کد خبر:22248
پ
فاقد تصویر شاخص

هشتاد و پنجمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب

هشتاد و پنجمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «بزرگداشت کتابشناس، عالم فرزانه و مصحح متون فلسفی و کلامی شیعه، زنده یاد شیخ عبدالله نورانی » با حضور ادبا، محققان و اساتید حوزه و دانشگاه و استقبال خوب دانش پژوهان، روز دوشنبه 21 آذر ماه90 در مجتمع باغ زیبا تهران برگزار شد. سخنرانان این نشست، دکتر منصور پهلوان، دکتر نجفقلی حبیبی، دکتر احد فرامرز قراملکی، دکتر قاسم علی کوچنانی و دکتر مهدی محقق بودند.

 
هشتاد و پنجمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «بزرگداشت کتابشناس، عالم فرزانه و مصحح متون فلسفی و کلامی شیعه، زنده یاد شیخ عبدالله نورانی » با حضور ادبا، محققان و اساتید حوزه و دانشگاه و استقبال خوب دانش پژوهان، روز دوشنبه 21 آذر ماه90 در مجتمع باغ زیبا تهران برگزار شد. سخنرانان این نشست، دکتر منصور پهلوان، دکتر نجفقلی حبیبی، دکتر احد فرامرز قراملکی، دکتر قاسم علی کوچنانی و دکتر مهدی محقق بودند.

میراث مکتوب- هشتاد و پنجمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «بزرگداشت کتابشناس، عالم فرزانه و مصحح متون فلسفی و کلامی شیعه، زنده یاد شیخ عبدالله نورانی » با حضور ادبا، محققان و اساتید حوزه و دانشگاه و استقبال خوب دانش پژوهان، روز دوشنبه 21 آذر ماه90 در مجتمع باغ زیبا تهران برگزار شد. سخنرانان این نشست، دکتر منصور پهلوان، دکتر نجفقلی حبیبی، دکتر احد فرامرز قراملکی، دکتر قاسم علی کوچنانی و دکتر مهدی محقق بودند.
مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب در آغاز این نشست گفت: فهرستی که از آثار خطی مفاخر شیعی تهیه کردیم، به ویژه دانشمندانی که مجموعه آثار چاپ نشده داشته اند، همه از برکات وجودی استاد نورانی بوده است. بدین روی، همواره ایشان را از مؤسسان میراث مکتوب خوانده ام.
دکتر اکبر ایرانی، ضمن عرض تسلیت به خانواده استاد نورانی – رضوان الله علیه- و آرزوی علو درجات و رضوان الهی برای آن مرحوم و تشکر از بنیاد پژوهشهای اسلامی که صادقانه برای تهیه و تدوین کتاب شرح احوال و آثار استاد نورانی زحمت کشیدند تا این اثر امروز آماده شود، افزود:
هرکو برود چیزی ازو می ماند از بد، بد و از نیک، نکو می ماند
آن چیز فرو مانده، نمی دانم چیست چیزی است که عقل ازو فرو می ماند
وی ادامه داد: مفاخر علمی و دانشمندان فرهنگ و تمدن اسلامی، که آثارشان چراغ پر فروغ برای آیندگان بوده، امروزه تمدن بشری مرهون و مدیون خدمات علمی آنان است که در پرتو دانش و اندیشه آنان، حیات خود را بنا نهاده است. حال هر اثری که بازسازی و تصحیح می شود، در واقع رنسانس و تجدید حیات نویسنده اوست. بنابراین هر عالمی که منشأ خدمات علمی باشد و نیز منش و روش و اخلاق او، سرمشق قرارگیرد، همیشه زنده است.
