کد خبر:5080
پ
Doloh7-m1

دو لوح و دو لوح مصحفی

یکی از کاستی‌های دانش نسخه‌شناسی، کمبود اصطلاحات برای اشاره به ویژگی‌های سبک‌شناسانۀ مندرج در نسخه‌ها است

میراث مکتوب – یکی از کاستی‌های دانش نسخه‌شناسی، کمبود اصطلاحات برای اشاره به ویژگی‌های سبک‌شناسانۀ مندرج در نسخه‌ها است.
برای این کار باید اصطلاحات ادوار پیشین را شناسایی کرده و به کار برد و همچنین در برخی موارد می‌توان برای ساخت اصطلاحات جدید، از اصطلاحات پیشین با تغییراتی بهره‌گیری کرد. در مقالۀ کنونی به توصیف گونه‌ای از سرلوحه‌ها پرداخته شده که دارای دو کتیبه (لوح) هستند و پیش‌تر برای نامیدن آن‌ها اصطلاحی نداشتیم. با توجّه به ویژگی این سرلوحه‌ها، اصطلاح «دولوح» برای آن‌ها برگزیده شد و در ساخت این اصطلاح، نگاهی به اصطلاح قدیمی «چهارلوح» داشته‌ایم.آنگاه که یک دانش روی به پیشرفت می‌نهد، از جنبۀ توصیفی مباحث آن کاسته شده و به جنبه‌های انتزاعی نزدیک‌تر می‌شود. در این وضعیّت، متخصّصان آن دانش اصطلاحاتی را وضع می‌کنند تا بتوان از دیدگاه زبانی و نوشتاری در گفتگو از مباحث صرفه‌جویی کرد. بنابراین می‌توان گفت که پدید آمدن «اصطلاح»، یکی از عناصر اصلی و نمایانگر پیشرفت یک دانش است. این نکته را در انواع علوم می‌توان دید و قاعدتاً نسخه‌شناسی نیز بعنوان یک دانش نباید از این قاعده مستثنی باشد.

البته باید پذیرفت که دانش نسخه‌شناسی بعنوان دانشی مستقل از مباحث متن ‌شناسانه، یک دانش نوپا است. اگر به فهرست‌های نسخ خطّی کتابخانه‌های ایران و مقالات نسخه‌شناسانۀ منتشر شده در طیّ هشتاد سال گذشته نگاهی بیفگنیم خواهیم دید که برای توصیف نسخه‌ها چه اندازه ناهمگونی و کمبود اصطلاحات وجود دارد. از آنجا که شناسایی محتوای متنیِ نسخه‌ها برای ما اهمیّت بیش‌تری داشته و دارد، عمدۀ کوشش فهرست‌نویسان مصروف شناسایی آثار مندرج در نسخه‌ها بوده است و هنگام توصیف ویژگی‌های نسخه‌شناسانه، بیش‌تر به توصیف ویژگی‌های عمومی آن‌ها پرداخته شده است. حتّی آن گاه که فهرست‌نویسان قصد اشاره به جزئیّات نسخه‌شناسانۀ دستنویس‌ها را داشته‌اند، به دلیل نبودن اصطلاحات لازم و یا آشنا نبودن با اصطلاحات، ناچار شده‌اند تا ویژگی مورد نظر را در جملاتی توصیف کنند. این معضل کمبود اصطلاحات از مواردی است که باید متخصّصان برای آن چاره‌اندیشی کنند.

بدیهی است که رویکرد ما برای کاربرد اصطلاحات نسخه ‌شناسی باید دارای دو روند اصلی باشد. نخست، شناسایی اصطلاحاتی که در ادوار پیشین وجود داشته و امروزه نیز می‌توان آن‌ها را عیناً یا با تغییراتی به کار گرفت. دوم، وضع اصطلاح برای ویژگی‌ها و عناصری که در ادوار پیشین برای آن‌ها اصطلاحی نداشته‌ایم و یا اکنون از آن‌ها آگاهی نداریم.

