کد خبر:1853
پ
5-m-1

نشست «جایگاه و اهمیت سفرنامه‌نگاری در ایرانشناسی» برگزار شد

هشتاد و نهمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «جایگاه و اهمیت سفرنامه‌نگاری در ایرانشناسی» با همکاری کتابخانه و موزه ملی ملک به مناسبت دومین سالگرد درگذشت زنده‌یاد استاد ایرج افشار چهارشنبه (۱۶ اسفند) برگزار شد.

میراث مکتوب – هشتاد و نهمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «جایگاه و اهمیت سفرنامه‌نگاری در ایرانشناسی» با همکاری کتابخانه و موزه ملی ملک به مناسبت دومین سالگرد درگذشت زنده‌یاد استاد ایرج افشار چهارشنبه (۱۶ اسفند) در محل کتابخانه ملک برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مرکز پژوهشی میراث مکتوب در ابتدای این مراسم نخست سید مجتبی حسینی، مدیرعامل مؤسسه کتابخانه و موزه ملک، از حضور باشکوه میهمانان ابراز خرسندی کرد و گفت: «به رسم میزبانی مکلفم خیر مقدم عرض کنم به تمامی حاضران گرامی. همچنین تشکر می کنم از همت بلند دوستان به ویژه آقای دکتر ایرانی که بانی این مجلس شده اند. بسیار خوشحالیم که مؤسسه موزه و کتابخانه ملک امسال به بهانه مبارک جایگاه سفرنامه نگاری توانست چون سال گذشته میزبان جمعی از فرهنگ دوستان ایرانی به ویژه دوستداران استاد زنده یاد ایرج افشار باشد.»
معرفی فضایل علمی استاد افشار وظیفه ای است همگانی
دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب ضمن خیر مقدم به اساتید حاضر در این نشست و با سپاس از سید محمد مجتبی حسینی، مدیر کتابخانه و موزۀ ملک بیان کرد: دو سال از در گذشت مرحوم ایرج افشار سپری شد. اما او با حیات طیبه ای که داشت، هماره در دلها و خاطره ها و تاریخ ایران زنده خواهد ماند. میراث مکتوب مفتخر است که اینک به یاد آن مرحوم، سومین نشست یادمان وی را برگزار می کند. طبعاً معرفی ابعاد شخصیتی ایشان، به عنوان یکی از بزرگترین خادمان سترگ ایران اسلامی، در زمینه های ایران شناسی، کتابشناسی، نسخه شناسی، مجله نگاری و غیره در خور یادکرد و ستایش است.
وی افزود: در اینجا شایسته است یادی کنیم از مؤسس بنیاد ایران شناسی مرحوم دکتر حسن حبیبی که اخیراً به رحمت حق نائل شدند، الحق که ایشان در این بنیاد، منشأ خدمات ارزشمندی بودند و آثار درخور ستایش و ماندگاری را منتشر کردند. روح هر دوی این بزرگواران شاد و خدایشان رحمت کناد.
مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب با اشاره به علت برگزاری نشست «جایگاه و اهمیت سفرنامه نگاری در ایران شناسی» گفت: بنده اخیراً در یادداشتی نوشته ام که جامعۀ ما، مع الاسف دچار آسیب اسطوره سازی شده و حال آن که نسل امروز نیازمند شناخت الگوهایی است که بتواند آنها را سرمشق خود قرار دهد.کسانی که از لحظات عمر خود بهره ها گرفته و در زندگی امن و آرام خویش، نه تنها وقت را تلف نکرده اند، که فرصتهای زیادی را بارور و خلق نموده، حتی موجب شگفتی اقران خود شده اند. گاه این سؤال مطرح می شود: که کی و چگونه درخت وجودی استاد افشار توانست این همه بار دهد و شجره ای ثمربخش باشد و نیز چشمه ای که تشنگان کتاب را سیراب سازد. بنابراین معرفی فضایل علمی و سجایای اخلاقی استاد افشار به عنوان یک الگو و نمونه موفق، وظیفه ای است همگانی، نه این که صرفاً به برگزاری امثال این نشستها و ساخت تندیس و نامگذاری خیابان و کارهایی از این دست بسنده شود.
