کد خبر:22643
پ
Neshast2053-hazeran-b

وابستگي زبان ايلامي به هيچ يك از خانواده هاي زباني دنيا به اثبات نرسيده است

مدير گروه فرهنگ و زبان هاي باستاني دانشگاه تهران در پنجاه و سومين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، گفت: زبان ايلامي زباني پيوندي است كه تاكنون وابستگي آن به هيچ يك از خانواده هاي زباني دنيا به اثبات نرسيده، اما احتمالاً با يكي از نياكان زبان هاي دراويدي هند خويشاوندي بسيار دوري داشته است.

ميراث مكتوب- مدير گروه فرهنگ و زبان هاي باستاني دانشگاه تهران در پنجاه و سومين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، گفت: زبان ايلامي زباني پيوندي است كه تاكنون وابستگي آن به هيچ يك از خانواده هاي زباني دنيا به اثبات نرسيده، اما احتمالاً با يكي از نياكان زبان هاي دراويدي هند خويشاوندي بسيار دوري داشته است.
دكتر حسن رضايي باغ بيدي در نشستي  با عنوان « شناخت گل نوشته هاي دوران هخامنشي از ديدگاه اجتماعي و زبان شناسي» كه روز دوشنبه 2 بهمن ماه 85 در اين مركز برگزار شد، افزود: زبان و خط اين گل نوشته ها، زبان و خط ايلامي است. من قبل از اينكه به بحث خود گل نوشته ها بپردازيم، ترجيح دادم كه به صورت خيلي مختصر تاريخچه اي از زبان و خط ايلامي را عرض كنم تا ببينيم كه اصلاً اين گل نوشته ها در واقع در كدام مراحل از تحول زبان و خط ايلامي قرار مي گيرد. اندكي پس از ابداع خط در سومر، در اواخر هزاره چهارم پيش از ميلاد، تمدن شوش نيز خط تصويرنگار خاص خود را احتمالاً بر پايه خط تصويري سومري ابداع كرد. اين خط ها اكنون خط ايلامي آغازين مي نامند. الواح بر جاي مانده به خط ايلامي آغازين را علاوه بر شوش در تپه سيلك كاشان و تپه يحيي كرمان، تل مريم فارس، شهر سوخته سيستان و تپه ازبكي قزوين نيز يافته اند. اين الواح كه به فاصله ميان 3100 تا 2900 قبل از ميلاد تعلق دارد در واقع اسناد مالي براي ثبت موجودي، ثبت معاملات يا رسيد كالاها بوده است. در برخي از الواح به دست آمده از تپه سيلك كاشان سوراخي وجود دارد كه نشان مي دهد با طنابي آن الواح را به كالاها متصل مي كردند. تاكنون حدود 1600 قطعه متن و بيش از ده هزار سطر به ايلامي آغازين يافت شده و تعداد نشانه هاي بدست آمده از اين متون صرف نظر از اعداد، حدود 1900 نشانه است. اين لوحه اي كه ملاحظه مي فرماييد نمونه اي از يك لوح ايلامي آغازين است، البته به خط ميخي نيست به خط ايلامي آغازين است. در الواح ايلامي آغازين كه از سمت راست به چپ خوانده مي شده، نخست تصوير كالا و سپس تعداد آن نمايانده مي شد. به علاوه در الواح مربوط به رسيد كالاها پيش از تصوير كالا نام يا شغل دريافت كننده آن ثبت مي شد. برخي از كالاهاي مبادله شده را به آساني مي توان از تصويرشان تشخيص داد، اما اعداد را در الواح ايلامي آغازين به سه روش نشان مي دادند. در يك لوحه ديگر به ايلامي آغازين، تعدادي تصوير سر اسب را اينجا مي بينيم. بعضي ها يالشان به سمت بالاست كه احتمالاً اسب نر بودند، بعضي ها يالشان به سمت پايين است كه اسب ماده مد نظر بوده، بعضي ها اسب هايي هستند كه اصلاً يال ندارند، كه احتمالاً كرّه اسب منظور بوده و تعداد هر كدام قبل از آن ها به يكي از همان نظام هاي عددي كه گفتيم مي آمده و پشت لوحه هم