کد خبر:22728
پ
neshast2083-gozaresh-4-b

نشست 83: سید محمد عمادی حائری: بايد از ديوان قائميات در فهم و تفسير آراء و اصطلاحات كلامي نزاريان ايراني مدد گرفت

سيدمحمد عمادي حائري در هشتاد و سومين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب گفت: نشر ديوان قائميات كار بسيار ارزنده اي است، اين اثر فوايد بسياري در بردارد و در فهم و تفسير مفاهيم كلامي و فلسفي نزاريان، بايد از اين كتاب مدد گرفت.

ميراث مكتوب- سيدمحمد عمادي حائري در هشتاد و سومين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب گفت: نشر ديوان قائميات كار بسيار ارزنده اي است، چراكه اين اثر فوايد بسياري در بردارد و در تفسير مفاهيم كلامي و فلسفي اسماعيليان نزاري بايد از اين كتاب مدد گرفت.
وي در اين نشست كه با عنوان «رونمايي از ديوان قائميات» سروده حسن محمود كاتب (قرن هفتم هجري)، روز چهارشنبه 11 آبان در مجتمع باغ زيبا تهران برگزار شد، افزود: شواهدي كه امروزه در دست است نشان مي‌دهد كه يك ادبيات غني اسماعيلي هم به زبان عربي و هم به زبان فارسي در طول تاريخ وجود داشته است. شواهد و قرائن گوياي اين است كه اين آثار هم شامل آثار منثور بوده است و هم شامل آثار منظوم. پس متون اسماعيلي موجود و از جمله همين ديوان قائميات در سنت ادبيات اسماعيلي ريشه داشته دارند. با توجه به بيت معروفي بلخي كه مي گويد: «از رودكي شنيدم سلطان شاعران / كاندر جهان به كس مگرو جز به فاطمي»، مي‌توانيم حدس بزنيم كه اگر ديوان رودكي امروزه موجود بود، قصايد اسماعيلي متعددي را در خود داشت. يكي ديگر از نويسندگان درجه اول اسماعيلي كه از قضا به سنت اسماعيليان ضد فاطمي تعلق داشته، ابوحاتم رازي است كه كتاب بسيار مهمي به نام الزينه دارد كه متاسفانه هنوز به طور كامل چاپ نشده است. الزينه يك كتاب لغت‌شناسي است و به نظر من حكم يك دايرة‌المعارف علوم انساني را عصر خود دارد. در مقدمه الزينه ابوحاتم رازي مي‌گويد من اين كتاب را الزينه ناميدم تا زينت مجالس اهل معرفت باشد. اين نقل نشان مي‌دهد كه اين اثر در محافل اسماعيليه مورد توجه بوده است. حتي امام اسماعيليان فاطمي كه ابوحاتم رازي مخالف آنان بود، جانشين خود را به مطالعه و تحفظ بر اين كتاب سفارش مي‌كند. مي‌دانيم كه فرق غير اسماعيلي هم به اين كتاب توجه داشته‌اند، چنان كه در كتاب مفقود تاريخ ري منتجب‌الدين ابن‌بابويه رازي هم كه شيعه امامي است منقولاتي از اين كتاب وجود داشته، همچنان كه مي‌بينيم سيوطي در الاتقان خود مطالبي را به نقل از آن آورده است.