دکتر ایرانی ادامه داد: استاد ایرج افشار به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری «ایران شناسی برجسته» بود. یکی از ممیزه های آن زنده یاد، عشق او به ایران و ایران گردی بود. شاید تاکنون تاریخ ایران کسی به مثل او به خود ندیده که تا این حد، نقاط ناشناخته و گمنام میهن خود را، در اطراف و اکناف و حدود و ثغور کشورش بگردد، یادداشت بردارد و با مردمان هر دیار گرم گیرد و شیفتۀ بسیار پیدا کند.
وی از سال ۱۳۳۸ سفرهای خود را آغاز کرد. حاصل این سفرها یادداشتهای ارزشمندی شد که در بیش از ۱۰ نشریه چاپ رسید و سپس با ویرایشی جدید به صورت کتابی به نام گلگشت وطن نشر یافت. استاد بیش از ۵۰ سفر گروهی داشت و قریب ۲۰۰۰ اثر تاریخی را مشاهده و در کتاب خود گزارش نمود. البته اینها، غیر از سفرهایی است که برای فهرست نویسی نسخ خطی و شرکت در سمینارهای علمی حضور می یافت. بنابراین ممتاز بودن این جنبه از شخصیت استاد افشار ما را برآن داشت تا عشق او را به وطن و شیداییش را به شناساندن آثار خطی و تاریخی و جغرافیایی ایران، به نسل امروز معرفی کنیم. تا در کنار خواندن سفرنامه های ایران شناسان، گلگشت وطن او را بخوانند و قدر همت بلند او بدانند و بر وطن دوستی او برخود ببالند.
وی با توجه به نقش استاد ایرج افشار در تصحیح سفرنامه ها گفت: شادروان ایرج افشار به همراه دوست دیرین خود استاد منوچهر ستوده، معتقد بودند که تاریخ به منزله در است و جغرافیا همچون چهارچوب آن، طبعاً ایستایی و قوام تاریخ به جغرافیاست و این دلیل دیگری بود که این بزرگواران می کوشیدند جغرافیای تاریخی را ترویج کنند و از نزدیک تمام جوانب و جنبه های تاریخی و جغرافیایی ایران را معرفی نمایند، شاید از همین روست که وی در حوزۀ تصحیح، بیشتر از همه، پژوهش متون تاریخی و جغرافیایی و سفرنامه ای را وجهۀ همت خود ساخته بود.
پس از سخنرانی دکتر اکبر ایرانی، متن پیام استاد افشار به انجمن مطالعات ایرانی در سال ۱۳۸۵ توسط مهندس هوشنگ اتحاد قرائت شد.
در ادامه نشست، بخش نخست سخنرانی ها با حضور سید علی آل داود، دکتر رسول جعفریان و دکتر محمدعلی موحد آغاز شد.
استاد افشار از زمرۀ معدود دانشمندان کثیر السفر معاصر ایران است

در ابتدای بخش نخست سخنرانی ها، سید علی آل داود، پژوهشگر و مصحح با موضوع «نگاهی به گلگشت وطن ایرج افشار» با اشاره به پیشینۀ سفرنامه نویسی گفت: هرچند سفرنامه نویسی در ایران و در زبان فارسی پیشینه ای دراز دارد و از عصر ناصرخسرو که باید او را نخستین سفرنامه نویس فارسی به شمار آورد بیش از هزارسال می گذرد، اما تعداد سفرنامه های نوشته شده به فارسی تا دورۀ قاجار اندک شمار است. البته بخش هایی از کتب جغرافیا و راه نامه ها متضمن خاطرات سفر یا گوشه ای از یادداشت های نویسندگان این کتاب ها است که برخی از مناطق معرفی شده در آثار خود را دیده بودند.
