آنچه می خوانید فشرده ای از گفتگوی چند ساعته با این استاد حوزه است.
لطفا در ابتدا مختصری از سوابق علمی و فعالیتهای نگارشی و پژوهشهای خود را برای آشنایی بیشتر خوانندگان بفرمایید.
بسمالله الرحمن الرحیم.
من سید احمد حسینیاشکوری، فرزند سید علی حسینی اشکوری هستم. در نجف اشرف به دنیا آمدم. تحصیلات حوزوی را تا مرز دروس خارج در نجف، انجام دادم و چون از آغاز زندگی درسی و فرهنگیام، عقیده داشتم که به صورت تخصصی باید کار کرد، دیگر به تحصیلات حوزوی ادامه ندادم و مشغول فعالیتهای فرهنگی و چاپ آثارم در نجف شدم.
البته معتقدم طلبه بایستی تا مرز درس خارج، به طور منظم درس بخواند و بعد فعالیت تخصصی خود را شروع کند حالا در هر حوزهای که علاقمند هست، منبر، فعالیت ادبی، نوشتاری، تاریخ و یا…
تاکنون سیصد جلد از آثارم به چاپ رسیده. هشتاد جلد در راستای فهرستنگاری است و بقیه تالیف یا تحقیق و تصحیح متون است البته فقط شیعی.
با اعتبار کار تحقیقیام، نسخههای خطی را پیگیری کردم، البته از بهترین نسخه در تصحیح متن استفاده میکردم و اینگونه بود که وارد حوزه فهرستنگاری شدم.
کار اصلی من در سه رشته است «فهرستنگاری»، «ترجمه و شرح حال علما» و «تصحیح و تحقیق متون علمی».
البته من معتقدم انسان باید در کارهایش خلایی را پر کند نه این که صرفا به انباشت اثر بیانجامد، نیازی را برطرف کند و مجموعه کارهای من هم در همین جهت بوده است.
آیا مجموعه سیصد جلدی همگی در ایران به چاپ رسیدهاند؟
من به نگارش عربی خیلی معتقدم به این جهت بر آنم فرهنگ ما در جهان آنچنان که باید و شاید مطرح نیست و دلیلش هم این است که حوزه های ما کتابهایشان را اکثرا فارسی مینویسند و این در سطح جهانی مطرح نیست. من عربینویسی را اهمیت میدهم و با استقبال خوبی هم روبرو شده و با عربی روز منطبق است تا با عربی حوزه و سنتی،
بیشتر کارهای من در ایران چاپ شده و بخشی هم در لبنان.
از اینکه در کتب خطی تمرکز کردید چه انگیزهای داشتهاید؟ چه عشق و علاقهای موجب شد تا شما در این حوزه وارد شوید؟
همانطور که گفتم، انسان باید تلاش کند با کار علمیاش نیازها را رفع کند، نه اینکه صرفا برای انباشته کردن اثر و مطرح کردن خودش کتاب چاپ کند.
وقتی مشغول به کار شدم، یعنی شصت سال پیش، نیاز به فهرستنگاری و شناسایی نسخههای خطی را احساس کردم و میدیدم، اگر محققی به کتابی نیاز پیدا کند به آن دسترسی ندارد و نمیداند کجاست و چه مشخصاتی دارد به همین دلیل و برای رفع این خلأ به این حوزه آمدم و وارد این عرصه شدم.
این در حالی بود که در آن روزگار در حوزه به این کارها، کار نمیگفتند و پذیرشی وجود نداشت، اما با این حال وارد این حیطه شدم و برای رفع نیاز محققین کار کردم.
کتاب حضرتعالی جزو آثار مورد تقدیر در سیردهمین همایش کتاب سال حوزه است این اثر به لحاظ پژوهشی چه ویژگیهایی دارد و بازتاب انتشار آن در مجامع علمی چگونه بوده است؟
تاکنون بیش از ده لوح تقدیر از طرف حوزه و وزارت ارشاد به من اهدا شده و از جمله اینها لوح تقدیری است که به عنوان فهرستنگار نمونه ایران به من اعطا شده است، زیرا روش من در فهرستنگاری روشی خاص مبتنی بر اختصار و گویایی، روی این جهت و نیاز به معرفی فرهنگ شیعه در جهان خارج، شروع کردم به این کار، البته روش کار بسیار سهل و جامع است. برای مراجعه کننده به این کار، کتابها و نسخههایی که معرفی شده را دو قسمت کردهایم، اول کتابهایی که خود من مباشرتا دیدهام و در کتاب معرفی کردهام، قهراً این قسم معرفی کاملی خواهد بود، مبتنی بر آنچه در ذهن من بوده و قسم دوم هم معرفی نسخههاست.