استاد نورانی با آن صفا و وفا و فروتنی و وارستگی، و با آن همه آثار علمی و شاگردان فرهیخته، همیشه در دلها زنده و ذکر خیرش پاینده است:
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود، حاصل تسبیح ملک
دکتر ایرانی شمه ای از اوان آشنایی خود را با آن استاد ستوده خصال بیان کرد و گفت: کودکی بودم در زمینۀ نسخه های خطی. او دستم را گرفت با مهربانی و فروتنی، بی منتی و دریغی. سال 72 برای مطالعه و اجرای طرح میراث مکتوب به منزل استاد مرحوم دانش پژوه، فهرست نگار نستوه رفتم. نمی دانم چرا، ولی پیش از آن که، مرحوم استاد افشار را به من معرفی کند، شیخ عبدالله نورانی را که اجمالاً می شناختمش، معرفی و سفارش کرد که خدمت او بروم و سؤالاتم را از او بپرسم. شاید بدین سبب بود که اولویت کارهای من، احیای مواریث شیعی بود. به دانشکده الهیات رفتم. جایی که استاد نورانی، فلسفه تدریس می فرمود. خود را معرفی و مأموریتم را بیان کردم. اطلاعات بسیاری درباره طرح احیای نسخ خطی و پیشینه آن در ایران و بزرگان این حوزه ارائه فرمود. فهرستی که از آثار خطی مفاخر شیعی تهیه کردیم، به ویژه دانشمندانی که مجموعه آثار چاپ نشده داشته اند، مانند خواجه نصیر طوسی، خاندان دشتکی، فاضل هندی و فیض کاشانی و امثالهم، همه از برکات وجودی ایشان بوده است. بدین روی، این خادم، همواره ایشان را از مؤسسان میراث مکتوب خوانده ام.

مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب ادامه داد: سالها قبل دو کتاب مرآة الاکوان حسینی اردکانی و سلم السماواة را به تصحیح ایشان چاپ کردیم.هرچه در آغاز راه تا پایان دهۀ اول در گزینش آثار شیعی در میراث مکتوب دارم، از اوست. او انگیزه کار و امید به آینده را در من دوچندان کرد. جلسات هفتگی ای که در ساختمان الهیه نزدیک پل رومی برگزارمی کردیم، همیشه با دکتر ابوالقاسم امامی شرکت می کردند. با آمدن او بزرگانی چون استاد افشار، دانش پژوه، دکتر محقق، خرمشاهی و دکترالهی قمشه ای و دیگران، در جلسات شرکت می کردند. پا گرفتن و به ثمر نشستن میراث مکتوب حاصل یاریها و همکاریهای این عزیزان است. دانشمندی بود بی ریا و بی ادعا، با عبا و قبایی کهنه، اما تمیز. کیسه ای پارچه ای به رنگ قهوه ای، کیف دستی او بود. دهه اول آشنایی، همیشه شاد وبا نشاط بود، طنز و مزاح او، مفرح احباب بود، داغ جوان دید. به کسی نگفته بود وما هم مع الاسف خیلی دیر از آن واقعۀ جانسوز آگاه شدیم. مدتی افسرده شد. کمتر جایی می رفت، دیگر خبری از آن بذله گویی ها نبود. برای تغییر حالت او، گاه خاطرات روزهای حضور در میراث مکتوب را یادآوری می کردم، اما اندوهی معنا دار او را رنج می داد و هرگز از سبب آن، چیزی نمی گفت. هر وقت می خواستم به زیارتش بروم، مهلت نمی داد و خودش می آمد. حافظۀ غریبی داشت. بالبداهه خطابه می کرد و شنونده را تحت تأثیر قرار می داد. صریح اللهجه بود. به همین جهت، کلام او به مذاق کسانی که او را نمی شناختند، خوش نمی نشست. در وقت حیات، تن به تکریم و تجلیل از خود نداد. نه اهل روی و ریا بود و نه زهد فروش، نه از عقل می لافید و نه طامات می بافید. تندیس فرونتی و وارستگی بود.
اولین سخنران نشست، دکتر منصور پهلوان بود. وی گفت: استاد نورانی بسیار متواضع و فروتن بود و بر روی ده ها جلد کتابی که از وی منتشر شده، فقط نوشته عبدالله نورانی و از ذکر عناوینی چون حجةالاسلام، استاد، آیت الله، استاد حوزه و غیره جداً امتناع می ورزید.