وی ادامه داد: اما از عصر قاجار به سبب آشنایی ایرانیان با تمدن و فرهنگ غرب و مشاهدۀ تعداد کثیری از سفرنامه هایی که غربی ها راجع به ایران و بلاد شرق و کشورهای اسلامی نوشته شده بودند شوق سفرنامه نویسی در ایران نیز پدید آمد. نثر سفرنامه های اخیر بی عیب تر و کش دارتر است و خود او هم در مقدمۀ کتاب به این نکته اشاره کرده و به این سبب سفرنامه ها را به طور معکوس از آخرین به اولین در این کتاب مرتب کرده است.
آل داود بیان کرد: سفرنامه های ایران را کلاً می توان در سه ردیف و د سته جای داد: نخست سفرنامه های مکه و مدینه و عتبات عالیات که اتفاقاً تعداد آنها زیاد است و در سال های اخیر اغلب این آثار که به صورت خطی باقی مانده بود به اقدام و کوشش آقای دکتر رسول جعفریان به طبع رسید و بقیه نیز در دست تصحیح و آماده کردن است. دوم، سفرنامه هایی که متعاقب دیدار دسته ای از ایرانیان روشنفکر از غرب یا شبه قاره هند یا ژاپن نگاشته شده و البته تعداد آنها در مقایسه با گروه اول اندک است ولی برخی چون مرآت الاحوال و تحفه العالم شوشتری متضمن مطالب مفید و اطلاعات دست اول است و برای شناسایی شبه قاره شبه قارۀ هند در آن عصر اثرهایی ارزنده به شمار می روند. بخش سوم سفرنامه هایی است که نگارندگان آن سفر به داخل کشور داشته اند. تعدادی از آن را نظامیانی نوشته اند که به مأموریتی خاص اعزام شده بودند، برخی دیگر را مأمورین دولتی یا افراد محلی نوشته اند.
آل داود افزود: اما بخشی از سفرنامه های دوره اخیر قاجاریه و مقارن عصر بیداری را بر دست علاقه مندانی نگارش یافته که وطن را گشته و درد وطن و مردم داشته اند و با دیدی جامعه شناسانه به مسائل و مردم نگریسته و نوشته هایشان از ارزش بیشتری برخوردار است. نمونۀ شاخص این دسته سفرنامه ها داخل حاج سیاح است که چند دهه پیش به طبع رسیده است.
وی افزود: سفرنامه نویسان عصر حاضر فراوانند. برخی کشورها را گردیده و تعدادی یادداشت های سفرهای وطنی را به صورت مقاله رساله یا کتاب مدون ساخته اند. هریک از این نویسندگان به سائقه علائق و گرایش خود به طرح مطلب پرداخته و طبعاً زمینه ها و مقوله های دیگر فراموش شده اند. سفرنامه هایی همچون آثاری که جلال آل احمد و گروه پژوهشگران موسسات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در قالب تک نگاری و شناخت دقیق روستاها و مناطق محدود خاص است و با دیدی مردم شناسانه و جامعه شناسانه نگاشته شده برخی دیگر از آنها متضمن یادداشت ها سفری است که محققان مردم شناس به گوشه های دورافتاده کشور داشته اند.
وی با اشاره به تأثیر استاد افشار در سفرنامه نویسی تصریح کرد: ایرج افشار که سفرنامه نویسی در شمار یکی از گونه های متنوع پژوهش او بود. در زمرۀ معدود دانشمندان کثیر السفر معاصر ایران است. او سفر را بسیار دوست داشت و از این رو با گروهی دیگر از استادان و ادیبان و تاریخ دانانی که علاقه مند به سفرهای داخلی و یا خارجی بودند انس بیشتری داشت. همراهان او در سفرهای داخلی بیش از دکتر منوچهر ستوده، احمد اقتداری، کاووس جهانداری، مجید مهران و چند تن دیگر بودند.