تعدادش. وي ادامه داد: ايلامي ها در اين اواخر هزاره سوم قبل از ميلاد احتمالاً از خط تصويري ايلامي آغازين خطي هجايي با چند نشاني واژه نگار به وجود آوردند كه حدود 80 نشانه داشت و به خط هندسي ايلامي معروف است. اين خط نه تنها براي معاملات تجاري، بلكه براي امور شخصي، سياسي و ديني نيز به كار گرفته مي شد. تاكنون 22 كتيبه به اين خط يافت شده است، 19 كتيبه از شوش، يك جام سيمين از مرودشت فارس، بخشي از يك ظرف سفالين از گورستاني در شهرداد كرمان و كتيبه اي برماهي مرمري. همه اين كتيبه ها، همه اين 22 كتيبه به خط ايلامي هندسي، متعلق به دوره فرمانروايي آخرين پادشاه از 12 پادشاه سلسله اوند، كوتيك ايشوشينك است كه در حدود دو هزارو صد قبل از ميلاد پادشاهي مي كرد. اين نمونه اي است كه در اين قسمت از خط ميخي، از خط ايلامي هندسي استفاده شده و اين هم نمونه هاي ديگري از همين 22 نوشته به خط ايلامي هندسي، ظرفي هست كه در اين قسمت به اين خط مطلبي نوشته شده، اين هم قطعه سنگي هست كه باز به اين خط مي بينيم مطلبي در آن نوشته شده است. همه اين ها مال كوتيك اينشوشينك يا پوزير اينشوشينك است. اين هم مخروطي است از جنس سفال باز به همين خط كه خطي هجايي بوده، اين هم يك ظرف فلزي است، شبيه سطل به همين خط. اين هم باز ظرف فلزي ديگري هست به همين خط. اين هم يك ظرف ديگر باز به همين خط. و اين هم ظرف ديگري كه مطالب زيادي به اين خط رويش نوشته شده. اين خط، به خط هندسي ايلامي معروف است و خطي هجانگار است. خط هندسي ايلامي غالباً از بالا به پايين در ستون هايي از چپ به راست نوشته مي شد، اما گاه جهت ستون ها از راست به چپ هست. به علاوه در برخي از كتيبه هايي كه به اين خط باقي مانده، خط به صورت افقي نوشته شده. والترهينس در سال 1961 ميلادي توانست ارزش هجايي چند نشانه را معين كند كه در اينجا ما تعدادي از نشانه هايي را كه هينس توانست كشف رمز كند، مي بينيم، البته هنوز كار بر روي اين نوع خط ادامه دارد و هنوز به صورت كامل اين خط كشف رمز نشده و بسياري از آنچه كه هينس اعلام كرده كه كشف كرده، هنوز مورد ترديد است و بعضي ها هنوز دارند روي اين خط كار مي كنند. خط هندسي ايلامي با مرگ كوتيك اينشوشينك از رواج افتاد و پس از آن براي نوشتن ايلامي تنها از خط ميخي استفاده مي شد. شايان ذكر است كه حتي پيش از زمان كوتيت اينشوشينك نيز در برخي از كتيبه ها از خط ميخي اَكَّدي براي نوشتن زبان ايلامي استفاده مي شد. مثلاً “واجا نوشته پرستش هاي كليديشه” اله بزرگ ايلامي هان در لين در حوالي بوشهر و عهد نامه معروف نرانسو پادشاه اكد، باهيته پادشاه اوند، كه مربوط مي شود به اواخر هزاره سوم قبل از ميلاد. ابداع خط ميخي را به سومريان نسبت دادند، سومريان كه در اواخر هزاره چهارم قبل از ميلاد خط تصويري را مورد استفاده قرار مي دادند پس از مدتي متوجه شدند كه ترسيم خطوط مستقيم بر روي الواح گلي بسيار آسان تر از ترسيم خطوط منحني است از اين رو به تدريج تصوير نگارها به مجموعه از خطوط مستقيم كه هر يك شبيه ميخ بود بدل شد. خط ميخي سومري كه به صورت افقي و از چپ به راست نوشته مي شد، پس از مدتي چنان گسترش يافت كه براي نوشتن زبان هاي ديگر مورد استفاده قرار گرفت. اين زبان ها عبارت بودند از اَكَّدي با دو گويش آشوري و