کد خبر:22352
پ
Neshast-18-b

يوسف الهادي در مطالعات ايران شناسي قوي است

دكتر ايراني در هيجدهمين نشست نقد و بررسي‌ كتاب‌ الجماهر في‌ الجواهر گفت: دوستاني كه يوسف الهادي را مي‌شناسند، مي‌دانند كه تتبع ايشان در تاريخ و جغرافيا بوده و در مطالعات ايران شناسي قوي است و اين از محسنات كارهاي ايشان است.

ميراث مكتوب: دكتر ايراني درهيجدهمين نشست نقد و بررسي‌ كتاب‌ الجماهر في‌ الجواهر گفت: دوستاني كه يوسف الهادي را مي‌شناسند، مي‌دانند كه تتبع ايشان در تاريخ و جغرافيا بوده و در مطالعات ايران شناسي قوي است و اين از محسنات كارهاي ايشان است.
مديرعامل مركزپژوهشي ميراث مكتوب در اين نشست كه در تاريخ 22شهريور   83 برگزار شد ، گفت: آقاي يوسف الهادي كه مصحح كتاب الجماهر في الجواهر هستند، حدود ده سال در ايران بودند و طي آن چندين كتاب از ايشان منتشر شد. ابتدا الجماهر را و بعد القند في ذكر علماي سمرقند به تصحيح ايشان چاپ گرديد. اخيراً در دمشق, ايشان كتاب تاريخ بيهق ابن فندق را ترجمه و تصحيح كرده و در همانجا به چاپ رسيد. همچنين حدودالعالم را هم در مصر همراه با تعليقات تصحيح چاپ و به عربي ترجمه كردند. تخصص ايشان در تاريخ و جغرافياست، ولي دوستاني كه ايشان را مي‌شناسند، مي‌دانند كه تتبع ايشان در تاريخ و جغرافيا بوده و در مطالعات ايران شناسي قوي است و اين از محسنات كارهاي ايشان است.
الجماهر في الجواهر در سال 1936 براساس دو نسخة تصحيح شد كه مشحون از اغلاط بود. همچنين در اواخر كار نسخة ديگري ازاستانبول به دست آمد، ولي چون كار به آخر رسيده بود و امكان بازنگري دوبارة آن نبود، اصلاحاتي انجام داده و آن را منتشر كردند.از آنجا كه آقاي يوسف الهادي اين كار را پر از اغلاط, تحريفات و ساقطات ارزيابي كردند،بر اساس نسخه‌اي از كتابخانة مجلس شوراي اسلامي به نام نخب الجماهر في الجواهر با حواشي ابن خطيب داريا، اين كار را تصحيح كردند و نسبتاً تصحيح قابل قبول و خوبي است و شايد يكي از بهترين كارهايي است كه ما فكر مي‌كنيم در مجموعة ميراث مكتوب انجام شده است.
وي ادامه داد:منابع ابوريحان در كتاب الجماهر بيش از صد اثر مهم است كه خود ابوريحان آنها را ذكر مي‌كند و اين نيز از امتيازات ابوريحان بيروني است كه به منابع مورد استفاده‌اش اشاره كرده ، اما در ميان اين منابع ،از كتاب يعقوب ابن  اسحاق كندي، بسيار استفاده مي‌كند و مي‌گويد كه در اين فن، بهتر از اين كتاب به دست من نرسيده و از او به امام المجتهدين و اسوه باقي در اين موضوع ياد مي‌كند، اما ظاهراً ابوريحان از كتاب الجواهر و صفات ها از ابن ذكريا يحيي بن ماسويه, متوفي 243 خبري نداشته ،زيرا مصحح اين كتاب جناب آقاي عماد عبدالسلام مي‌گويد كه من اين اثر را با كتاب كندي مقابله كردم و ديدم بيشتر بخش‌هاي كتاب كندي عيناً از كتاب ابن ماسويه است و ابوريحان تحت تأثير كندي ،بسياري از مطالب آن را ذكر كرده است.
ابوريحان به زبان‌هاي مختلفي آشنا بوده و از كتاب‌هاي هندي و چيني و زبان‌هاي سغدي و فارسي نام مي‌برد. از جمله منابع سغدي كتاب الجماهر, كتاب نوپوسته است ،به نام كتاب جديد. همانطوري كه مي‌دانيم زبان سغدي زبان رايج مردم آسياي مركزي در هزارة اول ميلادي بوده و تا بخش وسيعي از چين بوده است. ظاهراً از پنشته و نوشتة فارسي باشد. اين كتاب در 110 هجري در تونگهوانگ چين نوشته شد و بعدها به دست ابوريحان رسيد.