مصحح زادالمسافر ناصرخسرو ادامه داد: اندكي كه جلوتر مي آييم به آثار ناصر خسرو مي‌رسيم كه در حد خودش فوق‌العاده پخته است و حاوي مجموعه اي از لغات فلسفي فارسي است كه پيش از آثار ناصر خسرو در هيچ جا سابقه ندارد، مانند “باشاينده”  كه ناصرخسرو آن را به معناي “موجد” به كار مي‌برد. تا حالا تصور مي شد كه آثار ناصرخسرو، در كنار شرح قصيده ابوالهيثم محمد بن سرخ نيشابوري و كشف المحجوب سجستاني، جزء قديمي‌ترين آثار منثور اسماعيليه به زبان فارسي است. تا اينكه اخيراً كتاب بنياد تأويل پيدا شد و من در مقاله اي كه در اثبات اصالت آن نوشتم نشان دادم كه بر اساس قرائن موجود بايد اصالت و قدمت اين اثر را پذيرفت. بنياد تاويل ترجمه اساس التاويل قاضي نعمان است به قلم مؤيدالدين شيرازي كه استاد و راهنماي معنوي ناصر خسرو بوده است و ناصرخسرو آن قصايد غر�’ا را در ستايش وي سروده است. در هرحال وجود بنياد تأويل نشان مي دهد كه ناصرخسرو در فارسي‌نويسي متون فلسفي و كلامي اسماعيلي پيشگامي به نام مؤيدالدين شيرازي داشته است. پس از آثار ناصرخسرو نيز اين سنت ادبي اسماعيلي ادامه پيدا كرده و قطعاً آثاري وجود داشته كه به دست ما نرسيده است، همچون بستان العقول و دليل المتحيرين خود ناصرخسرو يا لسان العالم وي كه من حدس‌هايي درباره موضوع اين كتاب اخير طرح كرده‌ام كه احتمالاً حاوي تطبيق جهان آفرينش با ايده‌هاي باطني اسماعيلي بوده است. آثار نزاري خواجه نصيرالدين طوسي، ازجمله روضه تسليم، را هم بايد در ادامه همين سنت ادبي اسماعيلي در نظر گرفت.

سيدمحمد عمادي حائري با تأكيد بر اينكه ديوان قائميات يك اثر منظوم است، گفت: اين ديوان هم از جهت منظوم بودن بلاشك عقبه‌اي از اشعار فارسي اسماعيلي دارد كه بسياري از آنها به دست ما نرسيده است. مفقود شدن بسياري از اين آثار منظوم با توجه به وضعيت تاريخي‌يي كه براي اسماعيليه پيش آمده، البته دور از ذهن نيست. اين از ميان رفتن آثار اختصاص به اسماعيليان ندارد و بسياري از متون فارسي اماميه هم به اين سرنوشت دچار شده‌اند، مثلاً مؤلف النقض از كتابي با نام رامش‌افزاي آل‌ محمد نام مي‌برد كه در 10 مجل�’د تدوين شده بود حال آنكه ما امروزه هيچ بخشي از آن را در اختيار نداريم.
مؤلف بازسازي متون كهن شيعه افزود: ديوان قائميات از بعضي جهات يك اثر منحصر به فرد است. اين كتاب حاوي اطلاعاتي است كه بعضاً در هيچ جاي ديگر يافت نمي‌شود. اشعار ديوان قائميات را مي‌توان به موازات آثار نزاري خواجه نصيرالدين طوسي مانند روضه تسليم پيش برد و تفسير كرد. من بر خلاف نظر بعضي از استادان بزرگوار معتقدم كه اين اشعار يك تفنن هنري نيست و بازگوكننده آراي و عقايد اسماعيليان است، همچنان كه نبايد اشعار ناصر خسرو در تطبيق ميان عالم طبيعت با مفاهيم باطني اسماعيلي را يك بازي هنري تلقي كرد. اگر شما اشعار ناصر خسرو را كنار آثار فلسفي و كلامي‌اش، مانند زادالمسافر و جامع الحكمتين، بگذاريد مي‌بينيد كه اينها كاملاً با هم متناظر هستند. ديوان قائميات هم همينطور است، يعني خيلي از مفاهيم روضه تسليم را به بياني ديگر مي‌توانيد در سروده‌هاي آن مي‌بينيد.
