به گفته ایرانی، سال ۷۵ میراث مکتوب به ساختمان مؤسسه نمایشگاه های فرهنگی منتقل شد، رئیس جدید مؤسسه تفهیم کرد که کارها با نظر ایشان صورت گیرد. روزی در بحث در باره انتخاب آثار و اولویت موضوعی آنها، برآشفتم و از کوره در رفتم و گفتم: «یعنی می فرمایید کتاب استاد افشار را شما می خواهید نظر دهید؟ من هرگز نخواهم گذاشت.» گویا متوجه نبودم که این رئیس با یک اشارت می تواند ما و میراث را سر به نیست فرماید. البته این رفتار تند بنده بی تأثیر نبود و تولید و چاپ کتاب، مدتی چون مثنوی تأخیر شد و چند ماهی چنان قحط سالی افتاد اندر میراث که می رفت که نه از ما نشان ماند و نه از کار ما. لذا اولین تاوان «نه» گفتن را پس دادیم.
از جناب ایرانی درباره آمار کتب خطی ایرانی در داخل و خارج از کشور، چگونگی دستیابی به این میراث مکتوب، قیمت خرید آنها از خارج از کشور و موانع آن، دستگاههای متولی میراث مکتوب در کشور، پدیده قاچاق میراث مکتوب، بزرگ ترین دشمنان میراث مکتوب و … سؤالاتی پرسیدیم و وی نیز هر چند با برخی مصلحت اندیشی ها به این سوالات پاسخ داد. ماحصل این گفتگو پیش روی شماست.
مشرق: جناب ایرانی از ابتدای ورودتان به وزارت ارشاد و راه اندازی مرکز پژوهشی میراث مکتوب بگویید.
ما در ابتدای کار در بررسی هایی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که کارهای تحقیقی و چاپ شده ارزش تجدید چاپ و باز چاپ ندارد و ما باید تمرکز را روی بررسی و تحقیق و انتشار نسخ خطی فرهنگ و تمدن اسلامی با اولویت فارسی و شیعی قرار بدهیم. بنابراین کار بررسی مطالعاتی برای تهیه فهرستی از آثار ارزشمند خطی چاپ نشده یا چاپ شده ای که نیاز به تجدید و تصحیح داشت شروع و در سال ۷۳ فهرستی بالغ بر هزار نسخه تهیه شد که از بین آن ها صد نسخه ارزشمند برای تحقیق و تصحیح انتخاب شد. کار احیای نسخ خطی با همکاری محققین و اساتید ایرانی کلید خورد و از آن فهرست اولیه صدتایی، حدود هفتاد یا هشتاد عنوان را منتشر کردیم ولی بعد جریان شکل گیری این کار متفاوت شد و داستان دیگری را پیدا کرد.
وقتی که آثار منتشر شد به مرور دیدیم که خیلی از اساتید آثار چاپ نشدهای را که سالها کنج کتابخانه خود نگه داشته بودند به ما پیشنهاد چاپ دادند. بسیاری از دانشجویانی که رساله های فوق لیسانس یا دکتری را در دست داشتند یا انجام داده بودند را به ما پیشنهاد دادند. بنابراین کار فعال بودن انتخاب از ما گرفته شد و به حالت انفعال درآمدیم. تا مدتی کارهایی که می آمد مورد بررسی قرار می گرفت و ما مجال اینکه به کارهای جدید بپردازیم و آن ها را شناسایی کنیم، نداشتیم؛ چون حجم کارهای در نوبت برای بررسی خیلی زیاد شد و ما هم بر اساس اولویت های خودمان این کارها را بررسی می کردیم و محققین را دوباره وادار به تجدید نظر می نمودیم تا کار را مطابق اسلوب ها و معیارهایی که ما در نظر گرفته بودیم، تصحیح کنند.
