روند کتاب سازی در حوزه پژوهش های ادبی را چگونه ارزیابی می کنید؟
متأسفانه روند کتاب سازی را میتوان در آثار پژوهشی حوزه ادبیات به خوبی احساس کرد. این ویژگی به خصوص در آثاری که به شیوه دایرة المعارفی نوشته میشوند، بیش از دیگر آثار به چشم می خورد. مجموعه عوامل متعددی سبب بروز چنین رویکردی در پژوهش شده است که از این جمله می توان به درآمد زایی اشاره داشت.
در گذشته، تحقیق و پژوهش در تصحیح متن با نسخ متعدد و به همراه نگارش مقدمه ای در ابتدای اثر، رنج محقق را می طلبید. ولی الآن می بینیم که جلدهای متعدد و مجموعه های بزرگ چاپ میشود؛ در نگاه نخست این تصور به ذهن متبادر میشود که نویسنده تلاش بسیاری در خلق اثر داشته است، در صورتیکه به این صورت نیست.
در بازار نشر، آثار متعددی دیده می شود که تنها عنوان مناسبی دارند؛ ولی از جهت علمی تهی بوده و صلاحیت استناد در پژوهش های علمی را ندارند و باید با احتیاط به این منابع مراجعه کرد. البته این بدان معنا نیست که سراسر بازار کتاب از این قبیل آثار اشباع شده است، در همین حوزه نشر هستند آثاری که به قلم پژوهشگران و مولفان صاحب نظر به رشته تحریر درآمده اند و یا توسط گروههای پژوهشی در قالب رساله های دانشگاهی منتشر شده اند.
بهنظر شما علت ایجاد چنین روندی در حوزۀ پژوهش ما، با وجود سابقه علمی کشور، از کجا نشأت میگیرد؟
بخشی از این روند بازمیگردد به بازار و ناشران. گاه ناشر برای نشر اثری هزاران بهانۀ رنگارنگ مانند مشکل کاغذ، توزیع و… میآورد؛ اما همان ناشر به چاپ یک اثر چند جلدی همت می ورزد. از این جهت گاه در رفتار ناشران که باید از فعالان حوزه فرهنگ به حساب میآیند، تناقض می بینیم. البته تنها ناشران خصوصی روی این سخن نیستند؛ بلکه در این بازار، ناشران دولتی هم سهمی دارند. گاه در میان این ناشران، روابط بر ضوابط حاکم است. ناظر و هیئتی اگر بر همه آثار باشد خوب است، اما برخی از آثار بدون رعایت این چارچوب ها در قفسۀ کتاب فروشیها می نشینند.
بخشی از این مشکلات بازمیگردد به ارشاد؛ من هنوز نمیدانم وظیفه این وزارتخانه در مقولۀ کتاب چیست؟ آیا قیمتگذاری آثار را کنترل میکند یا بر محتوای اثر نظارت دارد؟ یا بر توزیع توجه میکند؟ با وجود اینکه در گزارشات اعلام میکنند که بر تمامی این مسائل نظارت دارند، اما دیده شده که اثری با وجود اثبات غیرمستند بودن آنها از سوی اساتید بزرگ ، بارها به همت ناشران مختلف به چاپ می رسند. به عنوان نمونه، دیوانی با عنوان «دیوان منصور حلاج» به زبان فارسی بارها به طبع رسیده، این در حالی است که اهل تحقیق میدانند که از این عارف نامی تاکنون سروده های به زبان فارسی برجا نمانده است و هر چه باقی است به زبان عربی بوده.
پیش از انقلاب در این زمینه بحث شد، بزرگانی مانند نفیسی اثبات کردند که این اشعار نه تنها از حلاج نیست که برای کمالالدین حسین خوارزمی، شاعر هم عصر حلاج، است. از دیگر موارد میتوان به چاپ آثار متعددی منتسب به عطار نیشابوری نیز مواجه هستیم. چاپ این آثار ثمرۀ سرقت هایی است که در طول تاریخ انجام شده و پیامد آن همچنان تا دورۀ اخیر ادامه دارد.
آیا اثری از شما هم در سالهای اخیر دستخوش کتابسازی و پختهخواری شده است؟
کتاب ساده و پیش پا افتاده ای داشتم که این اثر دو مرتبه با دو نام متفاوت چاپ شد. یکی از فضلا این قضیه را متوجه شده بود و از کار من دفاع کرد . من که در حلقۀ پژوهش، عددی نیستم؛ اما گاه این موضوع متوجه آثار بزرگان میشود.
به نظر شما چه عواملی سبب شده تا با این روند در حوزه پژوهش روبرو باشیم؟
بخشی از این قضایا به مسائل سیاست گذاری فرهنگی بازمیگردد که از نظر علمی جدا است؛ به این معنی که کارها به دست افرادی رسیده که غیر متخصص هستند و پول درآوردن هدف اصلی آن ها است. بخش دیگری از علت این قضایا بازمیگردد به بازاریابی توسط ناشران است. ناشران در سالهای اخیر بیشتر تمایل به چاپ آثاری دارند که از نظر اقتصادی برای آنها سودآور باشد. به همین دلیل با چاپ آثار با موضوعات آموزشی و کمکدرسی روبرو هستیم. زمانی روبروی دانشگاه تهران محل جمع شدن اساتید و اهل تحقیق بود، اما امروزه این خیابان به مکانی برای دستفروشها و ارائه کتب کمک درسی و کتابهای رنگین نام مبدل شده.
روند کتاب سازی را در حوزه تصحیح متون چطور ارزیابی میکنید؟
امروزه تعداد دانشجویانی که در مقطع دکتری و کارشناسی ارشد تحصیل میکنند، زیاد است. به نظر برخی از آن ها راحت ترین راه برای اتمام پایان نامه، تصحیح نسخ خطی است. فوراً این موضوع را زیر نظر اساتید انجام میدهند از این جهت است که گرایش به این سمت زیاد دیده میشود. علاوه براین، راهاندازی کتابخانههای دیجیتالی موجب در دسترس قرار گرفتن انواع نسخ در اختیار دیگران را فراهم کرده است. جالب این است که این پایان نامهها هم به راحتی در روند چاپ و نشر قرار می گیرند. این در حالی است که در گذشته، سالیان سال طول میکشید تا اثری از سوی یکی از پژوهشگران به چاپ برسد.
به نظر شما، ممیزی ارشاد میتواند راه مناسبی در جهت کنترل این موضوع باشد؟
ممیزی به عنوان مطلق کلمه باید در حوزه کتاب و چاپ و نشر باشد؛ چرا که این حوزه، حوزه حساسی است و شوخیبردار نیست. چاپ و نشر نیز همانند هر حوزه دیگری نیاز به چارچوب و معیار خاص دارد؛ البته باید برای این حوزه قوانینی تعیین شود تا سلیقه شخصی در ارزیابی آثار دخیل نکنیم و معیار اصلی را براساس موازین علمی قرار دهیم.
گفت وگو از منا برجی خانی