بابلي، پالايي، لوويايي و هيتي از زبان هاي هندواروپايي اورارتويي، خطي، ايلامي و حوري زبان هاي منفعلي كه نه ثاني اند و نه هندواروپايي به علاوه بعدها سخن گويان زبان هاي اوگاريتي از زبان هاي سامي و فارسي باستان نيز خطوط ميخي خاص خود را كه بسيار ساده تر از خطوط ميخي سومري بودند، به وجود آوردند. كهن ترين اسناد ميخي را به زبان سومري در اوروك در حدود 250 كيلومتري جنوب شرق بغداد يافتند كه به حدود 2900 قبل از ميلاد تعلق دارد. در آن زمان خط ميخي داراي حدود 2000 نشانه بود، پس از مدتي تعداد نشانه ها كاهش يافت، به گونه اي كه در الواح شوروپك متعلق به حدود 2700 تا 2350 قبل از ميلاد تقريباً هشتصد نشانه به كار رفته است. در حدود سال 2000 قبل از ميلاد، تعداد اين نشانه ها به حدود 500 نشانه كاهش يافته بود. ايلاميان از اواخر هزاره سوم قبل از ميلاد با خط ميخي آشنا شده بودند، اما از آن فقط براي نوشتن زبان اكدي استفاده مي كردند. قرن ها طول كشيد تا خط ميخي سومري اكدي را با اندكي تغيير براي نوشتن زبان خويش به كار گيرند. تعداد نشانه هاي به كار رفته در خط ميخي ايلامي دوره هخامنشي كمتر از 150 است، البته گاه يك نشانه در دوره هاي مختلف، اندكي تغيير شكل يافته است. مثلاً نشانه اكدي كه هجاي را نشان مي دهد، در ايلامي يك ميخ اضافه تر دارد و به شكل ديگري نوشته مي شود، اما نشانه هايي كه در خط ميخي ايلامي به كار رفته، مي شود به چند دسته تقسيم كرد، هجانگارها هستند، نشانه هايي كه بر يك هجا دلالت مي كنند. حالا اين هجا مي تواند يك مصوت تنها باشد، يا يك مصوت به اضافه يك صامت بعدش يا يك صامت قبلش، يا يك مصوت كه قبلش و بعدش يك صامت قرار گرفته باشد كه اينجا نمونه هايي از اين هجانگارها را مشاهده مي فرمائيد. واژه نگارها هستند، نشانه هايي هستند كه بدون در نظر گرفتن تلفظ كلمه بر يك كلمه و بر يك واژه دلالت مي كنند. بعضي از اين ها را چون ما تلفظ ايلامي اش را نمي دانيم، همان صورت در واقع سومري اش را مي آورند، منتها با حروف بزرگ آوا نويسي مي كند. و شناسه ها هستند كه اين شناسه ها غالباً قبل از كلمه مي آيند، در واقع حوزه معنايي آن كلمه را نشان مي دهند و فقط يكي از اين شناسه هاست كه در خط ميخي ايلامي بعد از كلمه قرار مي گيرد. مثلاً اين شناسه اي كه در اينجا ملاحظه مي فرمائيد قبل از نام خدايان مي آيد يا در مورد بعدي شناسه اي آمده كه قبل از اسامي مكان ها مي آيد و غيره.

دكتر رضايي باغ بيدي از آثار باقي مانده ايلامي به خط ميخي گفت و افزود: آثار بازمانده ايلامي را به خط ميخي مي توان بر پايه دوره هاي چهارگانه تحول زبان ايلامي به چهار دسته تقسيم كرد. ما زبان ايلامي را چهار دوره برايش قائليم. ايلامي باستان، ايلامي ميانه، ايلامي نو و ايلامي هخامنشي، البته راجع به زبان خوزي هم بعداً مختصراً توضيح خواهم داد و اما آثار ايلامي باستان، دوره رواج ايلامي باستان از حدود 2400 تا 1600 قبل از ميلاد بود. آثار بازمانده از اين دوره به خط ميخي بسيار اندك است. اين آثار عبارتند از:
1. قطعه اي چهار سطري از آجر نوشته پرستشگاه الهه بزرگ كه مادر خدايان به شمار مي رفت. نشانه هاي به كار رفته در اين قطعه نخستين گام ها را در تحول خط ميخي مي نماياند. اين قطعه در لييَن در نزديكي بوشهر يافت شده است.