در سال ۸۰ که نزدیک هفتاد، هشتاد عنوان منتشر شده بود فکر کردیم الان که مؤسسه ما تبدیل به یک مؤسسه بین المللی شده و از کشورهای مختلفی مراجعه می کنند و آثار ما را خریداری و استفاده کرده و پیشنهاد کار مشترک برای چاپ می دهند، حتماٌ باید چارچوب های مشخصی داشته باشیم و سخت گیری های لازم را انجام دهیم تا به عنوان تنها مؤسسه ای که در ایران به کار تصحیح و تحقیق متون خطی می پردازد اعتبار خودمان را حفظ کنیم. بنابراین روز به روز دایره گزینش و اولویت انتخابمان تنگ تر و سخت گیری مان بیشتر می شد و طبعاٌ آثاری که به دفتر بررسی می آمد با دقت بررسی می شد و خیلی از این آثار رد می شد. وقتی حجم کارها اندکی کم شد برگشتیم سر خانه اول که آثار را با آن شاخص هایی که از لحاظ تمدن، فارسی بودن، قدمت و کاربردی بودن خودمان شناسایی و انتخاب کنیم و محقق و مصحح را هم انتخاب کرده و در سایت و مجلاتمان اعلام کنیم که این آثار، آثاری است که مد نظر ماست و هر کس که نمونه کار بدهد و بتواند این ها را تصحیح کند ما این ها را اولویت داده و انتشار می دهیم.
مشرق: فکر نمی کنید یک موسسه جمع و جوری مثل موسسه شما جوابگوی موضوع با اهمیتی مانند “میراث مکتوب” نیست. با توجه به اینکه فرمودید هزار نسخه را شناسایی کردید اما فقط به صد تای آن رسیدید. آیا برای بسط و گسترش این کار اقدامی انجام دادهاید؟
توجه به این کار فراز و نشیب داشته است. در دوران ها و شرایط مختلف فرهنگی و سیاسی کشور توجه به بحث احیای نسخ به صورتی بوده که گاه ما با امید کار را پیش می بردیم و گاه با خوف. یعنی خوف و رجای ما در این سال ها مستمر بوده است که آیا این مدیری که جدید آمده از ما حمایت خواهد کرد یا نه. من در شرح ماجرای این بیست سال کتابی نوشته ام که حالا وقت انتشار آن نیست و مشخص کردهام که سلایق مختلف فرهنگی مدیران به گونهای بوده است که گاهی این نوع تحقیق و تصحیح و انتشار آثار گذشتگان مورد پسند آنها نبوده یا کم بوده و چندان ارزشی برای نشر و معرفی این ها قائل نبوده اند. گاه می گفتند کارهایی را منتشر کنید که توجیه اقتصادی داشته باشد و گاهی هم می گفتند که این ها به چه درد مردم می خورد و باید به موضوعات و مباحثی بپردازید که به درد مردم بخورد.
بعضی وقتها هم یک مسئول فرهنگی می آمد و تحسین می کرد که نه این ها وظیفه وزارت ارشاد است که کمک بکند تا آثار پیشینیان معرفی شده و احساس غرور و افتخار به نسل امروز داده شود و همین طور مفاد و محتوای خیلی از این متون زندگی اجتماعی و فرهنگی ما را تغییر می دهد که ما در تاریخ چگونه زندگی میکردیم و با چه سختی هایی چه آثار ارزشمندی را به وجود آوردیم و چه تأثیری در ادب و فرهنگ و اخلاق مردم ما داشته و دارد. بنابراین آنچه که گفته و ناگفتنی است بعداٌ در زمان مناسب منتشر خواهم کرد. اما مسئله سر این است که کار ناکرده و متون فارسی کهن شیعی ارزشمند چاپ نشده هنوز که هنوز است در داخل و خارج ایران بسیار است به خصوص آثاری که در ترکیه، شبه قاره هند و پاکستان، ماوراءالنهر، اروپا، آمریکا و آفریقا نگهداری می شود این ها اکثراٌ نماینده هویت فرهنگی و تاریخی ما ایرانیان هستند.