این پژوهشگر افزود: سفرنامه‌های افشار به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می‌شوند. سفرنامه‌های داخلی ویژه مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی است. سفرنامه‌های خارجی به موضوع های تحقیقاتی، شرکت در سمینارها و فهرست نسخه‌های خطی وی مربوط می‌شوند.
وی توضیح داد: نخستین اثر ایرج افشار ویژه سفرنامه داخلی وی است که به نام گلگشت وطن معروف است. افشار در مقدمه این اثر بیان کرده است در سفرهایی که به شهرهای مختلف داشتم مواردی مانند کوچه پس کوچه‌های شهرها، لباس‌ها و ابزارهای بومی، امامزاده‌ها، رواق‌ها و کاروانسراها، قلعه‌ها، برج‌ها و سخنان مردم اهمیت بسیار داشت.
آل‌داود افزود: افشار تنها یک سفرنامه‌نویس و ایران‌شناس نبود بلکه اغلب به معضلات اجتماعی مردم روستاها نیز اهمیت می‌داد. هدف و انگیزه اصلی افشار در اغلب سفرهای وی علاقه وافری بود که به ایران داشت.
اهمیت سفرنامه حج ایرانی در شناخت سلسله محلی آل رشید

در ادامه دکتر رسول جعفریان استاد دانشگاه تهران و رئیس سابق کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی با موضوع اهمیت سفرنامه حج ایرانی در شناخت سلسله محلی آل رشید در شمال غرب عربستان گفت: سفرنامه حج فارسی یکی از سرمایه های مهم ادبی، تاریخی و جغرافیایی و سیاسی ما هستند. علاوه بر این سفرنامه های حج منبع مهمی برای شناخت تاریخ و فرهنگ بخش هایی از کشور سعودی نیز هستند. این سفرنامه ها که هر کدام توسط حاجیان فرهیخته از قشر اداری، روحانی، بازاری و از درباریان نوشته شده حاوی گزارش دقیقی است از چگونگی انجام سفر حج، اعراب بدوی، آداب و رسوم شهرهای مکه و مدینه، و نیز اقتصاد حج.
وی افزود: تعدادی از این سفرنامه ها مربوط به سفرهایی است که از راه عراق به حجاز صورت گرفته است. این راه که از بیابان های واقع بین عراق و عربستان سعودی تا مکه و مدینه می گذشت، یکی از مخوف ترین راه ها به شمار می آمد. این مسیر عمدتا شامل عبور از دو منطقه هم می شد. یکی نجد که در شمال شرقی جزیره العرب بود و دیگری منطقه جبل که در شمال غربی جزیره العرب قرار داشت. در قرن سیزدهم حجاج ایرانی از طریق نجف و با عبور از منطقه نجد یا جبل به حج مشرف می شدند. آنان این راه را سی و چند روز طی می کردند هرچند به خاطر برخی از دشواری ها گاه تا ۴۵ روز هم طول می کشید. در این سفرنامه ها اطلاعات زیادی در باره منطقه جبل هست که به لحاظ اقتصادی و سیاسی حائز اهمیت می باشد.
رئیس سابق کتابخانۀ مجلس نصریح کرد: از اواسط قرن سیزدهم یعنی از سال ۱۲۵۱ تا سال ۱۳۳۹ ق سلسله ای با عنوان آل رشید در منطقه جبل بودند. این سلسله با بسیاری از قبایل متحد بوده و دولتی تشکیل داده بودند. آل رشید مایل بودند حجاج ایرانی از این مسیر عبور کنند. آنان مالیات سنگینی از انان می گرفتند و از این راه منبع مالی مهمی داشتند. در ازای آن سعی می کردند ابزار آسایش و سلامت آنان را تأمین کرده و مانع از حملات اعراب بدوی به قافلۀ حجاج شوند. آل رشید که مرکزشان شهر حائل بود در برخی از مقاطع تاریخی با آل سعود درگیر بودند و عاقبت نیز به دست آنان حذف شدند.
