کد خبر:3639
پ
noskhe-m3

ضرورت بازنویسی برخی فهارس نسخ خطّی

بر هیچ محقّق و پژوهشگری پوشیده نیست که تحقیق، تصحیح و احیای نسخه‌های خطّی و انتشار محقّقانه و عالمانه‌ی آن‌ها، مرهون شناساندن دقیق و معرّفی اصولی این نسخ در فهارسی که از سوی مراکز نگهداری این نسخ، اعمّ از کتابخانه‌های عمومی داخل یا خارج کشور و یا مجموعه­‌های خصوصی، منتشر می­گردد، می‌­باشد

میراث مکتوب – بر هیچ محقّق و پژوهشگری پوشیده نیست که تحقیق، تصحیح و احیای نسخه‌های خطّی و انتشار محقّقانه و عالمانه‌ی آن‌ها، مرهون شناساندن دقیق و معرّفی اصولی این نسخ در فهارسی که از سوی مراکز نگهداری این نسخ، اعمّ از کتابخانه‌های عمومی داخل یا خارج کشور و یا مجموعه­‌های خصوصی، منتشر می­گردد، می‌­باشد و از این رهگذر امر خطیر و گرانسنگ فهرست­‌نگاری نسخ خطّی، که به اعتراف بسیاری از خاورشناسان و پژوهشگران داخلی و خارجی، از بنیادی‌ترین و اساسی‌ترین امور پژوهشی به‌شمار می‌رود؛ و جایگاه فهرست نگاران و مسؤولیّت سنگین و بنیادین آنان در شناسایی دقیق این آثار مشخّص می ­گردد. با توجّه به شرایط فیزیکی و بسیار پیچیده­ ی حقیقی یا مجازی حاکم بر کتابخانه­ها، مؤسّسات، و مراکز فرهنگی داخل یا خارج از کشور، برای دسترسی پژوهشگران حقیقی به داده­ های این آثار، مسؤولیّت فهرست­نگاران را در معرّفی و شناساندن دقیق، تفصیلی (تحلیلی) و عالمانه ­ی این آثار، دو چندان می­سازد؛ چه، همه­ بناهای پژوهشی، در یک نگاه ژرفا، بر بنیاد این تعاریف از نسخه ها در فهرست­های منتشر شده، استوار است و در واقع آبشخور بسیاری از زمینه­ های تحقیق و پژوهش در مراکز و محافل علمی، حوزوی و دانشگاهی در داخل و خارج از کشور، از همین فهرست­ها نشأت می­گیرد و چنانکه نسخه­ای درست و دقیق شناسانده شود، این چرخه به نحو فزایده و شتابنده­ای بسترهای متنوّع و به­ هم پیوسته­ ای را در راستای شناساندن فرهنگ­ ها، شناسایی علوم پیشینیان، به­وجود خواهد آورد، که برخی از آن­ها به یقین می­تواند افقهای روشن و جدیدی را در زمینه ­هایی مانند علوم­ قرآن و تفسیر، علوم پزشکی، ریاضیّات، فلسفه، منطق، کلام، علوم ­طبیعی، مباحث فقهی و حقوقی و سایر علوم و فنون، فراروی دانشمندان، بگشاید و کمکی بسزا در پیشبرد و پیشرفت دانش بشری، به خصوص در راستای آموزه­ های اسلامی، فراهم آورد؛ و امّا اگر نسخه ­ای به هر دلیل ممکن اعمّ از فقدان توانایی لازم یا عدم تبحّر کافی در امر فهرست ­نگاری نسخ خطّی، نداشتن آگاهی از موضوع اثر، ناآشنایی با زبان نسخه، دسترسی نداشتن به منابع و مصادر و خلاصه فقدان هر امری که یک فهرستنگار در راستای شناساندن و شناسایی دستنویسی به آن­ ابزارها ناگزیر است ـ پدیدآورِ اثر یا عنوان دستنوشته ای ناشناخته باقی ماند و یا احیاناً اثری به اشتباه معرّفی گردد و مثلاً با عنوان دیگری، یا منتسب به شخص دیگری شناسانده شود و یا این­که، برخی و حتّی گاه نیمی! از رساله­ های مندرج در مجموعه­ ای، که حاوی ده­ ها رساله­ ی مهمّ است، از دیدگان فهرست نگار دور ماند و از قلم ساقط شود؛ این اشتباهات یا کاستی­ها، در انواع پژوهش ها­ و حتّی کتاب­شناسی­هایی که بعدها بر اساس و ابتنای به این فهرست­ها به وجود خواهد آمد، به صورت تسلسلی و زنجیروار زمینه­ ی اشتباهات گوناگون و مکرّر را فراهم خواهد آورد. مع الاسف عمق نفوذ این اشتباهات در منابع گاه چنان گسترده و عمیق است، که به آسانی نمی­ توان به سرمنشأ این اشتباهات دست یافت و آن­ها را اصلاح نمود و حقیقتِ تلخ عدم دسترسی آسان و روان پژوهشگران به این نسخ هم، با توجّه به مسایلی که پیش­تر بیان شد، حلّ این معمّا را، به راستی بسیار صعب و مشکل می­سازد.