مشرق: آیا آماری از این نسخ خطی در داخل و خارج از کشور دارید؟
درباره نسخ خطی موجود در ایران تاکنون حدود ۳۶۰ هزار نسخه فهرست شده و حدود ۱۶۰هزار نسخه هم در کتابخانه ها هست که هنوز فهرست نشده اند. احتمالاٌ ۲۰۰ هزار نسخه یا کمتر یا بیشتر هم در دست مردم و کتابخانههای خصوصی است که به مرور این ها فروخته شده و شناخته می شوند و در اختیار کتابخانه های دولتی قرار می گیرند؛ یا افراد خیری این ها را خریداری کرده و به کتابخانه های بزرگ وقف می کنند. در ترکیه نزدیک ۳۰۰هزار نسخه خطی وجود دارد که از این ها حدود ۳۰هزار تا نسخه خطی فارسی است که ۱۰ الی ۱۵هزار نسخه آن فهرست و شناخته شده است، ولی از عجایب و غرایب روزگار ماست که اقدم و کامل ترین نسخه های ما در ترکیه است و قدیمی ترین نسخه های فارسی و عربی مهم ما در ترکیه نگهداری می شود و به دلایل تاریخی که در اینجا جای بحثش نیست که چگونه این نسخه ها از ایران منتقل شده اند. البته در دوره سلاجقه آناتولی در قرن پنجم – ششم زبان فارسی در آنجا رایج بوده است؛ بنابراین انتقالی به آن معنا صورت نگرفته است.
اما بیشتر این نسخه ها در دوره عثمانی منتقل شده، الان بیش از ۵۰۰ هزار نسخه خطی در شبه قاره شناسایی شده و چه بسیار زیاد نسخه های خطی در مجموعه های خصوصی است که گاهی شنیده می شود ۳۰ هزار،۴۰ هزار یا ۵۰ هزار نسخه خطی در کتابخانه شخصی کسی وجود دارد که مثلا به کتابخانه رامپور، خدا بخش، حیدر آباد یا جای دیگر فروخته است. اما شاید تعداد کمی از آن ها فهرست شده و ما از فهرست های آن ها درمی یابیم که در آنجا نسخه های خطی ارزشمند فارسی چه بسیارند که بعضاٌ هر کدام از آن ها می توانند تاریخ زبان فارسی و خط فارسی را تغییر دهند. در ماوراءالنهر هم آنچه که حدس زده می شود بالغ بر ۲۰۰ هزار نسخه خطی وجود دارد که نزدیک ۶۰ هزار نسخه خطی فارسی است و نیمی از آن ها فهرست شده است.
مشرق: چطور می توان به این نسخه های خطی دست پیدا کرد؟
برای دستیابی به نسخ خطی الان با توجه به اینکه امکان دیجیتالی شدن در همه جای دنیا فراهم شده است و امکان انتقال اصل آن نسخ وجود ندارد (البته ما هم به اصل آن ها نیازی نداریم بلکه به تصویر و محتوا و شکل آن ها احتیاج داریم) که قبلاٌ به صورت میکرو فیلم در اختیار قرار می گرفت و الان به صورت دیجیتال است. این کار کم و بیش در ایران و جهان صورت می گیرد ولی چون تهیه این ها گران قیمت است و تصویر یک نسخه یا تهیه یک CD گاهی از آن از یک تا ده میلیون تومان هزینه برمی دارد تهیه آن برای ما خیلی امکان ندارد. به خصوص اگر یک نسخه مصور مینیاتوردار هنری را بخواهیم که چاپ فاکسیمیله بکنیم قطعاٌ هزینه آن چند برابر خواهد شد. یعنی صفحه ای ۱۰ تا ۱۵ دلار پول هر فریمی میشود که بخواهند برای ما تهیه کنند.
ما سال گذشته توانستیم فقط ۱۰۰میلیون بودجه برای این کار بگیریم و اولین باری بود که این بودجه برای تهیه نسخ اختصاص داده شد که خوشبختانه تعداد زیادی نسخه از برخی کشورهایی که نام برده شد به صورت میکرو فیلم و CD توانستیم دریافت کنیم و الان ۵۰ نسخه را به صورت چاپ عکسی در دست داریم یعنی نسخه هایی که مربوط به سال های ۴۰۰ تا ۸۰۰ هجری قمری است و نسخه این ها در ایران وجود ندارد ما نسخه دیجیتالی این ها که به صورت رنگی است را گرفته ایم. این ها را چاپ عکسی می کنیم تا کمک بکنیم به دانشمندان، محققین و پژوهشگران کشور که یک سند را مورد تحقیق و بررسی قرار بدهند. وقتی متن کهن فارسی چاپ می شود و به صورت فاکسیمیله یا به اصطلاح امروزی نسخه برگردان منتشر می شود این امکان برای همه استادهای زبان فارسی در سراسر ایران و خارج از ایران فراهم می شود که به تاریخ زبان فارسی و رسمالخط زبان فارسی در پانصد یا هزار سال قبل پی ببرند و در تحقیقاتشان مورد استفاده و ارجاع قرار بدهند. همین طور از لحاظ زبان و گویش های زبان فارسی و اطلاعات ادبی، تاریخی یا پیداشدن خیلی از ابیات شاعران در این آثار و مفقوده هایی که در متون بوده پیشرفت حاصل میشود.
