میراث مکتوب- تبارشناسی اندیشههای سیاسی، مستلزم غور در اعماق تاریخ و کسب سرنخهای شکل دهنده ذهنیت مؤسس یک ایده یا فکر است. پدیدارهای فکری مهم تاریخی، در یک لحظه از زمان در رویارویی با دشوارههای موجود در آن جامعه و از طریق بهرهگیری از تجربههای دیگر ملل، به هماوردی با تاریخ از برای گشایش در زیست انسانی میرود. این فرآیند در اسلام دوره آغازین ما را با دو رویکرد در حال شکل دهی، یک نظم جدید اجتماعی در شبه جزیره حجاز روبرو میسازد؛ در مقام اول وحی است که خداوند از طریق پیامبر، ایدهها و اندیشههایی را برای آدمیان ارسال میکند. غایت از این ارتباط الهی را تعالی بشر به سوی سعادت و بهزیستی تصور کرد. در مقام دوم این پیام الهی با نزول بر زمین و انعکاس آن بر انسان از طریق زبان انسانی و دریافت آن با عقل آدمی، این بُعد الهی با تصورات، پیش فرضها و اندیشههای همساز میشود. این همسازی، نقطه عزیمت انسان در استفاده از این پیام الهی برای ایجاد جامعه و نظم جدید است. در غیر این صورت، اگر این پیام در چارچوب مقام رفیع الهی خود نگه داشته شود، تنها به یک پیام روح بخش میماند که انسان با خواندن آن، تعالی روحانی بدست میآورد.
اما غایت این پیام این را نمینماید؛ زیرا در مسیر ابلاغ پیام و اعمال رسالت از سوی پیامبر، وحی چونان پشتیبان، همراه او متناسب با دشواره ها و مسائل گوناگون مرتبط با زیست انسانی در جامعه، آیه فرو فرستاده، راهنمایی و ارشاد کرده است. این امر در دوره هجرت، اقدام به تأسیس جامعه مؤمنان کرده است. براین اساس، قرآن به عنوان یک منبع مبنایی برسازنده ذهنیت و افکار مؤمنان در مدار دیالکتیک با تصورات، اندیشهها و باورهای عرفی نهادینه در جامعه عربی حجاز به برسازی اجتماعی نوین مبادرت ورزیده است.
درک عمیق از این جامعه، مستلزم فهمی فرهنگی و فکری، پیش از نزول وحی و پس از آن است. این مسیر فکری را میتوان گام به گام به دورههای مختلف از بعد از فوت پیامبر تسری داد. کاری که نویسنده این سطور در مدت دو دهه، گام به گام در مسیر فهم اندیشههای سیاسی در تمدن اسلامی در روندی از دوران معاصر به صدر اسلام و از آن به عصر پسا باستان یا باستان متأخر انجام داده است. در مسیر تبارشناسی اندیشههای سیاسی، با توجه به ارتباطات فکری و فرهنگی که از طریق تجارت شکل گرفته ، عقلانیتی در بستر اسلامی برساخته میشود که نقطه عزیمت برای درک چگونگی نمود دین اسلام و شکل گیری یک جامعه نوین است. البته در این جا باید بین دو امر تفکیک صورت گیرد؛ میان امر متعالی متجلی در وحی با امر عرفی که ناشی از مناسبات فکری و فرهنگی نهادینه در یک جامعه است. امر متعالی در مقام همراه پیامبر و پشتیبان عمل میکند. اما در دورهای از تاریخ اسلام، پیامبر به مثابه رهبری سیاسی، نقشی عرفی را با نقش پیامبری در جامعه همساز میکند. پیامبر، پیام الهی را با توجه به مسئله و یا دشواره موجود در آن جامعه، گره میزده تا با پشتوانه امر آسمانی به زمین، دشواره موجود در آن جامعه را اصلاح نماید. عرف که برساخته تصورات فکری و فرهنگی در هر جامعه است درهمراهی با نزول وحی، کلیتی منسجم از یک مثلث را ترسیم میکنند که به سوی سعادت و بهزیستی انسانی در حرکت است. ضلع دیگر افکار و اندیشههای انسانی برسازنده فرهنگ جامعه عربی در پیش از ارسال وحی است. حال باید توجه داشت که ما با یک جامعه روبرو هستیم که نظمی در آن حاکم بوده، فرهنگی داشته، افکار و ایدههایی در آن نهادینه بوده و با بسیاری دیگر از سرزمینها رابطه داشتند. پیامبر اسلام در مقام رهبری سیاسی و مُصلخ، دو گانه وحی و عرف را در بستر شبه جزیره حجاز، نظم و ساختاری نوین نمود بخشیده است.
