید مخالف. ابن نفیس، به‌رغم ارادت بسیارش به ابوعلی سینا، در پاره‌ای مسائل فلسفی، مانند معاد جسمانی و پنداشتن عقل به‌عنوان پیامبر درونی، با وی مخالف بود؛ رسالاتی را نیز در ردّ آرای او نوشت؛ اما بدون هیچ کلام گزنده، توهین‌آمیز و یا تهاجم کوبنده‌ای؛ این همان احترام به عقاید مخالفان است. مادامی که انسان با تمدن و مشاهیر علمی، فرهنگی و ادبی خود آشنا باشد، از گزند هجو و انکار بیگانگان در امان خواهد ماند.

روایت، آدمی را در محضرِ موضوع حاضر می‌کند

سید محمد بهشتی، مدیر فرهنگی و رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، شناخت هر چه بیشتر گذشته‌ی فرهنگی، ادبی و علمی هر کشوری را برای اهالی عام و خاص آن کشور ضروری دانست و افزود: آگاهی از پیشینه‌ی تاریخی و نوع مواجهه‌ی رجال، خواص و مسئولان یک کشور با آن، نقش مهمی در بالندگی، پیشرفت و حرکت رو به جلوی جامعه خواهد داشت. به‌عنوان مثال، اگر جامعه‌ی پزشکی ما، از دانشجو گرفته تا استاد دانشگاه و از پزشک عمومی خانه‌ی بهداشت گرفته تا وزیر بهداشت و درمان، اطلاع کافی از سهم خود در تاریخ پزشکی جهان داشته باشند، بی‌تردید، قدم‌های استوارتری بر خواهند داشت. اطلاعاتی چون، جراحی مغز در هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد، مرمت استخوان و ترمیم دندان در دوره‌ی ساسانی، یا سیستم انژکسیونِ دوره‌ی قاجار؛ این‌ها حقایقی است که باید دانشجوی پزشکی، در بدو ورود به دانشگاه، با آن روبه‌رو شود؛ اما می‌بینم که این اتفاق نمی‌افتد. متأسفانه، ارتباط ما با گذشته قطع است. عدم ارتباط با گذشته، دلایل مختلفی دارد؛ یکی از مهم‌ترین دلایل آن، کم‌کاری دانشکده‌ی ادبیات است؛ چراکه این دانشکده، واسطه‌ی ارتباط میان تمامی رشته‌ها با گذشته‌ی خود است. دانشجویان در علوم مختلف، ارتباط عاطفی ضعیفی با پیشنیه‌ی تاریخی رشته‌ی خود دارند.

بهشتی، در همین خصوص افزود: ساخت پل‌هایی برای برقراری ارتباط عموم مردم با گذشته‌ی خود، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. عامه‌ی مردم قادر نیستند کتاب «قانون» ابن سینا را بخوانند؛ چراکه این کتاب، برای مخاطب عام نوشته نشده است؛ کتاب مهمی که تا سال‌ها، کسی به فکر ترجمه‌ی فارسی آن هم نیفتاده بود. عموم مردم، با کتابی چون «فصوص الحکم» فارابی نیز نمی‌توانند ارتباط موثری بگیرند. پس چاره چیست؟ چه‌طور می‌توان میان عامه‌ی مردم و اندیشه‌ی مشاهیرشان ارتباط برقرار کرد؟ یکی از مهم‌ترین واسطه‌ها برای برقراری چنین ارتباطی، روایت است. قصه و روایت، می‌تواند پلی بین گذشته و حال ایجاد کند؛ پلی که عامه‌ی مردم، فارغ از سطح سواد و آگاهی و تخصص، به‌راحتی می‌توانند از آن عبور کنند و به گذشته‌ی خود برسند. ما در ادبیات، صاحب چنین تجربه‌ای هستیم؛ بزرگان ما، هرگاه خواسته‌اند بی‌واسطه با مردم سخن بگویند، راوی شده‌اند یا شاعر؛ مگر «مثنوی معنوی»، محتوایی جز «فصوص الحکم» دارد؟

این سخنران، ادامه داد: وقایع و میراث گذشته، در گذر زمان، شفافیت خود را از دست می‌دهد؛ به قول نظامی، آبی است که در گذر، کدر می‌شود؛ پیشینه‌ی تاریخی، برای حضور در جامعه و معاصر شدن، نیاز به شفافیت و غبارروبی دارد؛ این کار می‌بایست از سرچشمه انجام شود. روایت، توان غبارروبی از وقایع گذشته را دارد. روایت، آدمی را در محضرِ موضوع حاضر می‌کند. روایت، انسان را به عالم خود می‌کشاند، به گونه‌ای که بتوان آن‌را ادراک کرد. تنها با روایت است که می‌توان با شخصیت‌هایی چون ابن نفیس، هم‌نشین و مأنوس شد؛ روایت، قادر است یک شخصیت تاریخی را به روزگار ما بکشاند؛ خاصیتی جادویی دارد؛ آدمی را به‌نام، به‌سوی خود می‌خواند؛ گویی راوی، برای هر فردی، روایتی شخصی و مختص خود او دارد؛ مخاطب را با فراز و نشیب خود همراه کرده و باعث می‌شود با قهرمانانش همزادپنداری کند؛ این کیفیتی است که در شکل‌های دیگر بیانی وجود ندارد. در تاریخ ادبیات ایران، بیش از آن‌که با بیوگرافی اشخاص رو‌به‌رو باشیم، شرح‌ احوال آن‌ها را شاهدیم؛ گو این‌که هر کسی زندگی‌نامه‌ای دارد، اما همه‌کس دارای شرح ‌احوال نیست؛ اسرارالتوحید، شرح احوال معنوی فرد است، نه زندگی‌نامه‌ی او. نویسنده، در کتاب «ابن نفیس و نسخه‌نویس» از هر دو مبحث زندگی‌نامه و شرح احوال، سود جسته است؛ وقتی درباره‌ی نسخه‌نویس صحبت می‌شود، بیشتر با زندگی‌نامه مواجهیم و زمانی‌که حرف از ابن نفیس به میان می‌آید، به شرح احوال نزدیک می‌شویم. یوسف زیدان، هنگام شرح زندگی سفیر، وارد جزئیات می‌شود؛ اما در شرح احوالات ابن نفیس، به جزئیات توجه‌ای نداشته و تنها نقاط عطف احوال معنوی شخصیت داستان را مد نظر دارد.

سید محمد بهشتی، در پایان ضمن قدردانی از معاون فرهنگی شهر کتاب، هم‌چنین نویسنده و مترجم کتاب «ابن نفیس و نسخه نویس»، گفت: پشتوانه و تکیه‌گاه محکم، نیاز مبرم جامعه‌ی امروز ماست؛ پیشینه‌ی درخشان تاریخی ما، همان تکیه‌گاه استوار است که آگاهی از آن، بانی خودباوری و حرکت مطمئن، رو به‌سوی آینده است.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرکز فرهنگی شهر کتاب

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612