بر ارباب و اهالی تحقیق و پژوهش مبرهن و واضح است که یکی از مسؤولیّت­های بسیار سنگین فهرست‌­نگاری شناساندن و «توصیف بدون تبعیض» این آثار است و به اعتراف همه منصفان، به حقیقت جایگاه «نگرش ارزشی» به موضوع نسخه های خطّی، مرحله­ ی فهرست نگاری نیست؛ باید به این حقیقت اعتراف نمود که اعمال­ نظره ای کارشناسی و ارزشیابی برخی فهرست­ نگاران در طول تاریخ فهرست­نگاری ـ چه در داخل و چه در خارج کشور ـ نسبت به موضوع یا زبان این نسخ و به تعبیر دیگر «برخورد ارزشی، گزینشی و تبعیض آمیز» با این آثار در معرّفی آن ­ها، به جز موارد استثنایی، مانند کتب ضاله ـ که البته حتّی معرّفی اجمالی آن­ ها نیز برای مقاصد معیّن تدافعی، در جایگاه خود امری ضروری و اجتناب ناپذیر است ـ منجر به این شده که امروزه با انبوهی از فهارس دستنویس­ های کتابخانه­ ها و مراکز فرهنگی داخل و خارج کشور مواجه گردیم، که با توجّه به­علل پیش­گفته یا علل گوناگون دیگر، اعتماد پژوهشگران و حتّی فهرستنگاران سایر مجموعه ­ها، علی­رغم استفاده­ محتاطانه از این فهارس ـ حداقلّ نسبت به فهارس برخی کتابخانه­ ها ـ تا حدودی سلب گردیده و زمینه­ ی نگرش محتاطانه و حتّی گاهی بدبینانه و بی­اعتمادانه­ای را برای دانش ­پژوهان فراهم آورده است. تراژدی غم­انگیزی که پژوهه­ های ارزشمند و تلاش­ ها و محصولات علمی بسیاری از بزرگانی را که با احساس مسؤولیّت یک­عمر رنج کار سترک طاقت فرسای فهرست­نگاری را بر دوش کشیده و غبار از روی این آثار کهن برگرفته­اند، تحت­الشعاع خود قرار داده است، که حقیقتاً جفایی است سخت گران و نابخشودنی!