مشرق: نهاد دیگری به غیر از شما متولی خرید این نسخه ها نیست؟
اصل نسخهی خطی را کتابخانه های ملی، مجلس، مرعشی، آستان قدس و دانشگاه تهران اگر کسی در داخل کشور بفروشد خریداری می کنند. خرید اصل نسخه از خارج از کشور که امکان ندارد و ما آن را به صورت دیجیتالی سفارش می دهیم و برای محققانمان و برای تحقیقات خودمان می خریم، نه اینکه هر چیزی را که هست خریداری کنیم. کتابخانه های بزرگ هم گاهی به صورت تبادلی با کتابخانه های خارج از کشور قرارداد می بندند و مثلاً ۵۰ نسخه تبادل می کنند. این کار توسط کتابخانه آیت الله مرعشی صورت گرفته و در حال حاضر نیز انجام می شود.
ولی مشکل محققین ما این است که خیلی از نسخه هایی که می خواهند کار بکنند بعضی از این کتابخانه های داخل کشور می گویند ما خودمان منتشر می کنیم و در دست کار است یا جزو نفایس است و نمیتوانیم به شما بدهیم یا اینکه نسخه را گرفتند و چاپ کرده اند بدون اینکه اطلاعی به ما داده و نسخه ای را هم به ما بدهند و از این دست بهانه ها که متأسفانه برخی از کتابخانهها می آورند. البته خوشبختانه طلسم این گونه تفکر توسط کتابخانه مجلس در ۲، ۳ سال گذشته شکسته شد. کتابخانه مجلس تمام نسخه های خطی خودش را به صورت دیجیتالی تبدیل کرد و روی شبکه اینترنت قرار داد و هر محققی می تواند مراجعه کند و از طریق اینترنت نسخه را بخواند و حتی آن را دانلود کند. کتابخانه ملی هم این کار را شروع کرده ولی کتابخانه های دیگر تقریباٌ یا شروع نکردهاند یا بنا ندارند شروع کنند و اهداف و برنامه های دیگری برای خودشان دارند.
مشرق: طلاییترین دوران عملکردتان در مؤسسه میراث مکتوب چه دورهای بوده است؟
در این بیست سال حدود ۶- ۷ معاون وزیر و وزیر بوده اند، یعنی از زمان آقای لاریجانی که کار ما آغاز شد تا کنون مورد توجه و عنایت همه وزیران و معاون وزیران بوده ایم. منتهی همان طور که عرض کردم شدت و ضعف داشته است و به این دلیل بوده که سلایق آن ها با سلایق ما و کارشناسان ما هماهنگ نبوده است. برخی اوقات موضوعات و کارهایی را می خواستند ما انجام بدهیم که ما زیر بار آن نمی رفتیم و طبعاٌ هر “نه” یک تاوانی دارد. بنده مطلبی دارم به نام “نع نامه” که در مورد نههایی است که گفتهام و از آن ها می توان فهمید که چه کشیده ام.
در چند سال اخیر به خصوص ۴- ۵ سال اخیر که تقریباٌ برایمان دوره ی طلایی است سختی های زیادی را متحمل شدم تا آنجا که دچار بیماری اعصاب شدم و همچنان داروهای متعدد اعصاب مصرف میکنم (برای اینکه کلاٌ اساس این مؤسسه و بنده زیر سؤال رفته بود که به چه درد این کار می خورم). بنده معتقدم که اگر توانایی یک مؤسسه ای، مرکز یا مدیریتی از نظر کارشناسان، محققان و خبرگان آن فن ثابت شد باید روز به روز تشویقش کنند؛ نه اینکه یک مدیری که رشته کاری اش هم غیر فرهنگی بوده بیاید در کار ما که نسخه شناسی است (تا الان ۲۰ سال است که ما با مرحوم ایرج افشار و مرحوم شهیدی و دیگر بزرگان سرو کار داشته ایم) دخالت کند و بخواهد هر کاری را که میگوید، ما انجام دهیم. خب این با نههایی که گفتهایم جور در نمیآید و چون آن ها در رأسند و دارای قدرت و تمکن می باشند، و می توانند و می توانستند کارهایی را انجام دهند.
