کد خبر:1748
پ
akba-irani-m

سفرنامه‌نویسی در تمدن اسلامی از نمونه‌های تابناک کوشش گردشگران است

دکتر اکبر ایرانی در هشتاد و نهمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب که با عنوان «جایگاه و اهمیت سفرنامه‌نگاری در ایران‌شناسی» برگزار شد، گفت: سفرنامه‌نویسی در تمدن اسلامی یکی از نمونه‌های تابناک کوشش گردشگران مسلمان است.

میراث مکتوب – دکتر اکبر ایرانی در هشتاد و نهمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب که با عنوان «جایگاه و اهمیت سفرنامه‌نگاری در ایران‌شناسی» برگزار شد، گفت: سفرنامه‌نویسی در تمدن اسلامی یکی از نمونه‌های تابناک کوشش گردشگران مسلمان است.
به گزارش روابط عمومی مرکز پژوهشی میراث مکتوب هشتاد و نهمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «جایگاه و اهمیت سفرنامه نگاری در ایران شناسی» به مناسبت سالگرد درگذشت استاد ایرج افشار عصر روز چهارشنبه ۱۶ اسفند در کتابخانه و موزۀ ملک برگزار شد.
دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب در این نشست ضمن خیر مقدم به اساتید حاضر در این نشست و قدردانی از سید محمد مجتبی حسینی، مدیر کتابخانه و موزۀ ملک بیان کرد: دو سال از در گذشت مرحوم ایرج افشار سپری شد. اما او با حیات طیبه ای که داشت، هماره در دلها و خاطره ها و تاریخ ایران زنده خواهد ماند. میراث مکتوب مفتخر است که اینک به یاد آن مرحوم، سومین نشست یادمان وی را برگزار می کند. طبعاً معرفی ابعاد شخصیتی ایشان، به عنوان یکی از بزرگترین خادمان سترگ ایران اسلامی، در زمینه های ایران شناسی، کتابشناسی، نسخه شناسی، مجله نگاری و غیره در خور یادکرد و ستایش است.
وی افزود: در اینجا شایسته است یادی کنیم از مؤسس بنیاد ایران شناسی مرحوم دکتر حسن حبیبی که اخیراً به رحمت حق واصل شدند، الحق که ایشان در این بنیاد، منشأ خدمات ارزشمندی بودند و آثار درخور ستایش و ماندگاری را منتشر کردند. روح هر دوی این بزرگواران شاد و خدایشان رحمت کناد.
مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب با اشاره به علت برگزاری نشست «جایگاه و اهمیت سفرنامه نگاری در ایران شناسی» گفت: بنده اخیراً در یادداشتی نوشته ام که جامعۀ ما، مع الاسف دچار آسیب اسطوره سازی شده و حال آن که نسل امروز نیازمند شناخت الگوهایی است که بتواند آنها را سرمشق خود قرار دهد.کسانی که از لحظات عمر خود بهره ها گرفته و در زندگی امن و آرام خویش، نه تنها وقت را تلف نکرده اند، که فرصتهای زیادی را بارور و خلق نموده، حتی موجب شگفتی اقران خود شده اند. گاه این سؤال مطرح می شود: که کی و چگونه درخت وجودی استاد افشار توانست این همه بار دهد و شجره ای ثمربخش باشد و نیز چشمه ای که تشنگان کتاب را سیراب سازد. بنابراین معرفی فضایل علمی و سجایای اخلاقی استاد افشار به عنوان یک الگو و نمونه موفق، وظیفه ای است همگانی، نه این که صرفاً به برگزاری امثال این نشستها و ساخت تندیس و نامگذاری خیابان و کارهایی از این دست بسنده شود.
دکتر ایرانی ادامه داد: استاد ایرج افشار به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری «ایران شناسی برجسته» بود. یکی از ممیزه های آن زنده یاد، عشق او به ایران و ایران گردی بود. شاید تاکنون تاریخ ایران کسی به مثل او به خود ندیده که تا این حد، نقاط ناشناخته و گمنام میهن خود را، در اطراف و اکناف و حدود و ثغور کشورش بگردد، یادداشت بردارد و با مردمان هر دیار گرم گیرد و شیفتۀ بسیار پیدا کند.
