میراث مکتوب – اسفندماه امسال، دومین سالی است که روز بزرگداشت نظامی گنجوی به پیشنهاد سعید شفیعیون، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان در تقویم ملی ثبت شده است. به مناسبت همین روز و برای اطلاع از جایگاه نظامی در شعر و ادب فارسی با سعید شفیعیون به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
انگیزه و دلیل شما از طرح این مسئله و اختصاص یک روز به نام نظامی در تقویم ملی چه بود؟ توضیح مختصری هم دربارۀ روند کار از پیشنهاد شما تا ثبت روز نظامی در تقویم بفرمایید.
حقیقت امر این است که اگر فرهنگ ایرانی میخواهد خودش را حفظ کند، ببالد و در برابر این جهان متجدد بیگانه و گاهی اوقات مهاجم و ناهمساز با ما تاب بیاورد، بایستی به خودش رجوعی داشته باشد و به اصطلاح یک خودباوری در آن ایجاد شود. به خاطر مختصات فرهنگی ما، عمده فرهنگ ایرانی را ادبیات مملکتمان تشکیل میدهد و قطعاً در این هزار سال حضور ادبیات فارسی، بیشترین مایه و ذخیره از آن ادبیات کلاسیک ماست که هم از لحاظ محتوایی و هم از لحاظ شناختهشدگی در دنیا، طبعاً در رتبه اول است. در ادبیات کلاسیک ما، بعضی از شاعرها ، اَبَر شاعرند یا در قالب شاعران معمول برتر نمیگنجد. این شاعرها و آثارشان، مجموعهای از مختصات فرهنگی، علمی، تاریخی، اندیشهای و دیگر وجوه یک فرهنگ را در خودشان دارند که نظامی از جمله آن چند شاعر محدود و معدود است. البته مستحضرید که فرهنگ شعری ما یک فرهنگ خیلی غنی است و در میان خیل بسیار عظیم شاعران شناخته شده، این چند ابر شاعر مطرحاند. نظامی در کنار فردوسی، سعدی، مولوی، خیام، حافظ و … جزو آن شعرای برجسته و بیهمانند است.
ویژگی خاصی که نظامی را از بقیه شعرا، حتی فردوسی، سعدی، حافظ و … ممتاز میکند، این است که نظامی شاعری است که در گسترۀ جغرافیایی ایران قدیم قرار دارد و به لحاظ تمایزات نژادی، فرهنگی و جغرافیایی امروز از یک نوع حساسیتی برخوردار است و عملاً در پیله خرافههای جدید ژئوپولوتیک و سیاسی درپیچیده است. چنان که در مولد او امروز برخی اصلا این نظامیِ شاعر فارسی را به رسمیت نمیشناسند و یک نوع کجاندیشیهای درمورد این شاعر به باور تبدیل شده است. البته شبیه این مسئله را درمورد مولوی هم داریم ولی در مورد نظامی وضع خیلی بدتر است. افزون بر این از لحاظ ادبی هم میتوان گفت، نظامی یک وجه امتیاز نسبت به شاعرانی که نام بردم، دارد و آن اینکه پراقبالترین و پرمراجعهترین شاعر طول تاریخ ما بوده است. آن قدر که نظامی در ساخت منظومههای ادبی بعد از خودتاثیرگذار بوده، هیچ شاعر دیگری نبوده و اصلا به عنوان سلطان ژانر غنایی به شمار میآید. از هیچ شاعری به اندازه نظامی تا این حد به استقبال نشده و آثارش به این اندازه خوانده شده و از آن نظیره و نقیضه نساختهاند حتی به زبانهای دیگر مثل اردو و ترکی. از این منظر باز هم نظامی شاعری است که باید بسیار مورد توجه قرار میگرفت.
متأسفانه با همه این امتیازاتی که عرض میکنم، به هیچ وجه نشانی از این آدم در تقویم ما که نشان فرهنگی و هویتی ماست، وجود نداشت؛ در حالی که شهریار که شاعر معاصر است و شاعران دیگر در تقویم بودند. نظر به این حساسیتها بود که به نظرم رسید واجب است نام نظامی در تقویم ما به عنوان یک نشان و یک اولویت مهم فرهنگی وارد شود. در مورد روند ثبت این نامگذاری هم، باید بگویم که برای این نام میبایستی با شورای انقلاب فرهنگی هماهنگ میشدیم. من این پیشنهاد را به رئیس مرکز پژوهش میراث مکتوب، آقای دکتر ایرانی دادم. این پیشنهاد از طریق ایشان به شورایی تحت نظارت ارشاد و بعد شورای انقلاب فرهنگی رفت و حدود یک سال نامهنگاریهایی صورت گرفت، دلایل و توجیهات ما خواسته شد تا در نهایت این روز ثبت شد. البته پیشنهاد ما، روز بهتری و یک روز در آبان بود. منتهی همین هم مغتنم بود که 21 اسفند را به عنوان روز بزرگداشت نظامی پیشنهاد دادند و در تقویم ثبت شد. یعنی تقویم سال 96 اولین تقویمی است که نام روز نظامی در آن ثبت شده است.