به گفته جعفریان تعصب مذهبی وهابی ها در نجد سبب سختگیری نسبت به قافله حج ایرانیان و عراقی ها می شد. به همین دلیل به رغم آن که راه نجد شش روز نزدیک بود، آنان ترجیح دادند که از راه جبل بروند. هرچند امیر جبل هم سنی از نوع حنبلی بود اما کمتر سختگیری مذهبی داشت.
وی افزود: هر سال پیش از ایام حج، نماینده ای از سوی آل رشید به بغداد و نجف می آمد و قراردادی با کارپردازخانه ایران منعقد کرده و با حمله داران ایرانی و عرب توافق می کرد. مشکلات مربوط به این راه بسیار وحشتناک بود و غالباً یا خود مأموران آل رشید به غارت حجاج می پرداختند یا اعراب بدوی دست به دزدی می زدند.این راه مشکلات دیگری هم از لحاظ کم آبی داشت. بدین ترتیب سفرنامه های ایرانی که گزارش این سفر را نوشته اند اطلاعاتی در باره شهر حائل و نیز آل رشید در سفرنامه های خود ضبط کرده اند. در اسناد وزارت خارجه نیز اسنادی دربارۀ برخی از رخدادهای مربوط به این راه وجود دارد.
جعفریان با اشاره به اطلاعات موجود در سفرنامه ها بیان کرد: بر اساس این اسناد روابط سیاسی ضعیفی میان دولت قاجاری و دولت آل رشید وجود داشته که بخشی از اطلاعات آن در سفرنامه ها و بخشی در میان اسناد است.اطلاعات جالبی هم سفرنامه نویس های فرنگی دربارۀ آل رشید و مناسبات آنان با قافله حج ایرانی و عراقی به دست داده اند. پالگرویو که در سال ۱۸۶۲ از حائل، بریده و ریاض دیدن کرده همراه با یک هیئت ایرانی با ریاست محمدعلی شیرازی بوده و جزئیات زیادی را در باره آنان ضبط کرده است. وی نشان داده است که آل سعود تا چه اندازه به قافله حجاج ایرانی ستم کرده و حاضر به هیچ نوع مسئولیت پذیری جدی در این باره نبوده اند. او می گوید که وهابیان افراد جز خود را اعداء الله و کافر دانسته و بدترین رفتارها را با حجاج ایرانی داشتند.
وی ادامه داد: این رفتارها سبب شد تا ایرانی ها به تدریج راه نجد را ترک کرده و از راه جبل می رفتند. راه دیگر از سوریه، یا راه دریایی یا استانبول بود که به دلیل دور بودن و پر خرج بودن کمتر مورد استفاده حاجیان کم درآمد بود. راه جبل که توسط آل رشید اداره می شد و این اواخر زیاد مورد استفاده بود سختی های خود را داشت و چند بار علما رفتن از آن راه را تحریم کردند. از جمله در سال ۱۳۱۹ شیخ فضل الله نوری رفتن از این راه را تحریم کرد.
جعفریان در پایان گفت: رسالۀ تیر اجل در صدمات راه جبل که بنده نسخه آن را از مرحوم اصغر مهدوی و با وساطت مرحوم ایرج افشار گرفتم در سال ۱۲۹۹ ق نوشته شده و شرحی از دشواری های این راه به دست داده است. اخیر برخی از مورخان سعودی متوجه اهمیت منابع ایرانی برای شناخت دولت های محلی در منطقه حائل شده‌اند.

