کد خبر:18783
پ
rastegar-nosrat-m

شاهنامه پژوهی از نگاه دکتر نصرت الله رستگار

دکتر نصرت الله رستگار پژوهشگر بازنشسته انستیتوی ایران شناسی آکادمی علوم اتریش است.

میراث مکتوب – دکتر نصرت الله رستگار پژوهشگر بازنشسته انستیتوی ایران شناسی آکادمی علوم اتریش است که سال های زیادی در آکادمی علوم اتریش و در زمینه ایران شناسی و به خصوص شاهنامه کار کرده است. حضور ایشان را در مرکز پژوهشی میراث مکتوب مغتنم دانسته و گفت و گویی در خصوص فعالیت های ایشان پیرامون شاهنامه انجام دادیم. متن کامل آن را در ادامه می خوانید.

در مورد نخستین تجربه های خود پیرامون شاهنامه و شاهنامه پژوهی صحبت کنید. این که از چه زمانی به شاهنامه پژوهی مشغولید.
درآوردن نام های ایرانی در ادبیات فارسی و تحقیق بر روی آن ها دلیل استخدام من در آکادمی علوم بود که به تبع آن ناگزیر شدم با شاهنامه زیاد کار کنم. از آن جا که این پروژه بسیار وسیع بود من آن را به اسم افراد در روایات حماسی فارسی بعد از اسلام محدود کردم، البته در کنار نام افراد اسامی مکان را نیز ضبط می کردم. مجموعاً 14 حماسه است که شاهنامه بزرگترین متن حماسی نقلی و روایی آن است. متأسفانه بعضی از آن ها را ایرانی ها نمی شناسند. بعد از «شاهنامه» نام های ایرانی را در 4 اثر از خمسه نظامی (غیر از «لیلی و مجنون» که اساساً ایرانی نیست) یعنی «شرف نامه»، «اقبال نامه»، «بهرام نامه یاهفت پیکر» و «خسرو و شیرین» نیز درآوردم. «گرشاسب نامه»، «ویس و رامین»، «بانو گشسب نامه»، «برزو نامه»، «فرامرز نامه» و «همایون نامه» از جمله آثار دیگری هستند که روی اسامی ایرانی آن کار کرده ام. برخی از این آثار هنوز به صورت نسخه خطی هستند مثل «همایون نامه» که آقای ملویل در انگلیس آن را از روی نسخۀ آنجا، چاپ کتابی کرده و یا «کوش نامه» که آقای متینی در امریکا درآورده است.
کار من این بود که در حول و حوش حماسه های قدیمی مثل شاهنامه اسامی افراد را درآورم. بنایراین می توانم بگویم که من از همان سال 1983 که در فرهنگستان علوم در کمیسیون ایران شناسی به عنوان عضو هیات علمی استخدام شدم تا امروز مشغول کار روی شاهنامه بودم.

غیر از شاهنامه روی چه آثار دیگری کار کردید؟
ما «ظفر نامه» حمدالله مستوفی را از روی نسخه ای در لندن که اجازۀ چاپ آن را به ما دادند، در مرکز نشر دانشگاهی در تهران چاپ عکسی کردیم. حمدالله مستوفی در حاشیۀ این ظفر نامه متن کامل شاهنامه را نوشته؛ یعنی آن جا که فردوسی شاهنامه را تمام کرده، مستوفی تاریخ ایران و اسلام را از زمان انوشروان شروع به نوشتن کرده است و آن را تا زمان خودش ادامه می دهد. این کتاب متعلق به سال 735 هجری است و 75 هزار بیت دارد و دومین حماسه تاریخی بعداز شاهنامه به شمار می رود. خود حمدالله مستوفی پیش از این که متن شاهنامه را تصحیح کند، چند نسخه از آن را در اختیار داشته و با هم مقایسه کرده است. می توان گفت که اولین متن دست نویس انتقادی شاهنامه را حمدالله مستوفی انجام داده است. متأسفانه این مسئله را در چاپ های شاهنامه کمتر می شناختند و جز یکی دو تن از بزرگان شاهنامه پژوه کسی به این مسئله واقف نبود. من این اثر را به تهران آوردم و به مرکز نشر سپردم و با همکاری آقای پورجوادی در مرکز نشر دانشگاهی چاپ عکسی کردیم. این کتاب شامل 75 هزار بیت ظفر نامه و نیز حدودا 60 هزار بیت شاهنامه است که در حاشیه آن نوشته شده است. چون حمدالله مستوفی اهل قلم بوده و در محفل ادبی آن دورۀ ایلخانیه شرکت داشته است، از او خواسته می شود که این کار را انجام بدهد و او برای این که نتیجۀ کار تصحیح شاهنامه با متن ظفرنامه همراه باشه از کاتب خواسته بود که در وسط متن ظفرنامه و در حاشیه متن شاهنامه را بنویسد. باید روی ظفرنامه بیش ازین کار بشود. تا آن جا که من روی این کتاب کار کردم و در مقدمه آن هم نوشته ام، به این پرداختم که حمدالله مستوفی کیست و چطور این ظفر نامه را نوشته و متن کامل شاهنامه را تصحیح کرده است.