وی از سال ۱۳۳۸ سفرهای خود را آغاز کرد. حاصل این سفرها یادداشتهای ارزشمندی شد که در بیش از ۱۰ نشریه چاپ رسید و سپس با ویرایشی جدید به صورت کتابی به نام گلگشت وطن نشر یافت. استاد بیش از ۵۰ سفر گروهی داشت و قریب ۲۰۰۰ اثر تاریخی را مشاهده و در کتاب خود گزارش نمود. البته اینها، غیر از سفرهایی است که برای فهرست نویسی نسخ خطی و شرکت در سمینارهای علمی حضور می یافت. بنابراین ممتاز بودن این جنبه از شخصیت استاد افشار ما را برآن داشت تا عشق او را به وطن و شیداییش را به شناساندن آثار خطی و تاریخی و جغرافیایی ایران، به نسل امروز معرفی کنیم. تا در کنار خواندن سفرنامه های ایران شناسان، گلگشت وطن او را بخوانند و قدر همت بلند او بدانند و بر وطن دوستی او برخود ببالند.
وی با توجه به نقش استاد ایرج افشار در تصحیح سفرنامه ها گفت: شادروان ایرج افشار به همراه دوست دیرین خود استاد منوچهر ستوده، معتقد بودند که تاریخ به منزلۀ در است و جغرافیا همچون چهارچوب آن، طبعاً ایستایی و قوام تاریخ به جغرافیاست و این دلیل دیگری بود که این بزرگواران می کوشیدند جغرافیای تاریخی را ترویج کنند و از نزدیک تمام جوانب و جنبه های تاریخی و جغرافیایی ایران را معرفی نمایند، شاید از همین روست که وی در حوزۀ تصحیح، بیشتر از همه، پژوهش متون تاریخی و جغرافیایی و سفرنامه ای را وجهۀ همت خود ساخته بود.
ایرانی با بیان خاطره ای از استاد ایرج به یاد مرحوم تقی دانش پژوه تصریح کرد: در اینجا جادارد یادی کنیم از مرحوم محمد تقی دانش پژوه که عشق او به نسخه های خطی زبانزد خاص و عام بود. وی در سفرهای زیادی در داخل و خارج کشور، برای فهرست نویسی نسخ خطی، استاد افشار را همراهی می نمود. روزی مرحوم افشار برایم تعریف می کرد که به همراه دانش پژوه با خودرو شخصی(همان آهوی معروف) در کویر کاشان عازم آران و بیدگل بودیم تا از نسخه های خطی آستانه هلال بن علی فهرست برداری کنیم. وسط راه گرفتار طوفان شن شدیم. گلیم پاره ای را که همیشه همراه خود داشتم، زیر چرخ انداختم، اما هرچه کردم، ماشین از جایش تکان نخورد و مأیوس بودم و سرخورده و نگران از ماندن در لابلای شنها، در اینجا تنها چیزی که دانش گفت این بود که: افشار پس تکلیف نسخه ها چه می شود! این است یک نمونۀ کوچک از عشق و شیدایی این بزرگان که در این راهها چه خطرها به جان می خریدند و چه مشقتها می کشیدند تا ایران و آثار پیشینیان را برای آیندگان معرفی کنند. حال آیا اینان نباید به عنوان الگو معرفی شوند؟
وی در ادامه با اشاره به آموزه های دینی در بارۀ سفر گفت: قرآن کریم در چند زمینه توصیه به سیر در آفاق و انفس کرده است. اگر به کسی ظلمی روا می شود، سفرکند که مهاجرت او نیز پذیرفته و ستودنی است. در جایی هم می گوید سفرکند و جهان را ببیند و درس خداشناسی بگیرد و بنگرد که معمار جهان، چگونه دنیا و مخلوقات را آفریده است.