رویکرد نخستین اگرچه با دشواری‌هایی همراه است امّا آنگاه که شواهد لازم و استدلالات منطقی با آن همراه باشد می‌تواند مورد پذیرش عمومی قرار گیرد امّا در رویکرد دوم چنین نیست. در این روند، چون مرجعی رسمی برای وضع و ثبت اصطلاحات نسخه‌شناسی وجود ندارد، ناگزیر باید این اصطلاحات توسّط متخصّصان فنّ در کالبد مقالاتی مطرح شده و اگر ویژگی‌های لازم را داشت توسّط دیگران نیز به کار برده شود. این امر نیز ظرایف بسیاری می‌طلبد. برای نمونه باید این اصطلاحات با ساختارها و قواعد زبان فارسی همخوان باشد و نیز مانند هر واژه یا تعبیر تازه، خوش‌آهنگ و متناسب با موضوع باشد.

با توجّه بدین موارد، گمان نویسندۀ این سطور آن است که در گزینش و ساختن یک اصطلاح تازه بهتر است که تا جای ممکن از اصطلاحات کهن بهره برگیریم و اصطلاحات پیشین را با تغییراتی برای مفاهیم تازه به کار ببریم. آنچه در نوشتۀ کنونی بدان پرداخته شده از همین مقوله است.

***

یکی از فراگیرترین تزئینات نسخه‌ها ترسیم «سرلوحه» در یک یا دو صفحۀ آغازین نسخه‌ها است. چنانکه در فصل ششم کتاب نسخه‌شناخت (صص ۲۸۹ – ۳۱۶) اشاره کردیم، ترسیم سرلوحه در هرکدام از ادوار نسخه‌پردازی با دگرگونی‌هایی از دیدگاه شکل ظاهری و جزئیات تذهیب رویاروی بوده است که به ما امکان می‌دهد تا به دسته‌بندی آن‌ها بپردازیم و تا حدّ قابل توجّهی به سبک‌شناسی تاریخی ترسیم سرلوحه در نسخه‌ها بپردازیم. در آن کتاب به شناسایی و توصیف گونه‌هایی چون: سرلوح کتیبه‌ای، سرلوح با تاجکِ دایره‌ای (/بادامی)، چهارلوح، سرلوح مزدوج، سرلوح تاج‌دار و سرلوحۀ دوگانه (ویژۀ دورۀ صفوی) پرداختیم. در اینجا به شناسایی گونۀ دیگری از سرلوحه می‌پردازیم که در نوشتۀ کنونی آن را با نام «دو لوح» خوانده‌ایم.

دولوح را به گونه‌ای از سرلوحه‌ها اطلاق می‌کنیم که در آن‌ها به ترسیم دو کتیبه (لوح) بر فرازِ هرکدام از دو صفحۀ نخستینِ نسخه در برابر یکدیگر و بصورت قرینه پرداخته می‌شود. تا جایی که نویسندۀ این سطرها می‌داند در متون پیشین نامِ ویژه‌ای برای این سرلوحه‌ها یاد نشده است. دلیلی که ما را بر آن داشت تا نام «دو لوح» را برای این سرلوحه‌ها برگزینیم، ویژگی اصلی این سرلوحه‌ها است که گفتیم دارای دو کتیبۀ قرینه هستند. از سویی این نام‌گذاری با توجّه به اصطلاح “چهارلوح” بوده است که از دورۀ تیموری برای نامگذاری سرلوحه‌های دارای چهار کتیبه به کار رفته است.

تا جایی که از شواهد برمی‌آید، ترسیم دو لوح همانند ترسیم «سرلوحِ کتیبه‌ای» از کهن‌ترین ادوار ترسیم سرلوحه رواج داشته است؛ با این تفاوت که کاربرد دولوح نسبت به سرلوح کتیبه‌ای کم‌تر بوده است و ضمناً ترسیم آن پس از سدۀ هفتم و نهایتاً هشتم هجری در نسخه‌ها متروک شد در حالی که ترسیم سرلوح کتیبه‌ای تا پایان سدۀ دهم و گاه در ادوار متأخّرتر نیز همچنان رواج داشت. بنابراین می‌توان دولوح را ویژۀ نسخه‌های پیش از سدۀ هشتم هجری دانست.

