کد خبر:38534
پ
478539-2

کتاب «میراث‌بان؛ زندگی و آثار استاد محمود مشروطه»

این کتاب پس از دیباچه به شناخت یزد، روزشمار و سالشمار استاد محمود مشروطه، زندگی و آثار استاد محمود مشروطه، فعّالیت‌های هنری و ویژگی‌های اخلاقی استاد مشروطه، یادبوده‌ها، خاطرات سفر یزد، مسجد ریگ رضوان‌شهر، افتادگی آموز اگر طالب فیضی و… پرداخته است. مرثیّه‌ای برای یک کوبه، کهنه‌سوار، پرسونای بزرگ شهر ما، استاد مشروطه، یادنامۀ استاد […]

این کتاب پس از دیباچه به شناخت یزد، روزشمار و سالشمار استاد محمود مشروطه، زندگی و آثار استاد محمود مشروطه، فعّالیت‌های هنری و ویژگی‌های اخلاقی استاد مشروطه، یادبوده‌ها، خاطرات سفر یزد، مسجد ریگ رضوان‌شهر، افتادگی آموز اگر طالب فیضی و… پرداخته است.

مرثیّه‌ای برای یک کوبه، کهنه‌سوار، پرسونای بزرگ شهر ما، استاد مشروطه، یادنامۀ استاد محمود مشروطه، زندگی یعنی فریاد، چند سپاس‌نامه، سپاس‌نامۀ سومین جشنوارۀ سینمای حقیقت، سپاس‌نامۀ صدا و سیمای مرکز یزد، سوک سروده‌ها، ز دنیای دنی، مشروطه هم رفت، سیه‌پوش او گشت دارالعباد، و ان پیر دیر در صف خاک خفته است، محبوب همه اهل هنر، رفت ز دست، سخت و جان‌کاه، غم اندر غم و پر گریه و پرسوز گذشت، قلبی شکسته مانده برای تمام ما، تاریک شد آن خانۀ پرنور و امید، با یاد شما لحظه‌ای آرام نبودیم، درود خدا بر چنین مادری و خانۀ مشروطه دیگر بخش‌های کتاب را دربرمی‌گیرد. کتاب‌شناسی استاد محمود مشروطه و تصاویر پایان‌بخش کتاب است.

حسین مسرت می‌گوید: «نخستین بار نام استاد محمود مشروطه را بر پیشانی کتاب ارجمند «یادگارهای یزد»، نگارش استاد ایرج افشار دیدم و آن هم زیرنگارۀ زیبای کوبۀ در خانۀ وی که هم نشان از زبردستی هنرمندان یزد می‌داد و هم نشان از سلیقۀ استاد افشار که آغاز کتاب خود را چنین رقم زده است.

پس آن‌گاه که خود دوستدار پژوهش در تاریخ و فرهنگ یزد شدم، به سراغ هر کس که می‌رفتم، نام مشروطه به زبان‌شان بود، و چون پیگیر پژوهش در تاریخ مشروطه و سپس تاریخ مطبوعات یزد در دورۀ مشروطه شدم، خود را در حدود سال ۱۳۶۴ ش در اتاق گنجینه (موزه) گونۀ او دیدم.

او را مردی دیدم، بسیار مهربان، دوست داشتنی، فروتن و سرشار از شوق آموختن، به عیّاران قدیم می‌مانست که در پی گشودن دشواری‌های مردم هستند. موهای سپیدش، نشان از گذر زمان‌های پرآشوب و سخت می‌داد. در چهرۀ خندان و صمیمی‌اش، اوج تلاش هویدا بود. بسیار خودمانی گپ می‌زد و من با اینکه در آن روزگار، جوانی تازه‌کار بودم، امّا او چنان رفتار می‌کرد که انگار با مرد کارکشته‌ای سخن می‌گوید و همین شیوه به من نوپا جسارتی تام بخشیده بود.

و چون استاد لب به سخن گشود، شگفت‌زدۀ دریای بیکران دانش و آگاهی او دربارۀ تاریخ ایران و در زمینه‌های تاریخ و فرهنگ و معماری یزد شدم. بی‌درنگ از همان آغازین دیدار از او درخواست نگارش خاطرات او نمودم، هر چند ایشان با روی باز پذیرفت، امّا پیری را بهانه کرد و گفت: تا ببینم چه می‌شود. از آن هنگام تا واپسین سال‌های زندگی، هر بار که فرصتی می‌شد تا برای کاری به سراغ او بروم، از اینکه نتوانسته بود، خواستۀ مرا که در حقیقت نگارش بخش‌های نانوشتۀ تاریخ و فرهنگ یزد بود، برآورده کند و یادبوده‌های خود را بنویسد، افسوس می‌خورد.