در مقام درک این مناسبات فکری و فرهنگی باید هم به فهم سرنخهای این افکار در جامعه عربی توجه کنیم و هم به وحی به عنوان مؤثرترین منبع شکل دهنده نظم نوین در مدینه، نظرگاهی خاص مبذول کنیم. در باب گزینه اول تلاشهای بسیاری صورت گرفته است. اکنون با توجه به یافتههای جدید در حوزه باستان شناسی و پیدایش سنگ نوشتهها و خوانش نسخ خطی، گزارشهای تمدنهای همجوار یونانی_ رومی و ایرانشهر در حال بروز شدن و دریافته های جدید است. به صورت یک نمونه از کاری که نویسنده این سطور در حال انجام آن است، بررسی تکوین اندیشههای سیاسی در جامعه عربی – اسلامی، از طریق درک منابع فکری تاثیرگذار در حوزه ارتباطی ایرانشهر و جهان زیست عربی است. امری که از مجرای حکومت عربی محلی حیره که تابع دولت شاهنشاهی ایرانشهر صورت میگرفته است. حیره شهری علمی و مهمی در معادلات فکری و سیاسی ایرانشهر و جهان عرب بوده است. به خصوص که در حیره ما با مردمانی عرب و مسیحی روبرو هستیم که خود در جامعه ایرانشهر در انتقال دانش یونانی تاثیرگذار بودند. در این چارچوب نقش دروازه ارتباطی ایرانشهر با جهان عرب را ایفاء میکردند. این رابطه از مدار راههای ارتباطی تجاری و سیاسی، اندوختههای فکری و فرهنگی را میان دو سرزمین ربدل میکرده است؛ فهم این مناسبات فکری و فرهنگی برای درک تحولات جهان زیست عربی_ اسلامی بسیار مهم مینماید.
در کنار این روابط میان ملل، وحی نقش مکمل و تاثیرگذار داشته است. تصور اولیه این بوده که این متن شفاهی از طریق وحی بر قلب پیامبر اسلام نازل میشده و پیامبر آن را به زبان عربی مُبین و واضح برای پیروان خود قرائت میکرده است. برای اولین بار به طور رسمی در اواخر قرن اول تلاشی برای جمع آوری این متن شفاهی در قالب یک مُصحف و یا کتاب صورت گرفت. چون این متن در ابتدا به صورت شفاهی در میان اصحاب پیامبر و سینه به سینه نقل میشده است، منشاء اختلاف در قرائت شده بود. ابتدا در دوره خلیفه سوم عثمان و بنا بر نظری دیگر در دوره عبدالملک مروان خلیفه اموی در فرآیند رسمی سازی، یک مُصحف بر مسلمانان عرضه شد.
