در ابتدای این نشست نجدت توسون، استاد دانشکدۀ الهیات دانشگاه استانبول، در سخنانی با موضوع «اهمیت فهرست کتابهای چاپی فارسی در شبه قاره برای قلمرو فارسی و مطالعات اسلامی و عرفانی» گفت: در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ میلادی آثار فارسی بسیاری در شبه قاره منتشر شده است. این آثار برای محققان حوزه فرهنگ دینی و تصوف شبه قاره از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
وی با اشاره به «کتاب شناسی آثار فارسی چاپ شده در شبه قاره» اثر عارف نوشاهی گفت: این اثر تنها یک کتاب شناسی نیست، بلکه میتوان آن را فهرستی پر از اطلاعات سودمند و آگاهی بخش دانست. او محل، نام چاپ و اطلاعاتی از نسخه های موجود در کتابخانه های مختلف را به دست داده است. این اثر شناسنامه کتابشناسی بیش از ۲۰ هزار کتاب چاپی است که از سال ۱۷۸۱ تا ۲۰۰۷ میلادی در شبه قاره چاپ شدهاند.
انتشار این اثر مهم به ویژه برای محققان تاریخ، ادبیات، علوم اسلامی و تصوف سودمند است. این کتاب خدمتی مهم و سودمند به دنیای علم و فرهنگ است و برای تهیهکنندگان آن صدقۀ جاریه خواهد بود. از این پس کسانی که میخواهند در تاریخ شبه قاره و آثار تصوفی آن تحقیق کنند این اثر ارزشمند را به عنوان منبع پیش رو خواهند داشت.
نجدت توسون ادامه داد: آثار چاپی و خطی و دستیابی به این آثار و گردآوری آنها ضروری است. در این زمینه فهارس مهمترین منابعی هستند که به محققان یاری میرسانند. اگرچه فهارس متعددی به چاپ رسیده، اما این تعداد بیانگر تمامی آثار نیستند.
روند چاپ آثار در شبه قاره نشان میدهد که این آثار در دیگر مناطق خوانده می شده، آثار به مثابۀ پل فرهنگی میان ملل بودهاند. در دو قرن گذشته این آثار منتخب و به دیگر زبانها مانند اردو ترجمه و منتشر شده است. علاوه بر این، باید از هزاران اثر چاپی کتابخانۀ آیتالله مرعشی یاد کرد که تهیۀ فهرستی از این کتابها خدمتی مهم به علم و فرهنگ خواهد بود.
نام نوشاهی با نسخه های خطی گره خورده است
دکتر عصمت درّانی، استادیار گروہ فارسی ، دانشگاہ اسلامی ،بهلول پور (پاکستان) نیز در این نشست با اشاره به خدمات فهرست نویسی نسخه های خطی و چاپی در شبه قاره در این همایش گفت: اول باید از آشنایی خود با دکتر نوشاھی بگویم که حکایتی لذیذ است۔ من در سال ۲۰۰۸ میلادی دانشجوی دورۂ دکترای ادبیات فارسی در دانشگاه اسلامی بهلول پور بودم و موضوع رسالۀ من «تحول غزل فارسی در پاکستان» بود۔ برای تکمیل رساله باید از اساتید فارسی پاکستان کمک می گرفتم۔ استاد راهنمای من آدرس چند استاد پاکستانی از جمله دکتر عارف نوشاھی در اختیارم گذاشت که با آنان تماس، کمک و راهنمایی بگیرم. من تا آن موقع با ایشان اصلاً آشنا نبودم و حتی نام ایشان را هم نشنیده بودم. اما نمی دانم چرا ، ایشان را نادیده ، چنین تصوری در من ایجاد شد که نباید با ایشان تماس بگیرم و تلاشی برای دیدار یا کمک گرفتن از ایشان کنم.