وی افزود: بنده توفیق داشتم در سرتاسر دورانی که استاد نورانی در دانشکده الهیات دانشگاه تهران بودند، در خدمتشان باشم. چند سال پیش از ورودشان به دانشگاه، یعنی قبل از سال 58 که ایشان به دانشکده الهیات منتقل شوند. در مجالس متعدد، چه در مجالس رسمی و چه در گروه فلسفه و چه در فرصت هایی دیگری که دست می داد، خاطرات متعدد و فراوانی از فضایل و کمالات اخلاقی این عالم در دست هست. من یک مقاله ای ترتیب داده بودم که شمه ای از مسائل علمی و فعالیتهای علمی و آثار ارزشمندشان را در این مقاله شرح و بسط دادم و در پایان مقاله بخشی دارم بنام اخلاق نورانی که واقعاً این نورانی دارای دو معناست، یکی اخلاق شیخ عبدالله نورانی و یکی هم اخلاق و خلق و خوی نورانی. خلق و خو یکی از شاخصه های قوام شخصیت انسانی است. کسی را اگر بخواهیم بررسی کنیم باید ببینم چه خلق و خویی دارد.

تا سال 1347 که استاد نورانی، استاد فاضل و با کمالی در مشهد بودند، خصوصاً در ادبیات که شاگرد ادیب نیشابوری بودند و در حوزه علمیه به تدریس ادبیات می پرداختند، در مشهد و در مجالس علما همیشه به عنوان یک عالم فرزانه و فرهیخته به حساب می آمدند. سال 47 به تهران آمدند و مدتی امام جماعت مسجد کنی در حسین آباد لویزان بودند که چه خاطرات خوشی از خود به جا گذاشتند. بعد هم به دانشکده ادبیات تشریف آوردند. در آن تاریخ، استاد محقق، مدیر گروه زبان ادبیات بودند و البته دانشکده ادبیات آن تاریخ، دانشکده ای نبود که یک روحانی را بپذیرد و آن هم استادی که مدرک دانشگاهی ندارد و شیخی است از حوزه علمیه، حاذق است، اما با جوی که در دانشگاه بود از دخترها و پسرها و فرهنگ و آرا و افکاری که در آن تاریخ وجود داشت- امروزش مشکل است شیخی را با ین خصوصیات بیاورند و بعد بشود استاد رسمی- دکتر محقق مایه گذاشتند که این عالم روحانی باید بیاید در دانشگاه و دانشجویان را آماده و آشنا با مبانی اسلام، مبانی علمی و ادبی کند و در حقیقت آمدن استاد نورانی به دانشکده ادبیات، یک واقعه بسیار مهم است که به همت این دو شریف انجام گرفت و باید از دکتر محقق به خاطر این موضوع قدردانی کرد.
وی تاکید کرد: استاد نورانی به ائمه طاهرین و بخصوص حضرت سید الشهدا که الآن در این ایام هستیم، خیلی ارادت می ورزید و سریع البکاء بود. وقتی از سید الشهدا صحبت می شد، سریعاً اشک شان جاری می شد. و به طلاب تذکر می دادند که باید چگونه باشند و به چه مسائلی توجه داشته باشند و در نشستی که با اساتید و دانشجویان داشت، آنان را با مصادیق و معارف معصومین آشنا می کرد و می گفت: اینجا دانشکده الهیات است و شما باید برای ائمه طاهرین سرباز باشید و در مقابل دانشگاه های الازهر و مدینه و جاهای دیگر وظایف خود را بخوبی انجام دهید و همیشه می گفت:
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی ابن ابیطالب(ع).
دکتر قاسم علی کوچنانی نیز به عنوان دومین سخنران، گفت: استاد نورانی آرزو داشت کتب و میراث علمای اسلامی و بویژه تشیع، بنحو شایسته ای منتشر گردد.

