کد خبر:37961
پ
4377247

تاریخ‌نگاری و آخرت‌گرایی

تاریخ‌نگاری، دست‌كم برای نگاه داشتن به هم‌پیوستگی با میراث نیاكان‌مان و ارایه ضوابط و قواعدی در این زمینه، نیازمند واكاوی و بازخوانی نوشته‌های بازمانده از مورخان مسلمان پیشین است.

میراث مکتوب- تاریخ‌نگاری، مسیر بالنده و امیدواركننده‌ای را در كشور ما پیش گرفته است. این دانش، دست‌كم برای نگاه داشتن به هم‌پیوستگی با میراث نیاكان‌مان و ارایه ضوابط و قواعدی در این زمینه، نیازمند واكاوی و بازخوانی نوشته‌های بازمانده از مورخان مسلمان پیشین است. این امر یكی از بایسته‌های بومی شدن پایه‌های معرفتی و رویكردها و سوگیری‌های دانش تاریخ هم هست. مورخان مسلمان متاثر از قرآن كه روایتِ تاریخ را «ذِكری» (بر وزن پیدا) یعنی به خودآورنده و یادآورنده دل‌ها (به عنوان مثال هود، 120 و ق، 37) نامیده است، سودمندی‌های تاریخ و آگاهی‌های تاریخی را فراتر از قلمرو زیست این‌جهانی آدمی می‌انگاشتند و سرای زیست جاودانه انسان را هم بهره‌مند از آن می‌شمردند. این نگاه كه از دیدگاه تاریخ‌پژوهانی مانند دكتر زرین‌كوب، تاریخ را تا مرز همسایگی با تجربه‌های اخلاقی و حتی عرفانی می‌كشاند، می‌تواند همه فرآیند تاریخ‌پردازی یعنی گردآوری اطلاعات، سنجش و پردازش آنها و سرانجام و به‌ویژه نگارش متن تاریخی را از خود متاثر كند و بر همین اساس می‌توان از آن به عنوان یك معیار برای ارزیابی نوشته‌های تاریخی بهره جست. این نوشتار كوشیده است با مروری بر مقدمه چند متن برگزیده تاریخی تا پیش از قرن دهم هجری، آخرت‌گرایی از مسیر پرداختن به تاریخ را به عنوان یكی از انگیزه‌ها و پیامدهای تاریخ‌نگاری در دوره اسلامی بر رسد.

مقدمه و بیان مساله

درباره وضعیت كنونی تاریخ‌نگاری در كشورمان و بیم‌ها و امیدهای آن نگاه‌هایی متفاوت و ناسازگار باهم وجود دارد. به نظر می‌رسد با وجود انبوهی از كاستی‌ها و آشفتگی‌هایی كه نمی‌توان بر آن چشم بست، در یك ارزیابی منصفانه كلی و با در نظر گرفتن رشد مراكز آموزشی، تنوع نگاشته‌ها و جایگاه یافتن رشته‌های جدید و افزایش نسبی حضور دانش‌آموختگان رشته تاریخ در مسوولیت‌های علمی، وضعیت علمی و اجتماعی كنونی دانش تاریخ را بالنده و امیدواركننده ‌شمرد. پرسش از رسالت مورخان و كاركردهای مورد انتظار از یك متن تاریخی در چنین فضایی رخ می‌نماید. اگر یكی از بركات و آورده‌های تاریخ حفظ به‌هم‌پیوستگی با گذشته انسان‌ها و انسان‌های گذشته است، مورخان و تاریخ‌پژوهان كنونی كشور ما هم وظیفه دارند دست‌كم برای نگاه‌داشتن به‌هم‌پیوستگی با میراث نیاكان، واكاوی و بازخوانی نوشته‌های بازمانده از مورخان مسلمان پیشین را فرو ننهند. این امر یكی از بایسته‌های بومی شدن پایه‌های معرفتی و رویكردها و سوگیری‌های دانش تاریخ هم به شمار می‌رود. مورخان مسلمان آثار خود را اغلب متاثر از آموزه‌های اسلامی نگاشته‌اند. اندازه و گستره این تاثیرپذیری سخنی است درازدامن و پرداختن به آن نیازمند فرصتی دیگر است. آنچه به تناسب موضوع بحث در این‌جا می‌توان اشاره‌ای به آن كرد، ردپایی هرچند كمرنگ و غیرگسترده از نگاه قرآن به رویدادهای تاریخی مسلمانان است.