در تابستان ۲۰۰۸ به دعوت شورای گسترش زبان فارسی ، برای شرکت در دورۀ یکماهۀ باز آموزی زبان فارسی برای دانشجویان خارجی به تهران آمدم۔ قبل از سفر به تهران، یک نفر اھل کتاب و مطالعه در پاکستان یعنی آقای مسعود احمد رئیس کتابخانۀ جهندیر مرا سفارش کردہ بود که فلانی تو که داری به تهران می روی ، معمولاً دکتر عارف هم در تابستان در تهران است، او را حتماً در تهران دریاب و ببین؛ دیدن او در تهران برای تو می تواند مفید باشد ۔ اما حرف آقای مسعود احمد را ناشنیدہ گرفتم و باوجودی که می دانستم من و دکتر عارف ھمزمان در تهران ھستیم اصلاً هیچ تلاشی نکردم که بدانم ایشان در تهران کجا است و یا ایشان را ببینم ۔ تا این که روزی تلفن اتاقم در مهمانسرای بنیاد ایران شناسی در میدان آرژانتین زنگ خورد. گوشی را برداشتم ، پشت خط کسی بود که خود را عارف نوشاھی معرفی کرد و به من به مناسبت اعلام شدن شاگرد اول در نتایج پایانی دورۀ باز آموزی تبریک گفت و نیز قول داد که تا سه روز دیگر حضوراً هم برای گفتن تبریک پیش من خواهد آمد. من که هنوز تحت تأثیر بدگمانی های اولیه نسبت به شخصیت ایشان بودم و نمی خواستم ایشان را ببینم، ماندہ بودم که چگونه ایشان را منع کنم ؟ ناچار گفتم تشریف بیاورید. سه روز بعد شخصاً پیش من به مهمانسرا آمدند و باز به من تهنیت و تبریک گفتند و از کلمات دلنواز مرا تشویق کرد و کاملاً چهره ای که از دکتر عارف در ذهن من بود ، عوض شد. ایشان را فردی مهربان، مددکار و مشوق دانشجویان دیدم.
وی افزود: دیدار با ایشان در روز ۲۵ جولای ۲۰۰۸ اتفاق افتاد. تا آن روز ، نه من ایشان را می شناختم و نه ایشان مرا می شناختند، ولی بعد از آن ، ایشان دستم را گرفتند و مرا به کارهای تحقیقی هدایت کردند. از راهنمایی و هدایت های ایشان در این چهار سال به موفقیت هایی دست یافته ام که هیچ وقت به آنها فکر نمی کردم.
بعد از آشنایی تصادفی با ایشان ، وقتی به کارنامۀ فرهنگی ایشان نگاه کردم غِبطه خوردم که چگونه یک نفر یک تنه این همه کار کرده باشد؟ در دل آزرو داشتم کاش ، من هم روزی مثل دکتر نوشاهی بشوم. البته این آرزوی «نوشاهی شدن» نوعی آرمان خدمت به فرهنگ فارسی است که نصیب دکتر نوشاهی شدہ و امیدوارم برای من هم چنین باشد.
درانی با بیان جایگاه نوشاهی در شبه قاره بیان کرد: امروز در پاکستان و حتی اگر بگویم در کل شبه قارہ گزاف نخواهد بود که دکتر نوشاهی محققی منفرد در زمینۀ کتابشناسی و نسحه شناسی و نیز در حوزۂ ادبیات فارسی و عرفان است. او جای نشین نسل پیشین محققان فارسی در شبه قارہ مانند حافظ محمود شیرانی، مولوی محمد شفیع، پیر حسام الدین راشدی و دکتر نذیر احمد است با این امتیاز که هیچ کدام از محققان نامبردہ فهرست نویس به مفهوم حرفه ای نبودند، اما دکتر نوشاهی خود را به عنوان فهرست نویس ، نسخه شناس و کتاب شناس تثبیت کرد، چه در پاکستان و چه در خارج – نا م او ھمیشه همراه با نسخه های خطی گرہ خوردہ است۔ من نوشته ای از ایشان ندیدہ ام که معرفِ نسخۀ خطی نباشد۔ هم و غم ایشان نسخه ھای خطی است۔ ایشان ھر کجای دنیا می روند، اول سراغ نسخه های خطی می گیرند۔
تنها تفریح ایشان دیدار کتابخانه های نسخ خطی است۔ مصداقی که الان به ذھن می آید ، فهرست نسخه های خطی فارسی گنجینۀ عارف حکمت است که در دو سفر زیارتی مدینه برای ما به ارمغان آوردہ اند. دستاورد دیگر مسافرت های ایشان به هند، ترکیه و افغانستان را می توان در کتاب «سیه بر سفید» ملاحظه کرد.