وی به عنوان همکار در گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه تهران و هم اتاقی استاد که بیش از بیست سال است استاد نورانی را می شناسد، به خصوصیات علمی و اخلاقی ایشان که طی سالها همنشینی به یاد دارد، اشاره کرد و افزود: استاد نورانی طلبگی را از نیشابور و در مشهد مقدس آغاز کرد و سطح آموزش ادبیات عرب در این شهر بالا بود و عموماً طلاب مشهد در ادبیات معروف بودند و این به دلیل وجود استادان برجسته در حوزه علمیه این شهر بود. استاد نورانی ادبیات عربی را خوب آموخته بودند و به دلیل آنکه، آنچه را از همان اوان تحصیل فرا گرفته بود، به تدریس آنها می پرداخت، مهارت و تسلط در ادبیات و نیز علاقه فراوان به ادبیات را در ایشان ایجاد کرده بود، بطوری که براحتی متوجه اغلاط و اشکالات دانشجویان در قرائت متون عربی می شد و محترمانه تذکر می دادند و سفارش به امر آموختن زبان عربی می کردند، زیرا آنرا مقدمه فراگیری سایر علوم اسلامی از منابع دست اول عربی می دانستند.
دکتر کوچنانی، وجدان کاری را از ویژگی های استاد نورانی دانست و گفت: در امر راهنمایی و مشاوره دانشجویان بسیار وقت می گذاشتند و متقابلاً انتظار داشت دانشجو هم برای کار کردن و آموختن، خیلی وقت بگذارد. درخواست راهنمایی دانشجویانی که حاضر نبودند وقت کافی برای کار بگذارند را رد می کرد. اعتقاد داشت دانشجو باید حرف شنوایی از استاد داشته باشد، آن هم در حدی بالا و نباید از زیر کار شانه خالی کند، وگرنه مهارت لازم را کسب نخواهد کرد. یکی دیگر از خصوصیات استاد نورانی، داشتن نظم در کارها بود. میز کار و کتابهای استاد بسیار مرتب بود و هیچگاه نمی گذاشت با انباشته شدن مجلات و نامه ها و جراید که توسط نامه رسان بر روی میزش قرار داده می شد، میز کارش شلوغ شود. فیش های مطالعاتی و اوراق استنساخ کرده را، با دقت و نظم بسته بندی می کرد.
استاد نورانی معتقد بود اولاً دانشجویی که می خواهد فلسفه بخواند باید دارای دیپلم ریاضی و یا تجربی باشد تا بتواند مباحث و مفاهیم ریاضیات و طبیعیات قدیم که از شاخه های فلسفه نظری شمرده می شد را درک کند و ثانیاً باید بتواند فلسفه یونانی و آثار ارسطو و افلاطون و… را از زبان اصلی آن مطالعه کند و لذا دانستن زبان یونانی لازم است و ثالثاً سهم فلسفه یونان را از فلسفه ای که در دوره اسلامی به آن پرداخته شده، باید تفکیک کرد و عدم تفکیک عقاید، مثلاً ارسطو با عقاید فارابی، ابن سینا و شیخ اشراق و ملاصدرا را موجب بدفهمی و خلط بین عقاید فلسفی و عقاید دینی می دانست. شاید شاگردی اساتیدی مانند آیت الله شیخ هاشم قزوینی، آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی که از شاگردان و پیروان آیت الله مرحوم میرزا مهدی اصفهانی بودند، در شکل گیری اعتقاد استاد نورانی موثر بوده، زیرا شیوع یافته بود که مرحوم میرزا مهدی اصفهانی، از خواندن فلسفه نهی می کرد، البته این نهی از خواندن فلسفه، امری عام نبود، بلکه برای افرادی بود که استعداد کافی برای آموختن فلسفه را نداشتند.