دكتر ايراني افزود:دربارة ارزش كار مصحح بايد بگويم كه مقابلة دقيق ايشان و رفع اغلاط و اصلاح ساقطات,‌پاورقي‌ها و تعليقات، نشان از تتبع و تسلطي است كه ايشان بر منابع مختلف تاريخي و جغرافيايي دارند. استاد يوسف الهادي بيش از 200 منبع را در پايان اين كتاب ذكر كرده‌اند و شيوة بسيار جالبي كه در كار ايشان است اين كه شمارة صفحات منابعي را كه ديده‌اند و همين طور شمارة صفحات منبع اصلي را نيز آورده‌اند. 14 نمايه براي كتاب فراهم كرده‌اند، البته همراه با نسخه بدل‌ها و 4 نسخه‌اي كه استفاده كرده‌اند و البته جاي فهرست و نماية واژگان فارسي در اين اثر خالي است. ظاهراً مرحوم معين مقاله‌اي راجع به واژگان فارسي الجماهر نوشته‌اند و به رغم اينكه اين كتاب، واژگان فارسي زيادي و چندين بيت فارسي نيز دارد، نمي‌دانم كه چرا ايشان فهرستي در اين باب استخراج نكرده‌اند؟ به هر حال اطلاعات تاريخي جالبي در اين كتاب هست.
اين كتاب 15 تلويحة خيلي جالب دارد. استاد جمشيدنژاد نيز در اين زمينه كار كرده‌اند و ترجمه آن را در پيش شمارة آئينه ميراث چاپ كرده‌ايم كه ان شاءالله از نظرات استاد جمشيدنژاد در اين باب هم استفاده خواهيم كرد.
وي درپايان سخنان خود گفت:مسئله جالب و مورد توجه ديگر در اين كتاب اين است كه در احياء متون، ما از استفاده‌هاي تاريخي صحبت مي‌كنيم. در اين كتاب ابوريحان چهار بار بحر فارس را به كار برده و يك بار البحر الفارسي كه نشان از قدمت كلمة خليج فارس در اسناد تاريخي و حتي علمي دارد كه ما در سال آينده قصد داريم با حضور بعضي از دوستان بحثي دربارة خليج فارس در متون فارسي بگذاريم. علت آن هم اين است ؛ در سالي كه ما در نمايشگاه كتاب به بررسي كتب مي‌پرداختيم, كتاب‌هايي با عنوان الخليج العربي را قبل از شروع نمايشگاه حذف مي‌كرديم. گفتني است شايد بيشتر از همه, دوستان سوريه‌اي تعصب بر خليج عربي دارند. در سفري كه به سوريه داشتم دانشجويي مي‌گفت كه به استادم براي گفتن خليج عربي اعتراض كردم و گفتم كه به اين دلايل ما كتاب‌هاي مختلفي در تاريخ به فارسي و عربي داريم كه به خليج فارس اشاره‌اي كرده‌اند، بعد از كلاس سه نفر مرا به شدت كتك زدند و گفتند مبادا در اين زمينه حرفي بزني, خليج, خليج عربي است. اين نشان مي‌دهد كه اين تعصب حتي در كشورهاي دوست هم هست. در لبنان هم شرق الاوسط مقاله‌اي مفصل نوشته بود.
دربارة نظر ابوريحان در مبحث اعتقادات، نكاتي است كه براي من جالب بود. ايشان ارادت خاص خود را به خاندان اهل بيت و رسول خدا ابراز مي‌كنند و همين طور نگراني و دشمني خود را نسبت به بني اميه با به كار بردن كلمة ”لعنت“ بسيار ذكر مي‌كند. باتوجه به اينكه در آن زمان شيعه كشي در عصر سلطان محمود و سلطان مسعود بوده، ايشان در نوشته‌هايش به گونه‌اي استفاده مي‌كند كه خيلي مورد لعن قرار نگيرد. در ذكر بحث لؤلؤ دربارة مسموم كردن امام حسن (ع) مي‌گويد:” و من السموم, ما يتلف قليله بل ريحه.” از جمله سم‌هايي كه حتي بوي آن باعث از بين بردن و اتلاف مي‌شود، سمي است كه در سوراخ لؤلؤ تعبيه مي‌كردند كه ظاهراً براي شناخت لؤلؤ صحيح از سقيم, داخل دهان مي‌كنند تا مشخص شود كه اين لؤلؤ اصل يا بدل است. همچنين بايد حتماً شسته شود و نخي از داخل سوراخي رد شود تا كاملاً پاك شود. ايشان متخصص سنگ‌شناسي بوده و به واسطه همين، مسموم شدند كه مورد دوم اشاره به مسموم شدن مالك اشتر دارد.
ما توفيق داشتيم در مصر در شرق قاهره قبر مالك اشتر را كه 30 – 40 سالي است، پيدا شده، توسط هندي‌هاي مسلمان بازسازي شده و به زيبايي آراسته‌اند، زيارت كنيم. آنجا به نام الشيخ عگمي (چون مصري‌ها جيم را تلفظ نمي‌كنند) معروف است.
و همين طور در آثار الباقيه آورده‌اند، از جمله در مورد مالك اشتر, ماه مبارك رمضان و شهادت حضرت علي (ع) غديرخم, مباهله و حتي در مورد واقعة حزه و جناياتي كه يزيد بر مردم كرد و اين موارد, نشان از ارادت ايشان به خاندان اهل بيت دارد.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612