ابن بطوطه زوایایی را ثبت کرده که از دیدگاه دیگران مغفول مانده است
صحبت‌های پایانی بخش نخست نشست «جایگاه و اهمیت سفرنامه‌نگاری در ایرانشناسی» به سخنرانی دکتر محمدعلی موحد، تاریخ نگار و پژوهشگر اختصاص داشت. دکتر موحد در این نشست گفت: وقتی در ارتباط با ایران شناسی و سفرنامه صحبت می کنیم، ابن بطوطه جزو اولین ایرانشناسان است و سفرنامۀ ابن بطوطه همانگونه که گفته شد، اولین مسائل ایران شناسی را بیان کرده است. ابن بطوطه از غرب اقسا تا شرق اقسا رفته است و دنیای تازه ای دیده است و در تمام اوراقش نقش فرهنگ ایرانی می بیند.
وی افزود: چشم های ابن بطوطه مانند یک دوربین عکاسی هرچه را می دیده ثبت و ضبط کرده است. ابن بطوطه زبان حالش گفته مولاناست: «چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند … جان از پی آن باید تا عیش و طرب بیند» ابن ‌بطوطه در سفرهای خود آن‌چه را که می‌دید به دقت ثبت و ضبط می‌کرد و به زوایایی می ‌پرداخت که از نظر دیگران مغفول می‌ماند.
دکتر موحد سپس به دوران تاریخی زندگی ابن بطوطه اشاره کرد و گفت: در زمان ابن بطوطه شش کشور به مقیاس جهانی وجود داشتند که چهار حکومت آن را ایلخانان تشکیل می دادند که بخشی از آن در عراق و قسمت اعظم آن در آسیای صغیر بود. در دورۀ هلاکوخان، حکومت اسماعیلیه از میان برداشته شد. در زمان ابن بطوطه چهار دولت مهم در هند، مصر و ایران حکومت می کردند.
موحد ادامه داد: ابن ‌بطوطه دو سفرنامه مهم تالیف کرده است. نخست، سفری که از مکه به ایران داشت و دوم، سفری که با ابوسعید بهادرخان از بغداد تا تبریز داشته است. یکی از ویژگی های ابن بطوطه، شخصیت اوست. ابن‌ بطوطه سفرنامه ‌های زیادی دربارۀ زندگی مردم، آداب و رسوم، مراسم تعزیه، مدارس و خانقاه‌ها دارد که امیدوارم مطالعه کنید و به جذابیت آن‌ها پی ببرید.
اما در بخش دوم این نشست دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، یوشیفا سه کی، پژوهشگر ژاپنی و احسان شواربی مقدم به سخنرانی پرداختند.
ایرج افشار ارتباط تنگانگی با کرمان داشت

دکتر محمدابراهیم باستانی‌پاریزی، نویسنده، مورخ و پژوهشگر سخنرانی خود را به عنوان «یک شمعک کوهی بر مزار ایرج افشار» .ارائه کرد. وی در ابتدای سخنانش با اشاره به کتاب تاریخ کرمان گفت: در تالیف این کتاب از نسخه اصلی آن در کتابخانه ملک که مرحوم وزیری برای اعتمادالسلطنه نوشته بود، استفاده کردم و مرحوم احمد سهیلی ‌خوانساری این کتاب را در اختیار من گذاشت. من تاریخ کرمان را در سال ۱۳۴۳ چاپ کردم و سرمایۀ کار من در دانشگاه تهران بود.
این مورخ همچنین به کتاب کرمان در اسناد امین‌السلطنه اشاره کرد و افزود: خانم مهدوی زیرنظر مرحوم علی ‌اصغر مهدوی و با هدایت ایرج افشار این اسناد را خوانده، خلاصه کرده و در نهایت در قالب یک کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای منتشر کرده است.
دکتر باستای پاریزی سپس به همراهی استاد ایرج افشار در سفرهایش اشاره کرد و گفت: یادی می‌کنم از ایرج افشار که دوستی همراه و همکار برای من بود. علاوه بر آن با کرمان ارتباط تنگاتنگی داشت. وی در کتاب هایش از کالاهایی که در کرمان بود بسیار یاد می کند یکی از محصولاتی که در کرمان خوب به عمل می آید روناس است. و یکی از محصولات صادراتی گون است یک لولۀ ۱۲ سانتی وقتی بریده می شود مثل یک شمع می سوزد و به همین دلیل نام آن را شمعک کوهی گذاشته اند.
