داوري دربارۀ منشأ طرح «اژدر» (اژدها) در نگارگري دوره اسلامي دشوار است چرا كه اژدها هم در اساطير ايراني و هم در اساطير دوره اسلامي – برگرفته از اساطير سامي- وجود داشته است اما به آساني نميتوان گفت كه طرح سنتي رايج در ترسيم اين جانور در نگارگري دوره اسلامي مربوط به كدام سرزمين است. گمان نويسنده اين سطرها بر آن است كه طرح «اژدر» در نگارگري دوره اسلامي برگرفته از سنت نگارگري چيني است كه پس از جايگير شدن مغولان در سرزمينهاي اسلامي و بويژه ايران رواج يافت؛ چرا كه شكل اين جانور در نگارههاي دوره اسلامي شباهت كاملي به تصويرگري آن در فرهنگ و آثار چيني دارد.
البته بايد يادآور شويم كه ترسيم اژدر پس از دوره تيموريان در نگارگري دوره اسلامي رواج يافت و به يك سنت در ترسيم برخي از مجالس نگارگري بدل شد. براي نمونه در «شكل 1» تصوير يكي از نگارههاي مندرج در دستنويس منظومه خاورنامه (نسخه كتابخانه كاخ گلستان ، بيتا [حدود نيمه دوم سده 9 ق]) را ميبينيم كه صحنهاي از نبرد خيالي حضرت علي «ع» با اژدها را نمايش ميدهد.
شكل 1
چنانكه گفتيم اژدها هم در اسطورههاي ايراني و هم در اسطورههاي دوره اسلامي وجود دارد و لذا بايد به خاطر داشت كه ترسيم اين جانور در مجالس نگارگري هر دو گروه از متون ديده ميشود.از ميان اساطير ايراني ميتوان به خوان سوم از هفتخوان رستم اشاره كرد كه به نبرد رستم با اژدها اختصاص دارد و ترسيم آن در برخي نسخههاي مصور شاهنامه فردوسي رواج داشته است. براي نمونه در «شكل 2» تصوريا ين مجلس را از دستنويس شاهنامه فردوسي تهيه شده براي سلطان ابراهيمميرزاي تيموري (نسخه 176 Add. MS كتابخانه بادليان آكسفورد) را ميبينيم كه رستم و رخش را در حال نبرد با اژدها نشان ميدهد.
شكل 2
همچنين است مجلس نبرد بهرام گور و اژدها كه در برخي از نسخههاي مصور خمسه نظامي ديده ميشود.
در ميان اساطير دوره اسلامي نيز برخي از مجالس نگارگري به ترسيم اژدها اختصاص دارد. رايجترين مجالس از اين گروه، مجلس موسي نبي و جادوگران فرعون است كه ترسيم آن در نسخههاي مصور قصصالانبيا رواج داشته است. براي نمونه در «شكل 3» تصوير يكي از اين مجالس را در دستنويسي از قصصالانبياء نيشابوري (نسخه 1313 تكمله فارسي كتابخانه ملي پاريس، بيتا [حدود اوايل سده 11 ق) ميبينيم . اين نگاره رقم «مشقه آقارضا» را بر خود دارد.
شكل 3
نمونه ديگر از همين نگارهها مربوط به دستنويسي از قصصالانبياي ديدوزمي (نسخه 5275 كتابخانه عمومي بايزيد ، داراي تاريخ وقف 1266 ق) است كه تصوير آن را در «شكل 4» ميبينيم.
شكل 4
البته بايد توجه داشت كه گاهي حتي در اين عناصر سنتي نيز ميتوان به تأثير اختلاف سبكهاي نگارگري هر دوره پي برد كه به خواست خداوند در مبحث سبكهاي نگارگري بدان خواهيم پرداخت.
علي صفري آققلعه – مركز پژوهشي ميراث مكتوب