کتاب «آناتولی ۸۷۸ قمری، با اضافات و یادداشتها»، به قلمِ امیرفروزان میرفندرسکی روایتی تاریخی از روی کارآمدن سلسله صفویه و با نگاهی به ریشههای آن و رویاروییهای ایران و عثمانی در سدۀ نهم قمری، منتشر شده است.
ماجرا به بیش از نیمهزاره قبل برمیگردد، درستترش، ۵۶۶ سال قبل. زمانی که یک انقلاب شیعی بخشی از ایرانزمین را در بر گرفت و شکلدهندۀ آن، ترکمان بودند. سردمدار این جنبش را باید اوزونحسن آققویونلوی ترکمنالاصل دانست؛ کسیکه پایهگذار سلسلۀ آققویونلوها بود و ۲۵ سال حکومت کرد.
او وقتی در سال ۸۵۷ قمری (۱۴۵۳ میلای) شروع به گسترش نفوذش بر سرزمینهای مجاور کرد، جهانشاهِ قراقویونلو بر ایران حکم میراند. درست در همین سال بود که هفتمین پادشاه عثمانی یعنی سلطان محمد دوم مشهور به سلطان محمد فاتح، قسطنطنیه را فتح کرد و آن را اسلامبول نامید اما هنوز مانده بود تا حواسش به ایران جمع شود.
این در حالی بود که نبرد میان اوزونحسن ادامه داشت تا اینکه با مرگ جهانشاه در «در بامداد پنجم ربیعالثانی ۸۷۲/ ۱۲ نوامبر ۱۴۶۷ در جنگ سنجق» (ص ۶۹) پایان گرفت و «پایتخت بایندرها را از دیار بکر به تبریز انتقال داد» و از آن مهمتر، تحت امر قرار گرفتن خانقاه اردبیل بود. «در مرزهای غربی قلمرو بایندری، محمد دوم عثمانی بهسرعت در حال احیای مجدد امپراتوری عثمانی بود. اوزونحسن از عواقب قدرتگیری روزافزون حکومت عثمانی در همسایگی خود بیمناک بود.» (ص ۶۳)
اما اختلاف اوزونحسن با عثمانیها از هفتسال پیش آغاز شده بود. هرچند نتیجهاش آن بود که «محمد دوم عثمانی با فتح ترابوزان، اوزونحسن را به تواضع مجبور کرد.» (ص ۸۳) اما دوازدهسال بعد، «اوزونحسن پیروزیهای درخشانی در کارنامۀ خود داشت. این پیروزیها اعتماد به نفس و انرژی لازم را به وی برای پیگیری و ادامه تنش و درگیری با عثمانی میداد.» (ص ۸۳)
روزی که جنگ آغاز شد را تاریخ به یاد دارد زیرا «در ۲۹ ذیحجه ۸۷۷/ ۵ ژوئن ۱۴۷۳، آناتولی و ایران شاهد یک خورشیدگرفتگی کامل بود.» (ص ۸۳) محل مناقشه، دو شهرِ توقات و سیواس بود و البته این اوزونحسن بود که جنگ را آغاز کرد. این در حالی بود که «ارتش بایندر [یعنی اوزونحسن] در مهندسی لجستیکِ واحدهای توپخانه ضعیف بود. توپهای موجود در ارتش بایندری بسیارسنگین بودند. ارتش بایندر دانش ساخت ارابههای چوبی بادوام برای جابهجایی توپهای جنگی را نداشت.» (ص ۸۴)
اوزونحسن اما سرانجام شکست را پذیرا شد؛ تابستان یکسال بعد یعنی «در ۱۶ ربیعالاول ۸۷۸/ ۲۰ اوت ۱۴۷۳، ارتش مشترک محمد دوم عثمانی و شاهزاده شورشی [فرزند ارشد اوزونحسن]، در حملهای هماهنگ و گازانبری در محلی به نام اتلقبئلی، اوزونحسن را شکست دادند. این جنگ به «اتلقبئلی» معروف شد. اتلقبئلی در ۶۰ کیلومتری شمالغربی ترجان در حوزۀ سرچشمۀ رودهای فرات و چوروخ قرار دارد. امروزه یادمان این جنگ در غرب روستای اتلقبئلی در کشور ترکیه واقع است. در این جنگ زنیل بایندر، پسر نوجوان اوزونحسن و حاکم قزوین کشته شد. از پیامدهای شکست اتلقبئلی این بود که اوزونحسن محبوبیت، مشروعیت و اعتبار خود را در آناتولی از دست داد.» (ص ۸۶) و جالب آنکه با وجود این شکست، «بین ایران و عثمانی صلح برقرار نشد. در زمانۀ خلایل بایندر، پسر و جانشین اوزونحسن، مناسبات دوستانه مجدداً با عثمانی شکل گرفت.»
