کد خبر:18683
پ
kazembeigi-m

میان واقفان و مولفان فاصله افتاده است

دکتر محمدعلی کاظم بیگی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت و گو با مرکز پژوهشی میراث مکتوب معتقد است واقفان و بازاری ها ارتباط لازم را با مولفان برقرار نکردند و مؤلفان ما برخی از حامیان خود را از دست دادند و آنچه جانشین این ها شد ناشران خصوصی و ناشرانی بودند که در ارتباط با دولت هستند و این روندی بود که تا به امروز طی شده است.

میراث مکتوب – دکتر محمدعلی کاظم بیگی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت و گو با مرکز پژوهشی میراث مکتوب معتقد است واقفان و بازاری ها ارتباط لازم را با مولفان برقرار نکردند و مؤلفان ما برخی از حامیان خود را از دست دادند و آنچه جانشین این ها شد ناشران خصوصی و ناشرانی بودند که در ارتباط با دولت هستند و این روندی بود که تا به امروز طی شده است.
در زمان گذشته سنت پسندیده ای وجود داشت و بسیاری از کتاب ها با مشارکت مردم و واقفان به چاپ می رسید، اما این موضوع تا حد زیادی فراموش شده است؟ به عقیده شما دلیل اصلی این موضوع چیست؟

بسیاری از کتاب هایی را که به صورت چاپ سنگی در دوره قاجار و حتی در دوره پهلوی اول به چاپ رسیده است، اشخاصی از اهل بازار چاپ می کردند این موضوع نکتۀ مهمی است؛ یعنی بازار به سبب دسترسی، در کنار کار اقتصادی، احیای هویت فرهنگی را «یک وظیفه» می دانست و کارهای فرهنگی را انجام داد. برای مثال مرحوم ایرج افشار بسیاری از کتاب های خود را با سرمایه اهل بازار به چاپ رسانده است، اما متأسفانه این سنت حسنه تداوم نیافت و میان مؤلفان و بازار فاصله افتاد و کسانی که در دانشگاه درس می خواندند دیگر بازار را قبول نداشتند و از سوی دیگر، بازاری ها، ارتباط لازم را با مؤلفان برقرار نکردند و حاصل آنکه مؤلفان برخی از حامیان خود را از دست دادند و آنچه جانشین آنها شد، ناشران خصوصی بود و ناشرانی که در ارتباط با دولت هستند و این روندی بود که تا به امروز طی شده است. ناشر خصوصی و دولتی وابسته به ارز و کاغذ دولتی هستند و به محض تغییر در قیمت نفت و وضع دولت و کاهش سرمایه تغییر نکند نشر دچار مشکل می شود و دود آن به چشم مؤلفان می رود. در اواخر دورۀ پهلوی تیراژ کتاب حدود 1500 نسخه و جمعیت ایران نیز سی میلیون نفر بوده است و برخی کتاب ها به صورت تخصصی منتشر می شد، اما اکنون که جمعیت ایران هفتاد میلیون نفر است، دوباره به همان تیراژ و تا 1500 نسخه کتاب به فروش برسد چندین سال طول می کشد. مسلم است در چنین شرایطی، نویسنده و بخش فرهنگی درست تغذیه نمی شوند و در چنین فضایی باید به کسانی که به منابع مالی دسترسی دارند سوابق خدمات فرهنگی را یادآوری کرد. در این شرایط کمک اقتصادی دولت و بخش خصوصی می باید در این معادله کمک بزرگی برای ناشران ، مؤلفان و بخش کتابخوان جامعه باشد.