دکتر باستانی ‌پاریزی توضیح داد: در این کتاب از کالاهایی که در کرمان است و باید خریداری، شوند، سخن به میان آمده است. عنوان این کتاب را «یک شمعک کوهی بر مزار ایرج افشار» نامیده‌اند. به همین دلیل وقتی ایرج افشار یادی از گون و محصولات کوهی می کند ما نیز در این مراسم یک شمعک کوهی را روشن می کنیم و بر مزار او می گذاریم.
پایبند نبودن ایرج افشار به یک روش در سفرنامه‌نویسی

پروفسور «یوشیفوسا سه کی»، محقق و پژوهشگر ژاپنی در این نشست خاطره‌ای از آخرین دیدار خود با استاد ایرج افشار ارایه کرد و افزود: عصر روز ۲۲ بهمن ۱۳۸۹، روزی که به تهران رسیدم به همراه دوست فاضلم آقای مطلبی کاشانی به منزل استاد ایرج افشار رفتیم. شنیده بودم که استاد از بیماری رنج می برد. وقتی خدمت استاد رسیدیم میدانستم که حال وی وخیم است. پس از رفتن خدمت استاد، ایشان از کارهای تحقیقاتی من جویا شدند.
او افزود: حقیقت‌طلبی و پایبند نبودن ایرج افشار به یک روش در سفرنامه‌نویسی از ویژگی‌های بارز وی به شمار می‌آید که برای من درس بزرگی است.
وی ادامه داد: در ملاقات‌های مختلفی که با استادم ایرج افشار داشتم، هرگز مساعدت‌های خود را از من در تحقیقاتی که در حوزه ایرانشناسی انجام می‌دادم، دریغ نمی‌کرد و اگر در موضوعی آگاهی نداشت به صراحت بیان می‌کرد و مرا به متخصص دیگری ارجاع می‌داد.

اگر سنت سفرنامه‌نگاری نبود تحولی در حیطه شرق شناسی به وجود نمی‌آمد
در پایان این نشست احسان شواربی، پژوهشگر جوان که به تازگی دهه دوم زندگی خود را گذراندهُ با توجه به «سفرنامه‌نویسی و بازشناسی ایران باستان» گفت:سنت سفرنامه‌نگاری در شرق و غرب پیشینه‌ای بس دراز دارد که اکنون مجال پی‌جویی آن نیست. بعد از رنسانس، موجی از اروپایی‌ها راهی سرزمین‌های شرقی شدند که هدفشان لزوماً تحقیق و شناخت سرزمین‌های تازه نبود. در حقیقت، این موج متشکل بود از نظامیان، سفرا، تاجران، پزشکان، معماران، نقاشان و البته محققین.
وی افزود: سیاحان بسیاری از همۀ این گروه‌ها به شرق آمدند و سفرنامه‌های پرشماری نوشتند و اکنون همان سفرنامه‌ها منابعی بسیار ارزشمند برای جنبه‌های گوناگون مطالعات خاورشناسی هستند. در واقع سرآغاز خاورشناسی و در ذیل آن ایران‌شناسی در غرب، سفرها و ماجراجویی‌های همین اروپایی‌ها بود که منجر به آشنایی مردمان مغرب‌زمین با فرهنگ و تاریخ ملل مشرق‌زمین شد و نتیجۀ آن، شکل‌گیری رشته‌های خاورشناسی در دانشگاه‌های اروپا، آغاز تتبعات علمی گسترده در حوزه‌های مختلف شرق‌شناسی، تأسیس مجلات تخصصی در این زمینه، تألیف کتاب‌ها، رساله‌ها و مقالاتی به زبان‌های گوناگون، و مهم‌تر از همه، ظهور شرق‌شناسانی بزرگ و توانا در آن کشورها بود.