در بخش اول، معرفیها کاملا جامع است، مشخصات نویسنده و ظاهر و آغاز و انجام کتاب و تیزر معرفی مهندسی ظاهری کتاب را شامل میگردد و این باعث میشود در ضمن فشردگی و گویایی، مراجعه کننده، اطلاعات کاملی درباره آن به دست آورد.
بخش دوم برای شناساندن نسخههایی است که در کتابخانههای عمومی ایران است و جهت انتخاب کتابخانههای عمومی هم این است که کتابها در کتابخانههای عمومی ایران با شمارههای مشخص ثابت است، به خلاف کتابخانههای شخصی که کتابها در آنها نقل و انتقال دارد.
در همین حیطه، تمام ویژگیهای کتاب از نویسنده گرفته تا مختصات دیگر آورده میشود، تا محقق بتواند یک تصویری از کتاب را در ذهن خودش داشته باشد و همه نسخهها هم به صورت تاریخی به ترتیب آورده میشود، خلاصه اینکه فرد میتواند در ظرف چند دقیقه به اطلاعات فشرده و گویایی در مورد کتاب دست یابد.
بخش دوم، کتابهایی است که من شخصاً ندیدهام، معرفی آن کتابها به اندازهای است که در فهرستها پیدا میشود البته این کار هماکنون ادامه دارد و هر کتابی را که چاپ میکنم رهایش نمیکنم و کارش را ادامه میدهم و تکمیلش میکنم که اگر موفق شوم به چاپ مجدد برسانم کاملتر باشد.
در مورد این کتاب با مراکز دانشگاهی هم تبادلنظر داشتهاید؟
در مراکز علمی ایران این کتاب مقداری جا افتاده است، اما مسئله این است این کتاب به زبان عربی است و غرض از چاپ آن هم جا افتادنش در خارج از کشور بوده در آنجا اقبال خوبی به همراه داشته، البته ناشر هم در ایران توزیع خوبی نداشته است، ولی در خارج از کشور و در نمایشگاههای کتاب، حضور و استقبال خوبی داشته است.
اما چیز مهمی که در مورد این کتاب هست استقبال بسیار خوب موسسات فرهنگی کشورهای اروپایی است.
من سفرهای زیادی به اروپا و دانشگاههایش داشتهام، کسانی که در حوزه شرقشناسی کار میکنند، نیاز زیادی به منابع ما دارند و چون زبان این کتاب عربی است و از جهت کتابشناسی و نسخهیابی هم مرتب و قابل قبول است مورد توجه و اقبال خوبی قرار گرفته است.
آیا کتاب دیگری هم متقدم بر این کتاب و یا همردیف آن در این موضوع منتشر شده است یا در این حوزه این کتاب یک اثر ممتاز و یگانه محسوب میشود؟
دو کتاب دیگر به زبانهای آلمانی و ترکی به قلم نویسندگان خارجی منتشر شده است، هر دوی این کارها در قاهره به عربی ترجمه شدهاند، اما هر دوی این کتاب دارای اشکال هستند.
اطلاعات آنها از ایران و کتابهای آن خیلی کم است و مراجعهشان هم به کتابها و منابع ایرانی به صورت غیرمستقیم بوده و همین امر موجب این شرایط شده است، واقعیت این است که کار ما با این شرایط و ویژگیها، کاری خاص محسوب میشود تنظیم کتاب هم خیلی مرتب و منظم و حساب شده است، هیچ نوع شتابزدگی در آن به چشم نمیخورد.
آیا برای تبدیل شدن مجموعه به نرمافزار هم فکری کردهاید؟
بله مرکز بسیار مهمی با عنوان مرکز «احیای میراث اسلامی» مشغول انجام و تدارک زمینههای این امر است البته کل کارهای من بناست تبدیل به نرمافزار شود.