اینکه یک روز به نام نظامی در تقویم به ثبت رسیده، اقدام بسیار بجا و مهمی است، ولی آیا این کافی است؟ به عبارت دیگر در روز بزرگداشت نظامی چه کارهایی باید صورت گیرد و چه نهاد، سازمان و گروهی باید متولی این امر باشند؟
مسئله این است که جزو شرایط ثبت روزی در تقویم، این است که یک بنیاد یا یک سری آدم علمی یا آدمهایی که مؤدی این کار هستند، تعهد میدهند که ما سعی میکنیم این را پاس بداریم و این امر از نظر ما صرف ثبت نوشتاری در تقویم نیست. ما حتی با برخی استادان به تبریز رفتیم در دانشگاه آنجا نشستی برگزار کردیم ولی نهایتاً همکاریای در امسال صورت نگرفت. ما علاقه داریم دوستان آذربایجانی در صف اول این کار باشند، چون به گمان ما آنها برای گسترش زبان فارسی در آن دیار مدتهاست که جهاد میکنند و همیشه از بهترین محققان ادبیات فارسی ما بودهاند. در مورد نظامی کارهای زیاد جدیای نشده است، حتی درمورد تصحیح متن او، جز کار مرحوم وحید دستگردی که حدود هشتاد سال پیش انجام داده، بقیه کارها به آن اعتبار نبوده است. هرچند افرادی نظیر برات زنجانی، بهروز ثروتیان و … در این وادی زحمت زیادی کشیدهاند.
ما این روز را برای این اعلام کردیم که بتوانیم در بخشی از فعالیتهای تحقیقی سالانه نظامی محور گردد و در این حوزه کارهای بیشتری انجام شود و داوری شوند و از آنها در چنین روزی تقدیر شود. البته سالهای پیش، یکی دو کنگره خیلی خوب هم در تبریز و باکو برگزار شد، ولی اینها کافی نیست. ما با ثبت این روز خواستیم نهضتی در نظامیشناسی در ایران و در سایر نقاطی که برای زبان فارسی اعتبار قائل میشوند، ایجاد کنیم. متاسفانه بنیادهای فرهنگی، مثل خود میراث مکتوب که اکنون با تأسف بسیار خود غرق گرفتار مسائل مالی و ضعف بنیه مادی شده است، نمیتوانند کار درخوری انجام دهند. دولت بایستی برای این مفاخر ما بیشتر دل بسوزاند. ما هم به عنوان مؤدیان زبان فارسی حاضریم بدون هیچ چشمداشتی، هر کار و تعهدی را که از لحاظ علمی و اخلاقی، نیاز است، انجام دهیم. منتها زمینههای مادی و هماهنگیهای معقول آن باید از طرف بنیادها و نهادها انجام شود. هرچند که به نظر میرسد در این روزگار وانفسا باید از اتکای صرف به حمایتهای دولتی در همه امور علمی و فرهنگی چشم بپوشیم و از طریق نهادهای خصوصی و نظیر همان انجمنهایی که برای فردوسی و مولوی و حافظ در شهرهای مختلف تشکیل شده و مردم عادی کمک کرده و هزینه میکنند، برای نظامی هم به فکر باشیم و نظامی را وارد خانهها و فرهنگ روزمره مردم کنیم. نظامی به خاطر داستانها و جذابیتهایی که دارد، در همه سطوح میتواند ارائه شود. حتی در موسیقی به نظامی خیلی کم توجه شده و فعالیتهای اندکی که انجام شده، هنوز بسنده نیست و امیدواریم که همه هنرمندان و اقشار فرهنگی در این کار سهیم شوند و حداقل سال آینده یک اتفاق بسیار مهم در این روز بیفتد. جالب است بدانید تصحیح مشهور وحید از نظامی حاصل انجمن خصوصی نظامی آن سالهاست.