بی‌­اهمیّتی یا عدم توجّه به رساله­ های خُرد و مختصر، به خصوص در مجموعه ­ها، عربی­گرایی یا فارسی­گرایی افراطی و عدم توجّه دقیق و عمیق در شناسایی و شناساندن صحیح نسخه های فارسی یا عربی، یا حتّی نگرشی کاملاً تبعیض­آمیز مثلاً نسبت به نسخ خطّی ترکی و یا برخورد ارزشی و گزینشی با این آثار در معرّفی و توصیف آن­ها و…، در برخی مراکز فرهنگی داخل یا خارج کشور، تاکنون منشأ نابسامانی­های فراوانی در فهارس نسخه های خطّی گردیده است و به حقیقت سؤالاتی که به نظر می­رسد باید پاسخی برای آن­ها یافت، به عنوان مثال این­که: چرا در این مقطع تاریخی که باید به جای سخن گفتن و تدبیر و ارائه­ ی راهکارهایی کاربردی و عملی درباره­ ی فهرست­نگاری نوین انبوه ی از نسخه های خطّی معرّفی نشده­ ی موجود در مراکز فرهنگی و کتابخانه ­ها، امروز سخن از تدبیر در اصلاح و تجدید کار و تصحیح عملکرد پیشینیان و بالمآل بازنگاری فهرست­­ها، بپردازیم؟ مگر آموزه ­های دینی و دکترین ما مسلمانان بر کلمات نورانی معصومین همچون: / خداوند بیامرزد آن کس را، بدان گاه که امری به جای آورد، به نحو احسن و کامل انجام دهد، استوار نیست؟ چرا زمینه­ های اجرایی و عملی این احادیث شریف را، که مبتنی بر خردگرایی، منطق و عقلانیّت است، بیش­تر در پژوهه­ های مغرب زمینیان نظاره­گر باشیم تا ما مسلمانان؟ چرا در این مرز و بوم امر خطیر فهرست­نگاری نسخ خطّی در زمان خود، به نحو مطلوب در قالبی تحلیلی، دقیق و کامل صورت نمی­پذیرد، که پژوهشگران این آثار را تا حدودی اقناع نماید؟ چرا برخی مدیران معزّز کتابخانه­ ها با قراردادن محدودیّت زمانی برای فهرست­نگاران، کیفیّت کار فهرست­نگاری را در مسلخ کمیّت، ذبح می­کنند؟ این شتاب از چه روست، مگر پیمانه ­ی عمر جهان پر شده است؟ چرا همچنان نظاره­گر انتشار فهرست­هایی ناپخته و سطحی هستیم، که آیندگان باید با سیر قهقرایی و بازنگاری به تصحیح آثار آنان بپردازند؟ و ده­ ها چرای دیگر که بیان همه­ ی آن در این مجال اندک نمی­گنجد و خود، گفتار دیگری می­طلبد.
نکته­ مهمّ و ضروری که نگارنده پیش­تر به مناسبت­های گوناگون نیز بدان اشاره نموده و تأکید داشته، «توجّه به نقد علمی و کارشناسانه­ی فهرست­های منتشر شده» است، که در سال­های اخیر به جهت برخی ملاحظات نابجا و غیر موجّه، از سوی منتقدین، بسیار کمرنگ شده و جالب­تر این­که موارد اندک نیز بیش­تر به تعریف و تمجید و معرّفی اجمالی فهارس دستنویس­ها بوده تا نقد علمی دقیق و منصفانه! هر چند که برخی از منتقدان بر این باورند که اولاً هنوز روحیه­ی نقدپذیری در بین این عزیزان جا نیفتاده است و ثانیاً برخی از این بزرگواران اصولاً خویش را مبرّا از هر گونه نقد می­دانند و چنانچه نقدی علمی از آثار مذکور صورت گیرد، برنمی­تابند و به جای پذیرش منطقی اشتباه یا دادن جواب منطقی و معقول به شدّت واکنش منفی نشان می­دهند؛ ثالثاً در برخی موارد دیده شده که منتقدان، مورد بی­مهری شدید قرار گرفته و نگارندگان فهرست­های یاد شده نیز از اهرم­هایی که در اختیار دارند، بهره گرفته و منتقدان را در بایکوت همه­جانبه­ی خویش قرار می­دهند!