مجموعه کتابهای خطی میراث اسلامی ایرانی چه میزان در اختیار ماست و چه میزان در کشورهای اروپایی؟ وضعیت ما الان به لحاظ کتب خطی چگونه است؟
اروپاییها خصوصا فرانسه، انگلیس و آلمان، خیلی زود شروع کردند به فراهم کردن نسخههای خطی و با تبلیغات فراوان، اینگونه وانمود کردند بهترین و بیشترین کتب خطی را آنها در اختیار دارند و این از نظر جنبه تبلیغاتی برای آنها بسیار مهم است، اما من شخصا معتقدم بزرگترین کشوری که نسخههای خطی را در بیشترین تعداد دارد ایران است، با در نظر گرفتن نسبتهای جغرافیایی و جمعیتی و… و ضمنا بیشترین فهرستهایی که نوشته شده باز هم در ایران است.
با همه اینها ما همیشه به کشورهای خارجی و اروپایی نظر داریم، حال آنکه بیشترین میراثها را ما خودمان داریم، اگر سعی کنیم تبلیغات صحیح و خوبی برای این میراث خود داشته باشیم بسیار بهتر خواهد بود. چیزی حدود هفتصد جلد فهرست در ایران نوشته و چاپ شده است و این در میان کشورهای جهان بینظیر است.
ما باید آثارمان را درست و صحیح ارائه دهیم و قدری به این فکر باشیم که آثارمان را به زبانهای بینالمللی و غیر فارسی هم ارائه دهیم.
گفته شده است که در ادواری از تاریخ از جمله حمله مغولها، مجموعههای گرانسنگی از کتب ما از بین رفته و کتاب سوزان راه افتاده به لحاظ واقعیت تاریخی چقدر این مباحث قابل توجه است؟
وقتی کتابهایی را که مثلا درباره شرح حال علما نوشته شده مطالعه میکنیم و یا اینکه فلان راوی یا عالم چقدر کتاب داشته است را در منابع دنبال میکنیم به این نکته میرسیم که کتابهای بسیاری درباره این علما و راویان نوشته شده که در دسترس ما نیست و البته در کاووشهای ما در کتابخانهها، برخی از این عناوین در حال پیدا شدن است ولی بسیاری از آنها هم به دست ما نرسیده است.
ما نباید آسیبهایی را که فقط در زمان قدیم به کتابها بوده است را در نظر بگیریم، بلکه به این نکته هم توجه کنیم متاسفانه این آسیبها فقط منحصر در قدیم نبوده و در عصر ما هم هست.
من یک کتابخانه بسیار مهمی به نام «آلآقا» در کرمانشاه دیدم که مربوط به تیره مهم و معروفی در آنجا بوده است که آتش گرفته و تعداد کمی از نسخههای نیم سوخته آن کتابخانه الان قابل استفاده است، یا بسیاری از خانوادهها، کتابها را به طرز نادرستی نگهداری کرده و یا حتی در زمین دفن کردهاند و یا نمونههای دیگری از این دست که در زمان ما متاسفانه رخ داده است.
باید توجه کنیم آسیبهایی از ناحیه خود ما در عصر کنونی متوجه کتابها میشود به ویژه نسخههای شخصی از کتابهای خطی که باید مراقبت کنیم و از آنها عکس بگیریم تا از بین نرود.
نمونههایی از این دست، بسیار است که باید آنها را دریابیم.
تالیف و تدوین کتاب حضرتعالی چه مدت طول کشید؟
ساعت کاری من خیلی مرتب است، برنامه روزانه منظمی دارم بعد از نماز صبح شروع به کار میکنم این کتاب، مجموعا سی و دو هزار فیش از سه سطر گرفته تا بیست و پنج سطر را شامل میباشد.
از کامپیوتر هم استفاده نمیکنم چون اعتقادی به آن ندارم با اینکه همه فکر میکنند بدون کامپیوتر کاری امکانپذیر نیست، کل این فیشها به قلم و خط خودم موجود است.
خاطراتی که از این هفت سال تلاش پیگیری برای این کتاب داشتهاید را برایمان بگویید.
