کد خبر:35688
پ
۸۷۹۸۷۹۸

نگاهی به استفاده از شگرد‌های داستان نویسی در تاریخ بیهقی

از ویژگی‌های تاریخ بیهقی و آنچه این اثر را از دیگر آثار کهن تاریخی متمایز می‌کند، این است که «ابوالفضل بیهقی» تاریخ را قصه گونه و داستان وار نوشته و از این طریق بر جذابیت‌های اثرش افزوده است.

میراث مکتوب- ویژگی‌های ادبی «تاریخ بیهقی» باعث شده که این اثر بیش از کلاس‌های تاریخ، در دانشکده‌های ادبیات خوانده شود و در میان کتاب‌های درسی، کتاب‌های زبان و ادبیات فارسی حامل بخش‌هایی از آن به عنوان نمونه‌ای از سرآمدان نثر فارسی باشند.

از ویژگی‌های تاریخ بیهقی و آنچه این اثر را از دیگر آثار کهن تاریخی متمایز می‌کند، این است که «ابوالفضل بیهقی» تاریخ را قصه گونه و داستان وار نوشته و از این طریق بر جذابیت‌های اثرش افزوده است. احمد رضی، استاد زبان و ادبیات فارسی، برخی از شگرد‌های داستان نویسی در کار بیهقی را در مقاله‌ای با عنوان «داستانوارگیِ تاریخ بیهقی» آورده است که گزیده‌ای از آن را در اینجا می‌آوریم. استفاده بیهقی از شگرد‌های داستانی باعث شده است این اثر تاریخی پس از گذشت ۱۰ قرن هنوز، زنده، پرکشش و خواندنی باشد.

روایتگری

بخش مهمی از کشش متن‌های تاریخی و داستانی به چگونگی روایت آن‌ها بستگی دارد. هر چند مورخان ملزم به رعایت ویژگی‌های هنری و از جمله ایجاد کشش در متن نیستند، بیهقی، از آنجا که دغدغه مخاطب را دارد، مانند داستان نویسان، به طور جدی به چگونه روایت کردن می‌اندیشد. او در روایت هایش همه حوادث را گزارش نمی‌کند، بلکه به گزینش حوادث دست می‌زند و با ایجاد رابطه علت و معلولی بین حوادث، ساختاری هماهنگ و یک دست عرضه می‌کند.

شخصیت پردازی

هر چند بیهقی با شخصیت‌های واقعی روبه رو است و در عمل دست او برای آفرینش شخصیت‌ها بسته است، اهمیت کار او در این است که همچون داستان نویسان ماهر، با نشان دادن ویژگی‌های بیرونی و درونی شخصیت‌هایی همچون احمد حسن میمندی، حسنک وزیر، بونصر مشکان و بوسهل زوزنی، چهره‌ای زنده و ملموس از آنان برای خوانندگان به تصویر می‌کشد؛ به نحوی که خوانندگان تاریخش نمی‌توانند نسبت به آن شخصیت‌ها بی اعتنا باقی بمانند. به همین دلیل ممکن است با خواندنِ آن نسبت به امثال حسنک احساس ترحم و نسبت به امثال بوسهل احساس نفرت کنند.

اما آنچه کار بیهقی را بیش از همه به کار داستان نویسان مانند کرده، این است که او در شخصیت پردازی، به استفاده از شیوه توصیف بسنده نکرده، بلکه با استفاده از روش نمایشی، کوشیده است تا شخصیت‌ها را در حین عمل نشان دهد. از این رو، ما با خواندان روایت هنرمندانه او از کردار و گفتار شخصیت ها، می‌توانیم بفهمیم که آنان چه خصلت‌هایی داشته اند. مثلا وقتی نحوه برخورد بوسهل زوزنی با سر بریده حسنک را از زبان بوالحسن حربلی می‌خوانیم، به بدذاتی و شرارت بوسهل پی می‌بریم و نسبت به شخصیت او احساس ناخوشایندی پیدا می‌کنیم.

مکالمه

مکالمه به عنوان ابزار روایت، در کنار توصیف، به صورت گسترده در تاریخ بیهقی به کار گرفته شده است و بیهقی، با استفاده از آن، تا اندازه‌ای از دخالت مستقیم خود در شرح ماجرا‌ها کاسته و خوانندگان را بی واسطه در جریان حوادث قرار داده، و بدین وسیله بر کشش و جذابیت اثرش افزوده است.