2. عهدنامه پادشاه اكد نرانسين با پادشاه اونهيته از حدود سال 2250 قبل از ميلاد. اين عهدنامه كه بر دو روي لوحه گلي كه در شش ستون نوشته شده و احتمالاً ترجمه اكدي هم داشته در پرستشگاه اينشوشينك خداي شوش يافت شده و اكنون در موزه لوور پاريس نگه داري مي شود.
3. قطعاتي از كتيبه سيلوكتوه سومين فرمانروا از سلسله اِپر. اين كتيبه در مجموعه اي شخصي نگه داري مي شود و محل كشف آن معلوم نيست.
4. كتيبه دو تكه داراي 23 سطر از پيرابركوهتك از سلسله اپك كه در شوش يافت شده است.
5. و چند قطعه خيلي كوچك ناشناخته.
و اما آثار ايلامي ميانه. دوره لوايح ايلامي ميانه از حدود 1500 تا 1100 قبل از ميلاد بود. آثار باقيمانده از اين دوره به خط ميخي عبارتند از:
1. كتيبه هاي سلطنتي كه اكثراً وقفنامه هايي بر روي آجرهاي تزئيني معابد هستند. برخي از پادشاهاني كه چنين كتيبه هايي از خود به يادگار گذاشتند، عبارتند از: هوموندومنه، اونپشنويشه، شوتروك نهونته، كوكتونهونته، شيرهك اينشوشينك و من بعضي از آنها را ازشان صرف نظر مي كنم و نمونه اي از يك كتيبه ايلامي را نشان مي دهم از دوره ميانه. اين مجسمه اي هست از جنس برنز از ملكه نپير انسو همسر اوتشنپينشه بوده از حدود قرن چهاردهم پيش از ميلاد. و باز نمونه ديگري از دوره ايلامي ميانه اين قلوه سنگ هست كه مشاهده مي فرمائيد از حدود 1150 تا 1120 قبل از ميلاد از دوره ايلامي ميانه متعلق به شيلهك اينشوشينك به خط ميخي ايلامي ميانه.
و اما ايلامي نو. از دوره ايلامي نو هم كتيبه هاي زيادي نسبتاً داريم به خط ميخي كه يك نمونه اش را من اين جا خدمت شما نشان مي دهم. كتيبه اردهميد اينشوشينك از حدود سال 650 قبل از ميلاد و بعد با تأسيس سلسله هخامنشي درواقع ما زبان ايلامي را وارد مرحله تازه اي مي بينيم كه اصطلاحاً بهش مي گوييم ايلامي هخامنشي.

و اما ايلامي هخامنشي. زبان ايلامي در دوره هخامنشي يعني 539 تا 330 قبل از ميلاد از مهم ترين زبان هاي شاهنشاهي هخامنشي بود و در اسناد حكومتي گاه به تنهايي و گاه در كنار زبان هاي ديگر مورد استفاده قرار مي گرفت. آثار بازمانده ايلامي هخامنشي عبارتند از:
1. سنگ نوشته ها و كتيبه هاي شاهنشاهان هخامنشي بر روي ظروف، وزنه ها و مهرها كه گاه يك زبانه (يعني فقط ايلامي است) گاه دو زبانه (يعني ايلامي و فارسي باستان)، گاه سه زبانه (ايلامي، فارسي باستان و بابلي) و به ندرت چهار زبانه هستند؛ يعني ايلامي، فارسي باستان، بابلي و ترجمه مصري باستان به خط هيودري يا به جاي مصري باستان به زبان و خط آرامي. مهمترين و مفصل ترين كتيبه ايلامي هخامنشي روايت ايلامي كتيبه سه زبانه داريوش بر كوه بيستون است، البته در اين كتيبه سه زبان به كار رفته، فارسي باستان، ايلامي و بابلي. بخش هايي از ترجمه آرامي اين كتيبه هم بر روي پاپيروس در مصر پيدا شده است. بنابراين به عبارتي اين هم چهار زبانه است. يعني ترجمه آرامي هم داشته كه البته روي خود صخره نيست روي پاپيروس بخش هايي ازش پيدا شده و قطعات ديگري هم هست. مثلاً مهر داريوش، مهر استوانه اي و اين اثر مهر است، البته اكثر اين ها كه