کد خبر:37713
پ
محمد رسولی 2

«ناسوخ» را با تکیه بر شاهنامه نوشتم

محمد رسولی، نویسنده کتاب«ناسوخ» گفت: این کتاب که با تکیه بر شاهنامه نوشته شده تاریخی و فلسفی است و نگاهی نیز به مسائل زمان دارد.

میراث مکتوب- «ناسوخ» نوشته محمد رسولی، شاهنامه‌پژوه و حقوقدان به‌تازگی از سوی انتشارات سبزان عرضه شده است. این کتاب که با تکیه بر شاهنامه نوشته شده در عین اینکه تاریخی و فلسفی است، مسائل زمانه کنونی را هم در نظر گرفته است. ناسوخ کتاب خاصی است؛ با وجود اینکه حجم کتاب نسبتاً کم و ۸۰ صفحه است، خیلی فشرده نوشته شده و در هر صفحه آن مطالب گوناگون وجود دارد و هر خواننده برداشتی از آن دارد. گفت‌وگویی با محمد رسولی درباره این اثر تازه‌اش را از نظر می‌گذرانید.

قالب ناسوخ چیست؟

آمیخته‌ای از تاریخ، رمان و داستان است. ناسوخ اندیشه های فلسفی یک فرد با نگاه به ۱۲ هزار سال تاریخ ایران را بیان می‌کند. یک فرد می‌تواند ابعاد گوناگون داشته باشد و از این جهت راوی کتاب ناسوخ، ۱۲ هزار سال تاریخ را می‌بیند و عاشق هم می‌شود. در ناسوخ یک نگاه رازآلود وجود دارد و کتاب با استناد به آن چیزی که در تاریخ از جمله متون کهن، شاهنامه و اوستا وجود دارد نوشته شده است.

این نگاه رازآلود در کتاب، خواننده را با پرسش‌های زیادی مواجه می‌کند. درست است؟

بله البته همه چیز در ناسوخ روی حساب است. به عنوان مثال از نظر ادبیاتی می‌دانستم در جایی از کتاب باید بنویسم می‌بُرد اما عمداً نوشتم می بَرَد. در جایی خواننده تعجب می‌کند که چرا به جای نقطه، ویرگول گذاشتم اما تمام اینها با دلیل و حساب شده است و حکمتی دارد. در جایی از کتاب، زنی هندی به شهر ری می‌رود و آثار باستانی را می‌بیند و می‌گوید تا حالا ایران نیامدم اما این آثار را قبلاً دیده‌ام که برای خواننده سوال پیش می‌آید که چطور چنین چیزی ممکن است؟ خواننده باهوش متوجه می‌شود که این قضیه به یکی بودن و اشتراک فرهنگ ایران و هند اشاره دارد.

مخاطبان کتاب ناسوخ بیشتر چه کسانی هستند؟

همه می‌توانند این کتاب را بخوانند.

ناسوخ چه ویژگی خاصی دارد؟

ناسوخ خودش کتاب خاصی است برای همین خواننده را وادار به مطالعه می‌کند در جایی از کتاب راوی می‌گوید که سفرش ۱۸۰۰ سال طول کشیده و سفرهایش که سه بار بوده است ۳۰۰ سال، ۸۰۰ سال و ۶۰۰ به طول انجامیده است.خواننده متعجب می‌شود که چطور ممکن است؟ این مسئله اشاره به کوچ ایرانیان از دوره چهارم یخبندان به سمت سیستان است که در سه مرحله رخ داد و ۱۸۰۰ سال هم طول کشید. این کتاب دریچه‌ای جدید بر روی خواننده باز می‌کند چون من ماحصل تمام تحقیقات و مطالعات خود را در این کتاب ۸۰ صفحه‌ای آوردم و این خاص بودن باعث شد که قابلیت تبدیل به فیلم فلسفی را داشته باشد.

چه شد که تصمیم گرفتید کتاب ناسوخ را بنویسید؟

درباره شاهنامه مطالعات ویژه‌ای داشتم که خیلی برای آن وقت گذاشتم. متوجه شدم در شاهنامه مسائلی واقعی است و کسی به آنها توجهی نکرده است چون شاهنامه را افسانه می‌دانستند، کسی هم مطلب جدی درباره آن ننوشته است. شاهنامه در کنار سایر متون آثار باستانی حالت فراواقعی دارد و در نگاه اول انگار که کتاب شاهنانه تخیلی است اما در جای جای این کتاب نشانه‌هایی است که نشان از واقعی بودن آن می‌دهد. در شاهنامه، سیمرغ را داریم که کشف کردم سیمرغ سرپزشک است و در کتاب ناسوخ هم کسی است که دردها را درمان می‌کند.