وی همچنین گفت:استاد نورانی پیوسته در آرزوی تحقق عظمت اسلام و مسلمین در ابعاد علمی و فرهنگی و سیاسی بود و گاه و بیگاه این آرزو را به زبان می آورد. او آرزو داشت کتب و میراث علمای اسلامی و بویژه علمای تشیع در زمینه های فقهی و حدیثی و علمی بنحو شایسته و آبرومندی چاپ و منتشر گردد. احیای میراث مکتوب و نسخه های خطی و بازخوانی و انتشار آنها به نحو زیبا و هنرمندانه به دنبال نشر معارف قرآنی و میراث اهل بیت علیهم السلام از آرزوهای استاد بوده و تلاش در راه تصحیح و چاپ نسخ خطی بزرگان این مرز و بوم گواه بر آنست. استاد نورانی در عین حالی که از سجایای حسنه اخلاقی و بلکه از مکارم اخلاق برخوردار بود، یک منتقد اجتماعی نیز بود. گاه با صراحت، گاه با اشاره و گاه با طنز و شوخی و گاه به حالت جد از اوضاع نابسامان اجتماعی در کشور و افراد مسئول انتقاد سازنده می کرد.

دکتر نجفقلی حبیبی نیز در نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب گفت: استاد نورانی واقعا آثار خوبی را تصحیح کرده و به یادگار گذاشته اند. ایشان آدم عمیقی بود، مسلط بود و فهم شان نسبت به متون اسلامی و متون مختلفی که کار کردند، بسیار بالا بود.
وی افزود: آدم ها وقتی زنده اند، ما خیلی درک نمی کنیم که هستند، اینجا کار داریم، اونجا کار داریم و همه دوستان می دانند که آقای نورانی در همه جلسات و شوراها و … حضور داشتند و این عدم حضور زمانی مشهود است که نیستند و آدم بهتر درک می کند که چقدر حضورشان اهمیت داشته و این مایه تاسف است که تا وقتی اساتید بزرگوار هستند، آدم متوجه حضورشان نیست. وقتی می روند متوجه این موضوع می شویم، مثل آقای ایرج افشار و خیلی های دیگر. امیدوارم خداوند به همه بزرگان، توفیق، تندرستی و عزت بدهد و وجودشان را برای جامعه مغتنم بشمارد یا استاد عزیز دکتر محقق که ان شا الله خداوند حفظ شان کند.
دکتر حبیبی ادامه داد: درباره استاد نورانی سهم من چند جمله بیشتر نیست. یکی اینکه ایشان بسیار زاهد بودند و تواضع داشتند و این جزء اخلاقشان بود. جز زندگیشان بود، نه اینکه مصنوعی و ساختگی باشد. همین جوری، بار آمده بود و این زهد را همیشه توجه می کرد. ایشان همیشه لباس ساده می پوشید و سال ها یک دست لباس را می پوشید و کسی تغییری در اینها نمی دید و همیشه استاد نورانی را ما با همین وضع می دیدیم. دیگر اینکه در این زمانه هم، مثل همان سالهای بسیار قبل و سالهای طلبگی شان رفتار می کردند و مثلا کتابهایشان را همیشه لای یک دستمال می پیچیدند و با همان سبک و سیاق قدیم به دانشکده می آمدند. اینها خیلی ارزش داشت، امام ما متوجه نبودیم که چقدر اصالت دارند. آنطورکه فکر می کردند همانطور هم رفتار می کردند و این اصالتشان بسیار ارزشمند بود. بنده بارها در خیابان هم دیده بودمشان که پیاده می رفتند و در پاسخ به اصرار من برای بردن ایشان، می گفتند که مزاحم نمی شوند و با اتوبوس می روند. این سادگی ها فوق العاده ارزشمند است، به خصوص که آقای نورانی عالم برجسته بود – برخلاف ظاهر ساده شان- دانشمند بود، درس های حوزوی را خوب خوانده بودند و در حوزه کاری خود خیلی وارد بودند، ولی این سادگی که می شود آن را زندگی اخلاقی تعبیر کرد، فوق العاده برای بنده و دیگران درس آموز بود و همانطور که آقای دکتر کوچنانی فرمودند: ایشان بسیار تودار بودند. غم، غصه و فقر را هیچ وقت عنوان نمی کردند، البته شاید این عادت ما هم بد بوده که هیچوقت از ایشان نمی پرسیدیم که شما چه طور زندگی را می گذرانید یا مشکل تان چیست، اما ایشان اخلاقاً کسی نبودند که غم های مادی و… را بروز دهند و دائما با شوخی و خنده با اساتید صحبت می کردند و به همین بسنده می کردند. با وجودی که من بارها شاهد بودم که در برابر هر چیز کوچکی که عنوان می کرد، فورا اشک در چشمانشان جمع می شد و خیلی حساس شده بود، ظاهراً این دیگر از اختیارشان خارج بود، اما با این وجود، هیچوقت گلایه ای از فقر و دارایی و نداری نکردند و به علما و مطالعات اسلامی و دانشمندان اسلامی خیلی عشق داشتند و منابع و آثار زیادی داشتند که آقای دکتر صادق زاده زحمت کشیده و آنها را جمع کرده و به چاپ رسانده اند.

