میراث مکتوب – «عبدالرحمن بن خلدون»، دانشمند توانمند اسلامی، در «مقدمه» مشهورش در سیاق اهتمام به عمران بشری و تفکرات جامعهشناختی خویش به بحث در مورد یکی از مهمترین مسائل زبانی یعنی «توانش یا ملکه زبانی» پرداخته است. وی در دستیابی به مفهوم «توانش زبانی» بر جنبه خلاقیت زبان تاکید کرده است و استعداد زبان آموزی را مرتبط با توانایی های فطری انسان می داند. او از یک سو بیان می کند که بهره ملت های غیر عرب از ملکه زبان عربی کم و ناچیز است، زیرا ملکه زبان مادری به زبانشان سبقت جسته است و از سوی دیگر از بزرگانی همچون «سیبویه»، «فارسی» و «زمخشری» یاد میکند که هر چند از نظر نژاد عجم هستند، ولی پرورش آنان در میان قبایل عرب سبب شده که به کنه ملکه زبان عرب دست یابند. ابن خلدون ارتباط زبان را با جامعه، ارتباطی ناگسستنی میداند و زبان سلطه را همان زبان ایدئولوژی حاکم بر جامعه میداند، از این رو درصدد است تغییرات زبانی را در دو محور «زمان» و «مکان» بررسی کند. دستاورد این پژوهش نشان میدهد تفکرات زبانشناختی ابن خلدون مدرن و نوین است و وی مبتکر نظریه «توانش زبانی» است، نه «چامسکی».
آنچه در بالا مطالعه کردید بخشی از مقاله «نقد و بررسی توانش زبانی از دیدگاه ابن خلدون» نوشته روحالله صیادینژاد است که در فصلنامه جستار های زبانی، سال چهارم، شماره ۲ ویژه تابستان سال جاری به چاپ رسیده است
برای مطالعه متن کامل این مقاله روی فایل پایین کلیک کنید