میراث مکتوب – تاریخ کشیکخانۀ همایون تألیف نورالدین محشر شریف کاشانی متخلص به نجیب (1062 – 1123 ه.ق) اثری است که دربارۀ رویدادها و وقایع ایام اقامت سلطان جلال الدین اکبر در اصفهان (1099 – 1107) به رشتۀ تحریر درآمده است. این اثر به تصحیح و تحقیق دکتر اصغر دادبه و مهدی صدری از سوی مرکز پژوهشی میراث مکتوب منتشر شده است.
آنچه در ادامه آمده است گفت و گو با استاد مهدی صدری یکی از مصححان این اثر است که پیشتر نیز آثاری به تصحیح ایشان از سوی مرکز منتشر شده است.
به عنوان نخستین سوال دربارۀ نسخه های کتاب تاریخ کشیکخانه صحبت بفرمایید؟
تاریخ کشیکخانه تألیف نجیب کاشانی، ملک الشعرای عصر صفوی در زمان شاه سلطان حسین صفوی است. نجیب کاشانی شاعر برجسته ای است که از نظر مضمون آفرینی و ذهن خلاق در سروده هایش شاعری بی بدیل است و این نشان دهندۀ کلیات طبع نجیب است. نجیب تنها یک شاعر نبوده و مطالعات گسترده ای در زمینۀ علوم دیگر داشته و از نحوۀ نگارش و نثر او می بینم آنچه که در تاریخ کشیکخانۀ همایون وجود دارد نثر یک مورخ صرف نیست. مورخان نثری دارند که بیشتر به علم روز اختصاص دارد و فقط اتفاقات را با قلم خودشان در کاغذ نوشته اند . ترکیباتی که نجیب در سروده هایش استفاده کرده است مشابه آن چیزی است که در نثر چاشنی غزل دارد. نجیب فرد صاحب سبکی است که نثر آن شامل ترکیباتی می شود که از ذهن نویسنده و شاعر بیرون آمده. من تصمیم داشتم تاریخ کشیکخانۀ همایون را در دو جلد، در کنار کتاب کلیات در سال 1382 منتشر شود اما متأسفانه این اتفاق رخ نداد.
نسخه ای که هم اکنون از کشیکخانۀ همایون منتشر شده است چگونه یافت شد؟
اصل این کتاب را مرحوم مهندس باقر آیت الله زاده شیرازی از کتابخانۀ کاخ گلستان در اختیار من گذاشتند. نجیب اثر منظوم دیگری با عنوان گلدستۀ نجیب در مثنوی بحر تقارب دارد که حوادث سالهای پایانی حکومت صفویه یعنی شاه سلطان حسین و شاه سلیمان را جمع آوری کرده است. نخستین کسی از این کتاب نام برده است مرحوم آقابزرگ تهرانی در کتاب الذریعه است. این کتاب از نظر حوادث پایانی صفویه بسیار مهم است . نجیب قبل از 1090 در دستگاه سلطان جلال الدین اکبر روزگار می گذرانده است. آن زمان سلطان جلال الدین اکبر بر ضد پدرش کودتا کرده است. نجیب بیتی سروده که ماده تاریخ آن در دیوان وی آمده است: «ظهور دولت صاحبقرانی/ بود تاریخش اکبرشاه ثانی» که اکبرشاه ثانی، اکبر شاه دوم است. اکبر شاه اول پدربزرگ شاه جهان است. اورنگ زیب پسر شاه جهان است که از لشکریان پدر یعنی اورنگزیب شکست می خورد. سلطان جلال الدین اکبر به ایران و دستگاه شاه سلطان سلیمان صفوی می آید و در اصفهان پناهنده می شود و با سه هزار افراد تحت امر، هشت سال در اصفهان می ماند. این تاریخ دارای مسائلی است که نجیب آن را به صورت منظوم و منثور بازگو می کند.