اما به همین مناسبت اخیراً در دیوان منسوب به امام علی (ع) که نسخه ای از آن را کمال الدین میرحسین میبدی(۹۰۹) شرح و تفسیر کرده و میراث مکتوب، نیکبختی انتشار آن را داشت، تورق می کردم به این دوبیتی منسوبه حضرت برخوردم که در آن ۵ فایده برای سفر ذکر می کند که همگان مفهوم ملموس آن را درک می کنند. آن این است:
تغرّب عنِ الاوطان فی طلب العلی
و سافر ففی الاسفارِ خمسُ فوائدِ
تفرّجُ همّ و اکتسابُ معیشهٍ
و علمٌ و آدابٌ و صحبهُ ماجدِ
سپس خود کمال الدین به صورت منظوم دو بیت زیر را ترجمه می کند:
جمعی که رموز عشق دریافته اند
کام دل خویش در سفر یافته اند
علم و ادب و خرّمی و کسب معاش
در صحبت ارباب نظر یافته اند
بسیار دل انگیز است که آن حضرت ثمرات و فواید سفر را در پنج نکته حیاتی برمی شمرند:
۱٫ سفر برای تجارت و کسب معاش
۲٫ سفر برای تحصیل علم
۳٫ سفر برای رفع خستگی و افسردگی
۴٫ سفربرای آشنا شدن با آداب و رسوم و فرهنگهای اقوام دیگر
۵٫ سفر برای یافتن دوستان همدل و همصحبت
وی با بیان پیشینه سفرنامه نگاری در تمدن اسلامی بیان کرد: مطابق آنچه که پیشتر در مورد آموزه های قرآنی و سخن امام علی (ع) گفته شد و نیز براساس دستوراتی که از سنت رسول خدا (ص) رسیده، برخی از مسلمان برای کسب دانش و نیز شناخت نقاط جهان و گاه به درخواست حکام وقت، دست به سفرهای دراز می زدند. بدین روی می توان گفت سفرنامه نویسی در تمدن اسلامی، یکی از نمونه های تابناک کوشش گردشگران مسلمان است که برای شناخت تمدنها و آیین های اقوام دیگر انجام می داده اند.
دکتر ایرانی بیان کرد: زنده یاد ایرج افشار در جشن نامه ذبیح الله صفا حدود ۳۰۰ سفرنامه خطی و چاپی را برمی شمارد. ایشان سفرنامه ها را به ۴ بخش تقسیم می کنند: زیارتی( شامل زیارت مکه و مدینه؛ عتبات عالیات، نجف و کربلا و سامرا)؛ سیاحتی، سیاسی و بازرگانی.
اما مطابق آنچه بنده در فهارس جدید جست و جو کردم قریب ۳۰۰۰ نسخه خطی در باره سفرنامه ها در کتابخانه های ایران نگهداری می شود که بیشتر آنها در کتابخانۀ کاخ گلستان و ملی وجود دارد. اکنون چند سفرنامۀ مهم حوزۀ تمدن اسلامی را برمی شماریم:
۱٫ شاید اولین سفرنامه از محمد بن موسی خوارزمی است که در موضوع کشف غار اصحاب الرقیم در سال ۲۳۲ گزارش شده است.
۲٫ سفرسلیمان تاجر (۲۳۷ه) است که به هند و چین سفر کرد.
۳٫ اصولا کتابهای مسالک و ممالک ابن خردادبه و استخری و ابن حوقل و البلدان ابن فقیه و جیهانی و مسعودی و دیگران کتابهای جغرافیایی که نویسندگان آنها از طریق سفرهایی که به دور دنیا کردند، مشاهدات خود را بیان نموده اند. مقدسی در احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم می گوید: در سفرهایی که می کردم به ۳۶ نام خوانده شده ام. به مصری، شامی، بغدادی، مقدّسی یا مقدِسی، مغربی و غیره برحسب نقاطی که بوده ام. وی گزارش خوبی از گویشهای اقوام ایرانی را در این کتب ذکر می کند.