شواهد نشان می‌دهد که ترسیم دولوح نیز همانند بسیاری از تزئینات نسخه‌ها نخست در مصحف‌ها رواج یافته و سپس در آرایش دیگر متون به کار رفته است. از نمونه‌های نسبتاً کهن کاربرد این شیوه در مصحف‌ها می‌توان به جزء دوم یک مصحف (به نشانی QUR 155 مجموعۀ ناصر د. خلیلی، بی‌تا [حدود قرن ۴ یا ۵ ق]، به قلم کوفی ایرانی بر روی کاغذ) اشاره کرد که تصویر دو صفحۀ نخستین آن را در «شکل ۱» می‌بینیم. این بخش از مصحف با آیۀ ۱۴۲ سورۀ بقره آغاز می‌شود که درست برابر با آغاز جزء دوم و حزب سوم قرآن است.

شکل ۱

نمونۀ دیگر مربوط به بخشی از جزء هشتم یک مصحف (نسخۀ ۲۵۲ کتابخانۀ سنا، بی‌تا [حدود سدۀ ۵ ق] ، به ثلث کهن بر روی کاغذ) است که تصویر دو صفحۀ آغازین آن را در «شکل ۲» می‌بینیم. این بخش مصحف نیز با آیۀ ۱۱۱ سورۀ الانعام آغاز می‌شود که درست برابر با آغاز جزء هشتم و حزب پانزدهم قرآن است. این نمونه‌ها به خوبی نشان می‌دهد که ترسیم دولوح، ویژۀ آغاز سوره‌ها نبوده و در آغاز هر جزء یا حزب نیز اجرا می‌شده است.

شکل ۲

نمونۀ دیگر که در «شکل ۳» می‌بینیم مربوط به آغاز یک مصحف (به نشانی QUR 89 مجموعۀ ناصر د. خلیلی، بی‌تا [حدود سدۀ ۴ ق]، به قلم کوفی ایرانی بر روی کاغذ) است. هرکدام از دو لوحِ این تصویر مربوط به آغاز سوره‌های حمد و بقره هستند. می‌بینیم که واژۀ پایانی سورۀ حمد (الضالّین) در آغاز صفحۀ دوم نوشته شده و تذهیب‌گرِ نسخه آن را در میانۀ تذهیب لوح دوم تزئین کرده است. نشانه‌های پنج‌آیت و ده‌آیت نیز در روبروی هر آیه در حاشیۀ صفحات با نشانه‌های ویژۀ خود ترسیم شده و مشخّصات سوره –مانند جایگاه نزول و القاب سوره- در میانۀ کتیبه‌های مذهّبِ کناری نگاشته شده است. چنانکه پس از این در مصحف کتابخانۀ چستربیتی خواهیم دید، کاربرد این نشانه‌ها و کتیبه‌ها و همچنین ترنجِ نخلیِ پیوسته به کتیبۀ سرسوره‌ها در مصحف‌های کهن رواج داشته امّا رفته‌رفته این نشانه‌ها جای خود را به کتیبه‌های مذهّبِ عمودی در دوسویۀ «دولوح» ها بدل شد.

شکل ۳

از نمونه‌های مصحف‌های مترجم قرآن به فارسی می‌توان به نمونه‌ای بسیار کهن از یک قرآن سی‌جزوی (نسخه‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ کتابخانۀ مجلس، بی‌تا [حدود سدۀ ۵ ق]، به قلم نسخ متمایل به ثلث با اعجام) اشاره کرد . تصویر آغاز نسخۀ ۲۰۰۲ مجلس را در «شکل ۴» می‌بینیم. این بخش مصحف با آیۀ ۲۴ سورۀ النّساء آغاز می‌شود که برابر با آغاز جزء پنجم و حزب نهم قرآن است.