از ابتدای سلطنت شاه سلیمان تا دورۀ شاه سلطان حسین تاریخ مستقلی نداریم، ظاهراً تاریخ کشیکخانه وقایع هشت سال آخر را نشان می دهد. تا چه اندازه از این دوره می توان اطلاعات تاریخی سودمند برداشت کرد؟
1099 تا 1107 هشت سالی که در اینجا اقامت داشتند نکات برجستۀ سیاسی و ادبی به چشم می خورد. محمود و اشرف افغان جوانان همین دوره هستند. یکی از نکات جالب توجه در این کتاب تاریخ جزئیات کشیک هایی است که نجیب آن ها را ذکر کرده است. نجیب در هفته دو روز به دستور شاه سلطان حسین صفوی در خدمت سلطان جلال الدین اکبر بوده است و اتفاقات بسیاری را ثبت کرده است.
موضوعاتی که در تاریخ کشیکخانه مطرح شده بیشتر شامل چه موضوعاتی می شود؟
این مباحثات دربارۀ نجوم، شعر و موضوعات دیگر بوده است. در این تاریخ دربارۀ مسائل سیاسی و تاریخی صحبت می کردند و این چهل و هشت کشیک منتخبی از هشتصد کشیک است. دو سال از بیرون کردن سلطان جلال الدین اکبر از اصفهان، وحید قزوینی از نجیب در جلسه ای به پاس اخوانیاتی که دارد درخواست کرده که تاریخ کشیکخانه را تألیف کند. در تاریخ ذی القعدۀ سال 1109 (که تاریخ تألیف آن 1110) شده است. این هشتاد و یک روز دوسال بعد از رفتن سلطان جلال الدین اکبر است. نجیب در این کتاب نکات برجستۀ این 48 کشیک را به قلم آورده است و کاتبی خوش نویس آن را کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانۀ کاخ گلستان به همان خط نگهداری می شود.
از نکات اجتماعی که نجیب در تاریخ کشیکخانه به آن اشاره کرده است برایمان بگویید؟
نجیب در این کتاب وضع هدایای مختلف، غذاها و مجمعه ها را ذکر کرده است . یکی از نکات جالب توجه این است که نجیب در منزل و کاخ محل استقرار سلطان جلال الدین اکبر را قبل از طلوع آفتاب و مجمعه هایی که خوراکی های مختلفی در آن قرار می گرفته در این کتاب ذکر کرده است.
نحوۀ کاربرد دایرۀ واژگانی در این کتاب چگونه است؟
نجیب در تاریخ کشیکخانه علاوه بر لغاتی که در زبان مرسوم بوده، لغات محلی کاشان را نیز اضافه کرده است. برای مثال لغت «تَفاق» به معنای جمعی است که برای یک موضوع نتیجۀ واحد دارند؛ یا به عبارت دیگر «شور و مشورت». این کلمه در نثر نجیب آمده و نمایۀ تعبیرات و ترکیبات را که البته 2500 تعبیر و ترکیب است. یعنی خواننده زمانی که اثر را بررسی کند حال و هوای آن را متوجه خواهد شد.
تاریخ کشیکخانه چه تفاوت و تشابهی با آثار هم عصر خود دارد؟
این اثر در زمان صفویه منحصر به فرد بوده است. نوع مشابهی با این سبک نداریم. در متن وقایع را نجیب به قلم آورده است. نکات بسیار متنوعی در تاریخ کشیکخانه دیده می شود. نسخۀ منحصر بفرد این کتاب در کتابخانۀ کاخ گلستان است. بنده اولین فردی بودم که زمانی از نسخۀ خطی عکس گرفته شد، به تصحیح آن پرداختم. به هرحال این کتاب بحث مربوط به واژگان را در اصل نمایۀ ترکیبات خود بازگو کرده است. در تاریخ کشیکخانه با ادبیات تاریخی آثار مواجه هستیم که بُعد ادبی و تاریخی را به هم پیوند داده و با زبان نظم و نثر بازگوکننده زمان بوده است. داستان های مربوط به جهانگیرشاه نکاتی را بیان می کند که در کتاب های دیگر نشانی از آن نیست. این داستان ها در این کتاب ذکر شده و متأسفانه استادان ما خبری از تاریخ کشیکخانه ندارند.
و سخن پایانی
کار پناهندگی سلطان جلال الدین اکبر در سال ۱۱۰۷ ه.ق. پایان نمییابد و به سبب ناآرامیهایی که وی با بیش از سه هزار افاغنه تحت امر خود در اصفهان به وجود آورد شاه سلطان حسین مجبور گردید به اقامت این جمعیت کثیر در اصفهان پایتخت صفوی پایان دهد و سلطان جلال الدین اکبر را با افراد تحت امرش به مشهد مقدس کوچانید و همچنان تا پایان عمرش که سال ۱۱۲۰ ه.ق. است در این شهر به زندگی خود ادامه داد. پایان عمر سلطان جلال الدین اکبر را نمیتوان مرگ طبیعی تصور کرد زیرا پدرش اورنگزیب به سال ۱۱۱۹ هجری قمری در سن نود و دو سالگی در گذشت و ولیعهد وی سلطان اعظم به سلطنت هند رسید و بنا به رویۀ پادشاهان گورکانی هند هر یک که به سلطنت میرسیدند تمام برادران خود را به هر نحو ممکن از میان بر میداشتند تا مدعی سلطنتی وجود نداشته باشد از این رو این مسئله قوت پیدا میکند که افرادی را اعظم از هند برای از بین بردن برادرش سلطان جلال الدین اکبر به مشهد اعزام نموده باشد. از این رو دوران پناهندگی وی با اعوان و انصارش در دو شهر اصفهان و مشهد در ایران به بیست و یک سال میرسد و آشکار است چه هزینۀ هنگفتی را اعم از هدایا و هزینههای اقامتش بر بودجۀ کشور ایران وارد کرده است.
مرحوم دکتر محمد امین ریاحی در مقدمۀ کتاب تاریخ عالم آرای نادری دربارۀ زندگی نادرشاه میگوید که دو قول در سال تولد نادرشاه مطرح است یکی سال ۱۰۹۰ ه.ق. و دیگر سال ۱۱۰۰ ه.ق.
از آنجا که نادرشاه در منطقۀ دره گز خراسان به دنیا آمده قبل از پادشاهیش از جزئیات اقامت سلطان جلال الدین اکبر در مشهد و اقامت سیزده سالهاش در این شهر از زیر و بم همه چیز آگاهی پیدا کرده است. بعد از مرگ سلطان جلال الدین اکبر جمعیت تحت امر وی یعنی افاغنه قلزایی متقرق شدند که در بین این جمعیت محمود و اشرف افغان هم بودهاند که یازده سال بعد یعنی در ذیحجۀ ۱۱۳۱ همین افراد با افراد دیگر افغانی اصفهان را به محاصره در آوردند و در محرم ۱۱۳۲ ه.ق. وارد اصفهان شدند و حکومت صفویان سقوط کرد و سرایندهای در مصراعی بسیار شیوا و فصیح تاریخ محاصره و فتح را بدین عبارت گفتهاند: ذیحجه فغان بود و محرم افغان
که «افغان» به حساب جمل برابر با سال ۱۱۳۲ ه.ق. است که فتح اصفهان است و «فغان» به حساب جمل برابر با سال ۱۱۳۱ ه.ق. تاریخ محاصرۀ اصفهان میباشد.
نادرشاه این وقایع را کامل در نظر داشت تا اینکه با درایت و مدیریت و مسائل سپاهگیری و نظامی را که آموخته بود در صدد برآمد ایران را از شر این تجاوز نجات دهد. نادرشاه با درایت خود اشرف افغان را فراری داد. در سال 1142 ه.ق. دستگاه سلطنت را استحکام بخشید و پس از تاجگذاری وی بود که در سال 1151 ه.ق. به هند لشکر کشيد و هند را فتح نمود و غنائمی مانند کوه نور و دریای نور و تخت طاوس و جواهرات و غنائم دیگر را برای جبران هزینههای هنگفت اقامت بیست و یکسالۀ سلطان جلال الدین اکبر که بر ایران تحمیل کرد جبران نمود. از این رو میتوان نتیجه گرفت که نادرشاه برای غارتگری به هند لشکر نکشید بلکه برای جبران هزینههای پناهندگی سلطان جلال الدین اکبر بود.
گفت و گو از سیده معصومه کلانکی