سودمندی و اهمیت تاریخ در قرآن

قرآن تعابیر گوناگونی برای برشمردن اهمیت تاریخ به كار برده است؛ از جمله روایت تاریخ را «ذِكری» (بر وزن پیدا) یعنی به خودآورنده و یادآور دل‌ها (برای مثال هود، 120 و ق، 37) نامیده است:

«و كُلاًّ نقُصُّ علیك مِنْ أنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثبِّتُ بِهِ فُوادك و جاءك فی‏ هذِهِ الْحقُّ و موْعِظه و ذِكْرى‏ لِلْمُومِنین»؛ (2)

و همه آنچه از اخبار پیامبران برای تو حكایت می‌كنیم چیزی است كه به وسیله آن دل تو را استوار می‌گردانیم و در این اخبار حق و اندرز و یادآوری برای باورمندان است. (3)

«و كمْ أهْلكْنا قبْلهُمْ مِنْ قرْنٍ هُمْ أشدُّ مِنْهُمْ بطْشاً فنقّبُوا فِی الْبِلادِ هلْ مِنْ محیصٍإِنّ فی‏ ذلِك لذِكْرى‏ لِمنْ كان لهُ قلْبٌ أوْ ألْقى السّمْع و هُو شهیدٌ»؛ (4)

و چه بسیار نسل‌هایی پیش از آنها را نابود كردیم كه توانمندتر از آنها بودند و با تكیه بر همین توان به شهرها راه یافته بودند، آیا راه گریزی هست؟ در این امر برای هر كه دلی دارد یا در حالی گوش فرا می‌دهد كه دلش گواهی می‌دهد یادآوری وجود دارد.

سودمندی و اهمیت تاریخ از دیدگاه برخی از مورخان

این یادآوری به هر معنا كه باشد و هر چه را كه به یاد مومنان آورد، كم و بیش مورخان مسلمان را هم به این اندیشه واداشت كه نگاشته‌های تاریخی خود را «ذِكری» بخوانند؛ برای نمونه ابن‌عماد حنبلی (1089ق.) در مقدمه كتاب شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، اثر خود را اینگونه معرفی می‌كند:

و بعد: فهذه نبذه جمعتها، تذكره لی و لمن تذكّر و عبره لمن تأمّل فیها و تبصّر، من أخبار من تقدّم من الأماثل و غبر و صار لمن بعده مثلا سائرا و حدیثا یذكر؛ (ابن‌العماد حنبلی، 1406 ق، ج 1، ص 111)

این كتاب گزیده‌ای است كه از این‌سو و آن‌سو گرد آورده‌ام، مایه یادآوری برای من و هر كه بخواهد یادآور شود و عبرت‌آموز برای هر كه در آن درنگی داشته باشد و ژرف بنگرد، از اخبار نیكان روزگار كه پیش از ما بودند و گذشتند و الگویی برای پسینیان شدند و موضوع سخنی شایسته یادكرد.

برای آگاهی از برداشت‌های گوناگون از مفهوم ذكری باید به تفاسیر مراجعه كرد، ولی تردیدی نیست كه این یادآوری در پیوند با یاد خدا و توجه به ماورا و سنت‌های الهی و رستاخیز و زندگی آن‌جهانی است. ذكری بودن تاریخ به هر معنایی كه باشد، موجب رونق سودمندی‌های این شاخه معرفتی و فراخی گستره آن می‌شود، زیرا مرزهایی فراتر از قلمرو زیست این‌جهانی آدمی برای بهره‌گیری از ثمرات در برابر آن می‌گشاید. تاریخ اگر «ذِكری» شد، انسان در سرای زیست جاودانه خود هم ـ افزون بر زندگی زودگذر این‌جهانی ـ از آن بهره‌مند خواهد بود.