تمام لحظات زندگی متمحض در این کار است و حتی خواب من هم در همین اتاق کارم است و کنار کتابها و فیشهایم. ایمان دارم باید کار کرد و به نحوی زندگی کرد که وقتی آدم میمیرد انسان مثبتی بوده باشد.
قاعدتاّ چنین کاری با چنین حجمی فارغ از مشکلات نباید بوده باشد.
من هیچ مشکلی نداشتهام به این دلیل که کارم برنامهریزی شده و منظم است، کتابهای مختلف که در داخل و خارج چاپ شده همگی منطبق بر یک برنامه کاری دقیق و حساب شده است.
مشکلات من فقط معطوف به دردهای جسمانی است، چشم من عمل شده و پنج ساعت در اتاق عمل بودم، دو دکتر حاذقی در بیمارستان مهر تهران به من گفتند، نابینا میشوم! این الان بزرگترین مشکل من است.
نوشتنهای من به سختی صورت میگیرد و باید چشمهایم را خیلی نزدیک کاغذ بگیرم، پای من در تصادف آسیب دید و هشت سانت از استخوانش را برداشتند، اینها مشکلات ناشی از بالارفتن سن است نه مشکلات کار، الحمدلله رب العالمین اوضاعم به طور کلی و از جهات دیگر، خوب است.
کار ناشر و امور مربوط به انتشار کتاب های شما چگونه بوده است؟ چرا که بعضا در کشور ما بحث انتشار کتاب معمولا همراه با مشکلات هست.اوایل کار مشکلاتی بوده است، ولی اکنون مشکل خاصی وجود ندارد و امور نشر کتابهایم به صورت مرتب ولی با دغدغه پیش میرود.
طبق روالی که ناشران خودشان داشتهاند کتابهایم را منتشر کردهاند و مسئله خاصی نیست.
به لحاظ تاریخی و خاصه در دوران معاصر، کشورهای اروپایی و اساساً غرب چه رویکردی در برابر گنجینه معنوی مسلمانان داشته و دارند؟ آیا نگاه، صرفا عملی است یا مباحث دیگری هم دخیل در این امر بوده است؟
مشکلی که ما ایرانیها داریم دکوری بودنمان است و اینکه برای خودمان مبالغه میکنیم، بیش از آنچه هستیم و بیش از اندازه ای که هستیم بزرگنمایی میکنیم.
در همین حوزه به این فخیمی که شما میبینید در برنامه کتاب سال حوزه حدود نهصد و خردهای کتاب رسیده و داوران تنها توانستهاند بیست کتاب را ممتاز بدانند که البته من معتقدم که در همین میزان هم یک «ان قلت» هست!
با این حال اروپاییها اصلا ما را ضعیف نمیدانند و افراد نخبه و ممتاز ما را ستایش میکنند و قدر مینهند.
اروپاییها نسبت به ما نظر مثبتی دارند.
آنها مثل ما شتابزده نیستند، الان یک آقایی کتاب هشت جلدی را آماده کرده در حالیکه کارش تنها با یک دکمه کامپیوتر بوده! آنها اصلا اینگونه کار نمیکنند.
غربیها روش علمی افراد را در نظر میگیرند و آدمهای دقیقی هم هستند، مثلا وقتی قرار است یک دایرهالمعارف را تصنیف کنند هر رشته را به دست یک متخصص برجسته میسپارند نه اینکه تمام دائرهالمعارف در تمامی رشتهها را یک نفر انجام دهد.
من قصد این را ندارم که ارزش کارهای خودمان را پایین بیاوریم، ولی گاهی اوقات دایرهالمعارف یا کتابها و مجلاتی درکشور ما منتشر میشود که از جایگاهعلمی مناسبی برخوردار نیستند.
یکی از فرقهای ما با اروپا هم همین است که آنها کار را به متخصص میدهند در حالیکه در کشور ما بعضا موسساتی تشکیل میشود به صورت دوستانه و فامیلی که گاه حتی مسئول موسسه اصلا تخصصی در کار خودش ندارد.
در موسسه احیا میراث اسلامی، کارها به صورت دقیق و منظم در بخشهای مختلف انجام میشود و من خودم در همه این ارکان و بخشها تجربه دارم و اشکالات ریز آنها را هم میگیرم.
