درباره جلدهاي دوره سلجوقي و مغول نشانههايي عمومي وجود دارد كه براي تشخيص اصالت جلدها ميتوان از آنها بهره برد. مهمترين عامل، شكل و قطع اين نسخهها است كه معمولاً ابعاد آنها در طول و عرض به يكديگر نزديك است و تقريباً قطع خشتي دارد. نشانه ديگر، نوع تزئينات روي جلد است. مهمترين مشخصهاي كه براي جلدهاي دوره سلجوقي و مغول ميتوان برشمرد، استفاده از نقوش و طرحهاي هندسي براي تزئين ابره جلد و عدم كاربرد مهرهاي فلزي براي نقشاندازي بر روي جلد است.
درباره جلدهاي ساخته شده به اين شيوه نام و اصطلاح كهني به نظر نويسنده اين سطرها نرسيد اما مرحوم كرامت رعناحسيني در مقالهاي با عنوان «جلد رسمي» به اين جلدها پرداخته و آنها را به دو گونه «رسمي» و «رسمي ماچكي» بخشبندي كرده است كه اصطلاح نخستين – يعني رسمي – برابر است با آنچه در اينجا از آن گفتگو خواهيم كرد و لذا ما همين اصطلاح را براي اين جلدها به كار ميبريم.
آنگونه كه از نمونههاي بازمانده جلدهاي رسمي به دست ميآيد ، جلدسازان پس از خطكشي روي جلد و تعيين موقعيت نقشهايي چون ترنج (/شمسه) و لچكيها بر روي جلد ، اين نقشها را بوسيله ابزارهاي ابتدايي و قالبهاي كوچك نقشاندازي ميكردند. نمونهاي ساده از اين شيوه را ميتوان در جلد دستنويس منظومه علينامه (نسخه 2562 كتابخانه موزه قونيه ، بيتا [حدود سده هشتم]) ديد كه تصوير آن را در «شكل 1» آوردهايم.
شكل 1
اگر در ساختار نقشهاي اين جلد – و بويژه ترنج ميانه آن – توجه كنيم متوجه ميشويم كه اين نقشها بوسيله دو قالب ساده و ابتدايي ايجاد شده كه يكي داراي شكل نيمدايره و ديگري چليپاييشكل است. براي اينكه ساختار اين نقشها با وضوح بيشتري نمايان شود تصوير ترنج ميانه جلد را در «شكل 2» آوردهايم.
شكل 2
چنانكه ميبيبنيم نقش ميانه ترنج با همين دو طرح نيمدايره و چليپايي ترسيم شده است. براي اينكه اين دو قالب ابتدايي نيز با وضوح بيشتري نمايان شود تصوير بخشهايي از همين جلد را كه با ابن قالبها نقشاندازي شده در «شكل 3» و «شكل 4» ميبينيم.
شكل 3
شكل 4
البته جلد نسخه علينامه از نمونههاي ساده جلدهاي رسمي است و نمونههاي نفيستر و زيباتري از اين جلدها را ميتوان در نسخههاي كهن يافت ؛ با اين وجود بايد توجه داشت كه حتي در نمونههاي نفيس نيز معمولاً از همين وسيلههاي ابتدايي براي ترسيم نقوش استفاده ميشد و تفاوت نمونههاي نفيس با نمونههاي سادهتر فقط در ميزان دقت و كار بيشتري است كه بر روي آنها انجام شده است. براي نمونه در «شكل 5» تصوير دفه پشت جلد يك مجموعه موسيقي (شماره 2130 كتابخانه طوپقاپوسراي) را آوردهايم.
شكل 5
اين جلد نسبت به جلد پيشين بصورتي زيباتر و هنرمندانهتر تهيه شده است اما ساختار آن با ساختار جلد نسخه پيشين يكسان است. اگر در جزئيات اين تصوير دقت كنيم خواهيم ديد كه بسياري از اجزاي نقشها به همان شيوه و با ابزاري ابتدايي ايجاد شده است. براي اينكه جزئيات اجراي نقوش در اين جلد بهتر نمايان شود ، در «شكل 6» تصوير بخشي از دفه روي جلد همان نسخه را با بزرگنمايي بيشتر ميبينيم.
شكل 6
براي ديدن نمونهاي ديگر از اين جلدها ، تصوير جلد يك مصحف كهن (شماره 7263 عربي كتابخانه ملي پاريس ، بيتا [حدود سده ششم]) را در «شكل 7» ميبينيم. چنانكه مشاهده ميشود ، شمسه ميانه جلد و همينطور نقوش حاشيهها – كه بخش قابل توجهي از سطح جلد را پوشانيده- با طرحهاي متنوع گرهچيني تزئين شده است.
شكل 7
بايد توجه داشت كه عدم بكارگيري قالبهاي يكسان براي تزئين نقوش درجلدهاي رسمي موجب شده است تا نقوش اين جلدها از تنوع بسياري برخوردار شود و به همين دليل طبقهبندي اين جلدها چندان آسان نيست. اگرچه اوج كاربرد اين شيوه در توليد جلدها در دوره سلجوقي و مغول بود اما كمابيش تا پايان سده نهم هجري در سرزمينهاي شرق اسلامي و اندكي پس از آن در سرزمينهاي غرب اسلامي (شمال آفريقا و جنوب و شرق اروپا) كاربرد داشت اما از دوره تيموري يعني از سده نهم هجري به تدريج از كاربرد اين شيوه كاسته شد و استفاده از قالبها و مهرهاي ويژه براي نقوش ترنج، سرترنج و لچكيها در تزئين جلدها رواج پيدا كرد.
علي صفري آققلعه – مركز پژوهشي ميراث مكتوب