کد خبر:29429
پ
سعدی ۴

سعدی؛ حکومت و حقوق مردم

در میان سخنوران بزرگ ایران‌زمین، کمتر کسی را می‌توان یافت که همانند شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی، بی‌محابا به نکوهش و انتقاد از خودکامگی و ستم‌ورزی پادشاهان و حاکمان پرداخته باشد.

میراث مکتوب- «بدان که ملوک از بهرِ پاسِ رعیت‌اند، نه رعیت از بهر طاعتِ ملوک. (گلستان، باب اول، حکایت ۲۸)

در میان سخنوران بزرگ ایران‌زمین، کمتر کسی را می‌توان یافت که همانند شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی، بی‌محابا به نکوهش و انتقاد از خودکامگی و ستم‌ورزی پادشاهان و حاکمان پرداخته، و بی‌پروا حکمرانان و ارباب زر و زور را به رعایت حقوق مردم و مراعات انصاف و عدالت و تفقّدِ احوال عامه و تلاش در جهت تأمین معاش و آسایش و رفع گرفتاری‌ها و دشواری‌های آنها، دعوت و تشویق کرده و حتی مؤکداً به انجام‌دادن امور مزبور موظف و مکلف دانسته باشد.

پیشگامی و نوآوری سعدی در بیان اندیشه‌های مردم‌گرایانه و ضد استبداد، هنگامی بیشتر و بهتر آشکار می‌شود که به زمان طرح این اندیشه‌ها ـ حدود هشت سده پیش ـ باز گردیم و دورانی را مجسم کنیم که سرزمین عزیز ما لگدکوب ستوران مهاجمان مغول بود و مردمانش در زیر سیطره ظلم و ستم شاهان و شاهکان خودکامه و بیدادگر دست و پا می‌زدند.

در این میان، آنچه اهمیت و عظمت کار سعدی را در این زمینه دوچندان می‌کند، توجه به این واقعیت دردناک است که متأسفانه اکثر و حتی قریب به اتفاق مردم هم‌عصر این شاعر، خودکامگی و بیدادگری حاکمان را امری عادی و طبیعی تلقی می‌کردند و سلاطین و اصحاب قدرت را «واجب‌الاطاعه» و از نظر شرعی «مفترض‌الطاعه» می‌دانستند! در این نوشتار می‌کوشیم شمه‌ای از اندیشه‌های والا و انسانی شیخ اجل را در باب مقوله‌های یادشده، تحت سه عنوان: «مردم‌گرایی»، «استبدادستیزی» و «ستم‌نکوهی» ارائه و تحلیل کنیم.

۱ـ مردم‌گرایی

«پادشاه بر رعیت، از آن محتاج‌تر است که رعیت به پادشاه…» (رسائل، در نصیحت سلطان انکیانو، کلیات سعدی، ص۳۶)

تتبّعی هرچند سریع در آثار سعدی، از اعتقاد قاطع و مسلّم او به مردم‌گرایی و انسان‌دوستی و ضرورت رعایت حقوق مردم از جانب حاکمان حکایت می‌کند. در تأیید این ادعا، کافی است مخصوصاً به بعضی از آثار وی از جمله «نصیحه‌الملوک» و «گلستان» (باب اول،درسیرت پادشاهان) و «بوستان» (باب اول،در عدل و تدبیر و رای) و نیز برخی از قصاید وی نظری حتی گذرا بیفکنیم. در این گفتار، ذیل عنوان‌هایی جداگانه، به بررسی موارد و جوانب برجسته اندیشه‌های مردم‌گرایانۀ سعدی پرداخته می‌شود.

۱ـ۱ـ وجود پادشاهان و حاکمان، فرعِ بر وجود رعایاست. از دیدگاه سعدی، علت وجودی و مبنای مشروعیت حکمرانان، خدمتگزاری به رعایا و تأمین امنیت و آسایش و رفاه برای آنان است. به دیگر سخن، رعایا، برخلاف آنچه در گذشته تصور می‌شد، در واقع ولی‌نعمت حاکمان‌اند و شاهان و حکام به منزله خادم آنها. در اثبات این معنی، شاهد مثال‌های متعددی در آثار سعدی وجود دارد که در سطور آینده از موارد شاخص آنها یاد می‌شود. سخن را با نقل قول هایی از رساله نصیحه‌الملوک آغاز می‌کنیم که در جای جای آن، با صراحت هرچه تمام‌تر، حرمت و عزّت پادشاهان، مرهون و مدیون رعایا تلقی شده است:

«به حقیقت پادشاهان را این دولت و حرمت به وجود رعیّت است که بی‌وجود رعیّت، پادشاهی ممکن نیست. پس اگر نگهداشت[=رعایت حالِ] درویشان [مستمندان و مستضعفان] نکند و حقوق ایشان را بر خود نشناسد، غایتِ بی‌مروّتی باشد.» (کلیات سعدی، ص۵۹)

در جای دیگر از همان رساله آمده است:«رعیت اگر پادشاه، نیست و اگر هست، همان رعیت است و پادشاه، بی‌وجود رعیت متصور نمی‌شود…» (همان،‌ ص۶۷)