من از تبلیغات و بزرگنمایی خوشم نمیآید و معتقدم باید کار انجام داد.
خودِ کار اگر درست انجام شود بهترین تبلیغ است.
دقیقا بنده هم همیشه همین را میگویم به دوستان میگویم از شتابزدگی بپرهیزید.
چه مدت از تاسیس موسسه شما میگذرد.
۱۶ سال و خیلی هم زیباست.
در بین مراکز داخلی و خارجی، کدام مرکز را به لحاظ گنجینههای میراث اسلامی غنیتر میدانید؟
اطلاعات دقیقی که بتوانیم ارزیابی کاملی بکنیم، نداریم، ولی از مراکز غنی کتب اسلامی یکی کشور ترکیه است به لحاظ چهارصد سال خلافت عثمانیان و… اینها از دید فرهنگی واقعا ممتاز بودهاند و غنی هستند از حیث فهرستها و نسخهها چیزیهای بسیار مهمی جمعآوری کردهاند.
بعد از ترکیه دارالکتب مصر خیلی مهم است، البته مغرب هم کتابخانههای خوبی دارد و از میان کشورهای غیر اسلامی هم کتابخانههای هند بسیار مهم است، ولی مشکلشان این است خوب نگهداری نمیکنند هم رطوبت و موریانه و هم اهمیت ندادن به کتابها باعث مشکلات بسیاری شده است.
در داخل ایران هم کتابخانه آستانه قدس خوب است، چون خیلی قدیمی است و متعلق به قبل از شاه عباس کبیر است.
کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس و کتابخانه آیتالله مرعشینجفی هم همینطور.
در اروپا هم از جمله کتابخانههایی که من دیدم، کتابخانه شهر میلان ایتالیا است قابل توجه است و منابع خوبی در آنجا گردآوری شده و نیز کتابخانه واتیکان که قابل ذکر است.
در لندن هم کتابخانه موزه بریتانیا خیلی خوب است و نسبتا غنی است، کتابخانه آکسفورد هم خوب است و نیز کتابخانههایی درآلمان وجود دارد.
البته از کتابخانههای خیلی خوب و مهم، کتابخانه مسکو است که خیلی هم مجلل است و با همه رویدادهای کمونیستی که در آنجا رخ داده باز هم آثار باقیمانده، قابل ذکر است.
چه کارهایی برای ارتباط بهتر نسل جدید با گنجینه آثار مکتوب اسلامی به نظرتان میرسد؟
لازم است، زمینههای استفاده بهتر و سهلتر و بیشتر محققان نسل جدید را با کتابها و میراث مکتوب فراهم آورند و در این زمینه سنگاندازی نکنند.
در سفری که به اروپا داشتم با رییس کتابخانه واتیکان ۱۹۶ نسخه خطی را عکس گرفتیم، خیلی رفتار خوبی داشتند و راحت کارمان، انجام شد آن هم بهترین نسخهها ولی در کتابخانه آستان قدس یک گروهی را گذاشتهاند که نسخههای نفیس را به محقق نمیدهند.
ما در مرکز خودمان، کتابها را به راحتی و بدون هیچ مشکلی در اختیار پژوهشگران قرار میدهیم، اولین سدی که هست تربیت سرپرستان توانمند کتابخانههاست.
مسئله دوم، مسئله بودجه است باید برای محققان، تسهیلاتی را فراهم کرد تا در هزینه کردن برای دسترسی به منابع گرفتار نشوند، این مسئله بسیار مهم است.
در بحث آموزش پژوهشگران «حوزه کتابشناسی» هم باید شرایط جدی و کاملی را در نظر گرفت و توسط اساتید فن به تعلیم و تربیت این افراد همت گمارد و با طی مراحل مختلف باید زمینههای لازم و امکانات این رشته را در اختیارشان قرار داد تا مراحل آشنایی عالمانه طلبه با این حوزه علمیه فراهم شود تا به نتیجه خوبی برسیم.
برای باز پرورش امروزین این گنجینههای خطی و میراث غنی چه راهکاری هست.