بنابراین آن دسته از کسانی که آمدند تشویقمان کردند و به ما امید دادند بعد از لطف حضرت حق باعث بقای ما شدند. ولی به هر حال ما پذیرفته بودیم که کار کردن در یک محیط به صورت علمی و کاملاٌ محصور در چارچوب های آکادمیک بسیار مشکل است. یعنی در یک محیط اداری معمولی و فرهنگی متوسط کار کردن مشکل است، چون بالاخره کسانی می توانند از این کار حمایت کنند که کاملاٌ درک کنند نمره این کار چند است و بفهمند در این بیست سال با انتشار نزدیک ۲۵۰ عنوان و ۲۸۰ جلد کتاب و ده ها مجله و نشریه و برگزاری چندین همایش بین المللی و نزدیک صد نشست و بالاتر از آن، بیش از ۷۰ بار برنده جایزه جاهای مختلف شدن امثال فارابی و غیره چه کاری را انجام داده ایم. این ها مسائلی است که ما با آن مواجه بودیم و برایمان قابل هضم بود که کار کردن در یک محیطی اینچنینی چه تبعاتی دارد و چه هزینه هایی را باید بابت آن پس داد و خوشبختانه همچنان کار پیش می رود؛ اما توقع ما همچنان پا برجاست.
ما الان می خواهیم نشست برگزار کنیم سالن نداریم، مجتمع باغ زیبا که زیر نظر وزارت ارشاد بود به بخش خصوصی واگذار شده و در ماه رمضان می خواستیم آنجا نشست برگزار کنیم گفتند باید نفری ۴۵ هزار تومان پرداخت کنیم. حدود ده نشست و چند همایش برگزار کردیم ولی دیگر خانهنشین شدیم چون سالنی برای همایش نداریم. ما حتی کتابخانه نداریم. با اینکه من در این سال ها تلاش کردم حتی به رئیس جمهور هم نامه نوشتم و ایشان هم دستور دادند ولی به دستور ایشان عمل نشد. البته آقای وزیر خیلی به ما لطف داشتند و واقعاٌ پیگیر هم بودند اما بعد از آن دیگر اقدامی صورت نگرفت…
اگر بخواهیم فعالیت هایمان را گسترده کنیم باید کلاس بگذاریم و کارگاه پژوهشی برگزار کنیم اما فضا نداریم. از وزارت علوم مجوز علمی – پژوهشی برای مجله “آینه میراث” گرفتیم؛ اما امکانات چندانی نداریم. یک مدیر داخلی داریم برای چند نشریه و با حداقل نیرو کار می کنیم. حدود ۱۰ نیروی کارمندی داریم. کاش سازمان هایی بودند که بازرسی می کردند وقتی مؤسسه ای با این امکانات این کارها را انجام داده است اگر فضایی را برای نشست های علمی به آن اختصاص دهیم بهتر می تواند کار کند. ما اگر فضا داشتیم هفته ای یک نشست علمی را برگزار می کردیم با این حال تاکنون نزدیک صد نشست گذاشته ایم و آثار خودمان را نقد و بررسی کردهایم. شاید بتوان گفت که ما ساختارشکنی کرده ایم و تنها مؤسسه ای هستیم که آثار خود را نقد می کنیم. حتی آثارمان را می دادیم به مثلاً۲۰ نفر می خواندند و در سالن همین مؤسسه که حدود ۶۰ نفر گنجایش دارد می نشستند و نقد می کردند که بعضی از نقدها را چاپ کردیم و برخی از کتاب ها را که تجدید چاپ شد نقدها را به آن وارد کردیم.