شکل ۴

از نمونه‌های تاریخ‌دار «دولوح» در مصحف‌های ایرانی می‌توان به سرلوحۀ آغاز «سُبعِ» پنجم از یک مصحف (شمارۀ ۶۰۴۱ عربی کتابخانۀ ملّی پاریس، مورّخ ۵۰۵ ق به قلم ثلث) اشاره کرد. نگارش این مصحف به خطّ عثمن بن محمّد و تذهیب آن بر دست علی بن عبدالرّحمن در شهر بُست به انجام رسیده است. تصویر «دو لوح» این مصحف را در «شکل ۵» می‌بینیم. در میان دو کتیبه، این دو واژه نوشته شده است: «السبع | الخامس». این مصحف از نمونه‌های اجرای دولوح بر آغاز اسباع قرآن است. چنانکه می‌بینیم در این مصحف بجای کاربرد نشانه‌های پنج‌آیت و ده‌آیت و دیگر نشانه‌های مصحف‌ها، نقوشی تزئینی بصورت قرینه‌سازی اجرا شده است. چنانکه خواهیم دید، این دو کتیبۀ عمودیِ دو سویۀ صفحات، بعدها بصورت یک عنصر تزئینی در «دو لوح» دیگر متون نیز اجرا می‌شد.

شکل ۵

امّا از کاربرد «دولوح» در تزئین نسخه‌های فارسی – جز مصحف‌ها – دست‌کم شواهدی از سدۀ پنجم هجری سراغ داریم. از کهن‌ترین نمونه‌های تاریخ‌دار شناخته شدۀ این نسخه‌ها می‌توان به دستنویسی بسیار باشکوه از جلد هشتم معانی کتاب الله و تفسیره المنیر اثر ابونصر احمد بن محمّد بن حمدان بن محمّد حدّادی (نسخۀ ۲۰۹ بخش خزینۀ امانت کتابخانۀ کاخ‌موزۀ توپقاپی‌سرایی، مورّخ ۴۸۴ ق) اشاره کرد . چنانکه از انجامۀ نسخه دانسته می‌شود، کتابت و تذهیب این نسخه بر دست عثمان بن حسین بن ابی‌سهل ورّاق غزنوی به انجام رسیده است. تصویر «دو لوح» این نسخه را که مربوط به آغاز نسخه است در «شکل ۶» می‌بینیم. در هرکدام از هشت‌ضلعی‌های منتظمی که در میانۀ کتیبه‌ها رسم شده، عبارتی به قلم کوفی نگاشته شده که چنین خوانده می‌شود:

«المجلّد | الثّامن | من معانی || کتاب | الله | تعالی».

شکل ۶

از این کاتب چیره‌دست، یک مصحف سی‌جزئی بسیار باشکوه مورّخ ۴۶۲ – ۴۶۵ ق نیز بر جای مانده که در کتابخانۀ آستانۀ مشهد امام علی بن موسی الرضا «ع» نگهداری می‌شود. گمان می‌رود که آغاز همه یا بیش‌تر جزء‌های این مصحف با دولوح تزئین شده باشد چرا که دست‌کم در تصویری که از آغاز جزء دهم این مصحف (شمارۀ ۴۳۱۶) در دست داریم، همین شیوۀ دولوح اجرا شده است. تصویر دو صفحۀ آغازین این جزء را در «شکل ۷» می‌بینیم .

شکل ۷

از شیوۀ عثمان ورّاق نمونه‌های دیگری نیز می‌شناسیم. از جمله نسخه‌ای از جزء بیست و سوم قرآن کریم به خطّ فرزند او محمّد بن عثمان بن الحسین الورّاق الغزنوی که در کتابخانۀ آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود.

نمونۀ دیگر که به همین شیوه پرداخته شده، جزء بیستم یک مصحف نفیس (به نشانی Arab.2603 در کتابخانۀ دولتی ایالت بایر در مونیخ ، بی‌تا [حدود سدۀ ۵ ق]) است که تصویر دولوح آغازین آن را در «شکل ۸» می‌بینیم. این جزء با آیۀ ۵۶ سورۀ النمل آغاز می‌شود که برابر با آغاز جزء ۲۰ و حزب ۳۹ قرآن کریم است.

شکل ۸

گمان نویسندۀ این سطور بر آن است که این جزء، بخشی از یک مصحف –احتمالاً سی‌جزوی- بوده که بخش دیگری از آن مورّخ ۴۸۵ ق سابقاً متعلّق به مجموعۀ آقامهدی کاشانی (در تهران) بوده و اکنون نمی‌دانیم که در کجا نگهداری می‌شود. تصاویری از آن -که جزء سی‌ام قرآن را تشکیل می‌دهد- در کتاب هنر خطّ و تذهیب قرآنی منتشر شده است (تصاویر ۱۴ – ۱۶). تصویر دو صفحۀ پایانی این مصحف را در «شکل ۹» می‌بینیم که حاوی انجامه است و چنین خوانده می‌شود:

«و الفراغ منه فی شهور سنۀ خمس و ثمانین و اربعمایه. کتبه علی … [محو شدگی]».