اما پس از این جنگ بود که تحول مذهبی و فرهنگی آغاز شد. «پیامد شکست حکومت بایندر در جنگ اتلقبئلی، عثمانیشدن آناتولی شرقی را به همراه داشت. قوانین مالیاتی ناعادلانه و انعطافناپذیر حکومت عثمانی با رفتاری سختگیرانه مأموران حکومتی، مردم آناتولی را به ستوه آورده بود. از قدیمالایام، خانقاه اردبیل اعتبار و نفوذ ریشهداری بین مردم در آناتولی داشت. در این زمانه میان صدها خانقاه در سراسر قلمرو عثمانی، آناتولی و ایران، فقط و فقط خانقاه اردبیل بود که از نظر عقیدتی مورد تأیید حکومت عثمانی نبود. از این رو، خانقاه اردبیل به یک پایگاه انقلاب شیعی و مقاومت برای مردم آناتولی بهمنظور رهایی از ظلم و جور حکومتهای عثمانی تبدیل شد.» (ص. ۹۰) این در حالی بود که «در آناتولی یک جریان انقلاب شیعی در حال رشد و بالندگی بود. هر روز گروههای مهاجرین آناتولی به اردبیل وارد میشدند. آنها با شور و نشاط وصفناشدنی به اردبیل میآمدند. آنها مردمانی بودند که به کار و سختکوشی برای کسب رزق حلال افتخار میکردند. حاصل اسکان آنها در اردبیل، رونق شگفتانگیز کسب و کار در این شهر بود. در این زمانه آناتولی به اشغال حکومت عثمانی درآمده بود. مردم مهاجر آناتولی آرمانهای استقلالطلبانه و آزادیخواهانه شیعی را برای آزادی آناتولی از حکومت عثمانی مطرح میکردند. این مردم پایهگذاران شیعۀ انقلابی در آناتولی بودند. حضور مردم آناتولی در اطراف خانقاه اردبیل از جمله اولین تلاشها و انقلابهای مردمی در مقیاس بزرگ در تاریخ ایران و آناتولی است.» (ص ۹۲)
و جالب آنکه «این مردم صفوف یک ارتش ضدعثمانی را تشکیل دادند.» (ص ۹۱) و ازاینرو «مردم آناتولی نقش اساسی و بیبدیلی در روی کارآوردن سلسله صفوی داشتند. اوزون حسن، معاصر جنید و حیدر بود. موفقیت چشمگیر سیاسی و نظامی خانقاه اردبیل حاصل حمایتهای بیدریغ اوزونحسن بود.» (ص ۹۱) که زمستانِ چهارسال بعد، یعنی «در شب عید فطر ۸۸۲/ ۱۴ ژانویه ۱۴۷۸، اوزونحسن که خود را «بندۀ مخلص دولتخواه و بیاشتباه» مینامید، فوت شد. اوزونحسن را در باغ نصریه تبریز دفن کردند.» (ص ۹۱)
این انقلاب شیعی اما به تشکیل حکومت صفوی منجر شد که سرسلسلۀ آن، شاهاسماعیل، نوۀ اوزونحسن بود؛ «در سال ۸۷۸ ق./ ۱۴۷۳ م.، اوزونحسن دختر خود را به نام شاهزادهخانم حلیمه بایندر را که به «عالمشاه» ملقب بود، به ازدواج حیدر صفوی، خواهرزاده خود درآورد… در ۲۵ رجب ۸۹۲/ ۲۶ جولای ۱۴۸۷، اسماعیل در اردبیل متولد شد. اسماعیل حاصل ازدواج حیدر صفوی و حلیمه باندر است.» (ص ۷۰)