پیرامون آثار دیگر خود در زمینه شاهنامه سخن بگویید.
بیشتر آثار من در همین زمینه هاست. «طبیعت قهرمان به روایت شاهنامه»، «مشروعیت حکومت از دیدگاه فردوسی. به قدرت رسیدن شاهان ایرانی در شاهنامه» (که البته متن آلمانی این مقالات زودتر چاپ شد و بعد ترجمه فارسی آن را در ایران چاپ کردم)، در مورد «جایگاه و نقش اجتماعی زنان به روایت شاهنامه» مقاله ای دارم که در بنیاد فردوسی چاپ شده و در تهران هم در این باره و هم در باره «متن شناسی شاهنامه» نیز سخنرانی کرده ام. همین طور جلوتر آمدم تا «هویت ایرانی به روایت شاهنامه». من هم به شاهنامه علاقه داشتم و هم به خاطر کارم که مجبور بودم 4 نسخه چاپی را با چندین نسخه خطی، خط به خط خوانده و نحوۀ ضبط اسامی را در متون مختلف یادداشت می کردم. جالب است بدانید که گاه برخی اسم ها تا 23 ضبط مختلف داشت که این نشان می دهد کاتبان با اسم هایی که برایشان آشنا نبوده مشکل داشتند. مثلاً ارجاسب به صورت های ارجاست، اوخاست، ارخواست، یا ژوبین به اشکال رویین، ژوئین، روشن و … ضبط شده است. این از مشکلات متن شناسی شاهنامه است. واقعیت این است که بنا بود در کتاب «نام نامه ایرانی» تمام اسامی ایرانی در همه ادبیات ایرانی دوره ساسانی، پارتی، و اشکانی (اگر مانده باشد) و همین طور فارسی (که من مسئولش شده بودم)، در روایات غیر ایرانی یا همسایه و هم جوار مثل رومی و یونانی و هندی و غیره درآورد. از 11 جلد که بنای اولیه بود تا کنون 10 – 15 جزوۀ آن در آمده و در سایت ایران شناسی قابل دسترسی است.