شکل ۹

چنانکه می‌بینیم، شیوۀ خطّ و شیوۀ تذهیب و نیز رنگ کاغذ بسیار شبیه به نسخۀ کتابخانۀ دولتی بایر است. ویژگی دیگری که این شباهت را تأیید می‌کند، طرح‌های موجی‌شکلی است که در میانۀ سطور با قلمی باریک ایجاد شده و همین شیوه را در نسخۀ بایر هم می‌بینیم. اگر این گمان درست باشد می‌توان گفت که تاریخ کتابت نسخۀ بایر نیز با توجّه به زمان‌بر بودن کتابت مصحفی چنان نفیس، با اندکی فاصله در همان حدود سال ۴۸۵ ق بوده است.
نکته‌ای که یادکرد آن در اینجا بایسته می‌نماید اینکه دستنویس جلد هشتم تفسیر معانی کتاب الله و تفسیره المنیر که پیش‌تر از آن یاد کردیم به فرمان سلطان ابراهیم بن مسعود بن محمود غزنوی (۴۵۱ – ۴۹۲ ق) کتابت شده است و این نکته از انجامۀ نسخه دانسته می‌شود:
«امر بکتبته الامیر السیّد الملک … مؤیّدالدّین و مغیث‌المسلمین ابی‌المظفّر ابرهیم بن ناصر دین‌الله ابی‌سعید مسعود بن یمین‌الدّولۀ و امین‌الملّۀ نظام‌الدّین ابی‌القسم محمود بن ناصرالدّین معین خلیفۀ الله امیرالمؤمنین اطال‌الله بقاه …».
از عبارتی که علی بن زید بیهقی در تاریخ بیهق (ص ۲۴۲) دربارۀ یکی از خوشنویسان و مذهّبان سدۀ پنجم و ششم یاد کرده، دانسته می‌شود که سلطان ابراهیم بن مسعود غزنوی دارای کتابتخانه‌ای (دارکتابتی) بوده و از اینجا می‌توان دانست که ایجاد سبکی چنان باشکوه در خوشنویسی و تذهیب مصحف‌های قرآنی و تربیّت اینگونه هنرمندان چیره‌دست، با پشتیبانی چنان پادشاهی محقّق شده است. عبارت بیهقی چنین است:

«الحکیم یحیی بن محمّد الغزنوی المنجّم المذهّب: مولد او غزنی بوده است. و او از خدمِ دارکتابت سلطان کریم ابرهیم بن مسعود بن محمود بود. با ناحیت بیهق آمد سنۀ خمس و تسعین و اربعمائه و خطّی داشت کنظام‌الدّر[ر] و نظیم الشّذر. و در صناعت تذهیب بغایت تهذیب اختصاص یافته بود و در عهد وی تذهیب وی را نظیر نبود … و توفی فی القصبۀ فجأۀ بعد ما اغتسل و صلی فی المحرّم سنۀ احدی و عشرین و خمسمائۀ».

نمونۀ دیگر از نسخه‌های تاریخ‌دار فارسی دارای دولوح، دستنویسی است از تفسیر بزرگ (/ترجمۀ تفسیر طبری [بخشی از متن شامل آیۀ ۵۶ سورۀ مؤمنون تا پایان سورۀ السبأ]، نسخۀ ۱۶۱۲ مولویخانۀ بورسه گنل، مورّخ ۵۶۲ ق) که انجامه‌اش چنین خوانده می‌شود:

«کتبه تلمیذ الکتّاب حسکویه بن محمّد بن حسکویه سنۀ اثنی ستّین خمسمائۀ».

متأسّفانه به تصویر مطلوبی از این نسخه دسترسی نداشتیم. تصویر دولوح این نسخه در آغاز مجلّد پنجم متن چاپی ترجمۀ تفسیر طبری کلیشه شده است .