بیهقی، با روایتِ بخشی از تاریخ به شیوه مکالمه، شخصیت‌های تاریخ را به سخن وامی دارد تا خوانندگان آنان را بهتر بشناسند، اندیشه‌ها و احساسات آنان را به خوبی دریابند، به عیب‌ها و هنر‌های آنان پی ببرند و ویژگی‌های روحی و خلقی آنان را دریابند. مکالمات اشخاص در تاریخ بیهقی با ویژگی‌های شخصیتی آنان سازگار است و با روحیات آنان هم خوانی دارد، از این رو طبیعی جلوه می‌کند و واقعی بودنشان را محسوس می‌سازد که خود نمودار توانایی و مهارت بیهقی در امر نویسندگی است.

زاویه دید

زاویه دید، دیدگاهی است که نویسنده برای روایت حوادث و ماجرا‌ها انتخاب می‌کند. تاریخ بیهقی، اگر بخواهیم از نگاه منتقدان داستان‌ها به آن بنگریم، دارای زاویه دید متغیر یا چندگانه است. به تعبیری دیگر، می‌توان نمونه‌هایی از همه انواع زاویه دید را در این کتاب یافت. شیوه غالب در تاریخ بیهقی؛ زاویه دید دانای کل مفسر یا مداخله گر است.

بیهقی، با استفاده از این شیوه، در قالب نویسنده همه چیزدان ظاهر می‌شود و در همه صحنه‌ها آزادانه رفت و آمد و درباره اعمال و افکار و عواطف شخصیت‌ها اظهارنظر می‌کند. او در بسیاری مواقع، زاویه دید دانای کل محدود را برمی گزیند؛ یعنی ماجرا‌ها را از زبان یکی از شخصیت‌ها روایت و از بیرون، در کار روایتگری به او کمک می‌کند. بیهقی گاه از زاویه دید نمایشی یا زاویه دید عینی نیز استفاده می‌کند؛ یعنی به جای شرح اندیشه‌ها و اعمال شخصیت ها، با روایت مکالمات، کردار و رفتار آنان را به خوانندگان می‌شناساند.

لحن

لحن کلی بیهقی در آن بخش که به مخاطب بازمی گردد صمیمانه، فروتنانه و احترام آمیز و در آن بخش که به نویسنده باز می‌گردد جدی و قرین دقت و نکته بینی است. او، به اقتضای مقام و موضوع، لحن مناسب برمی گزیند. مثلا وقتی می‌خواهد حوادث جنگ را روایت کند، لحن او حماسی می‌شود و آنجا که داستان بر دار کردن حسنک را گزارش می‌کند، لحنی تراژیک دارد و آنجا که خوش باشی‌ها و شادکامی‌های مسعود را می‌نویسد، لحنی شادمانه اختیار می‌کند. لحن در زبان گفتاری شخصیت‌ها نیز مورد توجه بیهقی بوده است. از لحن سخنان شخصیت‌ها در تاریخ بیهقی می‌توان تا اندازه‌ای به جایگاه و موقعیت آنان پی برد.

صحنه آرایی و فضاسازی

اهمیت بیهقی آن است که اولا در تاریخ نگاری خود به بازتاب دادن صحنه‌هایی که حوادث تاریخی در آن اتفاق افتاده اند توجه جدی داشته است. ثانیا تصاویری که از صحنه‌ها عرضه کرده؛ روشن، زنده، دیدنی و جذاب اند. او، هرچند به دلیل سرو کار داشتن با تاریخ در آفرینش صحنه‌ها آزادی عمل ندارد، با استفاده از دو روشی که امروزه داستان نویسان در صحنه پردازی از آن‌ها بهره می‌گیرند (گفتار درونی و ترسیم صحنه‌هایی که در پیشبرد ماجرا و جذاب کردن آن‌ها مؤثر است به صورت زنده و گویا) خواننده را در فضا و حال و هوای داستانی قرار می‌دهد.

البته بیهقی بیش از همه از شیوه توصیف که در قدیم رواج داشته است کمک می‌گیرد. بیهقی، در صحنه پردازی حوادث، در نمونه‌های متعدد از شیوه‌ای استفاده کرده است که امروزه در داستان نویسی رواج دارد. شیوه‌ای که براساس آن، صحنه‌ها به صورت غیرمستقیم و از طریق گفتگو یا لحن به خوانندگان القا می‌شود.

منبع: شهرآرا نیوز

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612