۴٫ سفرنامه ابودلف(۳۳۰) وی به چین و ترکستان و ارّان(آذزبایجان) سفرکرد و گزارش جالبی از چاهای نفت در شروان و معادن طلا و نقره در مراغه و زنجان بیان می کند.
۵٫ ابن فضلان(ق۴) از دیگر سیاحان مسلمان است که گزارش های مردم شناسانه ای از ترکستان و روسیه نقل می کند. این گزارشهای چنان سودمند بوده که مستشرق آلمانی را وادار به اعتراف می کند. پروفسور فراهن می گوید: مسلمانان، تاریخ قدیم غرب را در پرتو اطلاعاتی که داده اند، روشن ساخته و اخبار سودمندی از روسیه قدیم به دست داده اند.
استاد افشار در مقدمه کتاب گلگشت وطن، نظر مستشرق شهیر روسی کراچ کوفسکی را بسیار محترمانه نقد می کند و می نویسد: من با نوشتۀ کراچ کوفسکی( این دانشمند کم مانند روس) هماهنگی نظری ندارم که نوشته است: در سفرنامه های مسلمانان یافتن چیزی نظیر آنکه در آثار ادبی اقوام دیگر دیده می شود، دشوار است. معلوم نیست با وجود سفرنامه های به جای مانده از قرون ۲-۱۰ و اذعان دیگر مستشرقان به سودمند بودن محتوای سفرنامه های مسلمانان، این دانشمند جغرافیدان روس چرا چنین اظهار نظر ضعیفی کرده است.
۶٫ سفرنامه عجایب الهند ناخدا شهریار رامهرمزی که در سال ۴۰۴ سفرنامه خود به هند را نوشته است.
۷٫ سفرمامه ابن بطوطه که تقریباً معاصر سعدی بوده و از عجایب است که وقتی امیرزاده چین در کشتی می نشیند. مطربان همراه امیرزاده این شعر سعدی را با هم ترنم می کنند:
تادل به مهرت داده ام، در بحر فکر افتاده ای
چون در نماز استاده ام، گویی به محراب اندری
دکتر ایرانی سپس به سفرنامه های ایرانی اشاره کرد و گفت: سفرنامه ناصرخسرو نخستین سفرنامه فارسی است. این سفرنامه در سال ۴۳۷ه نوشته شده است. سپس سفرنامه تحفه العراقین( دربارۀ حج و مدینه) خاقانی است که به صورت مثنوی بیان شده است. و بعد سفرنامه هایی که در عهد صفویه نوشته شده و بعد به خصوص در عصر قاجار که بیشتر سفرنامه های حج است.
استاد ایرج افشار می نویسد: اهمیت سفرنامه ها تنها به خصایص جغرافیایی و مدنی و قوم شناسی و مسایل تاریخی و بیان احوال شخصی نیست، بسیاری از سفرنامه ها وسیلۀ انتقال مفاهیم جدید علمی و فرهنگی و حتی سیاسی بوده اند، مانند تحفظ العالم عبد اللیف شوشتری، سفرنامه حاج سیاح، سفرنامه ناصرالدین شاه و غیره.
وی افزود: البته حاصل سفرنامه های ایرانیان از فرنگ بیان اعجابها و خود باختگیها و ذوق زدگیهای آنهاست. نقل است وقتی ناصرالدین شاه از موزه لور دیدن می کرد، وقتی به بخش ایران باستان رسید، اشیاء عتیقه را که دید گفت: عجب چیزهای قشنگی این جا نگهداری می شود.
مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب با توجه به سفر ایران شناسان به ایران گفت: ایران شناسی شاخه ای از شرق شناسی است. بنابراین تعبیر، اگر از داخل ایران، کسی را ایران شناس گویند نوعی تسامح است. شاید به همین دلیل استاد افشار ترجیح می داد که به او وطن شناس بگویند تا ایران شناس. زیرا دانش ایران شناسی دستاورد گزارش های جهانگردان، سفرا، بازرگانان، باستان شناسان و پژوهشگران خارجی است که طیّ قرون گذشته به این کهن بوم و بر گام نهاده اند و یافته ها و مشاهدات خود را گزارش کرده اند، تا جایی که کسانی مانند روسو، دیده رو، گیبون و لامارک در تدوین نظریات علمی و تاریخی خود از سفرنامه شاردن بهره جسته اند.
خدمات ایران شناسان و مستشرقان به ایرانیان دیگر موضوعی بود که ایرانی در متن سخنرانی خود مطرح کرد و گفت: ایران شناسان در سمتها و موقعیتهای مختلفی به ایران سفر می کردند. در این که برخی از آنان مأمور سیاسی بودند یا در لباس علمی باستان شناس یا زبان شناس، تاجر یا شخص عادی وارد ایران می شدند و گزارشهای خود را برای دستگاه مربوطه یا برای ارتقای دانش خودشان تهیه می کردند، کاری نداریم. اما خدمات آنها در زمینه های باستان شناسی، زمین شناسی و مانند اینها برای دانشمندان ایرانی بسیار مفید بوده است. هرتسفلد کشفیات دوره ساسانی را انجام داد و کتاب حجاریهای ایران را نوشت. تحقیقات گابریل و خانمش در کویر لوت بسیار قابل تقدیر است. خدمات باستان شناسان در خواندن کتیبه های بیستون و داریوش و کتابه های شوش و گل نبشته های هخامنشی و صدها کار پژوهشی ارزندۀ دیگر راه را برای پژوهشگران ایرانی هموار کرد. حتی مستشرقان جزء نخستین کسانی بودند که بسیاری از متون فارسی و عربی را تصحیح انتقادی کردند و نمونۀ آن متونی است که زیر نظر ادوارد براون با مساعدت و حمایت اوقاف گیپ در انگلیس توسط بزرگانی چون مرحوم محمد قزوینی تصحیح و منتشر شد.
وی ادامه داد: یکی از ارمغانهای سفر ایران شناسان به ایران کتابها و سفرنامه های بود که از خود به یادگار گذاشتند. از رهگذر این سفرنامه هاست که ما به مقاصد علمی و سیاسی و تجاری بعضی از آنها پی می بریم. البته مطمئن نیستیم که آنچه به دست ما رسیده همان است که نوشته اند، بسا اطلاعاتی که درج آنها به صلاح نبوده و به اصطلاح جزء اطلاعات طبقه بندی شده محسوب می شده است.
از رهاوردها و دستاوردهای مستشرقان وجود هزاران نسخه خطی است که به برکت حضور اینان در ممالک شرق و دول اسلامی از ایران خارج شده، عده ای به نان رسیدند و جمعی درکام کردند و برای موزه ها و کتابخانه های خود آبرو و اعتبار و افتخاری کسب کردند. بسیاری از این افراد بازرگان بودند مثل شاردن و تاورنیه که هر دو جواهر فروش بودند. بسیاری هم سفیر و مأمور دولتی و برخی هم سیاح و جهانگرد.
وی سپس به سابقه انتقال نسخه های خطی به خارج از کشور اشاره کرد و گفت: باب ارتباطات تجاری و سیاسی از عهد ایلخانان آغاز و در عهد صفوی گشوده شد. آنچه اکنون بیشتر از هر موضوع دیگر در این مقاله بدان پرداخته می شود، مسألۀ علل انتقال میراث مکتوب ایران و اسلام به غرب است. چرا و چگونه نسخه های خطی از ایران خارج شد؟
مرحوم ایرج افشار در این باره می گوید: کریستن سن ایران شناس دانمارکی به مانند شرق شناسان دیگری که به سرزمینهای شرقی سفر کرده اند، برای اغنای کتابخانه های کشورشان طبق دستوری که داشته اند، در سفرهای خود به خرید نسخه های خطی پرداخته اند.
