میراث مکتوب – «خوشحالم در آستانۀ هفتمین سالروز درگذشت استادم حاصل چند سال کار به ثمر رسید؛ حاصل چند سال کار پیوسته و شببیداری. باری گران از دوشم برداشته شد. دینم را به ایرج افشار ادا کردم. با سند و مدرک نشان دادم که این فرزانه فروتن ایرانمدار چقدر به ایران و ایرانشناسی خدمت کرده است. این کتاب گواه روشن خدمات ایرج افشار به ایران است. کاش استاد بود و آن را نثار خاک راهش میکردم…» اینها جملاتی است که میلاد عظیمی، مولف «کتابشناسی موضوعی تاریخی از چاپکردهها و نوشتههای ایرج افشار» درباره آن نوشته است.
قرار است این اثر در آیین نکوداشت ایرج افشار بنیانگذار کتابداری جدید در ایران و همچنین اولین مدیر کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران با همکاری موسسه خانه کتاب شنبه 19 اسفند رونمایی شود. با میلاد عظیمی درباره روند شکلگیری این اثر گفتوگو کردیم که مشروح آن را میخوانید:
لطفا در ابتدا درباره ایده شکلگیری این مجموعه توضیحاتی را ارائه کنید؟
کتابشناسی موضوعی ـ تاریخی ایرج افشار شامل نوشتهها و آثار او از سال 1323 تا 1395 است. این مجموعه مشتمل بر سه جلد و سه هزار و 441 صفحه متن که 900 صفحه آن نمایه است و 250 صفحه مقدمه. ایرج افشار شخصیتی حیرتانگیز و بیهمتا در عرصه ایرانشناسی بود. او بسیار پرکار بوده و در حوزه گستردهای از ایرانشناسی مطالب بسیار مختلفی منتشر کرده و اگر این فهرست نباشد نمیتوانیم آثار و خدمات او را بشناسیم. ایشان فعالیتهای بسیار زیادی انجام داده که آگاهی از آن میتواند برای ایرانشناسان مفید باشد. در مقدمۀ کتاب بیان کردم که در زمان حیات ایرج افشار فرزندانش خواستند که برای او جشننامهای سامان دهند اما ایرج افشار آنها را به نوعی توبیخ کرده و توصیه میکند که تنها فهرستی از کتابها و مقالات او را منتشر کنند که به کار ایرانشناسان بیاید.
در همین راستا کتابچهای از فهرست آثار او منتشر میشود اما چون این کتابچه کاستیهایی داشت پس از مرگ ایرج افشار فرزندانش از من خواستند آن را منقح و تکمیل کنم. من دیدم که با یک ویرایش سرسری و کوتاه حق کتابشناسی نوشتهها و چاپکردههای ایرج افشار ادا نمیشود و بههمین دلیل کلید تألیف مجموعه حاضر از سال 90 زده شد. من در نوروز 96 مقدمه کتاب را نوشتم و 6 ماه نیز صرف تهیه نمایههای کتاب شد؛ به عبارتی حدود شش سال کم و زیاد با این کتاب مشغول بودم و دو سال اخیر را تمام وقت به این کتاب پرداختهام.
از منابع پژوهشتان نیز توضیحاتی بدهید.
تمام تلاش من این بود که همه منابعی را که معرفی میکنم به چشم ببینم که این اتفاق خوشبختانه افتاد. از منابع بسیاری استفاده کردم که همه را دقیقا در مقدمه کتاب معرفی کردم. کتاب، مجله، روزنامه، سایت، کانال، فیسبوک و وبلاگ را جستجو کردم. برخی از منابع بسیار مهم برای کارم، اسنادی بوده که از سوی خانواده ایرج افشار در اختیار من قرار داده شد و برخی دیگر نیز از کتابخانه گنجینه پژوهشی ایرج افشار، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانۀ ملی و سایر نهادها و مراکز علمی گردآوری شده است. برخی از آثار را هم محققان و استادان خارج از کشور برایم فرستادند. به نامِ شریف همه بزرگوارانی که به من کمک کردند در مقدمه اشاره کردهام. به هرحال باید گفت این اثر نشان میدهد که خدمات افشار به ایرانشناسی چقدر گسترده بوده است.
درباره ساختار کتاب بگویید.
من فعالیتهای افشار را در پنج حوزۀ کتاب، رسالات، کتابوارهها، مجلات، نشریات ادواری، مقالات و یادداشتهای نشر شده در مجلهها و… فهرست کردم.
روش کار و پژوهشتان چگونه بود؟
من تلاش کردم تمامی منابع را به چشم ببینم و آنها را معرفی کنم فیالمثل اگر کتاب آقای افشار هشت بار چاپ شده هر هشت چاپ را دیدم و معرفی کردم و اگر موردی را ندیدم اشاره کردم.