از دیگر نمونه‌های این شیوه در نسخه‌های فارسی می‌توان به «دو لوح» دستنویسی از تفسیر بزرگ (/ترجمۀ تفسیر طبری، نسخۀ ۵۶۷ بخش خزینۀ امانت کتابخانۀ کاخ‌موزۀ توپقاپی‌سرایی ، بی‌تا [حدود سدۀ ششم و هفتم]) اشاره کرد که تصویر آن را در «شکل ۱۰» می‌بینیم.

شکل ۱۰

نمونۀ دیگری از این شیوه در نسخه‌های ایرانی را در دستنویسی از خلق النّبی و خلقه (نسخۀ ۴۳۷ خاوری کتابخانۀ دانشگاه لیدن، بی‌تا [حدود ۴۴۰ تا ۴۴۳ ق] ، به نسخ ابوبکر محمّد بن ابی‌رافع الورّاق) می‌توان دید. تصویر دو صفحۀ نخستین این نسخه را در «شکل ۱۱» می‌بینیم.

شکل ۱۱

از دیگر نمونه‌های اینگونه نسخه‌ها می‌توان به دستنویسی از غرر السّیر ابومنصور ثعالبی (نسخۀ ۹۱۶ کتابخانۀ داماد ابراهیم‌پاشا، مورّخ ۵۹۷ ق) اشاره کرد که تصویر “دو لوحِ” نخستین جلد آن را در «شکل ۱۲» می‌بینیم. چنانکه دیده می‌شود برای هرکدام از دو صفحۀ مقابل، یک “سرلوحِ کتیبه‌ای” ترسیم شده است. نوشته‌های مندرج در این دو سرلوحه با یکدیگر مرتبط بوده و عبارتِ سرلوحۀ دومی، دنبالۀ عبارتِ سرلوحۀ نخستین است. عبارات مندرج در این دو سرلوحه چنین خوانده می‌شود:
« المجلّد الاوّل من تاریخ غررالسّیر تصنیف | الشّیخ الامام ابی‌منصور الثّعالبی رحمه الله».

شکل ۱۲

این‌ها شماری از نمونه‌های مصحف‌ها و برخی متون فارسی دارای دولوح بود امّا جا دارد اشاره کنیم که مصحف‌هایی از قرآن کریم در دست است که در آن‌ها سورۀ حمد و بخشی از آغاز سورۀ بقره در نخستین صفحۀ نسخه کتابت شده‌اند و در آغاز هرکدام از دو سوره، یک سرلوحِ کتیبه‌ای ترسیم شده است. به عبارتی دو لوح در این صفحه ترسیم شده که اطلاق نام «دو لوح» به این گونه از مصحف‌ها را نیز امکان‌پذیر می‌سازد. با این حال چون این شیوه صرفاً ویژۀ آغاز مصحف‌ها است و در دیگر نسخه‌ها کاربرد نداشته بهتر است تا برای ایجاد تمایز، آن را به نام دیگری بخوانیم. در اینجا ما اینگونه سرلوحه‌ها را «دولوحِ مصحفی» می‌نامیم؛ هرچند که شاید بتوان اصطلاح مناسب‌تری برای آن یافت.
از نمونه‌های تاریخ‌دار دولوحِ مصحفی می‌توان به یک مصحف جامع بسیار نفیس (به نشانی MS. 1431 کتابخانۀ چستربیتی، مورّخ ۳۹۱ ق به قلم علی بن هلل در مدینۀالسّلمِ بغداد) اشاره کرد . تصویر دو صفحۀ نخستین آن را در «شکل ۱۳» می‌بینیم .

شکل ۱۳

برای دیدن نمونه‌ای نسبتاً متأخّر از این شیوه، در «شکل ۱۴» تصویر دو صفحۀ آغازین یک مصحف جامع (به نشانی Arab.001 کتابخانۀ دولتی ایالت بایر در مونیخ، مورّخ ۷۲۴ ق، به قلم مغربی روی پوست) اشاره کرد. می‌دانیم که در نسخه‌های شمال آفریقا معمولاً شیوه‌های کهن بصورت سنّتی زنده تا ادوار متأخّر نیز اجرا می‌شد و لذا در بررسی کاربرد شیوه‌ها و سبک‌های کتاب‌آرایی باید میان این نسخه‌ها و نسخه‌های دیگر مناطق تفاوت قائل شویم. بنابراین نمی‌توان این نسخه را دلیل گرفت بر اینکه این شیوۀ «دو لوح مصحفی» تا سدۀ هشتم مورد استفاده قرار می‌گرفت . اگرچه در اینجا استثنائاً چنین است و کاربرد «دولوح مصحفی» در ادوار متأخّرتر -حتّی پس از سدۀ هشتم- نیز کمابیش رواج داشته است.