مرحوم افشار اشاره می افزایند: این افراد بعضا با دستورالعمل مشخص به ایران می آمدند. سرگور ازلی سفیر دولت انگلیس در دربار فتحعلی شاه در سال ۱۸۱۴ به ایران آمد. به وی دستور العملی با بیش از ۴۰ ماده ابلاغ می شود که در یک بند آن آمده است: هرگونه کتب خطی و کمیابی را که به زبان فارسی و عربی است خریداری کنید. به شما اختیار داده می شود در این راه مفید در حدود ۶۰۰ پوندطلا در سال خرج کنیدتا در بریتیش میوزیوم ( موزۀ بریتانیا) نگهداری شود.
وی ادامه داد: از گزارش سفارش دهندگان و نحوۀ سفارش معلوم می شود که تهیۀ نسخ خطی علوم عقلی و طبیعی اولویت داشته. چه اینان می دانستند که علوم عقلی در دوره اسلامی از یونانی به عربی و فراسی ترجمه شد و چون خود از داشتن منابع مذکر محروم بودند، داشتن این کتب را اولویت می دادند. ازین رو فراهم کردن علوم ادبی و کتب لغت در اولویت خریداری مستشرقان بوده است. در قرن ۱۶م کلیسای رم یعنی حکومت پادشاهی کرسی دینی افرادی را مأمور کرد که به شرق سفر کنند و نسخ خطی علمی، مذهبی، فلسفی و طبی را را تهیه کنند. از جمله برادران دکتّی به ایران آمدند و نسخه کهنی از قانون را بردند و در مطبعۀ رم چاپ کردند. این کتاب از آن پس قرنها در دانشهای اروپا تدریس می شد.
پترو دلاواله در سفرنامه خود از خرید نسخه ای کهن از تورات در ایران خبر می دهد. او گزارش خود را از اصفهان چنین می نویسد: اینجا در جست و جوی قانون هستم، ولی این کتب علمی غالباً در اختیار دانشمندان است که می دانند اینها چه گنجینه هایی هستند و به خوبی از آنها نگهداری می کنند. اما کتابهایی که به فروش می رسد کتب افسانه و اشعار است که برای ما فایده ای ندارد. با تمام این احوال من به این اکتفا نمی کنم و وقتی پایم به دربار برسد، اطلاعات مفیدی به خصوص از طریق ملا جلال منجم شاه به دست خواهم آورد که امید وارم با همدستی او بتوان کتب جالبی پیدا کنم.
وی مدتی در شهر بندرعباس که نام قدیم آن جرون یا گامبرون بوده، اقامت داشته. وقتی دو کتاب جنگنامه قشم و جرون نامه را از نویسندگان آنها خریداری می کند، معلوم نیست چرا با لحن توهین آمیزی از آن دو یاد می کند. او در سفرنامه خود در این باره می نویسد: با دقت و پشتکاری که داشتم، توانستم با کمک و همکاری احمقانۀ دو نویسنده، به دو کتاب شعر این دو نویسنده دست پیدا کنم که با خود خواهم آورد.
جیمز ریچ که مأمور کمپانی هند شرقی در شبه قاره بود، در یادداشتهی سفر خود، خطاب به رئیس وقت کمپانی می نویسد: نسخ خطی در شرق – به خصوص هند – در حال زوال است. وظیفه هر جهانگردی است که خریدرای کند و از نابودی آنها جلو گیری کند.
به گفته مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب، جیمز موریه در توصیف از کتابخانۀ شیخ صفی الدین اردبیلی، اطلاعات جالب توجهی از نسخ خطی موجود در موقوفۀ شیخ صفی ارائه می دهد. وی می گوید: در اینجا مجموعه ای از نسخه های خطی پیشکشی شاه عباس نگهداری می شود. این کتابها از بهترین آثار فارسی است. برخی با خط خوش و بعضی به طرزی زیبا تذهیب شده اند. بیشتر آنها ممهور به مهر شاه عباسند. مدیران این موقوفه به خوبی و با دقت از این کتابها نگهداری می کنند. قیمتهای گزافی پیشنهاد دادیم، سرسختانه خودداری می کنند.