متعلق به دوره هخامنشي هستند سه زبانه اند. اين هم مجسمه بسيار زيبايي از داريوش كه در شوش پيدا شده و در موزه ايران باستان نگه داري مي شود و اين چهار زبانه است. روي تنه مجسمه كتيبه به خط ميخي است به سه زبان فارسي باستان، بابلي و ايلامي. روي پايه هم به مصري باستان با خط هيوندري چون اين مجسمه در مصر ساخته شده. اين هم ظرفي طلا، كاسه اي طلا از دوره داريوش اول. باز كتيبه سه زبانه است، اما در مورد زبان ايلامي به لحاظ زبان شناسي. ويژگي هاي زبان شناختي در واقع زبان ايلامي. زبان ايلامي زباني پيوندي است كه تاكنون وابستگي آن به هيچ يك از خانواده هاي زباني دنيا به اثبات نرسيده، اما احتمالاً با يكي از نياكان زبان هاي دراويدي هند خويشاوندي بسيار دوري داشته است. الان دارند سعي مي كنند با زبان هاي دراويدي مرتبتش كنند، البته هنوز كسي نتوانسته اين را ثابت كند، ولي شواهدي هست كه نشان مي دهد بي ارتباط نيست. از مراحل آغازين اين زبان چيزي نمي دانيم، اما مي توان گفت كه از اواسط هزاره سوم قبل از ميلاد به بعد، از چهار مرحله گذر كرده و اما ابن نديم به نقل از ابن مقفع يكي از پنج زبان ايلاميان را در اواخر دوره ساساني، خوزي ناميده است كه به نوشته استخري از زبان هاي رايج در خوزستان بوده و با هيچ يك از زبان هاي عبراني، سرياني و فارسي شباهت نداشته است. از اين رو شايد بتوان خوزي را آخرين بازمانده زبان ايلامي در سده چهارم هجري دانست، البته اين هم قابل اثبات نيست و فقط يك حدس است.

 مدير بخش هاي ايران شناسي و زبان شناسي مركز دايرة المعارف بزرگ اسلامي، همچنين گفت: زبان ايلامي داراي مصوت هاي  اَ، اي او و احتمالاً اِو صامت هايي بوده است. صامت “ه” هم وجود داشته در ايلامي باستان و ايلامي ميانه كمتر، ولي در ايلامي هخامنشي صامت “ه” ما نداريم و از بين رفته. كاربرد جفت هاي “پ ب” و “پ د” و “ك گ” به جاي يكديگر بعضي از واژه ها با “ك” نوشته شده همان واژه در يك متني با “گ” نوشته شده است، گاهي واژه اي كه با “پ” نوشته شده، جاي ديگر با “ب” نوشته شده. به اين دليل كه تعيين تمايز ميان آن ها دشوار است، مثلاً پريشتَه به صورت بريشتَه هم نوشته شده به معني رفت يا رفتند. در زبان ايلامي هر واژه از يك پايه يا ستاكه برگرفته از ريشه به اضافه يك يا چند پسوند ساخته مي شود، چون زبان پيوندي است. ريشه هاي زبان ايلامي يك هجايي و دو هجايي هستند. گاه ريشه به تنهايي به عنوان واژه اي مستقل مورد استفاده قرار مي گيرد. ريشه هاي مختوم به مصوت مي توانند پايه نيز واقع شوند و پايه ريشه هاي تك هجايي مختوم به صامت با افزودن يك مصوت به دست مي آيند. مثلاً كَز به معني زدن پايه اسمي، ستاك اسمي اش كزي با مصوت “اي” اسم مي شود، عمل زدن. و پايه فعلي اش كَزَ عمل زدن يعني زدن به عنوان فعل كه بعد بعداً صرف مي شود. پايه اسمي جنس دستوري ندارد، اما صرف اسامي جاندار با اسامي بي جان متفاوت است. پايانه هاي صرف اسم عبارتند از “ك” براي متكلم، “ف” براي مخاطب، “ر” براي مغايب در صورتي كه جاندار باشد و مفرد باشد، “پ” براي مغايب در صورتي كه جاندار باشد و