درانی اضافه کرد: خداوند تعالی ایشان را در خانوادہ ای (نوشاهی) به دنیا آورد که از قرنها وارث دانش و پاسدار زبان فارسی در پاکستان بودہ است. انگار عشق وعلاقه به زبان فارسی در ذات و خون ایشان است. او آموزش های ابتدایی را نزد عمویش مرحوم سید شریف احمد شرافت نوشاھی دید که خود نسخه شناس و عاشق کتاب و نسخه های خطی بود. از بیست و دو سالگی به بعد استاد احمد منزوی او را زیر بال گرفت و چندین سال در مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان اسلام آباد آموزشِ نسخه شناسی و فهرست نویسی داد و دکتر نوشاهی به قول مولانا «خام بود و پخته شد» ولی هنوز مثل استادش سوختنش باقی است.
دکتر نوشاهی امروز نه فقط در پاکستان، بلکه در شبه قارہ و ایران به عنوان فردی کتابشناس و نسخه شناس مطرح است. بودن ایشان چند سال در مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام آباد از ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۰ برای تکوین شخصیت علمی ایشان بسیار موثر بودہ است. در سال ۱۹۷۷ استاد احمد منزوی به مرکز تحقیقات فارسی اسلام آباد پیوست و طرح تألیف و تدوین فهرست مشترک نسخه های خطی فارسی پاکستان را ریخت و کار را آغاز کرد. دکتر نوشاھی ھمکار او شد و در محضر او لطایف و ظرایف نسخه شناسی و فن و فوت فهرست نویسی را یاد گرفت. استاد منزوی از شیفتگی دکتر نوشاهی به کار مخطوطات پی برد و او را در سال ۱۹۷۸ م برای فهرست نویسی نسخه های خطی فارسی موزۀ ملی پاکستان ، کراچی مأمور کرد. این چالش بزرگی برای دکتر نوشاهی بود که آن موقع جوان بیست و سه ساله بود و از شاگردی استاد منزوی یک سال بیشتر نگذشته بود. دکتر نوشاهی حدود نه ماہ در غربت کراچی ماند و چهار ھزار و هشت صد و هفتاد و نه (۴۸۷۹) نسخۀ خطی فارسی موزہ و گنجینۀ انجمن ترقی اردو در موزہ را فهرست برداری کرد.
این محقق پاکستانی افزود: دستاورد این مأموریت تألیف دو جلد کتاب با نام فهرست نسخه های خطی فارسی موزۂ ملی پاکستان کراچی و فهرست نسخه های خطی فارسی انجمن ترقی اردو کراچی بود که به ترتیب در سال ھای ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴م از سوی مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان منتشر شد. با انتشار این دو فهرست نام دکتر نوشاھی در ایران و در حلقۀ فهرست نویسان و نسخه شناسان گرہ خورد و او با دو قطب نسخه شناسی و فهرست نویسی در ایران مرحوم محمد تقی دانش پژوہ و مرحوم ایرج افشار ارتباط پیدا کرد که این ارتباط تا آخرین ایام زندگانی آن دو بزرگوار فقید برقرار ماند ۔ او در طرح فهرست مشترک پاکستان ھمچنان ھمکار و یاور استاد منزوی بود و دورۀ چهارده جلدی فهرست مشترک صفحه ای نیست که در آنجا نام نوشاھی دیدہ نمی شود.