آنچه خواندید، سیری بود در کتاب «آناتولی ۸۷۸ قمری، با اضافات و یادداشتها» که امیرفروزان میرفندرسکی به رشتۀ تحریر درآورده است. کتاب مشتمل بر هجدهفصل میشود؛ فصل اول با آناتولی با زیرعنوانهای توأمان، بارانلوها، بایندرها، عثمانی و تبار مشترک، فصل دوم با عنوان سلجوقیان با زیرعنوانهای سلاجقۀ روم، اولین مهاجرت ترکمانان خراسان به آناتولی و بنیعمار، فصل سوم با عنوان استیلای مغول با زیرعنوانهای دومین مهاجرت ترکمانان خراسان به آناتولی، کیقباد اول سلجوقی، جهانگیر و جهاندار، کشور ابریشمین، جزیرۀ آبسکون، بلخ و منگوقاآن، فصل چهارم با عنوان شیخزاهد با زیرعنوانهای اسپهدان، شیخ صفیالدین اردبیلی، دشتوند و امیران محلی سلاجقۀ روم، فصل پنجم با عنوان تیموریان با زیرعنوانهای شهر سنگباران، جنگ آنقره، شیخشاه، جنید و دیار بکر، فصل ششم با عنوان اروپا با زیرعنوانهای حیدر، بندر ترابوزان، امیرنشین قرامان، جمهوری ونیز و جنگ اتلقبئلی، فصل هفتم با عنوان انقلاب شیعی با زیرعنوانهای اصلاحات غازانی و سومین مهاجرت ترکمانان، فصل هشتم با عنوان اسماعیل با زیرعنوانهای جنگ دارتانات، لاهیجان، خروج، گرجستان، جنگ جیانی، فتح تبریز و اجرای عدالت، فصل نهم با عنوان بازدارندگی با زیرعنوانهای تبعید، مهاجرت نخبگان بایندری، شیبانی، محمد دوم عثمانی، استانبول بدون سلطان، ظهیرالدین محمد تیموری، یادگار محمد تیموری، نجم ثانی و هزاره، فصل دهم با عنوان خانقاههای بورسا با زیرعنوانهای علما و شیوخ، ینیچری، بایزید دوم، سلطان سلیم عثمانی و احمد عثمانی، فصل یازدهم با عنوان مسیر تجاری جدید با زیرعنوانهای ابریشم، صدور انقلاب، مصر، شجرالدر، وافدیه و جنگ نرمافزاری، فصل دوازدهم با عنوان عبور از فرات با زیرعنوانهای رقص گرگ، الشکیرت و راهکارها، فصل سیزدهم با عنوان درگیری با زیرعنوانهای اردوی جنگی تخت روان، ستاد شاهگلن و راهکار چهارم، فصل چهاردهم با عنوان اقتضائات با زیرعنوانهای چپدست و اسماعیل غازی، فصل پانزدهم با عنوان جزیرۀ شاها با زیرعنوانهای شاهزاده مراد عثمانی در چالدران، همسویی سیاسی، رؤیای شیرین، کشور دهر، ملکۀ تاجلو و باشکوی، فصل شانزدهم با عنوان شب پرستاره با زیرعنوانهای اضمحلال، شیاد، قاسم عثمانی و ممالیک، فصل هفدهم با عنوان امید با زیرعنوانهای خوف و رجا، سنانپاشا، مورخین بایندر، خیمهشببازان، مشروعیت، قلمدان، کاخ گلستان و جبلعامل و فصل هجدهم با عنوان مسیر تجاری قدیم با زیرعنوانهای شبهجزیرۀ ایبِری، اندلس، دورۀ کجرفتار و آغاز جنگ اقتصادی. همچنین در بخش یادداشتها، چهار یادداشت با عناوین تاریخ یولیانی و گریگوری، روایت دیوارنگارۀ چالدران در کاخ چهلستون اصفهان، جدول زمانی رویدادها و طرحوارۀ هزارسالۀ آناتولی در بازۀ زمانی ۶۶۰-۱۷۶۰ میلادی را دربردارد.
کتاب «آناتولی ۸۷۸ قمری، با اضافات و یادداشتها»، به قلم امیرفروزان میرفندرسکی، در ۵۵۷ صفحه، با شمارگان ۲۰۰ نسخه و به بهای ۳۴۰هزار تومان از سوی انتشارات میرفندرسکی نشر یافته است.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی