کد خبر:18716
پ
SadriAfshar-m

آن چه که در یک جامعه باعث رشد می شود، فعالیت های معنوی، ذهنی و فکری ملت آن است.

غلامحسین صدری افشار نویسنده و فرهنگ‌نویس ایرانی، مؤلف فرهنگنامه فارسی امروز که تألیف آن قریب به سی سال زمان برده و همچنان در حال تکمیل است و نیز نگارندۀ کتابنامه تاریخ علوم که در سال 1350 به چاپ رسیده است

میراث مکتوب- غلامحسین صدری افشار نویسنده و فرهنگ‌نویس ایرانی، مؤلف فرهنگنامه فارسی امروز که تألیف آن قریب به سی سال زمان برده و همچنان در حال تکمیل است و نیز نگارندۀ کتابنامه تاریخ علوم که در سال 1350 به چاپ رسیده است، همکارِ علمیِ نشریۀ میراث علمی و از پیشگامان تاریخ علم در ایران است که در سال 1358 مجله علمی فرهنگی هدهد را به چاپ رساند. گفت و گوی کوتاهی در میراث مکتوب با ایشان داشتیم که در ادامه می خوانید.

لطفاً در خصوص تاریخ علم و ضرورت پرداختن به آن صحبت بفرمایید.
در هند نشریه ای منتشر می شود که بتواند افراد علاقمند و کسانی که با آن سر و کار دارند را با هم ارتباط دهد و تلاش های این دو گروه را با یکدیگر هماهنگ کند. این نشریه می کوشد نظرهای مختلف در جامعه را انتقال دهد و هم نظر کسانی را که در آن نشریه کار می کنند به جامعه منتقل سازد. جامعه ما از گذشته خود آگاهی کمی دارد؛ اگر آگاهی هایی هم داده شده بیشتر دربارۀ اطلاعات نادرستی و غیر مفیدی است. صحبت از کوروش چنان کرد و داریوش فلان گفت است. در حالی که ما می دانیم آن چه که در یک جامعه بالنده است و باعث رشد ملتی می شود، فعالیت های معنوی، ذهنی و فکری آن ملت است. برای این که ملتی را به گذشتۀ خودش آگاه کنیم و آن ها را به گذشته و به مملکت خودشان علاقمند سازیم لازم است تلاش هایی را که گذشتگان انجام داده اند به افراد ملت معرفی کرده، کمک کنیم آن ها از راه شناختن تلاش ها، ارزش معنوی جامعه، ملت و کشور خودشان را بشناسند و بتوانند در رشد و بالندگی جامعه شرکت کنند.

فایدۀ شناختن و دانستن تاریخ علم چیست؟
وقتی یک نشریه در زمینۀ تاریخ علم منتشر می شود از طریق تحقیقاتی که نویسندگان این نشریه می کنند به زوایای پنهان فعالیت های فرهنگی گذشتگان که در لابه لای کتاب های تاریخ، کتب داستان و کتاب های دیگر آمده است، آگاهی پیدا می کنیم. به طور نمونه از طریق «تاریخ قم» می فهمیم که فردی در قرن سوم برق گیری درست کرده است و با قرار دادن آن در بالای ساختمان در عمل جلوی آسیب رعد و برق را می گرفته است. از طریق کتاب «عجایب المخلوقات» ذکریا قزوینی که مربوط به اوایل قرن هشتم است در می یابیم که ذغال سنگ به عنوان یک مادۀ سوختی در آن زمان در کرمان کاربرد داشته است؛ و یا از طریق کتاب «الخراجی» متعلق به قرن چهارم متوجه می شویم که در ناحیۀ قفقاز نمک سود کردن ماهی برای نگهداری آن وجود داشته است. این موارد چیزهایی است که در کتاب های مختلف به صورت پراکنده وجود دارد و ما با یافتن این اطلاعات می توانیم به تدریج تاریخ منسجمی از گذشتۀ فرهنگی خودمان به دست آوریم. پژوهش و مطالعه در تاریخ علم علی الخصوص به این دلیل برای ما مهم است که فرهنگ ما دارای گسست بوده است؛ یعنی بعد از انقراض مادها، هخامنشی ها بر سر کار آمدند و متأسفانه هیچ نوشته و اطلاعات تاریخی که مربوط به دورۀ هخامنشی باشد وجود ندارد. حتی در زمان اشکانیان که پس از هخامنشی ها حکومت ایران را به دست گرفتند نیز هیچ اشاره ای به تاریخ هخامنشی دیده نمی شود. باز در دورۀ ساسانیان هیچ اطلاعی راجع به اشکانیان وجود ندارد کما این که وقتی فردوسی می خواهد بر اساس اسناد دورۀ ساسانی شاهنامه را تنظیم کند می گوید: وز ایشان به جز نام نشنیده ام. این موارد نشان دهندۀ گسست فرهنگی در کشور ماست. به ویژه که هر دوره ای خط و کتابت با دورۀ دیگر تفاوت داشته است. خط فارسی باستان با خط دورۀ اشکانی و خط اشکانی با خط دورۀ ساسانی متفاوت بوده است. بعد هم که اسلام آمد و اگر آثاری به این خطوط وجود داشته عملا از بین رفته است. انواع و اقسام مصیبت ها از کتاب سوزاندن هایی که محمود غزنوی در ری انجام داده و در تاریخ ثبت است تا دورۀ اسماعیلیه که گفته می شود حسن نامسلمان علمای قزوین را دعوت کرد که جمع شوند و هر کتابی از بین کتب اسماعیلیه که فکر می کنند کتاب کفر است در آتش بسوزانند و… خود دلایل دیگری بر گسست فرهنگی در کشور ماست. بنابراین ما بیش از ملت های دیگر به پیدا کردن میراث فرهنگی و علمی خود احتیاج داریم. به این دلیل فکر کردیم که این مجله باید منتشر شود تا از طریق این مجله با میراث علمی و فرهنگی کشور خود آشنا شویم و از طریق ترجمه از کارهایی که دیگران در این زمینه کردند، اطلاع پیدا کنیم.

امروزه نظرهایی وجود دارد مبنی بر این که متون کهن ما حرف زیادی برای گفتن ندارند و چیزی به دانش بشری نیفزوده اند و ما بیش از استفاده از این متون، تنها به آن ها بالیده ایم. نظر شما در این باره چیست؟

میراث مکتوب ما حرفی برای گفتن ندارد چون ما کاری بر روی آن نکرده ایم. ما هنوز در کتاب ها و آثار مکتوب خودمان پژوهش نکردیم تا ببینیم چه داریم و چه نداریم. اگر این کار را بکنیم مسأله روشن می شود. مسأله اصلاً افتخار کردن نیست. این تمدن یک میراث مشترک بشریت است. هر ملتی در زمان خودش سهمی داشته و ملت هایی هم هستند که در آینده سهم خواهند داشت. این طور نیست که بگوییم ملتی از ملت دیگر برتر است، ولی یک چیز مشخص وجود دارد که هر کس باید گذشته خود و ملت های دیگر را بشناسد. متأسفانه حقیقت این است که ما در زمینه تاریخ علم کاری نکردیم و جز دو سه مورد هیچ کتابی در این زمینه نداریم. البته کتب فهرست ابن ندیم و قفطی هست که این دو نیز تنها روی افراد کار کردند. در واقع چیزی به اسم تاریخ علم دانش تازه ای است.

پرسش آخر این که چقدر امیدوار هستید نشریه ای مانند میراث علمی بتواند کمبود و گسست فرهنگیی که بدان اشاره کردید را جبران کند؟
هنوز ابتدای راه است. باید جلوتر برویم و ببینیم که جامعۀ علمی تا چه میزان با ما همکاری می کند. در حال حاضر نمی توانم چیزی بگویم.

گفتگو از سهیلا یوسفی

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612