وی از روش تصحیح استاد نورانی گفت و افزود: واقعا ایشان آثار خوبی را تصحیح کرده و به یادگار گذاشته اند. ممکن است که کسانی درباره روش تصحیح ایشان حرفی بزنند، اما ایشان اولا آدم عمیقی بود، مسلط بود و فهم شان نسبت به متون اسلامی و متون مختلفی که کار کردند، بسیار بالا بود. من به تمام معنا، ایشان را استاد خودم می دانم و در خیلی جاهایی که من تصحیح کرده ام، در موارد زیادی در پاورقی ها از کتب ایشان استفاده نموده ام و نوشته ام «استاد نورانی» و این چیزی بود که برای من ملکه شده و ارزش استادی را برای حریم بنده دارا بودند. از این بابت، دلسوزی ها و شدت علاقه شان به این متون هم، برای دانشجویان خیلی مهم بود.
در ادامه نشست دکتر احد فرامرز قراملکی گفت :نورانی گمنام، همراه با عزت زیست، گمنام همراه با عزت رفت؛ واقعا عبدالله بود و واقعاً نورانی.
وی افزود: علی رغم اینکه هرچه دوستان از استاد نورانی، تعریف و تمجید کرده اند و به حق و شایسته او بود، اما اگر خودشان اینجا بودند، راضی بودند تا ما مباحثه علمی کنیم تا تمجید ایشان. به همین دلیل می خواهم به عنوان یک دانشجوی فلسفه، یک بحث علمی را صحبت کنم. استاد نورانی استاد و عضو هیات علمی گروه فلسفه بود و غالبا فعالیتش در کلام و فلسفه بود، البته گاهی در زمینه های دیگر مثل اصول هم، مباحثی را ارائه کردند، اما تعلق خاطر ایشان بیشتر فلسفه و کلام بود. طرح و برنامه داشت که میراث مکتوب، کلام و فلسفه را احیا کند و ادیب بودن خود را- که بسیار ید طولایی در آن داشتند- در خدمت این گرفته بودند. من برای اینکه آن جنبه فلسفی ایشان بهانه ای باشد برای این مباحثه کوتاه دانشجویی خودم، عرض می کنم که – بی آنکه در این جمله نقدی بخواهم داشته باشم- امروز جریان فلسفه در دنیا یک مسیری را دارد می رود که ما با گرایش های مختلف فلسفه تحلیلی، این مسیر را می شناسیم؛ فلسفه تحلیل زبانی، فلسفه ذهن، فلسفه اکشن و مختلف.