سعدی در «گلستان» نیز ضمن حکایتی عبرت‌انگیز،‌ دیگربار به این معنی که وجود شاهان فرع بر وجود رعایاست، مهر تأکید می‌نهد:

پادشه پاسبانِ درویش است

گرچه نعمت به فرّ دولتِ اوست

گوسفند از برای چوپان نیست

بلکه چوپان برای خدمت اوست

(باب اول، حکایت ۲۸)

سعدی در «بوستان»، رعایا را به منزلۀ ریشه درخت و پادشاه را به مثابه تنه آن قلمداد می‌کند و نیک پیداست که استواری درخت به توانایی و استحکام ریشه آن بستگی دارد:

برو پاس درویش محتاج‌ دار

که شاه از رعیت بود تاجدار

رعیت چو بیخ‌اند و سلطان درخت

درخت،‌ ای پسر باشد از بیخ سخت

(باب اول، بیت های ۲۲۳۷ـ۲۲۲)

۱ـ۲ـ حکمرانی در واقع امر متعلق به مردم است: سعدی در یکی از قصاید معروفش که با مطلع «به نوبتند ملوک اندر این سپنج سرای…»، به نکته‌ای باورنکردنی و شگفت‌انگیز اشاره می‌کند که معرّف کمال مردم‌دوستی و نشانه بارز روحیه آزادمنشانه و طرز تفکر مردم‌گرایانه او در هشتصد سال پیش است: وی‌ در این منظومه، مردم را به جای «رعایا»، «پادشاهان» تلقی می‌کند و با این اظهارنظر، به اندیشه مردم‌سالاری (دمکراسی) مقبول در عصر حاضر نزدیک می‌شود:

به چشمِ عقل من این خلق پادشاهانند

که سایه بر سر ایشان فکنده‌ای چو همای

(قصاید، کلیات، ص۴۷۱)

۲ـ استبدادستیزی

«یکی از پادشاهان پارسایی را دید، گفت: هیچت از ما یاد می‌آید؟ گفت: بلی، هر وقت که خدای را فراموش می‌کنم!» (گلستان، باب دوم، حکایت ۱۴)

۲ـ۱ـ نفی استبداد

آثار سعدی، اعم از منشور و منظوم، آکنده از نکوهش خودکامگی و نقد و ذمّ خودکامگان است. وی با چنان تهور و بی‌پروایی به مذمت حاکمان مستبد و جابر می‌پردازد که توصیه‌ها و هشدارهایش، حتی برای عصر حاضر نیز که در آن، مردم‌سالاری و مسئولیت‌پذیری حاکمان در برابر شهروندان از امور مسلم و بدیهی به شمار می‌رود، حیرت‌انگیز و باورناپذیر به نظر می‌رسد و هنوز هم مصداق‌های فراوانی دارد. سخن را با نقل حکایتی از گلستان آغاز می‌کنیم:

«یکی از وزرا پیش ذوالنون مصری آمد و همّت خواست که روز و شب به خدمت سلطان مشغولم و به خیرش امیدوار و از عقوبتش ترسان. ذوالنون بگریست، گفت: اگر من خدای را چنان می‌پرستیدمی که تو سطان را، از جمله صدیقّان بودمی!»(باب اول، حکایت ۲۹)

در جایی دیگر، حاکمانی را که منشأ خدمت و راحتی برای خلق نیستند، مستحق توهین می‌‌داند:

پروردگار خلق، خدایی به کس نداد

تا همچو کعبه روی بمالند بر درش

از مال و دستگاهِ خداوندِ قدر و جاه

چون راحتی به کس نرسد خاک بر سرش!

(کلیات سعدی، صاحبیه، ۱۳۷۴)

۲ـ۲ـ نفی و نقد جاه‌طلبی و منصب دوستی: حبّ جاه و مقام بی‌گمان از جمله نیرومندترین و مؤثرترین علایق و انگیزه‌های آدمی و در عین حال از خطرناک‌ترین لغزشگاه‌‌های اوست‌ که هر قوت و شدت آن، در مقام مقایسه با سایر امیال و غرایز انسان نظیر ثروت‌دوستی و غریزۀ جنسی، به مراتب بیشتر است. ناگفته پیداست که خصیصۀ مزبور، بیش از همه، از ابتلائات اصحاب حکومت و ارباب قدرت است. این خصیصه در ضمن، مناسب‌ترین زمینه و بستر را برای ازدیاد استبدادگرایی و خودکامگی حاکمان فراهم می‌سازد. به همین جهت سعدی را دربارۀ آن، گفته‌ها و توصیه‌هایی بس نغز و آموزنده است که از اهم آنها یاد می‌شود.

سخن را با استناد به رسالۀ «نصیحه‌الملوک» پایان می‌دهیم: «صاحب دولت و فرمان را واجب باشد در ملک و بقای خداوند تعالی همه وقتی تأمل کردن و از دور زمان براندیشیدن و در انتقال مُلک از خلق به خلق، نظر کردن تا به پنج روز مهلت دنیا، دل نهند و به جاه و مال عاریتی مغرور نگردد.» (کلیات سعدی، ص۴۸)

با اندکی تلخیص

احمد کتابی

منبع: روزنامه اطلاعات

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612