در بخش مقالات و یادداشتها نیز حتی اگر افشار پانوشت سه سطری یا سه کلمهای درباره موضوعی نوشته آن را فهرست کردم بنابراین برای من فرقی نداشته که ایشان مقاله صدصفحهای نوشته باشد یا یادداشت نیم سطری. همه را فهرست کردم. بسیاری از آثار ناشناخته استاد افشار را هم بر مبنای اسناد و منابعی که داشتم، شناختم و فهرست کردم. ساختار کتاب نیز موضوعی تاریخی است. موضوعها را هم بر مبنای فهرست مقالات فارسی و فهرست چاپکردههای افشار و برخی موضوعاتی که خودم اضافه کردم سامان دادم. این کتابشناسی از سوی دیگر تاریخی است بدین معنی که اگر درباره موضوع روزنامهنگاری 200 مطلب از سالهای 1324 تا 1389 از ایشان منتشر شده براساس ترتیب تاریخ فهرستبندی شده است و با یک نگاه میتوان مجموعه کارهای استاد را در یک موضوع در گذر زمان ملاحظه کرد.
یکی دیگر از ویژگیهای این کتابشناسی این است که من تمام مقالات استاد را خواندم و فواید و موضوعات مندرج آنها را استخراج کردم و ذیل موضوع مورد نظر در کتاب دستهبندی کردم. برای مثال میدانیم که آقای افشار در موضوع معرفی نسخههای خطی خیلی کار کرده است. اما چنین نبوده که نسخهایی که ایشان دیده و معرفی کرده فقط در مقالات مربوط به این موضوع باشد. خیلی از نسخهها را فیالمثل در سفرنامههایشان معرفی کرده است. من نسخههایی که در سفرنامهها معرفی شده را استخراج کردم و بردم در بخش نسخههای خطی گذاشتم تا محقق مجموعه نسخههای معرفی شده از سوی افشار را در یک جا بیند. این خواندن دقیق همه نوشتههای افشار کار مرا خیلی زیاد کرد اما برکات و فواید زیادی هم داشت. نکته دیگر اینکه برایم فرقی نداشته که مطلبی را که فهرست میکنم مهم است یا نیست یا صد صفحه است یا دو خط. برای من مهم این بود که اینها را افشار نوشته است. اگر مقالهای چندبار چاپ شده آن را هم دقیقا ذکر کردم. سالشمارهای مفیدی در موضوعات مختلف تهیه کردم. فیالمثل سالشمار همکاری افشار با ناشران و … همچنین کتابها و مقالات محققان دیگر را خواندم و اگر یک سطر از نوشتههای افشار نقل شده بود، فهرست کردم.
اکنون که این کتاب سامان یافته، با دقت در آن میتوان سخن بزرگانی چون استاد یارشاطر و استاد شفیعیکدکنی را تأیید کرد که در ایران معاصر هیچ فردی به اندازه ایرج افشار به ایرانشناسی خدمت نکرد.
اصلیترین ویژگیهای شخصیتی استاد ایرج افشار بر اساس برخوردهایی که با ایشان داشتید چه بود؟
ایرج افشار ویژگیهای برجستهای داشت. او مردی سخت عاقل و خردمند بود بدین معنی که بر احساسات خودش تسلط داشت و عقلانیتش چشمگیر. از سوی دیگر فردی بسیار پرکار بود و روحیه عجیبی داشت و معتقد بود فقط با کار میتوان درد زندگی را تحمل کرد. به همین دلیل که با کار زندگی میکرد و معنی زندگی را در کار کردن و کار مفید کردن میدانست. بنابراین اگر احساس میکرد کار کوچکی برای پیشبردن هدف یک قدم کوتاه اما مفید باشد آن را انجام میداد.
ایرج افشار شخصیت فوقالعاده متواضع و فروتنی داشت در تمام سالهایی که او را میشناختم و به من لطف داشت هیچگاه ندیدم از کار خودش تعریف کند. او هیچگاه درباره خودش صحبت نمیکرد. مرد معتدلی بود و فیالواقع اعتدال و عقلانیت و سازندگی و وارستگیاش مثالزدنی بود. افشار خود را وقف ایران کرده بود بدون اینکه شعاری بدهد. متاسفانه جای او خالی و هرگز پر نخواهد شد. او اسوه حسنهای برای جوانان ایران است. به این معنا که باید خدمت به وطن و سرشار زیستن و مفید بودن را از او آموخت. افشار هیچگاه مسائل را شخصی نمیکرد چون فرهنگ ایران و علم برایش مهم بود. حرف حساب دیگران را ولو کسانی بودند که به او فحش و ناسزا میگفتند، منتشر میکرد. کلماتی مانند بینظیر و بیهمتا در زمانه ما مبتذل شده است اما میتوان گفت که افشار به معنای واقعی و قاموسی کلمه بینظیر و بیهمتا بود.