دکتر احد فرامرز قراملکی با تاکید بر این موضوع که به عنوان یک دانشجوی فلسفه، داریم از این حیثیت کاربردی و عملیاتی فلسفه، مقداری دور می شویم، گفت: فکر می کنیم فلسفه فقط حل معادلات چند مجهولی است، در مسائل فلسفه اولی. فکر می کنیم که اگر ما معقولات ثانی منطقی و فلسفی را خوب با هم تلفیق کنیم، می شود فلسفه. بدون اینکه زبان طنز یا نقد داشته باشم فقط یادآوری می کنم که فلسفه در درجه اول یک مشی زندگی حکیمانه است و استاد نورانی دقیقا چنین بود. نورانی چیزی نبود جز یک انتخاب که روی آن انتخاب، تمام عمرعلمی اش را گذاشت. آن انتخاب اول یک انتخاب اخلاق بود، یک نوع مشی زندگی بود. تمام تمجیداتی که دوستان درباره استاد نورانی می گویند و حق هم هست، به نظر من بر می گردد به مشی زندگی، یعنی اصلا از نظر اساتد نورانی کلام و فلسفه در درجه اول به عنوان یک مشی زندگی بود که ایشان انتخاب کرده اند و هر روز هم این مشی را مودب تر، منقح تر، بهتر، دقیق تر و مهذب تر پیش برد.
خلاصه بحث من این بود، مدلی که پیر هادو برای فهم فلسفه قدیم مطرح کرد و به عنوان هادو شناخته شد، که فلسفه به عنوان مشی زندگی دقیقا در سیره فلسفی محمدبن زکزیای رازی آمده و می دانیم استاد محقق در رازی شناسی، همه اینها را هم بحث کرده، مرحوم استاد نورانی نگاهش به فلسفه، این بود. اگر نورانی گروه فلسفه را انتخاب کرد، البته به توصیه استاد مطهری و دعوت شهید مفتح، ریشه اش این بود و ما این را به صورت تجسم عینی می دیدیم که مرحوم نورانی حکیمانه زیست. مولوی می گوید که:
مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست .
این سخن درباره نورانی بسیار صادق است. نورانی گمنام، همراه با عزت زیست، گمنام همراه با عزت رفت؛ نه این است؟
همچنین مولوی طبق آن روایت که: الاسماء تنز من السما.
میم و واو و میم و نون تشریف نیست
لفظ مومن جز پی تعریف نیست
واقعا عبدالله بود و واقعاً نورانی. این در زندگی اش تجسم یافته بود، ولی کاملا بندگی خدا و ترک هر بندگی دیگر، در مرام نورانی بود. نورانی یعنی یک مرام سرسپردگی به خدا و عدم هرگونه ذلت پذیری در برابر دیگران و با عزت زندگی کرد و نورانی، البته اهل شکر بود، نه شکایت.
دکتر مهدی محقق به عنوان مدیر جلسه و سخنران پایانی نشست، گفت: نورانی با نشر و احیای کتابهای نفیس و ارزشمند، مؤسسة مطالعات اسلامی دانشگاه تهران- دانشگاه مک گیل را به مراکز علمی جهان معرفی کرد و این خدمت بزرگی به جهان علم و دانش برای او به شمار می آید.
وی از دکتر ایرانی مدیر عامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب به خاطر آنکه دوستان استاد نورانی را گردهم آورد تا یاد این دانشمند بزرگ را گرامی بدارند و به ذکر محاسن وی بپردازند، سپاسگزاری کرد و افزود: هنوز نمی توانم باور کنم که شیخ عبدالله نورانی در میان ما نیست، به این دلیل که در هر جمع و جلسه ای که بود، وجود ایشان شمع محفل بود. از علم سرشار و حافظه قوی و محبت و مهربانی که به اهل علم داشت، آنطور که وصیت کردند که مجلس رسمی برای او گرفته نشود و در هر جا رسید ایشان را دفن کنند و وقتی آدم تمام حرکات و وجنات این فرد را مورد توجه قرار دهد، متوجه می شود که: یکی فرشته بود او به صورت بشری
وی ادامه داد: نخستین کسی که برای تحقق اهداف من در تأسیس مؤسسه تهران به یاری ام شتافت، شیخ عبدالله نورانی بود که مرا به نشر کتاب«قبسات» میرداماد تشویق کرد و هنگامی که مجموعه ای از متون و مقالات در منطق اسلامی را با همکاری پروفسور توشی هیکو ایزو تسو فراهم آوردیم، مرحوم نورانی چند مقالة با ارزش را به این مجموعه تقدیم داشت؛ از جمله:
1. تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الافکار
2. اجوبة مسائل الاسترآبادی
3. از نصیرالدین طوسی
4. مطارحات منطقه بین الکاتبی و الطوسی
5. تعلیقات منطقة میرداماد(منطق و مباحث الفاظ موسسة مطالعات اسلامی 1353).