مؤسسات علمی – انتشاراتی و مؤسسات علمی که حتی بودجه شان نسبت به ما خیلی بیشتر است توان و جرأتش را ندارند که نشست بگذارند برای نقد کتاب های خودشان. این کار را انجام نمی دهند یا اگر نشست بگذارند برای تعریف و تمجید است که مثلاً بهبه چه کتابی چاپ کردیم. مشکل جامعه ما این است که نقد کم است اگر هر کتابی که چاپ می شود ارزش نقد داشته باشد و توسط مجلات کتاب نقد شود، آن آدم هایی که کتاب دزدی می کنند یا اهمال و بی توجهی کرده و سرسری کتابی را نوشته یا ترجمه می کنند و به چاپ می رسانند دیگر سراغ این کار نمی روند. ما به همین دلیل سراغ ویژه نامههای نقد کتاب و کتاب سازی رفتیم. اخیراٌ ویژه نامه ای به نام انتحال و کتاب سازی چاپ کردیم که این مجله نزدیک ۱۵ تا مقاله دارد و مقالاتی که کتاب سازی کرده اند در آن معرفی شدند و حدود ۲۴ مورد گفتگو با دانشمندان معاصر است درباره “نقد وضع موجود تألیف، ترجمه و تصحیح کتاب” و همین طور وضعیت پایان نامه های وزارت علوم و وضعیت مقالات دو اسمی در وزارت علوم که در این مجله آمده است.
با بودجه مرکز بنده ۵۰ هزار تومان کتاب خریداری کردم و دادم نقد کردند و نقد آن را نوشتند که در ویژه نامه نقد هم چاپ می شود و پنبه آن کتاب زده شد که کتاب سازی کرده بود البته همین تازگی ها این کار انجام شده است. وزارت ارشاد کاری به بحث کتاب سازی و نقد ندارد. کتاب را نگاهی می کند و چند تا کلمه و حرف را می گوید بردارید که مثلاً مبلّغ فلان چیز است. البته مواردی هم هست که کتاب های ضال و مضل و اشاعه فحشا هستند که جلوی این ها را می گیرند و کار درستی هم می کنند؛ ولی سخت گیری های بی مورد هم زیاد دارند. اما این همه کتاب و کتاب سازی و مقاله سازی در کتاب ها و مجلات می شود و همه ساکتند. بنابراین از وظایف همه مؤسسات علمی است که به این مسئله بپردازند که خوشبختانه خداوند این توفیق را به ما داد که با جرأت و شهامت وارد این مسئله شدیم که حتی دوستی اخیراً به من گفت که “تو با چاپ مقالات انتحال دیگر باید خودت را بکنی انتحار”
مشرق: شما بزرگ ترین دشمنان میراث مکتوب را در ایران چه عواملی یا چه کسانی می دانید؟
بزرگ ترین دشمنان میراث مکتوب موریانه هایی هستند که به جای اینکه کاغذ کتاب را بخورند و جلد و مواد کتاب را نابود بکنند به جان فرهنگ و محتوای کتاب می افتند. یعنی اهل تألیف کتاب نیستند، اما کتاب تألیف می کنند. اهل تصحیح و تحقیق متون و نسخ خطی نیستند اما تحت عنوان “با کوشش” یا “با اهتمام” کتاب چاپ می کنند، در صورتی که طرف شغلش نشر است یا اصلاٌ تا به حال در این زمینه هیچ کاری نکرده است ولی خود را به عنوان “فرهنگ آفرین” معرفی میکنند و در ترجمه یا هر حوزه دیگر هم همین طور. من اینها را موریانههای فرهنگ مکتوب می دانم، این هایی که در واقع احساس مسئولیت ندارند و فقط برای نام یا نان دست به چاپ کتاب می زنند و خود را پدید آورنده می دانند. گاهی هم دیده می شود که بعضی از این کتاب ها جایزه می گیرد و مورد تشویق قرار میگیرد و چهره می شوند. در هر صورت دشمنان میراث مکتوب کسانی هستند که اعتقادی به احیای آثار گذشتگان ندارند و کسانی هستند که فکر می کنند باید کتابهایی را چاپ کرد که فقط و فقط به مسائل روز آن هم از نوع سطحی و نه علمی می پردازد. هر آن کس که با ایران و اسلام و تمدن اسلامی سر ستیز دارد و این آثار را به اصطلاح “مرده ریگ” می نامد و می گوید این ها آثاری است که در تاریخ پوسیده و مرده هستند و به چه درد جامعه ما می خورد دشمن میراث مکتوب است.
