از این منظر مقالۀ «نگاهی به موضوع کتابسوزی در ایران: نقدی بر نظر استاد مرتضی مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران» نوشتۀ وحید سبزیانپور و رضا کیانی را میتوان یکی از مصادیق ناراستی علمی به شمار آورد. زیرا کم نیستند خوانندگانی چون من که واژۀ «کتابسوزی» در عنوان اصلی مقاله آنها را به خواندن مقاله وامیدارد اما پس از خواندن 4 صفحه نوشته در قطع A4 دربارۀ «عمل تجهیز»، «استفاده از اهل ردّه»، «قتل عام ایرانیان» و بندی توهینآمیز و نژادپرستانه از «افسانۀ ازوپ» و البته «وغیره» چیزی دربارۀ کتابسوزی دستگیرشان نمیشود. نویسندگان مقاله همچنین هنگام نقل قول از کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، چند سطر از فصل«کتابسوزی ایران و مصر» این کتاب را، که صرفاً بخشی از سخن آغازین نویسنده برای ورود به بحث است پس از جرح و ابترسازی، دلیل محکم و فصل الخطاب نویسندۀ آن مینمایانند و سپس آنچه را خود استدلال انگاشتهاند به نقد میکشند. آنها حتی در سخن طبری نیز دست برده و استنباط (درست یا نادرست) خود را در آنچه نقل قول مستقیم از طبری به نظر میرسد گنجاندهاند.
ادامه اين مطلب نوشته دكتر يونس كرامتي را اینجا بخوانيد.
خبر مرتبط
…………………………………………………