با این پیش زمینۀ ذهنی و یادبوده‌های خوب و ارزشمند دیدارهای چندگانه با استاد مشروطه، روزی که قرار شد دربارۀ زندگی و آثار استاد مشروطه پژوهشی فراگیر انجام شود، بی‌درنگ یاد زمانی افتادم که دوست هنرمند خود محمود گلکار را سراغ استاد مشروطه فرستاده بودم تا گفتگویی کوتاه با او انجام دهد، تا برای بهره‌گیری در دانشنامۀ مشاهیر یزد، سودمند افتد.

اکنون نگارنده با پژوهشی چند ساله و بهره‌گیری از تمامی متون فرهنگی، هنری و سینمایی و نشریات یزد و یاری خوب خانوادۀ استاد مشروطه، به ویژه آقایان محمّدعلی و ابوالحسن مشروطه، پژوهشی را که در پیش روست سامان داده است و هرچند تا پژوهشی دلخواه، فاصله است، امّا آنچه فراهم آمده حاصل کوشش نگارنده و یاری خانوادۀ استاد و همراهی اهالی فرهنگ و سینمای یزد است.»

استاد محمود مشروطه در دهم اسفند ۱۲۹۸ ش در خانوادۀ ابوالحسن مشروطه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی تا سوم دبیرستان را در دبستان‌های تدیّن، اسلام، طاهری و دولتی شمارۀ ۱ و دبیرستان‌های ایرانشهر و کیخسروی به سال ۱۳۱۵ ش گذراند. سپس وارد بازار کار شد و در مغازۀ عطّاری و کارخانۀ ریسندگی آقا به کار پرداخت. در مرداد ۱۳۲۲ ازدواج کرد، وی در سال ۱۳۲۹ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در شهرهای شهر بابک و یزد و در دبستان‌های گوناگون به آموزش پرداخت.

وی که از سال ۱۳۲۱ ش به کارهای هنری و عکّاسی دلبستگی پیدا کرده بود، در سال ۱۳۳۲ ش، آموزش تعلیمات سمعی و بصری دید و پس از آن با راه‌اندازی نخستین مرکز سمعی و بصری شهرستان یزد، به مدت ۱۱ سال سرپرست آن بود. بعدها این مرکز به ادارۀ فرهنگ و هنر پیوست، او در سال ۱۳۴۶ ش، رئیس انجمن کتابخانه‌های عمومی شهر یزد شد، تا اینکه در سال ۱۳۴۸ سرپرستی اداره فرهنگ و هنر را بر دوش گرفت و از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۸ که بازنشسته شد، مسئول امور کتابخانه‌های عمومی استان یزد بود. و سرانجام در ۱۲/‏۱۰/‏۸۳ در سن ۸۵ سالگی درگذشت.

مشروطه از سال ۱۳۱۳ فعّالیّت هنری خود را در زمینۀ تئاتر آغاز نمود. و از سال ۱۳۲۱ با پشتکار به عکّاسی از آثار و بناهای تاریخی و رویدادهای فرهنگی و هنر یزد پرداخت. و توانسته بود تا پایان عمر، نزدیک به ۱۰ هزار عکس و اسلاید به یادگار بگذارد. در سال ۱۳۳۲ به آموزش نمایش فیلم پرداخت و در این سال‌ها در کنار این فعّالیّت‌ها به بازیگری در چند نمایش‌نامه و فیلم سینمایی بلند پرداخت. امّا عمده فعّالیّت سینمایی او پس از بازنشستگی از ادارۀ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد در اسفند ۱۳۵۸ بود که در حدود ۳۰ فیلم کوتاه و بلند مستند و داستانی به ایفای نقش‌های گوناگون پرداخت، که مهمترین فیلم‌های او عبارت از: ذبیح، سفیر، مار، خمره، تار و پود، پلّکان و جستجوگر بودند. از جمله خدمات مهم او به غیر از بر جای نهادن هزاران عکس و اسلاید از استان یزد، اهتمام در نگهداری صدها بنای تاریخی یزد و کوشش در راه بازسازی و ثبت آن در فهرست آثار تاریخی ایران بود.

کتاب «میراث‌بان؛ زندگی و آثار استاد محمود مشروطه» تالیف حسین مسرت در ۱۶۲ صفحه از سوی انتشارات اندیشمندان در قطع وزیری به‌تازگی منتشر شده است.

میراث بان

منبع: ایبنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612