این وابسته به دانش شخصی است تا فرد بتواند روی متنی کار کند و با توانایی و تخصص خود کتاب را متناسب با آن انتخاب کند و روی آن کار کند.
بعد از این هم باید ذوق در تنظیم متن داشته باشد تا بتواند درست متن را بفهمد و درست هم روی آن کار کند و ارائه دهد.
چقدر به تغییردادن متن، تحت عنوان ویرایش معتقدید؟
ابدا نباید تغییر در متن اصلی صورت پذیرد، زیرا اگر بنا باشد هر کس با سلیقه خودش آن را تغییر دهد اوضاع ناخوشایندی به وجود میآید مثل همیشه شیوه است که در مطبوعات عرف شده که مینویسند حک و اصلاح آزاد است! البته مصحح میتواند در پاورقی و جدا از متن بنویسد که به اعتقاد او مطلب صحیح چیست و ناصحیح کدام است؟.
کتاب «زندگی عالمان» که شما انجام دادهاید به چه نحو بوده و چند بار چاپ شده است؟
کسانی که در روند علمی و در امتداد تاریخی نقش مهم داشتهاند و نامی از آنها در کتاب علما و نویسندگان و تراجم نیامده، گردآوری کردهایم و این هم در راستای همان هدف اصلی و کلی است که بیشتر عرض کردم، دنبال انجام کارهایی هستیم که نیاز است و اینکه یک خلا را پر کنیم.
مثلا کتاب «تراجم الرجال» همینگونه گردآوری و تالیف شده است و در طی چاپهای متعددی که شده مطالب کاملتر و اضافهتر شده و به صورت جامعتری چاپ شده و در حال حاضر هم مطالبی اضافه بر چاپهای قبلی جمع کردهام که در چاپهای بعدی به صورت کاملتری عرضه خواهد شد.
سعی کردهایم در چاپ کتابهایمان هم ظرافت و زیبایی را حفظ کنیم و هم از علما و نویسندگان نام ببریم.
واقعا برای ارتقاء نظام آموزش و سیستم حوزه چه باید کرد؟ راهکار چیست؟
من چندی پیش رفتم به یکی از شهرستانها که کتابخانهای از طرف ارشاد در آنجا راهاندازی شده بود، دیدم طلبه مودبی در آنجا مشغول است و به من گفت من اینجا دو شیفت در روز کار میکنم و طلبه هم هستم با گفتم تو چطور طلبهای هستی که درس میخوانی و روزی ۱۲ ساعت را در اینجا میگذرانی؟!
گفت نوارها را گوش میکنم و میروم امتحان میدهم و… به نظر شما این فرد طلبه است؟!
ما اذان صبح را که میگفتند، بعد از عبادت، بحث میکردیم و میرفتیم سر درس یا تمام جلسهها و گعدهها و حتی ختم و روضههایمان هم درس بود، ولی الان اینگونه نیست.
البته هستند طلبههای جوان و مستعدی که با شیوههای صحیح و جدی مشغول تحصیل و بحث هستند و اصلا انکار کلی نمیکنم.
یک روز طلبهای پیش من آمد و گفت” من مشکل معیشتی دارم و مرا به جایی معرفی کنید، به یک مرکز معرفیش کردم او رفت، اول با دو ساعت در روز شروع به کار کرد و بعد به ۴ و ۶ و ۸ ساعت و شاید بیشتر کشید تا از درس افتاد.
البته بعضا هم این شرایط توسط برخی از افراد توجیه میشود در صورتیکه آبروی طلبه به دانش و کار طلبگی اوست نه چیز دیگر.
اگر بخواهید به طلبهها سفارشی داشته باشید که زندگی طلبگی به معنای حقیقی داشته باشند چه میگویید؟
اولا اینکه همیشه نظر به خدا داشته باشند، ثانیا طلبه بایستی درس و بحثش جدی باشد، سوم اینکه به کمترین حد از زندگی قانع باشند، زندگی در حد لزوم و نه البته آبروریزی، نه فرش پاره بلکه زندگی در حد لزوم و یا قناعت، اینها سفارشهای من به طلبهها برای رسیدن به زندگی حقیقی طلبگی است.
گفت وگو: محمدرضا محقق
منبع: حوزه نیوز