شکل ۱۴

کتابنامه
اسرارالتّوحید فی مقامات الشّیخ ابی‌سعید، محمّد بن منوّر بن ابی‌سعد بن ابی‌طاهر بن ابی‌سعید میهنی، تصحیح دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی، تهران، آگاه، ۱۳۸۱ خ.
تاریخ بیهق، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، تصحیح احمد بهمنیار، تهران، کتابفروشی فروغی، ۱۳۶۱ خ.
تفسیر سورآبادی (تفسیرالتّفاسیر)، ابوبکر عتیق نیشابوری، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، فرهنگ نشرنو، ۱۳۸۱ خ.
راهنمای گنجینۀ قرآن [کتابخانۀ آستان قدس رضوی]، نگارش احمد گلچین معانی، مشهد، انتشارات کتابخانۀ آستان قدس، بی‌تا [تاریخ مقدّمه ۱۳۴۷ خ].
راهنمای گنجینۀ قرآن در موزۀ ایران باستان، دکتر مهدی بهرامی و دکتر مهدی بیانی، تهران، بی‌نا، ۱۳۲۸ خ.
سبک عبّاسی (قرآن‌نویسی تا قرن چهارم هجری)، ناصر د. خلیلی و فرانسوا دروش، ترجمۀ پیام بهتاش، تهران، نشر کارنگ، ۱۳۷۹ خ.
«شاهکارهای هنری شگفت‌انگیزی از قرن پنجم هجری و سرگذشت حیرت‌آور آن»، احمد گلچین‌معانی، هنر و مردم، پیاپی ۱۵۷، صص ۴۵ – ۶۵ .
فهرست کتابخانۀ مجلس شورای ملّی (ج ۶)، تألیف سعید نفیسی، تهران، چاپخانۀ مجلس شورای ملّی، ۱۳۴۴ خ.
فهرست نسخ خطّی قرآن‌های مترجم کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی (ج ۱)، تألیف محمّد آصف فکرت، مشهد، انتشارات کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی، ۱۳۶۳ خ.
کارهای استادانه (قرآن‌نویسی تا قرن هشتم هجری قمری)، دکتر ناصر د. خلیلی و دیوید جیمز، ترجمۀ پیام بهتاش، تهران، نشر کارنگ، ۱۳۸۰ خ.
معانی کتاب الله تعالی و تفسیره المنیر (المجلّد الثّامن من …؛ نسخه‌برگردان دستنویس ۲۰۹ بخش خزینۀ امانت کتابخانۀ موزۀ طوپقاپی‌سرایی، مورّخ ۴۸۴ ق)، تصنیف ابونصر احمد بن محمّد بن حمدان بن محمّد حدادی، با مقدّمۀ سیّدمحمّد عمادی حائری، تهران، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و کاخ‌موزۀ طوپقاپی‌سرایی، ۱۳۹۰ خ.
نسخه‌شناخت، نگارش علی صفری آق‌قلعه، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۹۰ خ.
«نسخه‌های خطّی نادر متعلّق به کتابخانۀ دانشگاه لیدن»، یوئپ لمیر، ترجمۀ منوچهر پزشک، گزارش میراث، پیاپی ۴۶ [مرداد و شهریور ۱۳۹۰ خ]، صص ۵۹ – ۶۹ .
هنر خطّ و تذهیب قرآنی ، مارتین لینگز، ترجمۀ مهرداد قیّومی بیدهندی، تهران، انتشارات گرّوس، ۱۳۷۷ خ.
THE QURAN (Catalogue of an exhibition of Qurʼan manuscripts at the British Library 3 April-15 August 1976), Martin Lings & Yasin Hamid Safadi, London, 1976.

علی صفری آق قلعه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612