نگارنده بر این باور است که نقد و ارزیابی عالمانه­ ی فهرست­های نسخ خطّی، در واقع هم دل­گرمی پدیدآوران آن را سبب است و هم اقبال افزون­ترشان؛ به بیان آشکارتر «نقد آثار» گامی است در جهت تعالی سطح کار علمی فهرست­نگاران و تنقیح و پیراستن آثارشان از کاستی­ها، نه تضعیف و تعییر آثار و شخصیت علمی آنان. چنانکه نقد آثار، عاری از هرگونه «شخصیّت پردازی» باشد، و به تعبیر دیگر در عوض پرداختن به نقد شخصیت­ها، صرفاً به نقد علمی آثار با بهره­گیری از لحن و ادبیات خاصّ و محترمانه، همانند روشی که خواجه نصیرالدین طوسی در نقد علمی شرح الاشارات فخر رازی و یا آثار دیگران بهره جسته است، پرداخته شود، کمتر کسی را می­توان سراغ گرفت که از نقد علمی اثر خود، رنجیده خاطر شده باشد؛ و دیگر سو، صحیح نیز به نظر نمی­رسد که به جهت پاره­ای ملاحظات بی­پایه، نقد عالمانه و منصفانه ­ی فهرست­های منتشر شده را ـ که به حقیقت برکات بسیاری در آن نهفته است ـ رها سازیم و از خطاهایی که همه روزه شاهد تکرار آن هستیم، چشم­پوشی و اغماض کنیم؛ بی­تردید اهمال و چشم پوشی منتقدان در عدم توجّه به نقد علمی آثار یاد شده (بدون تبعیض)، خیانتی آشکار و نابخشودنی برای پژوهشگران نسل آتیِ این مرز و بوم است، سکوت و نپرداختن به نقد علمی و توجّه نداشتن به آثار یاد شده از سوی کسانی که اهلیّت نقد این آثار را دارند، لیکن بی­احساس مسؤولیّت از کنار آن بدون ­دغدغه گذشته یا می­گذرند، بی­تردید در خطاهایی که نخستین فرد مرتکب شده، سهیمند؛ چرا که فراوان مشاهده شده، اگر خطاهای فهرست­نگاری، امروز نقد و تصحیح نشود، این اشتباهات بعد از گذشت چند سال به کتاب­شناسی­های متعدّد حتّی به زبان­های دیگر و در پژوهش­های زنجیروارِ دیگر در گستره ­ی جهانی راه می­یابد و زمینه­ ی اشتباهات تسلسلی را نیز فراهم می­­آورد کــه بی­تردید برخی از آن­ها در دراز مدّت خسارت­های مادّی و معنوی جبران­ناپذیری را به­بار خواهد آورد. به هر تقدیر امید است دوستان و عزیزان، به امر خطیر فهرست­نگاری نسخه های خطّی ـ که به حقیقت “مادر پژوهش­ها ” لقب گرفته ـ بیش­تر عنایت نموده و این امر بسیار مهمّ، زیربنایی و بنیادی و محصولات آن را، که فهارس دستنویس­ها می­باشند، با احیای سنّت حسنه­ ی “نقد علمی” آن­ها، جدّی بگیرند.
ضرورت بازنگاری مجدّد برخی فهرست­های منتشرشده از سوی برخی مراکز فرهنگی در کشورمان ایران پیش­تر از سوی برخی بزرگان پیش­کسوت، بنیادی­ترین وادی و پهنه­ پژوهش و تحقیق، یعنی فهرست­نگاری نسخ خطّی، همچون: استاد عبدالحسین حائری در کتابخانه­ مجلس شورای اسلامی و آقایان رضاپور و اردلان در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، و دیگر بزرگواران احساس گردیده بود، همانگونه که استاد حائری با تجدید چاپ محققانه­ ی جلد سوم فهرست کتابخانه­ ی مجلس، آقای اردلان با تجدید جلد نخست و آقای رضاپور با بازنگاری جلد پنجم فهرست کتابخانه ی آستان قدس رضوی و …، این نهضت را به صورت عملی