این پیش فرض تدوین و جمع آوری قرآن از رویکرد شفاهی به مکتوب، بستر تفسیرها و خوانش های گوناگونی بوجود آورده بود. به صورتی که اندیشمندانی را بر آن داشت تا با طرح نظریاتی دال بر تاثیرگذاری بسترهای اجتماعی فکری و فرهنگی در تکوین این مصحف بروند. عده دیگر به ریشه شناسی لغوی اقدام کردند. اگر در دوره میانه اسلامی فهم قرآن به شکل گیری علوم قرآنی منجر شد در دوره معاصر در امتداد تلاشهای اولیه، معارف قرآنی متناسب با رشد معارف انسانی، توسعه یافته است. افراد و گروههای فکری مختلف در صدد واکاوی و حل دشوارههای فهم قرآن برآمدند؛ فرآیند تاریخی که قرآن را از آیات روشن، واضح و عربی مُبین به متنی مسئلهانگیز و پیچیده تبدیل ساخت. در هنگام نزول وحی، پیامبر، آیات نازل بر قلبش را به زبان عربی مُبین و واضح بازنمایی میکرد. مؤمنان روزگار او با شنیدن این الفاظ، مُراد از آن را به روشنی دریافت میکردند و بدان عمل میکردند. در گذر زمان و نقل سینه به سینه، اختلاف در قرائتها به تفاوت در فهمها منجر شد. امری که به شکلگیری معارف قرآنی برای فهم ماهیت آیات بوجود آمد.
اکنون در میان این تلاشهای صورت گرفته، خبر احیاء و نشر نسخهای خطی از قرآن که متعلق به سده اول و شاید نزدیکترین سند مکتوب از متن مقدس مسلمانان به عصر پیامبر، نظر همه پژوهشگران و اندیشمندان اسلام شناس را به خود جلب کرده است. احیاء کننده محترم دوست اندیشمند و قرآن پژوه مرتضی کریمی نیا هستند که شخصیتی نام آشنا در حوزه مطالعات قرآنی در ایران و خارج از آن هستند. نام ایشان برای اولین بار با ترجمه کتاب معنای متن مرحوم حامد ابوزید عمومیت یافت. ترجمه روان و درست متن فنی چون معنای متن، ما را با انسانی پژوهشگر طراز اول روبرو میسازد؛ زیرا در ترجمه وقوف بر زبان متن مبدأ و زبان مقصد از یک سو و آگاهی به دانش متن ترجمه، سبب میشود تا ترجمهای دقیق و فنی ارائه شود. جناب مرتضی کریمی نیا بواقع در حد و اندازه و بیش از آن در ترجمه ظهور کردند؛ چرا که در کارهای علمی بعدی تا به امروز که به احیای این نسخه مهم همت نمودند، همه از سطح علمی بالایی برخوردار هستند،
مصحف مشهد رضوی، فارغ از اهمیت این متن که متعلق به دوره صدر اسلام است، احیای این مُصحف اهمیتهای مهم دیگری را بهمراه خواهد داشت. بخش مربوط به امر نسخه شناسی و مربوط به معارف قرآنی را خود جناب کریمی نیا در مقالات و سخنرانیهای گوناگون بدان اشاره کردهاند. اموری مانند متن حجازی و سبک نگارشی بعضی کلمات، برخورداری ۹۵ درصد از کل قرآن که خود یک قرآن کلی از عصر اولیه اسلام را برای ما نشان میدهد؛ در مقام ابطال دیدگاههای قرآن پژوهان چون جوون وانسبرو را به ارمغان خواهد داشت. جوون وانسبرو در کتاب مطالعات قرآنی خود به طرح این دیدگاه پرداخته که قرآن متنی است که در فرآیند دو قرن شکل گرفته است. این دیدگاه بر این ایده استوار است که اسلام به مثابه یک دین از رهیافت دیالکتیک ادیان پیش از خود یهودیت و مسیحیت برساخته شده است. همچنین در فرآیند دو قرن تلاشهای صورت گرفته در فهم و تفسیر و برسازی یک متن متکامل و منسجم در یک مُصحف، این متن را در مدت سه قرن اولیه صورت عینی امروزین نظم بخشیده است. احیاء این نسخه قرآن با قدمتی به صدر اسلام، تدوین قرآن در فرآیند چند قرن اولیه را زیر سؤال میبرد.