وجه اخلاقی و آخرت‌گرایانه تاریخ‌نگاری در دوره اسلامی كه تقریبا از سوی عموم پژوهشگران تاریخ‌نگاری دوره اسلامی مورد غفلت قرار گرفته است، شایسته پژوهشی گسترده است. فرانتس روزنتال در كتاب «تاریخ تاریخ‌نگاری در اسلام» هیچ فصل یا مبحثی را به این موضوع اختصاص نداده است و حتی در صفحات پایانی كتاب و در پاراگراف ویژه نقش‌های تاریخ‌نگاری در دوره اسلامی اشاره‌ای به این موضوع ندارد. (روزنتال، 1365 ش، ص 220) رابینسون هم كه نوآوری‌های قابل توجهی در كتاب تاریخ‌نگاری اسلامی دارد حتی در فصل هفتم كتاب كه «خدا و الگوهای تاریخ» (رابینسون، 1392 ش، صص 226 ـ 256) نام دارد، هیچ اشاره‌ای به این بعد از تاریخ‌نگاری در آثار مسلمانان ندارد. این غفلت یا بی‌توجهی حتی در آثار تاریخ‌پژوهی نویسندگان مسلمان مانند كتاب «المسلمون و كتابه التاریخ؛ دراسه فی التأصیل الأسلامی لعلم التاریخ» هم به چشم می‌خورد. (خضر، 1414ق، المسلمون و كتابه التاریخ)

مروری بر مقدمه متون تاریخی در گستره تمدن اسلامی اهتمام گسترده مورخان را به ابعاد و دستاوردهای اخلاقی تاریخ نشان می‌دهد. آخرت‌گرایی را می‌توان یكی از جنبه‌های اخلاق‌گرایی تاریخ دانست كه برخی مورخان به آن اشارتی داشته‌اند.

ابن اثیر (630 ق.) در مقدمه الكامل فی التاریخ، پس از نقد كسانی كه سودمندی تاریخ را كم می‌انگارند آنها را به كسانی مانند می‌سازد كه دیده خود را به جای مغز به پوسته محدود ساخته‌اند و می‌گوید هركه طبعی سلیم دارد و خداوند او را به راه راست هدایت فرموده:

«علم أنّ فوائدها كثیره، و منافعها الدنیویه و الأخرویه جمّه غزیره»؛ (ابن اثیر، 1385 ق.، ج 1، ص 8 و 9)

… می‌داند كه آورده‌های تاریخ زیاد است و سودمندی‌های این‌جهانی و آن‌جهانی آن فراوان و انبوه است.

وی سپس سودمندی‌های اخروی تاریخ را اینگونه برمی‌شمرد.

و أمّا الفوائد الأخرویه فمنها أن العاقل اللبیب إذا تفكّر فیها و رأی تقلّب الدنیا بأهلها و تتابع نكباتها إلی أعیان قاطنیها و أنّها سلبت نفوسهم و ذخائرهم و أعدمت أصاغرهم و أكابرهم، فلم تبق علی جلیل و لا حقیر و لم یسلم من نكدها غنی و لا فقیر، زهد فیها و أعرض عنها و أقبل علی التزوّد للآخره منها و رغب فی ‌دار تنزّهت عن هذه الخصائص و سلم أهلها من هذه النقائص و لعلّ قائلا یقول: ما نری ناظرا فیها زهد فی الدنیا و أقبل علی الآخره و رغب فی درجاتها العلیا، فیا لیت شعری! كم رأی هذا القائل قارئا للقرآن العزیز و هو سید المواعظ و أفصح الكلام، یطلب به الیسیر من هذا الحطام؟ فإنّ القلوب مولعه بحبّ العاجل. و منها التخلّق بالصبر و التأسّی و هما من محاسن الأخلاق. فإن العاقل إذا رأى أن مصاب «2» الدنیا لم یسلم منه نبی مكرّم، و لا ملك معظّم، بل و لا أحد من البشر، علم أنّه یصیبه ما أصابهم و ینوبه ما نابهم؛ (ابن اثیر، 1385 ق. ج ‏1، ص 9)

و اما از جمله سودمندی‌های اخروی‌اش این است كه انسان خردمند فهیم وقتی در تاریخ درنگرد و وارونگی دنیا نسبت به اهل دنیا و به دنبال هم آمدن نگون‌بختی‌ها بزرگان ساكن آن را ببیند كه چگونه جان‌هایشان و اندوخته‌هایشان گرفته شد و كوچك و بزرگشان از میان برداشته شدند و دنیا برای هیچ خرد و كلانی باقی نماند و از تنگ‌چشمی آن هیچ تهیدست و توانگری امان نیافت، این انسان خردمند به دنیا زهد می‌ورزد و از آن روی برمی‌گرداند و به توشه‌اندوزی برای آخرت روی می‌آورد و به سرایی دل می‌سپارد كه از این ویژگی‌ها پیراسته است و اهل آن از این كاستی‌ها به دورند، چه بسا كسی بگوید ما تاكنون كسی كه اینگونه به تاریخ بنگرد و در پی آن نسبت به دنیا زهد بورزد و به آخرت روی آورد و دل به درجات بالای آن ببندد سراغ نداریم، ‌ای كاش این سخن قابل فهم بود! كسی كه چنین بگوید چند قاری قرآن عزیز را كه سرآمد اندرزها و شیواترین بیان‌هاست را دیده است كه از قرآن اندكی اندرز طلب كند؟ دل‌ها، آزمندِ سودهای زود به دست آمده هستند. سودمندی دیگر تاریخ آراستگی به شكیبایی و آرامش است و این دو از اخلاق‌های نیكوست، وقتی انسان خردمند می‌بیند كه حتی هیچ پیامبر مكرم و هیچ پادشاه بزرگ و بل هیچ انسانی از گزند روزگار رهایی ندارد، پی می‌برد كه آنچه بر آنان وارد شد بر او هم وارد می‌شود و هر مصیبتی آنها دیده‌اند او هم می‌بیند.