آغاز نموده و بدان پرداخته­اند؛ حال چقدر بجاست، دست اندرکاران آن دسته از مراکز فرهنگی که فاقد افزایش نسخه، اعمّ از اهدا، خرید یا وقف بوده و تقریباً آمار ثابتی دارند و یا این­که تقریباً فهرست­نگاری تمامی نسخ آن­ها به انجام رسیده، مانند: کتابخانه ­های ملّی ملک، سپهسالار، وزیری یزد و …؛ یا دارای فهرستی نامگوی می­باشند، مـانند: کتابخانه­ های مدرسه­ ی مروی، مدرسه­ ی فیضیّه و …؛ بار دیگر از نو فهرست­نگاری تفصیلی (تحلیلی) و شناساندن عمیق و دقیق نسخ خود را، با مؤلّفه­ ها و مقتضیّات زمان، حداقلّ با تهیّه­ ی یک فهرست تحلیلی موضوعی، در دستور کار خویش قرار داده و افق­های جدیدتری را در پهنه­ ی پژوهش و تحقیق برای نسل جوان دانشجو، بگسترانند. همچنین در مراکزی مانند: کتابخانه­ های آیت­الله العظمی مرعشی نجفی، مجلس ، آستان قدس و …، که تعداد نسخه های خطّی این مجموعه­ ها، اعمّ از طریق اهداء، خرید یا وقف، با سرعت چشمگیری در حال افزایش و تزاید است، که حتّی گاهی آهنگ معرّفی نسخه ها به مراتب کندتر از تعداد نسخه های افزوده شده به گنجینه و مخازن این مجموعه­ هاست! پیشنهاد می­شود همزمان با به کارگیری و افزودن فهرست­نگاران جدید، از تربیت نیروهای ­جوان فهرست­نگار نیز غافل نشوند و نیز به تدریج در کنار آن، بایسته و ضرورت انکارناپذیر و اجتناب­ناپذیر بازنگاری و تجدید نظر در فهرست­های منتشرشده ­ی پیشین خود را در دستور کار و سرلوحه­ ی برنامه­ های مراکز تحت اختیار خود، قرار دهند.
به نظر می­رسد با توجّه به گستردگی و وسعت دامنه­ ی استدراکات و اغلاط مادی و معنوی در فهارس نسخه های خطّی، دوره­ی استدراک نویسی پراکنده، نسبت به فهارس خطّی منتشر شده، دیر زمانی است منقضی شده و به سرآمده باشد؛ چرا که گاه مشاهده گردیده استدراکات آن­قدر گسترده است که انصافاً تخصیص اکثر لازم می­آید! و تصحیح فهارس از سوی دارندگان آن­ فهرست­ها، بر اساس استدراک نامه­های عریض و طویل، با توجّه به گسترش و سرعت اطلاع­رسانی و انقلاب در جابه­جایی داده ­ها و اطلاعات، حقیقتاً از حـوصله­ ی پروسه­ ی پژوهش­های امروزین، عملاً خارج و گزینه ­ای نامتجانس و ناهمگون است؛ از این رو به نظر می­رسد یگانه گزینه­ منطقی این باشد که همه ­ی استدراکات و تصحیحات فهارس که طیّ سالیان دراز از سوی پژوهشگران یا خودِ فهرست­نگاران این مجموعه ­ها بر فهرست­ها اعمال شده، با یک بازنگاری مجدّد، داخل در فهارس جدید نسخه ها نمایند. از دگرسو اصولاً با توجّه به انقلاب و نورآوری­ها در روشها و الگوهای متعدّد و گوناگون فهرست­نگاری در قالب­ فهرست­های تحلیلی، توصیفی یا نامگوی و نیز طرح مباحث جدید ـ با تأکید بر رشته­ ی کتابداری و اطلاع رسانی و نوع نگرش خاصّ آن به موضوع نسخه های خطّی ـ در نوع نگارش و روش­های فهرستنگاری مطرح در آن، ضرورت تدوین و بازنگاری مجدّد این فهارس، امری بدیهی به نظر می­رسد، ولی تاکنون به صورت جدّی هیچ­یک از نهادهای دست­اندرکار بدان نپرداخته­اند.
