يكي از ويژگيهاي عمومي در كتابآرايي سرزمين عثماني، توجّه به ترسيم نقوش با زر محلول است؛ بدينگونه كه كاربرد عناصر تزئينيِ زرّين در نسخههاي آن سرزمين نسبت به نسخههاي ايراني بيشتر است. پيشتر در مبحث جدولِ نسخههاي عثماني بدين نكته اشاره كرديم كه ضخامت خطوط زرّين در جدولهاي نسخههاي عثماني بسيار بيش از نسخههاي ايراني است. اين نكته در جلدهاي عثماني نيز ديده ميشود و يكي از رايجترين ويژگيهاي آن، ضخامت «زنجيره» هاي حواشي ابرة جلد نسبت به نمونههاي ايراني است. براي نمونه در «شكل 1» تصوير جلد يك مصحف (شمارة 1116 عربي كتابخانة دولتي ايالت باير در مونيخ، بيتا [حدود سدة 10 و 11 ق]) را ميبينيم كه داراي زنجيرههايي به همين شيوه است. اين مصحف داراي رقم حمدالله معروف به ابن الشّيخ خوشنويس نامدار عثماني در سدة نهم و دهم هجري است (براي شرح حالش نك: احوال و آثار خوشنويسان، ج 4، ص 1064) ولي اشتباهات فاحش در اين رقم و جايگاه كتابتِ آن نشان ميدهد كه نسخه نبايد به خطّ ابن الشّيخ باشد امّا نسخه قطعاً در سرزمين عثماني تهيه و تجليد شده است.
براي نمونه ديگر در «شكل 2» تصوير جلد دستنويسي از الحصن الحصين من كلام سيّدالمرسلين از شمسالدّين محمّد بن محمّد بن محمّد ابن جزري (نسخة 201 كتابخانة ميشيگان، مورّخ 1182 ق) را ميبينيم. اين نسخه به نسخ عثمان معروف به حافظ القرآن خوشنويس معروف عثماني است و ميبينيم كه دو رديف از همين زنجيرههاي ضخيم بر جلد آن تعبيه شده است.
همچنين در «شكل 3» تصوير دستنويسي از يك متن تركي با نام تكملة الترجمة علي الطريقة المحمدية (نسخة 696 / تركي كتابخانة سليمانيه، مورّخ 1164 ق) را ميبينيم كه به همين شكل است.
چنانكه ياد كرديم اگر زنجيرههاي اين نسخهها را با زنجيرة دستنويسهاي ساخته شده در محدوده فرهنگي ايران بررسي كنيم خواهيم ديد كه بسيار ضخيمتر از آنها هستند. ضمناً اگر در نقشهاي مندرج در ترنج، سرترنج و لچكيهاي اين دستنويسها دقّت كنيم خواهيم ديد كه نقش «بند رومي» (اسليمي ماري) در آنها به فراواني به كار رفته است. البته كاربرد اين نقش در سرزمينهاي ديگر نيز كمابيش كاربرد داشته ولي اين نقش در جلدهاي سرزمين عثماني كاربرد نسبتاً بيشتري دارد.
آنچه پيش از اين ديديم مربوط به نسخههايي است كه به شيوة استانداردِ ضربي تهيه شده است؛ يعني در آنها نقوش ترنج، سرترنج، لچكي و زنجيره به كار رفته است. امّا جز اينها نمونههاي ديگري نيز داريم كه عمدتاً مربوط به ادوار متأخّر عثماني هستند و در آنها بجاي نقوش متعارفِ ترنج، سرترنج، لچكي از نقوشي زرّين از گل و گلدان و يا طرحهاي هندسي به شيوه نقّاشي ترسيم شده است. براي نمونه در «شكل 4» تصوير جلد دستنويسي از متني تركي به نام تحفة الفارسين في احوال خيول المجاهدين اثر احمد عطا طيارزاده درگذشتة 1294 ق (نسخۀ موزۀ والترز، مورّخ 71 [12] ق به قلم شاكر محمّد) را ميبينيم.
نمونۀ ديگر كه در «شكل 5» مي بينيم مربوط به جلد دستنويسي از اربعين جامي (نسخۀ 431 كتابخانۀ ميشيگان، بيتا [حدود سدة دهم يا يازدهم]) است. در كنار انجامه اين نسخه چنين رقم خورده: «احقر العباد سلطان علي» است؛ ولي هم رقمِ نسخه برافزوده مينمايد و هم اينكه انتساب خط به سلطانعلي مشهدي به شدّت جاي انكار دارد. جلد نسخه به شيوة عثماني ساخته شده است.
چنانكه مي بينيم بجاي نقشهاي رايج در جلدهاي ضربي در اين نسخهها از نقوشي استفاده شده كه در سنّت كهن كتابآرايي اسلامي كاربردي نداشتهاند. اين نقش ها با زر محلول بر روي چرم نقّاشي شده و اثري از كاربرد سكّههاي ويژة نقر نقوش ترنج و… در آنها ديده نميشود. فقط نقشهاي زنجيره با سكّههايي دراز در حواشي جلد حك شده و روي آن را طلاپوش كردهاند. چنانكه ميبينيم، نقشِ زنجيره در اين جلدها نيز پهنتر از اندازه زنجيره در جلدهاي ايراني است.
جز دو شيوهاي كه گفتيم، يك شيوه ديگر نيز در ساخت جلدهاي ادوار متأخّر عثماني رواج داشته است. نقوشِ روي جلد در اين شيوه نيز همانند نمونههاي شيوه پيشگفته با نقّاشي ترسيم ميشد امّا در اين شيوه تمام روية جلد را با نقوش زرّين گل و برگ يا برخي نقوش هندسي ميآراستند و نمونهها نشان ميدهد كه زيرۀ اين جلدها را اندكي برجستهكاري ميكردند. اين شيوه معمولاً در نسخههاي باشكوه و پركار عثماني ديده مي شود و معمولاً صفحات ميانة نسخه نيز داراي سبك تذهيب ويژه ادوار متأخّر عثماني است.
نمونهاي از اين شيوه را در «شكل 6» ميبينيم كه مربوط به جلد دستنويسي از متن تركي حديقة السّعداء فضولي بغدادي (نسخه 1088 پيوست تركي كتابخانه ملّي پاريس، بيتا [حدود سده 10 ق]) است. جلد نسخه در ادوار متأخّر تجديد شده است.
نمونه سپسين كه در «شكل 7» ميبينيم مربوط به جلد يك مصحف (نسخة 2718 كتابخانة دولتي باير در مونيخ، مورّخ 1268 ق) است كه به همين شيوه آراسته شده است.
آنچه ياد كرديم مربوط به شيوههاي آرايش جلد در نسخههاي عثماني و عمدتاً پس از سده دهم هجري است امّا شيوهاي از آرايش جلدها در حدود سده نهم و آغاز سدة دهم هجري در آن نواحي رايج بوده كه با ابره ضربي و آستر معرّق تهيه ميشد و نسبت به نمونههاي ايراني تفاوتهايي دارد. به خواست خداي بزرگ از آن شيوه در مقاله جداگانهاي همراه با ويژگيهاي تذهيب آن دوره گفتگو خواهيم كرد.
نكتة پاياني اينكه برخي از عناصر آرايش جلدهاي اواخر دورة قاجار در ايران كه به شيوۀ فرنگي شناخته ميشود مقتبس از همين شيوههاي متأخّر عثماني است كه عليالظّاهر اين شيوهها خود برگرفته از شيوههاي فرنگي تجليد بوده است.
علی صفری آق قلعه – مرکز پژوهشی میراث مکتوب