درانی ادامه داد: استاد منزوی، در کنار فهرست نسخه های خطی فارسی پاکستان، بودنِ فهرست کتب چاپی فارسی شبه قارہ را نیز ضروری می دانست و این دو فهرست یا دو کار را دو قلو می خواند. برای انجام این کار او به جز دکتر نوشاهی کسی را واجد صلاحیت نمی دانست. چنانچه دکتر نوشاھی پس از انجام کار فهرست برداری موزه به فهرست نویسی کتب چاپی پرداخت و در نخستین مرحله فهرست کتاب های فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانۀ گنج بخش مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان اسلام آباد ، را تهیه کرد که در دو جلد در سال های ،۱۹۸۶م و ۱۹۸۹م منتشر شد۔ این فهرست مقدمه و پایه کارستان دکتر نوشاهی شد که امروز ما با نام کتابشناسی آثار فارسی چاپ شده در شبه قاره در چهار جلد شاهد هستیم که یگانه کاری در موضوع خود است و دربارۀ ارزش این کار باید جداگانه سخن مفصل به میان آورد.
از کارهای کتابشناسانۀ دکتر عارف نوشاهیفهرست چاپ های آثار سعدی در شبه قاره و چاپ های شروح و ترجمه ها و فرهنگنامه ها و تضمین های آثار وی، است که مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان اسلام آباد ، در ۱۹۸ منتشر کرد. این کار نیز در موضوع خود منحصر به فرد است و قبل از ین ما کتابی در کتابشناسی سعدی در شبه قاره نداریم۔
درانی با توجه یه دیگر خدمات نوشاهی در زمینۀ کتابشناسی گفت: برای احیای کتابشناسی های قدیم ،دکتر نوشاهی نیز فعالیت های چشمگیر داشته است. برخی ازین گونه کتابشناسی ها را می توان در سیه بر سفید ملاحظه کرد که مجموعۀ گفتار های دکتر نوشاهی در زمینۀ نسخه شناسی و کتابشناسی است و مرکز پژوهشی میراث مکتوب ، در سال ۲۰۱۲م منتشر کرده است. دراینجا فقط به یک کتاب اشاره می کنم. ثلاثۀ غساله تألیف حکیم حبیب الرحمان به زبان اردو است که با مقدمه و تعلیقات سودمند دکتر نوشاهی در لاهور، در ۱۹۹۵م چاپ شده است و ترجمۀ فارسی بخشی از این کتاب نیز به قلم دکتر نوشاهی در اسلام آباد،۱۹۸۹م منتشر شده است۔ ثلاثۀ غسالۀ کتابشناسی آثارِ اردو ، فارسی و عربی در منطقۀ بنگال است که به پیروی از کشف الظنون تألیف شده است و بخشی از طرح بزرگ کتابشناسی شبه قاره بوده که طراح آن شبلی نعمانی بود ولی این طرح به بنگال منحصر شد.
استاد منزوی به علت مریضی و عدم مراقبت لازم در اسلام آباد ، ناگزیر در سال ۱۹۹۰ م پاکستان را ترک کرد ۔ دکتر نوشاهی به عنوان شاگرد و وصیّ او، کارهای ناتمام استاد منزوی را تکمیل کرد. یکی ازاینها ،فهرست مشترک نسخه خطی فارسی پاکستان جلد چهاردهم است که به تدوین و تجدید نظر و اضافات دکتر نوشاهی از سوی مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان ، اسلام آباد ، در ۱۹۹۷م چاپ شد و با چاپ این مجلد طرح فهرست نویسی مشترک استاد منزوی به سر رسید. استاد منزوی ھنگام ترکِ اسلام آباد چهار مجلد فهرست نسخه های فارسی کتابخانۀ گنج بخش را زیر نظر خود چاپ کردہ بود و مواد جلد پنجم را چاپ نکرده، به تهران بازگشت۔ این مواد به عنوان جلد پنجم، با گردآوری، تجدید نظر وبا ز نویسی دکتر عارف نوشاهی، از سوی مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام آباد، در۲۰۰۵م منتشر شد و دَینی که استاد بر گردن شاگرد داشت، ادا شد. چون صحبت از کتابخانۀ گنج بخش در میان است، اضافه می کنم که نسخه های خطی اردو وپنجابی کتابخانۀ گنج بخش را نیز دکتر نوشاھی فهرست نویسی کرده است که بخش اردو به صورت کتاب فهرست مخطوطات اردو کتابخانۀ گنج بخش در ۱۹۸۸م در لاهور چاپ شد و بخش پنجابی به صورت مقالۀ مفصل نیز در نشریۀ ، لاھور ،شمارۀ ۸۔۹،سال ۱۹۸۲م به چاپ رسید.