دربارۀ ترجمۀ آلمانی شاهنامه بیشتر صحبت کنید.
آخرین اثری که به تدریج و مدت بسیار زیادی روی آن کار کردم و به دلیل مشکلاتی از جمله مسائل مالی تا کنون موفق به چاپ آن نشده بودم، ترجمه آلمانی شاهنامه است که آدام پولاک در سال 1937 یا 1938 شروع کرده و تا 1940 یعنی پیش از پایان جنگ جهانی دوم توانست از کتاب اسکندر تا پایان شاهنامه را تمام کند. با این که حقوق خوانده بود و رشته دوم او شرق شناسی بود، کار بزرگی کرد که ما آن را آهسته آهسته آماده کردیم که الان در آلمان زیر چاپ است. این کتاب حاصل بیست سال زحمت من است. نیمۀ نخست شاهنامه را فردریش روکرت آلمانی در قرن 19 ترجمه کرد و بعد از مرگش ترجمه کتاب اول تا 14 شاهنامه را چاپ کردند که تا الان تا کتاب 26 آن انتشار یافته است. آدام پولاک از کتاب بیست تا پنجاه را به صورت منظوم ترجمه کرده است . این شماره گذاری داستان ها بر اساس کاری است که ژول مول فرانسوی کرده و شاهنامه را به 50 کتاب تقسیم نموده است.
پولاک با متن فارسی و ترجمه فرانسوی شاهنامه که ژول مول از روی یک نسخه خطی پاریس در یک اثر7 جلدی چاپ کرده بود، آشنا بود و فرانسه هم می دانست. علاوه بر این پولاک با زبان های ترکی، فارسی و عربی هم آشنایی داشت. بنابراین شروع به ترجمه آلمانی شاهنامه کرد. ناگفته نماند که دانشش در اسم ها تحت تاثیر زبان ترکی بوده و مثلا محمد را به صورت محمِت خوانده است و من اسم ها را تصحیح کردم. جلد اول این اثر چهار جلدی تمام و برای چاپ آماده شده است. سه جلد دیگرش تا آوریل امسال با مقدمات و تعلیقاتی که برایشان در نظر گرفتیم آماده می شود. قطع آن کمی از قطع جیبی بزرگتر است و تمام ترجمه هایی که از شاهنامه به آلمانی شده (چه مقطعی و چه جزیی) در آخرش ذکر شده است تا خوانندۀ این اثر بتواند با دیگر کارها نیز آشنایی داشته باشد.

آخرین اثرتان همین ترجمه آلمانی است؟
آخرین اثرم مقاله ای درباره هویت ایرانی به روایت شاهنامه فردوسی است که اول به آلمانی نوشتم و تازه به فارسی برگرداندم. چند روز پیش نیز در«بنیاد ایرانشناسی» دربارۀ آن سخنرانی داشتم. این مقاله حاصل نتایجی است که ضمن تحقیقاتی که داشتم، به صورت موضوعی و موضعی به آن پرداختم. من در طی این تحقیقات کشف کردم که فردوسی با اگاهی از یک روند تطوری و تکوینی در طبیعت و جامعه بشری به دنیا نگاه می کرده البته این که دانشش را از کجا آورده نمی دانم؛ ولی فردوسی 800 سال قبل از داروین نظریه تطوری و تکوینی دنیا را در کتاب خودش مطرح کرده. او داستان خودش را از آدم و حوا شروع نمی کند، البته یزدان همیشه هست ولی این که او اول عناصر را آ فرید و اینکه چطور شد زمین و دیگر موجودات به وجود آمدند: اول آتش بود، بعد سردی آمد، سپس بارندگی شد و دریاها آمدند، بعد رستنی ها و جانوران و … و وقتی بشر روی پای خود ایستاد و از عقلش استفاده کرد آن وقت به شرف ادمیت رسید.
همان چیزی که داروین در قرن 19 می گوید، فردوسی سال ها پیش آن را در داستان هایش مطرح می کند و همان سیر تطوری و تکوینی که وجود دارد: در زمان کیومرث همه وحشی و غارنشینند و او یزدان پرستی را هم شروع به یاد دادن می کند. بعد به هوشنگ میرسیم که آتش را کشف می کند و از سنگ، آهن را استخراج و شروع به ساختن ابزار آهنین می کند. درست مثل تئوری هایی که امروزه وجود دارد تا پیدایش جوامع روستایی و شهری و چند ملیتی. من این روند را در مورد موضوعات مقالاتم پیرامون شاهنامه رعایت کردم. مثلا در مورد مشروعیت حکام شاهدیم که ابتدا اسمی از ایران نیست؛ حکومت کیومرث و تهمورث و هوشنگ همه جهانی و «خدا شاهی» است و از اواخر حکومت جم ــ که خود خدا می شودــ و به جای خدا شاهی «شاه خدایی» باب میگردد، آنجاست که برای اولین بار در شاهنامه اسم «ایران» می آید و میگوید: «به ناگه برآمد ز ایران خروش». و معلوم می شود که از آن زمان ایرانی به وجود آمده که با «شاه خدایی» مخالف است.

این گفت و گو ادامه دارد…

برای آشنایی بیشتر با فعالیت های علمی دکتر نصرت الله رستگار اینجا کلیک کنید.

گفت و گو از سهيلا يوسفي

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612