دکتر ایرانی در ادامه به شکل گیری کتابخانه های غربی اشاره کرد و گفت: بی شک اروپاییان و دیگر دول پیشرفته، طیّ شش قرن اخیر با درک اهمیت ذخایر و مواریث غنی و ارزشمند تمدن اسلام و ایران، تلاش همه جانبه ای را برای شناسایی، گردآوری و تجهیز کتابخانه ها و مراکز پژوهشی خود نمودند. در حال حاضر بیش از ۱۰۰ هزار نسخه خطی شرقیدر کتابخانه های اروپا و آمریکای شمالی نگهداری می شود. در این جا به چند مورد اشاره می شود:
کمپانی هند شرقی که در سال ۱۶۰۰ تأسیس شد، کارشناسان زبده ای را که در زمینه های مختلف علمی باستان شناسی، زبان شناسی، زمین شناسی و نسخه شناسی تخصص داشتند، برای گردآوری و خرید نسخ خطی به شبه قاره و کشورهای اسلامی فارسی زبان، عربی و ترکی زبان اعزام می کند. برای مثال کلادیوس جیمز ریچ( ۱۸۲۱م) بیش از ۸۰۱ نسخه خطی را به انگلیس فرستاد که بعد به موزۀ بریتانیا فروخته شد. کلنل رابرت تیلور ۲۴۶ نسخه را فرستاد، سرجان ملکم ۴۸ نسخه از نفیس ترین نسخه های هنری را خریداری کرد و به انگلیس فرستاد.
اکنون کهن ترین نسخه های طبی فارسی و عربی زینت بخش کتابخانه های دنیاست. الابنیه عن حقایق الادویه مورخ ۴۷۳ از ابو منصور موفق الدین هروی در کتابخانه ملی اتریش در وین قرار دارد. هدایه المتعلمین اخوینی کتابت ۴۸۴ قمری در کتابخانه بادلیان شهر آکسفورد نگهداری می شود. الحاوی فی الطب محمد بن زکریای رازی به تاریخ ۴۸۷ قمری در کتابخانه ملی پزشکی واشنگتن نگهداری می شود. شگفت این که این اثر پس از انتقال به اروپا در سال ۶۷۲ قمری/۱۲۷۹م. به لاتین ترجمه شد و در سال ۸۷۹/۱۴۸۶م. در ایتالیا به چاپ رسید.
دکتر ایرانی در پایان با انتقاد از اینکه چرا نسخه های خطی کشور ما باید در کتابخانه های اروپایی نگهدارش شود‌، گفت: با این توضیحات پاسخ سؤال مفروض تا حدودی روشن می شود. اما سؤال دیگر این است که آیا اگر این نسخه ها به غرب منتقل نمی شد، نابود شده بود؟ اکنون این آثار در دسترس ما نیست و پژوهشگران ما گاه برای تهیه تصویری از نسخۀ مورد نظر خود، باید مشقّت راه طولانی و مقررات خشک کتابخانه ها را متحمل شوند و تا برگی(فریمی) ۲۰ دلار پرداخت کنند، هرچند اکنون مواریث ادبی و علمی دانشمندان اسلامی و ایرانی، زینت بخش کتابخانه های اروپایی است و درآمدی هنگفتی برای آنها ایجاد کرده است. خدای را شکر می گوییم که اطلاعات کافی از این نسخه ها در اختیار محققان نسخ خطی قرار دارد.

سخنرانی دکتر رسول جعفریان در نشست «جایگاه و اهمیت سفرنامه نگاری در ایران شناسی» : اهمیت سفرنامه حج ایرانی در شناخت سلسله محلی آل رشید

– سخنرانی سید علی آل داود در نشست «جایگاه و اهمیت سفرنامه نگاری در ایران شناسی» : ایرج افشار در زمرۀ معدود دانشمندان کثیر السفر معاصر ایران است

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612