وی ادامه داد: در خلال اوقات مختلف دکتر نوشاهی به فهرست نویسی کتابخانه های کوچک شخصی نیز توجه داشته است. فهرست بعضی از این ها به صورت کتاب و برخی دیگر به صورت مقاله چاپ شدہ است. از نوع کتاب می توان به فهرست مخطوطات کتب خانۀ نوشاهی ، چاپ اسلام آباد، ۱۹۸۹م و فهرست نسخه های خطی فارسی ، عربی، اردو و پنجابی کتابخانۀ قریشی، لاهور، چاپ لاهور، ۱۹۹۳م اشارہ کرد.
دکتر نوشاهی از فهرست نویسی نسخه های خطی کتابخانه های دولتی و ثابت پاکستان نیز بی توجه نبوده است. اگرچه از لحاظ بالا بودن حجم نسخه ها در این نوع کتابخانه ها وقت و فرصت بیشتری لازم دارد و دکتر نوشاهی با مشغلۀ اداری از یک سو و متفرق بودن این نوع کتابخانه ها از سوی دیگر، اوقات زندگی خود را طوری تنظیم کرد که توانست در دو کتابخانۀ دولتی پاکستان نسخه های فارسی را شناسایی کند و در سال اخیر ما شاهد سه فهرست خوب از دکتر نوشاهی بودہ ایم.
درانی در ادامه به فعالیت نوشاهی در زمینۀ فهرست نویسی اشاره کرد و گفت: تلاش دکتر نوشاهی در راه فهرست نویسی نسخه های دانشگاه پنجاب ازین لحاظ نیز ستودنی است که بیشتر از نیم قرن گذشته نسخه های دانشگاه پنجاب فهرست نشده و بلا تکلیف مانده بود و خوشبختانه دکتر نوشاهی این کار را وظیفۀ فرهنگی تلقی کرده و انجام داده است و قطعاً در دانشگاه پنجاب نسخه هایی وجود دارد که به محض منتشر شدن فهرست توجه فرهیختگان متون را به خود جلب خواهد کرد.
وی در پایان ضمن قدردانی از مرکز پژوهشی میراث مکتوب برای برگزاری این همایش بیان کرد: دکتر نوشاهی راه سوختگی عشق به نسخه های خطی را طی می کند۔ شنیدم که در این روزها سخت مشغول به تهیۀ ذیل فهرست مشترک نسخه های خطی فارسی پاکستان با بیست و پنج ھزار نسخۀ جدید فارسی ھستند ۔ کاری که استاد ایشان منزوی بزرگوار با پشتوانۀ مرکز تحقیقات فارسی انجام داد، دکتر نوشاهی دارد یک تنه انجام می دهد.
بیشترین آثار فارسی در شبه قاره منتشر شده است
اکبر ثبوت، پژوهشگر در حوزۀ نسخ خطی، نیز در نشست دوم «همایش نسخههای خطی و متون چاپی فارسی در شبه قاره» با اشاره به پیوندهای فرهنگی ایرانیان و هندیها دربارۀ «نشر آثار فرهنگی در شبه قاره(مخطوطات و آثار چاپی در شبه قاره)» گفت: پیوندهای فرهنگی ایران و شبه قاره ابعاد فراوانی دارد؛ یک بُعد مهم آن رواج آثار فرهنگی ایران در شبه قاره و در سطح بسیار گسترده اعم از آثار فارسی و عربی است.
وی ادامه داد: پیش از ورود صنعت چاپ به شبه قاره، این منطقه مهمترین منطقه برای تألیف ایرانیان بود که به صورت نسخ خطی صادر می شد و در هند به بهای گزاف به فروش می رفت.
این نسخه پژوه یادآور شد: به دلیل نیاز مبرمی که به آثار خطی فارسی در هند احساس می شد، اقدامات وسیعی برای تکثیر این منابع در نقاط مختلف شبه قاره انجام می گرفت و چون غالب اهالی فرهنگی در آن منطقه، آثار خود را به زبان فارسی می نوشتند این بخش از آثار بیش از همه جا در شبه قاره یافت می شد و به همین دلیل ده ها هزار منبع خطی در شبه قاره فراهم آمد.
ثبوت ادامه داد: پس از ورود صنعت چاپ به شبه قاره، اهتمام نشر آثار فارسی در این منطقه بیش از هر نقطۀ دیگر، حتی بیش از ایران بود؛ به طوری که در قرن ۱۲ آثار انتشارات منشی در هند از مجموع کتابهای فارسی که در آن قرن در ایران منتشر شد، بیشتر بود. این نکته از شبلی نعمانی نقل می کنند که اگر قرار باشد خداوند یک ناشر را به خاطر خدماتش به بهشت ببرد، آن منشی است.
ثبوت با بیان نقش قابل توجه شبه قاره در چاپ آثار فارسی گفت: بیشترین آثار فارسی در شبه قاره منتشر شده است. مثلاً دیوان حافظ حدود ۴۰ سال قبل از انتشار در ایران، در کلکته به چاپ رسید و و ما حدود ۲۶۰ چاپ از دیوان حافظ و منتخبات آن در شبه قاره می شناسیم که بعضی از این چاپ ها به صورت نفیس منتشر شده اند.
به عنوان نمونه، چاپی نفیس از دیوان حافظ در مرکز پژوهشی دیده ام بعضی از چاپ های حافظ به دلیل صحت، دقت و زیبایی ارزش این را دارد که میراث برای تجدید چاپ به صورت افست عمل کند. علاوه براین، حدود ۵۰۰ چاپ از دیوان سعدی و ۷۰ چاپ از اخلاق محسنی و ۵۰ چاپ از اخلاق جلالی می شناسیم و اقداماتی که به اهتمام مردم فرهنگ دوست شبه قاره در جهت تکثیر نشر آثار ایران در شبه قاره انجام گرفته و شایسته است که این اقدامات به صورت دقیق ارزیابی شود.
وی افزود: اهالی شبه قاره پیش از ایرانیان در تألیف فهارس علمی در کتابخانه های هندوستان گام های بزرگی برداشتند، اما در عصر ما استاد احمد منزوی بیشترین خدمت را به احیای نسخ خطی فارسی به صورت فهرست نویسی کرده است که از این موارد می توان به «الذریعه» و تألیف کتاب فهرست مشترک در ۱۵ جلد و فهرست واره کتاب های فارسی اشاره کرد.
برای تدوین دانشنامۀ ادب فارسی از فضل و فضیلت استاد نوشاهی بهره بردیم
حسن انوشه، مدیر دانشنامۀ ادب فارسی، در ادامۀ همایش با بررسی پیشینۀ تدوین کتابشناسی های چاپی و کار سترگ دکتر عارف نوشاهی بیان کرد: در طول مدتی که مجلدات دانشنامۀ ادب فارسی را تدوین کرده ایم هم از فضل استاد نوشاهی و هم از فضیلت ایشان استفاده کرده ایم. فضیلت ایشان این بود هر کتابی را ما نیاز داشتیم به ما می دادند و دربارۀ موضوعات مختلف راهنمایی های بسیاری به ما می دادند.
انوشه با اشاره به تاریخ فهرست نویسی در جهان اسلام افزود: به گمان من فهرست نویسی در جهان اسلام از اواخر قرن هفدهم در خاور نزدیک آغاز شد و بیشتر در میان مسیحیان و سریانی ها بوده است. به دستور واتیکان کسانی از این منطقه مأمور شدند و کتاب هایی را جمع آوری کردند. چند نفر از فهرست نویس های این منطقه را می شناسیم که اغلب آن ها دنبال انجیل های گمشده بودند. از معدود فهرست نویسان در آن زمان اعضای خانواده سمعانی هستند و از میان آن ها یوسف سمعانی که ۳۰ زبان از جمله زبان فارسی را خوب می دانسته و در تألیف کتاب های فارسی واتیکان شرکت داشته است.
مدیر دانشنامۀ ادب فارسی ادامه داد: اما یکی از کسانی که در ایران در زمینه کتابشناسی پیشگام بود مرحوم خانبابا مشار بوده است. خانبابا در زمان کودکی به کتاب علاقه مند بوده است و فهرست کتاب نویسی را از کتابخانه های شخصی خود شروع کرد و بعدها همۀ کتاب های فارسی چاپ شده را فهرست کند البته به گفته خودش در بعضی از کتابخانه ها با بی اعتنایی کتابداران مواجه شد.
روش او نیز به شیوۀ قدما بود. یکی از اشتباهات بزرگ او این بود هزار نامه تنظیم کرد که بی ارزش است ولی با این حال استاد ایرج افشار اعتقاد داشت کتاب های خانبابا مشار جاوید و بسیار مفید است.
فرهنگ مرز نمی شناسد
سپس محمد حسن تسبیحی، با موضوع «میراث مکتوب، مفاخر ایران، مآثر پاکستان» فرهنگ اسلامی را به چهار بخش تقسیم کرد و گفت: فرهنگ مرز نمی شناسد و من فرهنگ اسلامی را به چهار قسمت تقسیم کرده ام. ۱ – میراث مکتوب، ۲ – میراث گفتاری، ۳ – میراث باستانی شامل (ساختمانها و پل ها) و ۴ – میراث انسانی که ممکن است در این دنیا باشد یا خیر. مولانا میراث ماست. در ازبکستان می گویند شاهنامه به تشویق مردم ما سروده شده است و شاهنامه را به عنوان جهیزیه به دخترانشان می دهند.
وی با بیان خاطراتی از حضور خود در شبه قاره هند ادامه داد: بنده در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی به پاکستان رفتم و آن زمان ریاست اداره ارشاد را دکتر هاکوپیان بر عهده داشت. ایشان مرا خواستند و گفتند من شنیده ام شما اردو، سانسکریت و پهلوی می دانید و علی اکبر جعفری هم تو را می شناسد و من می خواهم تو را مأمور کنم به سرزمین پاکستان بروی و غبار فراموشی از چهرۀ مفاخر ایران و پاکستان پاک کنی. من خیلی تعجب کردم که چگونه می توانم این کار را انجام بدهم چون در آن زمان خیلی جوان بودم و تجربه ای نداشتم. این گونه شد که به پاکستان و شهر راولپندی و به مهمانسرای کشمیری ها رفتم. در آنجا رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (دکتر عبدالله مظاهری لک) آمد و به من گفت که خانه ای آماده کرده ایم برای مرکز تحقیقات و شما هم به آنجا بیایید.
تسبیحی ادامه داد: زمانی که من وارد آن خانه شدم، دیدم که دو تابلو روی دیوار خانه نصب شده است که یک ستون آن تصویر زیارتگاه ها، ساختمان ها، نسخه ها خطی و تصاویری از افراد مشهور بود و در ستون دیگر درباره مفاخر پاکستان نوشته شده بود. این را که دیدم نوعی ذوق و شوق در من به وجود آمد کتابخانه ای درست کردیم و مشغول کار شدیم.
این کار ادامه داشت تا کم کم یاران دیگر آمدند و حدود دو سال طول کشید تا کار جُنگ در پاکستان شروع شد. یکروز در ایوان نشسته بودم که مردی با جوانی به مرکز ما آمدند. بعد فهمیدم آن مرد سید شریف احمد نوشاهی بزرگ خاندان نوشاهیان بود و پس از مدتی آن جوان یعنی عارف نوشاهی همکار بنده شد. یکی یا دو بار هم در بعضی مسائل به من نگاهی از سر امتناع می کرد و من چیزی نمی گفتم. در حقیقت من مرید ایشان شدم. ایشان کم کم به من علاقه مند شد و این آشنایی باعث شد که وی با دوست صمیمی اش رساله ای چاپ کردند و من هم از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک کردم.
«نسخه های خطی و متون چاپی در شبه قاره» روز گذشته ۲۱ تیر در مجتمع باغ زیبا برگزار شد.