این ها اگر پدرشان یک خط وصیت کرده باشد آن را قاب می کنند و در طاقچه اتاق می گذارند اما به خاطر جهل و نادانی شان و به خاطر بی اطلاعی نمی دانند این آثار، آثار نیکان و پدرانشان است و باید این آثار به هر صورت ممکن حفظ شود. یک کسی باید در کتابخانه از آن مراقبت کند و از موریانه های طبیعی و حشرات آن را نجات دهد، یک محقق وظیفه دارد که از آن عکس بگیرد و بررسی کند و با نسخ دیگر مقابله کند و به صورت علمی در اختیار محققان دیگر قرار دهد تا این آثار به همه جای دنیا برود تا بدانند که ما در همه زمینه های علمی، ادبی، تاریخی، فرهنگی و حتی آشپزی و مسائل مختلف مربوط به حیوانات، گیاه شناسی و گیاهان دارویی آثاری داریم و …
مشرق: آیا پدیده ای به نام قاچاق میراث مکتوب داریم؟ اگر داریم آیا می دانید که این موضوع سازماندهی شده است یا کور و نا منظم است؟
بله متأسفانه پدیدهای به نام قاجاق میراث فرهنگی و میراث مکتوب داریم و داشتیم. قاجاق میراث فرهنگی و میراث مکتوب در دوران هایی سازماندهی شده بوده و الان سازمان های متلاشی دارند این کار را انجام می دهند. در دوره صفویه سفرا، کشیش ها و تجار اروپایی دستورالعمل داشته اند که وقتی وارد ایران و کشورهای اسلامی می شوند با آثار فرهنگی و نسخ خطی نفیس خارج شوند و کسی دست خالی برنگردد و الان می بینیم که در موزه های لوور، بریتانیا، مترو پولیتن، فلورانس و جاهای دیگر این آثار اعم از آثار خطی و ملموس و اشیاء عتیقه وجود دارند. در دوره پهلوی اول و دوم هم این سازماندهی ها وجود داشت و به صورت خیلی وسیع نسخه های خطی و آثار عتیقه از کشور خارج می شد و خیلی بی حساب و کتاب بود. اما بعد از انقلاب سختگیری ها روی این اشیاء به خصوص روی میراث مکتوب خیلی زیادتر شد و گاهی هم در مرز زمینی و هوایی نسخه هایی دیده می شد که بعضی از اشخاص سیاسی یا تراز اول فرهنگی کشورهای دیگر با خودشان خارج می کردند که خوشبختانه با این مسئله برخورد شد.
اما یکی از مشکلات در این حوزه این است که به فروشندگان نسخه های خطی در ایران این آثار را با قیمت بالایی به کتابخانهها پیشنهاد میکنند و کتابخانه قیمت پایین تری را را مطرح میکند و ضمناً فروشنده هم به خود زحمت این را نمی دهد که برای باقی ماندن این نسخه در ایران برای فروش به جاهای دیگری در داخل کشور مراجعه کند و فقط دنبال سود و منفعت بیش تر است به همین دلیل کار این نسخ کشیده می شود به قاچاق فروشی های خیابان منوچهری و عتیقه فروشی هایی که به صورت پراکنده در شهرستان ها هستند و به طرقی این آثار از ایران خارج می شود و متأسفانه گاهی دیده می شود که این آثار در حراجی های لندن عرضه می شود.