«ناسوخ» را با تکیه بر شاهنامه نوشتم

نوشتن کتاب ناسوخ چقدر طول کشید؟

فکر و اندیشه این کتاب سه سالی در سرم بود و نگارش آن چهار ماه طول کشید. کتاب ناسوخ را تماماً از ساعت ۲ تا ۵ صبح نوشتم چون باید در یک فضای خاصی آن را می‌نوشتم و تمام آنچه می‌خواستم بنویسم را اول باید می‌دیدم و بعد می‌نوشتم.

چقدر از این کتاب استقبال شده است و بازخوردهایی تاکنون از خوانندگان داشته‌اید؟

هرکس این کتاب را خوانده، توجهش جلب شده است و حتی افرادی که متوجه مطالب کتاب نشدند، می‌گفتند که کتاب جالبی است. ناسوخ بیشتر مورد توجه افرادی قرار می‌گیرد که روحیه فلسفی، روانشناسی و یا هنری دارند. یکی از دوستان هنرمندم که ناسوخ را به او هدیه دادم به من زنگ زد و گفت که این کتاب باعث شده است که آن شب نه شام بخورد و نه بخوابد چون نمی‌توانسته است کتاب را زمین بگذارد. قبل از اینکه کتاب را به ناشر بسپارم آن را به چند شاعر و نویسنده دادم که نظر بدهند که یکی از آنها که شاعر معروف و مسنی است به من گفت که این چیست که نوشتی و حتماً دارای مشکلات روحی و روانی هستی و فرد دیگری تصور کرده بود که من عاشق کسی هستم و معشوق بسیار مرا اذیت کرده است، نوجوانی هم کتاب را خوانده بود و برایش جذاب بود و از من پرسید در آنجا که راوی در قبرستان در حال خواندن نوشته‌های سنگ قبرهاست اما ناگهان سیلی می‌آید منظور چیست؟ به او گفتم سیل حکایت از حمله مغول‌ها به ایران دارد که بخشی از تاریخ و فرهنگ ما را از بین برد و به هر حال نظرات مثبت و منفی مختلفی درباره ناسوخ دریافت کردم و برایم طبیعی است چون ناسوخ را شبیه بوف کور صادق هدایت می‌دانم.

از چه نظر ناسوخ را شبیه بوف کور می‌دانید؟

صادق هدایت بوف کور را برای جمال‌زاده که استاد و دوستش بود، فرستاد. جمال‌زاده هفت یا هشت صفحه کتاب را خواند و گفت این چه چرت و پرت‌هایی است که نوشتی مگر دیوانه شدی و کتاب را پرت کرد. حتی جمال‌زاده هم متوجه بوف کور نشد. می‌توانم بگویم ناسوخ مخلوطی از من، تاریخ ایران و صادق هدایت است.

فیلمی هم درباره ناسوخ ساخته شده است. نظرتان در مورد آن چیست؟

به عنوان یک کارشناس و نه نویسنده کتاب ناسوخ می‌گویم که کتابی مثل آن وجود ندارد و اگر از سوی سینماگران به ناسوخ توجه شود یک راه نو و نقطه عطف در سینما به وجود می‌آید. در دوره پسامدرنیست از دیدن فیلم‌های ساده بی‌تفاوت عبور می‌کنند. ناسوخ قابلیت این را دارد که از روی آن فیلم‌های کوتاه و بلند ساخته شود و استعداد سازنده، فیلمنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر را بروز دهد و عطش ببینده را ارضا کند. فیلم‌های اقتباسی از ناسوخ ببینده را به تفکر وا می‌دارد. یک فیلم از ناسوخ ساخته شده است که آن طور که دلم می‌خواست در نیامده اما با این حال خواننده در مورد دیالوگ‌های فیلم کنجکاو می‌شود که چرا چنین چیزی گفته شده است. معتقدم شاهنامه در بین کتاب‌های زمینی، کتابی مقدس است و ما ذره‌ای دروغ در این کتاب نمی‌بینیم و در هیچ جای این کتاب دعوت به کار بد وجود ندارد. اگر فیلمی از روی ناسوخ با سبک امروزی ساخته شود پرمعنا و غنی می‌شود و از نظر سیاسی، تاریخی و فلسفی نیز ببینده را به بازگشت به هویت ملی سوق می‌دهد.

منبع: ایبنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612