ظهیرالدین مرعشی (892 ق.) هم در مقدمه كتاب «تاریخ رویان و مازندران و طبرستان» اینگونه به فایده دارین (دار دنیا و‌ دار آخرت) علم تاریخ اشاره كرده است.

«بدان كه علم تاریخ علمی مشتمل بر شناختن حالات گذشتگان این جهان كه چون اهل بصیرت به نظر اعتبار بر مصداق فاعتبروا یا اولی الابصار نگاه كنند به دلایل عقلی كه فاعتبرو یا اولی الالباب بدانند كه احوال مردم حال را، مآل كار بر همان منوال خواهد بود و غرض از آن، مجرد قصه‌خوانی و خوشامد طبع و هوای نفسانی نباشد و غرض كلی و مقصود اصلی بر آن باشد كه از داشتن آن فایده دین و دنیا به حاصل آرد كه اگر مقصود از آن فایده داری نبودی، خدای تعالی عز شأنه در كلام مجید، ذكر انبیاء و اولیاء ـ كه پادشاهان دین و دنیا‌یند ـ نكردی و احوال كفره و فجره و فسقه را كه خسر الدنیا و الآخره‌اند هم به استقصاء یاد نفرمودی». (مرعشی گیلانی، 1345 ش، ص 101)

این دو نمونه، بازتاب‌دهنده نگاه عموم مورخان مسلمان به كاركردهای اخلاقی و دینی و در نتیجه آن‌جهانی دانش تاریخ است و به استناد آن می‌توان گفت كه آخرت‌گرایی از مسیر پرداختن به تاریخ یكی از انگیزه‌های اهتمام مورخان به تاریخ در دوره اسلامی بوده است. وقتی مورخان چنین نگاهی داشته باشند، می‌توان انتظار داشت تاریخ‌خوانان و مطالعه‌كنندگان آثار تاریخی هم به همین انگیزه به سراغ منابع تاریخی می‌رفته‌اند تا از آن بهره اخلاقی ببرند و توشه‌ای برای آخرت خود بیندوزند. همین نكته است كه تاریخ را از دیدگاه تاریخ‌پژوهانی مانند دكتر زرین‌كوب تا مرز همسایگی با تجربه‌های اخلاقی و حتی عرفانی می‌كشاند.

در بین فواید تاریخ آنچه هنوز اهمیت خود را از دست نداده است، توجه به جنبه عملی و اخلاقی تجارب تاریخ است كه هر چه بر میزان این گنجینه افزوده می‌شود فوایدی نیز كه از آن حاصل تواند شد، افزونی می‌گیرد. (زرین‌كوب، 1370 ش، ص 11)

و نیز: در واقع تاریخ نزد زاهدان و واعظان خدمتگزار دین بود و فایده عبرت‌انگیزی آن هم عاید حیات دینی می‌شد و به همین سبب بود كه ابن اثیر این نكته را از فوایدِ اخروی تاریخ می‌شمرد. توجه به همین فایده اخروی بود كه تاریخ را از جهت وعظ و عبرت سودمند جلوه می‌داد. (زرین‌كوب، 1370 ش، ص 11)

از نظر دكتر زرین‌كوب، جنبه اخلاقی تاریخ بدان سبب كه آمیخته با نشان‌ دادن نمونه‌های عینی و تحقق یافته و خارجی است چه بسا بر دیگر منابع اخلاق‌آموزی برتری یابد و از آنها پیشی گیرد:

آنچه دین یا اخلاق و علم حقوق یا اقتصاد ممكن است به وی تعلیم دهند، فقط نظری است، نمونه واقعی عملی را فقط تاریخ به انسان یاد می‌دهد و تامل در احوال انسان‌های گذشته. (زرین‌كوب، 1370 ش، ص 12)

نقطه اوج همسانی پیام‌ها و افق‌های آخرت‌گرایی به عنوان یكی از مهم‌ترین مولفه‌های اخلاق‌گرایی و تاریخ‌نگاری را شاید بتوان در این جمله مرحوم زرین‌كوب جلوه‌گر یافت: «تجربه قبرستان شاید خالص‌ترین فلسفه‌های تاریخ را به انسان ظلوم و جهول تلقین توان كرد». (زرین‌كوب، 1370 ش، ص 21)

سخن آخر

در چارچوب چنین دركی از پیوند تاریخ و معادباوری است كه می‌توان از آخرت‌گرایی به عنوان یك رویكرد بسیار مهم و اثرگذار در بومی‌سازی دانش تاریخ یاد كرد و حتی از آن به عنوان یك معیار برای ارزیابی نوشته‌های تاریخی بهره جست، زیرا در چنین نگاهی آخرت‌گرایی تنها یك پاسخ به چرایی تاریخ‌خوانی یا توصیه به تاریخ‌خوانان نیست، همانطور كه تنها یك وظیفه برای تاریخ‌نگار هم نیست، بلكه به‌مثابه یك رویكرد می‌تواند همه فرآیند تاریخ‌پردازی یعنی گردآوری اطلاعات، سنجش و پردازش آنها و سرانجام و به ویژه نگارش متن تاریخی را از خود متاثر كند. چگونگی سنجش این رویكرد در فرآیند تاریخ‌نگاری نیازمند مطالعات، گفت‌وگوها و تاملات بسیاری است كه در جایی دیگر باید پی گرفته شود. این برداشت از پیوند تاریخ‌نگاری و آخرت‌گرایی كژفهمی‌های به هم آمیختن صوری و قشری و ناكام و ناكارآمد اخلاق و تاریخ یا دین و تاریخ با چاشنی سیاست‌زدگی را برنمی‌تابد و از قضا پاره‌ای و چه بسا بسیاری از آنها را مصداق تهی شدن یا دور نگاه داشته شدن تاریخ از آموزه‌های اخلاقی می‌شمرد، ولی بر این نكته پای می‌فشرد كه پاره‌ای كژاندیشی‌ها نباید تاریخ‌پژوهان را از اهتمام به یكی از كاركردهای واقعی، آزموده‌شده و سخت مورد نیاز تاریخ و تاریخ‌نگاری یعنی اخلاق‌گرایی و آخرت‌گرایی باز دارد.

كتاب‌نامه

قرآن كریم

1- ابن ‌اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابی‌الكرم، الكامل فی التاریخ،‌دار صادر،‌دار بیروت 1385ق/1965م.

2- ابن‌العماد الحنبلی، شهاب‌الدین ابوالفلاح عبدالحی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق: عبدالقادر أرناووط و محمود أرناووط، دمشق؛ ‌دار ابن‌كثیر، ط 1، بیروت 1406ق/1986م.

3- خضر، عبدالعلیم عبدالرحمن، المسلمون و كتابه التاریخ؛ دراسه فی التأصیل الإسلامی لعلم التاریخ، المعهد العالمی للفكر الاسلامی، ط 1، ویرجینیا ‌1414 ق/ 1993م.

4- رابینسون، چیس، اف.، تاریخ‌نگاری اسلامی، ترجمه: محسن الویری، سمت، تهران 1392ش.

5- روزنتال، فرانتس، تاریخ تاریخ‌نگاری در اسلام، ترجمه: اسدالله آزاد، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد ‌1365 ش.

6- زرین‌كوب، عبدالحسین، تاریخ در ترازو، امیركبیر، چ 3، تهران 1370 ش.

7- مرعشی گیلانی، ظهیرالدین بن نصیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، مقدمه: محمدجواد مشكور، به كوشش: محمدحسین تسبیحی، شرق، تهران 1345ش.

پاورقی

1- عضو هیات علمی دانشگاه باقر العلوم(ع).

2- هود، آیه 120.

3- ترجمه این آیه و دیگر آیات و متون عربی از نگارنده است.

4- ق، آیات 36 و 37

محسن الویری

منبع: روزنامه اعتماد

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612