مشرق: فرمودید که یک سری از این آثار در دست مردم است آیا برای این موضوع فکری کرده اید؟
وظیفه اصلی کتابخانه های بزرگ این است که برای خریداری نسخ خطی که در دست مردم است اقدام کنند. وظیفه ما شناسایی آثار ارزشمند برای چاپ است اعم از چاپ به صورت عکسی یا نسخه برگردان یا چاپ تحقیقی و پژوهشی؛ چه در دست مردم باشد چه کتابخانه های دیگر چون ما نسخه دیجیتالی آن را می خواهیم خود نسخه را نمی خواهیم. اما در اینجا مراجعاتی را داریم که ما آن ها را می فرستیم به کتابخانه مجلس یا ملی یا جاهای دیگر که نسخه ها را از این مراجعه کننده بخرند تا نسخه از دست نرود. ولی خوب خیلی دیده می شود و من خودم سراغ دارم که در بعضی از کتابخانه های شخصی چند هزار نسخه نگهداری می شود اما دارنده های این ها اقدامی برای فروش این نسخه ها نمیکنند تا از بین نرود. ولی امیدواریم صاحبان کتابخانه های بزرگ طرح و برنامه ای را اجرا کنند که بتوانند نسخه های خطی مردم را به قیمت مناسبی خریداری کنند تا این آثار به سمت نابودی نرود و از کشور خارج نشود.
مشرق: آیا قانونی وجود ندارد که اگر شخصی این کتاب ها را دارد ملزم باشد لااقل نسخه دیجیتالی آن را در اختیار برخی از کتابخانه ها قرار دهد؟
زمانی برای تصویب این قانون اقدام شد که با بن بست مواجه شد و امکانش پیش نیامد که قانونی گذاشته شود برای جمع آوری نسخی که در دست مردم است و بعد تهیه نسخه دیجیتالی آن. اما خوشبختانه تا به حال مراکزی مثل مراکز احیای میراث اسلامی یا مجمع الذخائر اسلامی در قم برای عکس برداری و دیجیتالی کردن نسخه ها در بخش های خصوصی مثل کتابخانه های شهرستان ها، مساجد و مردم اقدام کرده اند و تصویرهایی از این ها تهیه شده و این کار هم ادامه دارد. مگر افرادی که تن به این کار ندادند و گفتند بعد از این که ما این نسخه ها را فروختیم این کار انجام شود ولی خیلی ها این کار را کردند و خوشبختانه این فرهنگ دارد جا می افتد که نسخه های خطی ارزشمندی که در دست مردم است تصویر شود و بعد در اختیار پژوهشگران قرار گیرد.
مشرق: از بودجه ای که در اختیار شما قرار می گیرد راضی هستید؟ قائدتاً دولت باید تسهیلات خوبی در اختیار شما قرار داده باشد؟
خیر. اما نسبت به سال های قبل در این دوره بودجه ما بهتر شده است. منتهی ما با این بودجه نمی توانیم یک سالن همایش صد نفره یا دویست نفره درست کنیم، نمی توانیم کتابخانه درست کنیم. یا نسخه های خطی میکرو فیلم های دیجیتالی کشورهای دیگری را تهیه کنیم. پس باید یک بودجه جداگانه ای برای تأمین این قسمت ها اضافه شود. البته همایش میراث علمی و فلسفی خواجه نصیر الدین طوسی را برگزار کردیم که دولت کمک کرد و برای همایش میراث علمی غیاث الدین جمشید کاشانی بودجه مستقل اختصاص دادند و امسال هم بودجه مستقل برای همایش درخواست دادیم اما این محدود به همین حوزه کار ما است یعنی ما انتظار داریم که تنها مرکزی که مرکز معرفی آثار تمدنی در ایران است با این کارنامه مشخص بیایند و ما را تشویق کنند و فضایی را هم برای برگزاری همایش های علمی به ما بدهند با توجه به این همایش هایی که برگزار کردیم و در هر کدام چند تا کتاب چاپ شد یعنی بدون ریخت و پاش و پذیرایی و هدایای آنچنانی بلکه خیلی حساب شده و دقیق این کار صورت گرفت. آرزو داریم یک زمانی شرایط برایمان فراهم شود چون ما امکان تأسیس پژوهشکده و گرفتن دانشجو هم داریم اما جا نداریم، امکان تشکیل کارگاه های تخصصی داریم ولی جا نداریم، امکان برگزاری هفته ای یک نشست را داریم اما مکانی را نداریم و علی هذا برای کتابخانه و اتاق های پژوهش و غیره به مکان نیاز داریم و به عنوان کلام آخر اینکه آرزو بر جوانان عیب نیست.
مشرق: از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم.
منبع: خبرگزاری مشرق ( با اندکی ویرایش)