اما این، بخشی از اهمیت این کار علمی است. انتشار این نسخه میتواند آغازی دیگر در مطالعه فکری و فرهنگی خواهد بود که ما را به متن مهمی معطوف میسازد که کیفیت تدوین آیات قرآن در صدر اسلام را در بستر اجتماعی و فرهنگی آن دوره را به ما نشان میدهد. در زمانی نه چندان دور از ادواری که عربهای مکه در قالب قافلههای تجاری به سمت سرزمینهای دیگرمی رفتند. با مسیحیت شرقی در حیره و شام و یمن آشنا شدند و ارتباطی تنگا تنگ برقرار کردند. اهمیت حیره تا بدانجاست که در مسیر ارتباطی عربهای شبه جزیره برای ثبت رویدادها و روابط تجاری خود نیازمند خط بودند، آنان با بهره گیری از رسم الخط سریانی به تثبیت زبان عرب با رسم الخط سریانی اقدام کردند.
درباره ریشه خط عربی دو نظریه مطرح است، گروهی معتقدند که ریشه خط عربی به سریانی که خود منشق از خط آرامی شاهنشاهی است. گروه دوم ریشه خط را به نبطی ها میرسانند، افرادی چون نُلدکه بدان باور دارد. کاوشهای باستان شناسی درام الجمال اُردن، سنگ نوشتههایی با الفبای عربی، سریانی مستند شده است. این تلاشها، مناسبات ارتباطات فرهنگی مردمان عرب با سریانیهای شرقی تحت حاکمیت ایرانشهر از یک سو و قبایل عربی با یونانیان و رومیان را از سوی دیگر به ما نشان میدهد. بر بار شترهای مملوء از کالا، فقط تجارت امرمادی صورت نمیگرفت؛ بلکه در نتیجه آن مراودات، داد و ستد فکری و فرهنگی هم بهمراه داشته است که بحث زبان یکی از نمونههای این ارتباطات است. حال کاوش احیاگرایانه جناب کریمی نیا در انتشار نسخه مُصحف مشهد رضوی، میتواند ما را با واکاوی زبان شناسانه و حتی خوانش متنی نزدیک به دوره پیامبر، افکار همسازگرایانه میان وحی و امر عرفی در تکوین اندیشههای اسلامی ما را رهنمون باشد. شناخت بستر اجتماعی و تحولات سیاسی و اجتماعی پیرامون این متن صدر اسلامی، ما را به تبارشناسی افکار پیوند دهنده امر آسمانی و امر عرفی معطوف میسازد. بیشک این تلاش نسخهشناسانه و احیای آن به همراه با پژوهشی عالمانه جناب کریمینیا، مقدمه یک راه بلند در واکاوی عرصه فکری تکوین و تدوین این متن باشد.
در حوزه مطالعات اسلام شناسی در سرزمین ما پژوهشهای تبارشناسانه به دلیل نیاز وافر به اطلاعاتی چون آگاهی از زبانهای باستانی و توانمندی در مواجه با نسخ خطی و قرائت و خوانش آن و در نهایت نبود حمایتهای مادی، بسیار ضعیف است. کسانی که از سرزمین ما به این تلاشهای علمی همت میگمارند، نه در داخل کشور که بیشتر در مؤسسات پژوهشی و دپارتمانهای علمی دانشگاههای اروپایی و آمریکایی مشغول به کار هستند. به هر ترتیب در پایان باید از تلاش علمی جناب مرتضی کریمی نیا در احیای این نسخه مصحف مشهد رضوی تقدیر و تشکر کرد. کار او اثری بزرگ در مطالعات قرآن شناسی و اسلام شناسی خواهد داشت. سعی او مقبول و مشکور خواهد بود.
محمد عثمانی
منبع: دین آنلاین