جمع باشد و “م” براي بي جان. مثلاً “سوكي” به معني شاه، اگر “ك” بهش اضافه شود، “سوكيك” يعني شاه كه من باشم. شاه در گفتگوهاي سونكيك. سوكيف يعني شاه، شاه كه تو باشي، يعني شاهي كه تو هستي. سونكير اگر “ر” بگيرد يعني شاه، مفرد، او. و سونكيپ اگر به جاي “ر”، “پ” بگيرد يعني شاهان، جمع بسته مي شود به اين صورت. و اگر “م” بگيرد، سونكيمه، اين يك اسم بي جان مي شود، اسم معني مي شود در واقع يعني شاهي، پادشاهي، شهرياري. در ايلامي باستان و ميانه گاه براي اسامي بي جان از پايانه هاي “ت” و “ن” به جاي “م” استفاده شده ولي در ايلامي هخامنشي فقط “م” دارد. و پايانه اي هم داريم، پايانه تعميم دهنده تَ يا تِ كه فقط در ايلامي هخامنشي به كار رفته. مثلاً هوپه به معني آن اما هوپتَه يا هوپتِه يعني همه آن؛ عموميت مي بخشد به معني كلمه. اسامي خاص و اصطلاحات خويشاوندي پايانه صرفي نمي گيرند. صرف نمي شوند. به علاوه مفاهيم مقدس، اين نكته جالب است، مفاهيم مقدس از طبقه جاندار محسوب مي شود. و اسامي معنا از طبقه بي جان، همان كه گفتيم “م” مي گيرد. ولي اسامي مقدس از طبقه جاندار محسوب مي شود و بايد مثلاً مفردش “ر” بگيرد، جمعش “پ” بگيرد و غيره. كلمات اشاره، ضمائر ربطي، ادات نفي اين، قيد اهر به معني آن جا و عدد و صورت هاي اسمي مشتق از فعل،مصدر پسوند “ف” داشته، صفت فاعلي پسوند “م” داشته، صفت مفعولي پسوند “ك” داشته. اين ها در ايلامي باستان و ايلامي ميانه پايانه هاي صرف اسمي را مي گيرند اما به تدريج صرف آن ها فقط به مغايب محدود مي شود. يعني مفرد اگر جاندار باشد “ر” جمع اگر باشد “پ”. و در زبان ايلامي هم چيزي به اسم صفت ما نداريم. اگر يك اسمي بعد از يك اسم ديگر بيايد و همان پايانه آن را بگيرد، مي تواند صفت آن محسوب شود يا مضاف اله آن محسوب شود يا حتي بدل آن محسوب شود. چيزي كه بشود آن را صفت ناميد، وجود ندارد. در مورد فعل ايلامي، فعل ايلامي هم جنس ندارد، زمان هم ندارد و تنها براي شخص و شمار، آن هم مفرد و جمع صرف مي شود. ستادهاي فعلي يك يا دو هجايي و مختوم به مصوت هستند. مثلاً ري به معني دادن مري به معني گرفتن. و شناسه هاي صرف فعل وجود دارد اما اين ها فقط شخص شمار را نشان مي دهد و نه زمان را، البته يك پسوندهايي داريم كه حالت را مي تواند نشان دهد. مثلاً پسوند “مي” داريم كه وجه تمنايي را نشان مي دهد. پيوند اَ داريم كه فعل بند وابسته را نشان مي دهد و پسوند “تَ” را داريم كه بر نمود تام دلالت مي كند و تمام شدن عمل را مي رساند. و ستاك فعلي به تنهايي معني امري هم مي تواند داشته باشد و جمله ايلامي هم از نوع SOV است. يعني فاعل، مفعول و فعل و در هر جمله تنها يك فعل خود ايستا مي تواند وجود داشته باشد، بقيه اجزاي جمله فقط مي تواند صرف اسمي داشته باشد. يعني در يك جمله نمي توان دو فعل داشت، فقط يك فعل مي تواند وجود داشته باشد. بقيه بايد به صورت اسمي صرف شوند و هنوز هم ثابت نشده كه آيا ايلامي زبان ارگتي بوده يا نه، هنوز در مورد اين مسئله هم شك و ترديد وجود دارد.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612