به نظر شما کارها و پژوهشهای جدیدی که روی آثار نظامی نوشته میشود، چگونه و در چه سطحی است؟
یک سری کارها در دانشگاه انجام میشود که معمولا پژوهشهای دانشجویی است. اگر دانشجو خیلی قوت و قدرت داشته باشد، یا استاد راهنمای آن در این حوزه تخصصی داشته باشد، قابل ارائه است و باید شناخته و چاپ شود، یا اینکه در اولویت قرار گرفته تا کار شود. کارهای پراکنده دیگری هم شده است، منتهی در سالهای اخیر من ندیدهام که به نظامی، چنان که باید پرداخته شود. جز استادانی که نام بردم و در کنار آنها دکتر سعید حمیدیان ، دکتر پورنامداریان، و دکتر نوریان و برخی دیگر از استادان متمرکزیا پراکنده بخشی از تحقیقاتشان در حوزه نظامی پژوهشی است و البته مقالاتی که استادان و قدیم و استخواندار ما در این حوزهها نوشتهاند، خوب بوده ولی همان طور که گفتم، درمورد نظامی، به خصوص اینکه یک شاعر قصهپرداز هم هست و آثارش زمینه بسیار خوبی حتی برای تحقیقات عمیق نقد ادبی جدید است . مهمتر از همه اینها تصحیح درست و کلاسیک از متن نظامی است که متاسفانه هنوز که هنوز است، وجود ندارد و ما کماکان بایستی به همان چاپ وحید دستگردی دل خوش کنیم. مضاف بر اینکه نظامی یکی از شاعران سختگو است و شعرش بسیار دشوار است، حتی در روزگاری که همان اقتضائات فرهنگی حاکم بوده، کسی مثل جامی نمیتوانسته تمام معانی شعر او را بفهمد. امروز که دیگر کاملا اقتضائات فرهنگی، زبانی و سنتی ما عوض شده و خیلی آدم کارکشته و تربیت یافته نیاز است تا کارهایی درباره نظامی به نحو احسن انجام دهند.
بعد از اینکه ترکیه مولانا را شاعری ترک و اهل ترکیه دانست، آذربایجان هم اعلام کرده نظامی آذربایجانی است. نظر شما در این باره چیست؟ چه باید کرد و چه موضعی باید گرفت؟
اهل آذربایجان که حرفی نیست، چون نظامی در گنجه متولد و فوت شده، ولی اینها دیگر گنجه را گنجه متعلق به فرهنگ ایرانی نمیدانند و آن را گنجه امروز میدانند. اصلا شعر ترکی یک نظامی دیگری را که قرنها بعد از نظامی وجود داشته به نظامی گنجوی نسبت دادهاند و خرافهای رواج دادهاند که این شعرهای فارسی، در واقع ترجمهای از شعر نظامی ترک است و تا این حد جعل تاریخ و مضحک طراحی کردهاند. به هر حال هر کشوری درصدد هویت سازی برای خودش است و خیلی از این هویتسازیها جعلی یا انتحالی است، یعنی هویت را از کسی میدزدند. متاسفانه این مسائل درباره بسیاری از مفاخر ما به وجود آمده است و حکیمان ما را کشورهای عرب تازه ثبت یافته در نقشه جهان به واسطه آنکه تالیفاتی به زبان عربی دارند ، از خود دانستهاند.
اصل این است که این مفاخر، سرمایههای انسانی و متعلق به کل جهان هستیاند. همان اندازه که هومر متعلق به ماست، فردوسی هم میتواند متعلق به یونان باشد، یعنی اینها شاعرانی نیستند که در مرز یک جای خاص بگنجند، منتهی اینکه شاعر را به خاطر اینکه جسمش در آنجا مدفون شده، کلا سلب هویت کنیم و بعد از ساختن عمارت، کاشیهای شعر فارسی دور مقبره را بتراشیم و اشعار ترکی شاعر دیگری را که قرنها بعد از او بوده، به جای آن بزنیم، کاری تاسفآور و البته مسخره است. یعنی محققان ما و حتی محققانی که فارسیزبان نیستند ولی اهل تحقیقاند، متوجه این میشوند ولی بیم این میرود که سالها بعد همین مسئله تبدیل به یک فکت تاریخی شود و حافظه تاریخی ما عوض شود و کلا تاریخ تحریف شود.
مهمترین کار این بود که ما این روز را در تقویم ثبت کردیم که بگوییم، روزی در تاریخ هست که در این حد اهمیت داشته است. بعد از این باید همه در هر سطحی هستند، تلاش کنند، وارد این معرکه شوند و آن روز را به عنوان یک روز رسمی اعلام کنند. مثلا امروز دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان به صورت خودجوش جشنی برای نظامی گرفتهاند. من واقعا متاسفم که مثلا در روزهای ولنتاین و روزهایی که اصلا معلوم نیست چه هست، به یک مرتبه جامعه رنگ آن روز را میگیرد، اما برای روز نظامی اصلا انگار بایستی کسانی از ما بهتران از کرات و افلاک دیگر بر ما نازل شوند و اتفاق خاصی را به وجود بیاورند. والله میتوانیم از کارهای کوچک شروع کنیم. نهادهای بزرگ فرهنگی هم باید بیشتر از همه تلاش کنند تا این کار را در سطح کلان انجام دهند. ما هم در سطح خودمان در این گوش و کنجها در حد وسع کار خود را انجام میدهیم.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)