با توجه به بحران اقتصادی چه پیشنهادی برای بالارفتن کیفیت در حوزه چاپ و نشر دارید؟

معتقدم مخاطبان و ناشران در ایران دوست دارند کتاب به صورت درجه یک مصرف شود و این قیمت کتاب را بالا می برد. در گذشته ، در کشورهای بلوک شرق به چاپ کتاب ارزان افتخار می کردند و برای همین کتاب در کاغذ کاهی چاپ می شد . یکی از راه هایی که می تواند هزینه چاپ را کاهش دهیم استفاده از کاغذ درجه دو است و برای کوتاه مدت هزینه را کم کنیم. حال اگر قرار باشد کاغذ درجه یک مصرف کنیم و چاپ بر همان وضع گذشته باشد کار انتشارات متوقف می شود. منظور این نیست که کتاب بد چاپ کنیم و حروفچینی خوب نباشد، بلکه باید جنس و جلد کاغذ را با قیمت ارزانتر بگیریم تا قیمت کتاب کاهش یابد. در بخش خصوصی هم، علما می توانند فتوا دهند که از سهم امام و ثروتمندان درصدی صرف انتشار کتاب شود این هم وجه شرعی دارد و هم وجه اخلاقی و بسیار مفید است. در برخی از کتاب هایی که در گذشته چاپ می شد تصریح می کردند از بابت سهم امام منتشر شده است و این موضوع خود مشوقی برای این کار است.

چه پیشنهادی برای قدردانی از زحمات واقفان و کسانی دارید که عمری را برای این موضوع گذاشته اند؟

فراموش نکنید که در ایران امور فرهنگی، چندان منظم نبوده است. پیشرفت علوم، برای کوشش های مردمی بوده و گاه در چارچوب وقف صورت می گرفت. بخش خصوصی مدارسی تأسیس می کردند و در چارچوب وقف می گذاشتند. این موقوفات را به مدارس می دادند و آنجا مصرف می شده است. متأسفانه این سنت بسیار ضعیف شده است و وقف کمتر در جایگاه خود است و سازمان اوقاف نقش خود را به درستی انجام نمی دهد و سرمایه به درستی صرف نمی شود. در حال حاضر گویا سازمان اوقاف 37 درصد را صرف نیت واقف می کند و باقی در جایی صرف می شود که ارتباطی با نیت واقف ندارد؛ آیا مراجع ما نمی توانند به صورت شورایی تصمیم بگیرند درصدی از درآمد موقوفات در راه انتشار به کار گرفته شود؟

متأسفانه همانگونه که فرمودید نیکوکاران و واقفان آن انداره به مدرسه سازی و ساخت بنا اهمیت می دهند به انتشار کتاب نمی پردازند؟

در گذشته بازاریان ما وظیفۀ خود می دانستند که کتاب چاپ کنند و مجوز شرعی آن را نیز علما می دانند و می گفتند از سهم امام یا از خمس و یا وجوهات شرعی این درصد را می توان صرف کتاب کرد. این مطلب را باید از مراجع پرسید و به واقفان یادآوری کرد. استقلال صنعت چاپ فواید متعدد دارد و وابستگی به دولت، اعمال سلیقۀ دولت را به دنبال دارد و هیچ ناشر و مؤلفی دوست ندارد دولت بر کار او اعمال نظر غیر ضروری بکند. همان گونه که کشور به مدرسه نیاز دارد، محصل و فارغ التحصیل نیازمند کتاب است و باید تغذیه علمی شوند و آن آثار علمی هم اگر بیشتر از ساخت مدرسه نباشد، کمتر از آن نیست. باید افرادی در این وادی قدم بردارند و در رسانه ها منعکس شود و در جایی از کتاب بنویسند این کتاب به هزینۀ چه کسی منتشر شده و نام این افراد در پشت کتاب مانند وجود هزار فرزند صالح است.

فعالیت فرهنگ دوستان و کسانی در خارج از کشور هستند در راستای فرهنگ سازی و پژوهش چگونه ارزیابی می کنید؟

کسانی که در خارج از کشور هستند چندان نگران داخل نیستند. بحث های سیاسی می کنند ولی ا سرمایه گذاری دیده نمی شود. ایرانیان در خارج از ایران باید بدانند برای ارتقای فرهنگ کشور وظیفه دارند و بسیار شایسته است که این موضوع را به آنها یادآوری می کنند.

گفت و گو از سیده معصومه کلانکی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612