 عمادي حائري در ادامه به نكته مهم ديگري اشاره كرد و افزود: تا حالا مشهور بوده كه بعد از حمله مغول، اسماعيليان نزاري از اصطلاحات اهل تصوف كمك گرفتند. البته همان‌طور كه پرفسور لندولت گفتند، قرابت‌هايي ميان آنها آثار كلاسيك اسماعيلي با آثار متصوفه هست، اما نبايد فراموش كرد كه اين قرابت چندان زياد و قابل توجه نيست. مثلاً هنگامي كه كشف المحجوب هجويري را با آثار ناصر خسرو كنار هم مي‌گذاريم، نوع بيان، موضوعات، اصطلاحات، كاربردها و مفاهيم و نحوه ورود و خروج آنها كاملاً با يكديگر متفاوت است و مشخص است كه اين يكي متني صوفيانه است و آن ديگري يك متن اسماعيلي. تا حال تصور بر اين بود كه نزاريان براي آنكه بتوانند به حيات خود ادامه دهند، از اصطلاحات اهل تصوف كمك گرفتند و در پوشش تصوف، حيات خود را ادامه دادند، اما ديوان قائميات و اصطلاحات و تعبيراتي كه در آن به كار رفته نشان مي‌دهد كه چنين تصوري درست نيست و قبل از اينكه حمله مغول رخ بدهد و نزاريان اسماعيلي در ضعف قرار بگيرند، اختلاط ميان مفاهيم اسماعيلي و اصطلاحات اهل تصوف نزد نزاريان رخ داده بود. شما در ديوان قائميات اصطلاحات صوفيانه و مخصوصاً تعبيرات تصوف عاشقانه را به تكرار مي‌بينيد. يكي از فوايد كشف ديوان قائميات، همين است كه اين تصور را اصلاح مي‌كند. برخي از آثار منسوب به ناصر خسرو، مثل روشنايي‌نامه منظوم، هم اين ويژگي را دارند. با آنكه مسلم است اين منظومه از ناصر خسرو نيست و عدم صحت انتساب  آن به ناصرخسرو بجاي خود برقرار است، اما مي‌شود با توجه به اصطلاحات به كار رفته در ديوان قائميات، تاريخ منظومه روشنايي‌نامه را مقداري به عقب‌تر برد.

به گفته وي، حسن محمود كاتب يك شاعر معمولي نيست و مي‌توان نظراتي كه او در قالب شعر بيان كرده، عقايد رسمي نزاريان ايران دانست. وي مدتي در قلعه گردكوه دامغان در خدمت محتشم شهاب بوده است، همان قلعه‌اي كه ياقوت حموي از آن به عنوان «قلعه ملاحده» نام مي‌برد و خواجه نصير هم به آنجا رفت و آمد داشته است. محتشم شهاب همان كسي است كه خواجه شرح اشارات خود را به او تقديم كرده است. خواجه نصير هم چنانكه از يادداشتي در روضه تسليم برمي‌آيد براي حسن محمود كاتب احترام قائل است.
عمادي حائري افزود: عنوان ديوان قائميات منسوب به واقعه اعلام قيامت است كه “حسن دوم” آن را طرح كرد. واقعه اعلام قيامت و نسخ شريعت براي خود اسماعيليان نزاري هم خيلي عجيب بود، يعني بسياري از نزاريان آن زمان نيز به سختي توانستند اين مفهوم را بپذيرند و هضم كنند. اعلام قيامت بر آن بود كه عصر شريعت سر آمده و حقيقت آشكار شده و ديگري نيازي به شرايع ديني مانند نماز و روزه و…  نيست. نواده حسن دوم به اقتضاي سياست آن موقع، روش ديگري را پيش گرفت و حتي فرمان داد كه نه تنها شرايع ديني برگردد، بلكه به شيوه اهل سنت هم اجرا شود. آن قيامتي كه در آثار اسماعيليه متقدم يا كلاسيك است، مانند آثار ناصرخسرو، با اين مفهوم قيامت متفاوت است. اسماعيليه لفظ قائم را براي امام هر عصر به كار مي‌بردند. اما اين مفهوم از قيامت يك امر عجيبي بوده كه اسماعيليه بعداً از آن برگشتند و اينجاست كه خواجه نصير مي‌آيد و خيلي زيركانه تفسير جديدي از قيامت بر پايه آموزه ستر به دست مي‌دهد تا آن تناقض پيش‌آمده را رفع كند. نزاريان بعدي مديون اين تفسير خواجه‌اند كه عقيده ستر را پيش مي‌كشد و مي‌گويد: حقايق آشكار مي‌شود و ممكن است دوباره در پرده ستر برود.
