کد خبر:5737
پ
ansarim-16

از میراث غلات: کتابی از سنت غالیان بصره از نیمه اول سده سوم قمری

عبدالله‏ بن‏ عبد الرحمن‏ الأصم المسمعی‏، محدث شیعی اهل بصره بنابر گزارشهای کتابهای رجالی شیعی، کتابی داشته با عنوان کتاب المزار

میراث مکتوب – عبدالله‏ بن‏ عبد الرحمن‏ الأصم المسمعی‏، محدث شیعی اهل بصره بنابر گزارشهای کتابهای رجالی شیعی، کتابی داشته با عنوان کتاب المزار. این کتاب را نجاشی در فهرستش نام برده و از آن انتقادی سخت کرده و کتاب را تماماً «تخلیط» خوانده است. او البته خود کتاب را ندیده بوده و می‌گوید از کسی شنیده که کتاب تخلیط است و معنی این سخن آن است که کتاب بر پایه عقاید غلو آمیز و یا احادیث بی پایه در این نوع باورهای غالیانه و مفوضی شکل گرفته است. این شخصی که نجاشی از او یاد می کند محتملاً احمد ابن الغضائری، دانشمند برجسته و رجال‌شناس و نسخه شناس ماهر دورانش بوده است؛ چرا که او هم چنانکه خواهیم دید در رجالش از این کتاب نام برده و انتقاد کرده است. نجاشی در عین حال خود این محدث را هم غالی خوانده و او را ضعیف و “لیس بشیء” خوانده است. عین عبارت او در رجالش چنین است ( ص: 217): “عبد الله‏ بن‏ عبد الرحمن‏ الأصم المسمعی. بصری، ضعیف غال لیس بشی‏ء. روى عن مسمع کردین و غیره. له کتاب المزار، سمعت ممن رءاه فقال لی: هو تخلیط. و له کتاب الناسخ و المنسوخ. أخبرناه غیر واحد عن أحمد بن محمد بن یحیى، عن سعد، عن محمد بن عیسى بن عبید عنه.”

از گفتار نجاشی چند مطلب دیگر هم معلوم می‌شود: یکی اینکه او کتابی دیگر هم داشته به نام الناسخ والمنسوخ که آن یکی ظاهراً مشکلی به پایه کتاب المزار نداشته چرا که نجاشی درباره آن سکوت می کند و تازه بدان سندی هم می دهد که این سند نشان دهنده آن است که نجاشی نام این کتاب را از طریق فهارس و طرق قبلی در سنت سعد اشعری و محمد بن عیسی بن عبید به دست داده؛ گرچه ممکن است خودش کتاب را ندیده باشد و یا اصلاً کتاب از میان رفته بوده و تنها پاره های آن در مجامیع حدیثی نقل شده بوده است؛ به هر حال هر چه هست نجاشی درباره کتاب الناسخ والمنسوخ موضعی نمی گیرد؛ گرچه از موضع یک رجال شناس طبعاً احادیث این کتاب را هم به دلیل انتقادی که بر خود الأصمّ داشته نمی پذیرفته است. از این سند معلوم است که الأصم در طبقه مشایخ محمد بن عیسی بن عبید یقطینی بوده است. اما اینکه آیا واقعاً او وجود خارجی و تاریخی داشته ما اطلاعی نداریم. باری در منابع حدیثی شیعی و امامی تعدادی کم و بیش قابل توجه حدیث به او منسوب است اما عمدتاً از طرق سنتهای غالیانه که جعل نامها و جعل اسنادی بی پایه در میان آنان هم بسیار شایع بوده است. درست است که عمده احادیث او را محمد بن الحسن ابن شمّون، از رجال غالی بغدادی (نک: پس از این) روایت می کرده اما در عین حال یک بخش قابل توجه دیگر را هم شخصی دیگر روایت می کند که اتفاقاً با موضوع مقاله ما هم مرتبط است؛ شخصی به نام عبد الله بن حمّاد البصری و البته تعدادی از احادیث الأصمّ را هم شماری دیگر پراکنده وار روایت کرده اند. بنابراین احتمال اینکه نام و شخصیت الأصمّ تنها مجعول و ساخته ذهن ابن شمّون باشد اندکی بعید است. با این وصف این امکان وجود دارد که این نام را کسی، شاید ابن شمون جعل کرده و آنگاه از همان نام برای ساختن طرق دیگری به او بعداً بهره گرفته شده باشد؛ با جعل طرقی متشکل از نامهای واقعی و حتی گاه غیر واقعی؛ فی المثل کسانی متنی ساخته با نام کتاب المزار و آنگاه آن را به همین شخصیت مجعول یعنی در صورت فرض، الأصمّ نسبت داده و برای او یک راوی مجعول هم تراشیده اند؛ یعنی چنانکه خواهیم دید عبد الله بن حمّاد البصری را که همینجا باید گفت درباره او هیچ نمی دانیم و هیچ کس در هیچ جایی غیر از همین مورد روایت از الأصمّ از او یادی نکرده و اصلاً معلوم نیست کیست؟ با همه این احوال به دلیل اینکه نام الأصمّ در شمار قابل توجهی از روایات دیگر هم آمده می توان وجود تاریخی او را قبول کرد . از دیگر سو ظاهراً مقصود از “عبید الله بن عبد الرحمن الأصم” در برخی منابع رجالی سنی همین محدث مورد نظر ما باشد که گفته شده در روایاتش از پدرش روایت حدیث می کند و از دیدگاه آنان کلاً مجهول است و تنها از طریق همین روایات وجود او ثبت شده و در واقع از نقطه نظر آنان وجود خارجی نداشته است (نک:العقیلی، ضعفاء، ج 3 / ص 123 – 124: ” عبید الله بن عبد الرحمن بن الأصم بصری. لا یتابع على حدیثه من وجه یثبت ولا یعرف إلا به. حدثناه محمد بن زکریا قال حدثنا عبد المؤمن بن عثمان العنبری بصری قال حدثنا عبید الله بن عبد الرحمن بن الأصم عن أبیه عن محمد بن المنکدر عن جابر بن عبد الله … ؛ نیز نک: الذهبی، المغنی فی الضعفاء، ج 2 / ص 29 – 30: “عبید الله بن عبد الرحمن الأصم عن أبیه لا یعرف وأبوه واه”). به هر حال نجاشی همینجا همچنین توضیح می دهد که او از یک راوی شیعی معروف با نام مسمع کردین روایت حدیث می کرده و از کسانی غیر او . می دانیم که مسمع کردین خود راوی شیعی اهل بصره بوده که روایاتش سخت مورد عنایت ابن شمّون بوده است: أبو سیار کردین‏ مسمع بن عبد الملک بن مسمع. در طریق طوسی در الفهرست به دفتری در حدیث (کتاب)که از او نام می برد، محمّد بن الحسن بن شمون از عبد اللّه‏ بن‏ عبد الرحمن‏ الأصم از کردین مسمع روایت می کند (نک: فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنفین و أصحاب الأصول ، ص: 377). یکی از دلائل ذکر و یادکرد الأصمّ در طرق روایی امامیه نقل احادیثی است که در سنت یاد شده از ابن شمّون، وی از مسمع کردین نقل کرده است؛ احتمالاً به همین دلیل هم الأصمّ به “المسمعی” معروف بوده، شاید به دلیل همین ارتباطش با مسمعیان بصره (برای آنان، نک: نجاشی، ص 420).

ادامه اين مطلب نوشته حسن انصاری را كه در سايت حلقه كاتبان منتشر شده است اینجا بخوانيد.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612