دکتر محقق افزود: مرحوم نورانی سپس کتاب«تلخیص المحصل» خواجه طوسی را به پیوست«رسائل و فوائد کلامی» در سال 1359 به مؤسسه تقدیم داشت و این همکاری را با نشر کتاب جام جهان نمای، ترجمه فارسی کتاب«التحصیل» بهمنیار- تلمیذ ابن سینا- در سال 1362 و«المبدأ و المعاد» ابن سینا در سال 1363 و«شرح حکمه الاشراق» سهروردی از قطب الدین شیرازی در سال 1380 ادامه داد. نورانی با نشر و احیای این کتابهای نفیس و ارزشمند، مؤسسة مطالعات اسلامی دانشگاه تهران- دانشگاه مک گیل را به مراکز علمی جهان معرفی کرد و این خدمت بزرگی به جهان علم و دانش برای او به شمار می آید.

مرحوم شهید مرتضی مطهری با فراست استعداد علمی نورانی را دریافته بود و بنا به خواسته ایشان، نورانی از مشهد به تهران منتقل شد و این در سال 1347 بود، درست همان سالی که من پس از سه سال تدریس در کانادا به ایران برگشته بودم و مؤسسه مطالعات اسلامی شعبه تهران افتتاح گردیده بود.
رئیس انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران، به خاطره ای از سال 1355 اشاره کرد و گفت: از طرف انجمن استادان زبان و ادب فارسی(انجمن ترویج زبان و ادب فارسی کنونی)، مجلس بزرگداشتی برای مرحوم استاد همایی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات برگزار کردم که در آن مجلس، شاگردان دانشگاهی و دبیرستانی او که اغلب از رجال و صاحبان مناصب عالیه بودند، بوسه بر دست و پایش زدند. پس از ختم مجلس، نورانی با صدای بلند در مجلس پذیرایی گفت:«خدا خیرت بدهد محقق که با این عمل خود، ده سال به عمر استاد افزودی!» و این بدان جهت بود که استاد پس از بازنشستگی، چند سالی بود که از خانه بیرون نیامده بود و با حضور در این مجلس، روحی تازه در وجود او دمیده شد.
دکتر محقق در ادامه گفت: نورانی در«همایش بین المللی قرطبه و اصفهان، دومکتب فلسفه اسلامی در شرق و غرب، اصفهان 7- 9 اردیبهشت 1381» شرکت فعالانه داشت که چهل کتاب به آن مناسبت زیر نظر و اشراف این جانب بدون استفاده از بوجه دولتی منتشر شد. کتابهای زیر با کوشش خستگی ناپذیر آن مرحوم منتشر گشت:
1. رسائل ملاادهم عزلتی خلخالی
2. مصنفات میرداماد
3. افق المبین میرداماد
4. حکمت الهی در متون فارسی
5 و 6. مصنفات غیاث الدین منصور دشتکی شیرازی جلد اول و دوم.
گذشته از این، نورانی در مجالس سخنرانی که در موسسه مطالعات اسلامی برگزار می گردید، شرکت می جست و با مکالمات و مفاوضات و طنزها و شوخی های خود به مصداق«حُلوُ الفُکاهه مُرُ الجد» مجلس را گرم می ساخت. تا آنجا که بخاطر دارم، با استادانی همچون دکتر عبدالرحمن بدوی، فیلسوف مصری و دکتر فرید جبر- منطق شناس لبنانی- با زبان عربی مکالمه می نمود و با پروفسور ایرو تسو و پروفسور آدامز با میانجی گری من به بحث می پرداخت و همگی از علم سرشار و اطلاعاتی که درباره اسلام و تاریخ اسلام داشت، در شگفت می شدند.
 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612