 عمادي حائري ادامه داد: ريشه خيلي از عقايد اسماعيليه را مي‌شود در غلات متقدم يافت. حتي عقيده نسخ شريعت در ميان برخي از غلات عصر امام جعفر صادق(ع) و امام موسي كاظم(ع) ديده مي‌شود. اين عقايد گاه مخفي مي‌شود و دوباره سر باز مي‌كند، اما فاطميان مصر كه به حكومت مي‌رسند و درمي يابند كه با اين عقايد باطني خاص نمي‌توان حكومت كرد، يك مقداري منظم‌تر و ساختارمندتر با اين عقايد روبرو شدند و سعي كردند تعادلي ميان ظاهر و باطن برقرار كنند. اينجاست كه ناصرخسرو درجايي از زادالمسافر به شدت اين عقايد اباحي را رد مي‌كند و آن دسته از افراد باطني را كه منكر شرايع و قائل به نسخ شريعت بودند، گمراه‌تر از ظاهريان مي‌شمارد. در واقع ديدگاه اسماعيلي فاطمي اين بود كه شرايع در جاي خود بايد محفوظ باشد و امام و كارگزاران فكري وي بايد تفسير باطني هم از آن به دست دهند.
عمادي حائري درباره تصحيح و ويرايش ديوان قائميات گفت: براي تصحيح و نشر اين كتاب بايد بسيار سپاسگزار دكتر بدخشاني بود كه اين كار مهم را در طي كوشش چندساله خود به انجام رساندند. در بعضي از بخش‌هاي متن ضبط نسخه بدل در پانوشت‌ها ظاهراً صحيح‌تر و اصيل‌تر از ضبط متن است. اما يك مورد مهم كه چندين جا، هم در متن اثر و هم در مقدمه استاد دكتر شفيعي كدكني، تكرار شده، شايان يادآوري است و آن تعبير «علي ذكره السلام» است كه در بسياري موارد «علي» اسم تصور شده و از «ذكره السلام» جدا شده است، حال آنكه «علي ذكره السلام» يك تعبير شناخته‌شده در ميان اسماعيليان نزاري است و كاربردي مانند «عليه السلام» در ميان اماميه و زيديه دارد. شما از قصيده 100 به بعد چند قصيده را مي‌بينيد كه رديف «علي ذكره السلام» دارد. در اين قصايد اگر «علي» را از «ذكره السلام» جدا كنيم، شعر معنا نخواهد داشت. بعضي جاها هم قبل از «علي» كلمه «ابن» هم اضافه شده كه اين كار را مشكل‌تر مي‌كند، مثلاً در صفحه 254 آمده: «صاحب الزمان محمدبن حسن بن علي ذكره السلام»، در حالي كه صحيح آن«محمد بن حسن، علي ذكره السلام» است.
نكته ديگر اينكه، اين ديوان در اصل ترتيب موضوعي داشته، اما به هنگام چاپ و تصحيح آن را به روش متاخران بر اساس ترتيب الفبايي قافيه‌ها تنظيم كرده‌اند. فرضاً الآن قصيده «عبوديت چهاردهم» قبل از قصيده «عبوديت دوازدهم» آمده است. اين كار شايد كاري غير فني باشد. ترتيب الفبايي نسبتاً متاخر است و در بين قدما سابقه نداشته و بسياري از ديوان‌هاي قدما ترتيب موضوعي يا ترتيب‌هاي متفاوت ديگر داشته، ثانياً اين ترتيب الفبايي جديد فوايد بسياري را كه در ترتيب اصلي وجود داشته از چشم خواننده مخفي مي كند. چه خوب است كه در چاپ بعدي، ترتيب قصايد به ساختار اوليه كتاب برگردد. فهرست الفبايي قصايد كه دكتر بدخشاني دادند براي ترتيب الفبايي قصايد كافي است، و خيلي خوب است كه ترتيب اصلي قصايد به هم نخورد.
عمادي حائري در پايان گفت: تصحيح و چاپ و نشر ديوان قائميات كار بسيار ارزنده‌اي بوده و من انتشار آن را نخست به آقاي دكتر بدخشاني و سپس به ميراث مكتوب و مؤسسه مطالعات اسماعيلي تبريك مي‌گويم.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612