این پژوهشگر ادامه داد: بدیهی است که اگر سنت سفرنامه‌نگاری نبود، هرگز چنین تحولات عظیم و پراهمیتی در حیطۀ شرق‌شناسی به وجود نمی‌آمد؛ به عبارت دیگر، اگر سفرنامه‌ها و سفرنامه‌نگاران نبودند، اکنون آگاهی ما از فرهنگ و تاریخ سرزمین‌های شرقی، از جمله سرزمین خودمان، ایران، بسیار محدودتر و کم‌مایه‌تر بود. بی‌شک «میراث مکتوب» یکی از نخستین مواد فرهنگی بود که توجه سیاحانِ به‌شرق‌آمده را به خود جلب می‌کرد.
وی ادامه داد: طبعاً بسیاری از اروپایی‌ها، از طریق متون کلاسیک یونانی و لاتین که از دوران باستان به دستشان رسیده بود و نیز به واسطۀ کتاب مقدس، آگاهی‌هایی از مشرق‌زمین یافته بودند، ولی کسی که مثلاً در سدۀ هفدهم یا هجدهم میلادی، سال‌ها از عمر خود را می‌گذارد، سختی‌های راه را بر خود هموار می‌کند و به یک سرزمین شرقی، فرسنگ‌ها دورتر از زادگاه خود، قدم می‌نهد، خواه سوداگر باشد، خواه سیاست‌پیشه و خواه اهل تتبع و پژوهش، آیا ممکن است به آن آگاهی اندکی که پیش از سفرش دربارۀ شرق داشته بسنده کند و در این سفر طولانی و خطیر هیچ چیز بر آگاهی خود نیفزاید؟
شواربی بیان کرد: روشن است که نخستین ابزار کسب دانش برای یک سیاح، مشاهده است و امروز برای ما نیز آنچه که سیاحی چند قرن پیش مشاهده کرده بسیار مهم است. چراکه آنچه او در یک نقطه دیده، با آنچه که امروز ما می‌بینیم متفاوت است. شاید دشتی که او دیده اکنون با ساختمان‌هایی بدقواره پر شده باشد، شاید سنت‌های کهنی که او روزی دیده اکنون منسوخ شده باشند، شاید راه خاکی یا سنگفرشی که او با اسب یا قاطرش از آن می‌گذشته اکنون با آسفالت پوشیده شده باشد.اما مشاهدۀ صِرف برای یک سیاح کنجکاو کافی نیست. پیش از آن که دانش باستان‌شناسی به معنای علمیش شکل بگیرد و مواد فرهنگی صامت و بی‌جان را به سخن گفتن وادارد و از تکه سفال‌ها و استخوان‌ها و زباله‌های باستانی، بیشترین اطلاعات را به دست آورد، نگارش تاریخ گذشتگان صرفاً متکی بر میراث مکتوب بود و دو دستۀ عمده از این داده‌ها اهمیت بیشتری داشت: سنگ‌نبشته‌ها و نسخ خطی. هر دوی این مواد در شناخت تاریخ و فرهنگ ایران باستان نقش مهمی داشتند، اما سنگ‌نبشته‌ها زودتر مورد توجه قرار گرفتند.
گفتنی است این مراسم که به همت مرکز پژوهشی میراث مکتوب و با همکاری مؤسسه کتابخانه و موزۀ ملی ملک فراهم شده بود با استقبال بی نظیری از سوی استادان، پژوهشگران و علاقمندان به فرهنگ و ادب ایرانی روبرو شد و در آن چهره هایی همچون دکتر غلامعلی حداد عادل، دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی، دکتر علی اشرف صادقی، دکتر غلامحسین بصیره، محمد حسین ساکت و … حضور داشتند.

مشروح سخنرانی‌های این نشست به زودی بر روی پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز پژوهشی میراث مکتوب قرار خواهد گرفت.

گزارش تصویری نشست «جایگاه و اهمیت سفرنامه نگاری» را اینجا ببینید

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612