نگارنده بر این باور است که حقیقتاً نقدِ علمی، مستند و منصفانه­ ی آثار، به هیچ روی تضعیف شخصیت نگارنده­ ی آن نیست، چرا که فرض بر این است، که فهرست­نگار آن دستنویس­ها، تمام تلاش خویش را برای شناساندن و شناسایی نسخه ها، به کار برده، لیکن بیش از این در حدّ، وسع و توان او نبوده، چرا که: و راهنمایی و اصلاح اشتباهات دیگران در طول تاریخ همیشه با استقبال و تشویق خود آنان مواجه شده است و بی­تردید روشی منطقی و پذیرفته شده در جهان امروز پژوهش است؛ به عنوان نمونه، انتشار جلدسوم فهرست نسخه های خطّی کتابخانه­ ی مجلس یا بازنویسی و چاپ مجدّد جلدهای اول و پنجم فهرست نسخ خطّی آستان قدس رضوی، یا نگارش مجدد فهرست­ کتابخانه ­های: آستانه­ ی سیّد عبدالعظیم حسنی۱، مدرسه ­ی فیضیّه قم، مسجد اعظم قم، آیت­الله العظمی گلپایگانی (ره) و … همراه اصلاحات و استدراکات آن­ها از سوی شخصیّت­هایی چون استاد حائری، آیت­الله استادی، آقای اردلان، آقای رضاپور و دیگران، دقیقاً در همین راستا بوده است.
ناگفته پیداست که همه­ی منتقدان، دانشجویان و دانش‌­پژوهان جوان در زمینه­ی نسخ خطّی، باید فقط به بسط دادن بسترهای جدیدتر نسبت به پژوهش­های انجام گرفته در علوم گوناگون، بیندیشند و پژوهه­های گذشتگان را بعد از تنقیح و پیرایش علمی، تصحیح نموده؛ به اصطلاح آن­ها را “به هنگام” سازند، سپس آن­هــا را تکمیل نمایند و همچنین نگاه­هایشان را باید منحصراً به آینده و ایجاد بسترهای نوین در عرصه­ی تحقیق، دین، فرهنگ، دانش و ادب، معطوف دارند.
نگارنده بر این باور است که فهرست­نویسی نسخه هایی مانند: دستنویس­های ترکی، که برخی فهرست­نگاران، با این نوع زبان­ها و لهجه­های متعدّد آن مانند: آذری، ازبکی، قرقیزی، ترکمنی، قزاقی، ایغوری، چغتائی، عثمانی و … آشنایی کافی ندارند، یا فاقد توانایی لازم برای بهره­جویی از منابع و فهارس ترکی استانبولی (لاتین) هستند، از اساس امری ناصواب و خطاست و قضیّه به همین ترتیب است در فهرست­نویسی دستنویس­هایی که به زبان عربی یا فارسی و سایر زبان­ها نگاشته شده، برای فهرست­نگارانی که به زبان­های فارسی یا عربی یا سایر زبان­ها تسلّط کافی ندارند؛ در این موارد، طریق صواب این­ است که آنان، یا اصولاً به فهرست­نگاری چنین آثاری نباید اقدام نمایند، یا گزینه­ی بهتر و منطقی­تر این­که با کسانی که با این نوع زبان­ها آشنایی کافی دارند، با استفاده از امکاناتی که فناوری بشر امروز در زمینه­ی ارتباطات، مانند: پست الکترونیکی (ایمیل)، دورنگار (فکس)، تلفن و … در اختیار همگان قرار داده، با محقّقان و فهرست­نگاران دیگر گنجینه­ها و کتابخانه­ها، به رایزنی پرداخته و با آنان بی­هیچ نگرانی، مشاوره نمایند؛ چون مهمّ، ارائه­ی فهرستی نسبتاً پخته، گویا و نزدیک به واقع و نیز عاری از اغلاط و اشتباهات ظاهری و معنوی سطحی در لایه­های فوقانی کار است که گاهی به ادنی ملاحظه­ای در فهرست­های این چنینی، اشتباهات و خطاهای فهرست­نگار آن به سرعت رخ می­نماید! وگرنه بر همگان روشن و مبرهن است که: کتاب بی­عیب و نقص، فقط کلام الهی و قرآن مجید است و بس! و همچنان­که پیش­تر بدان اشارت رفت، بحث­های علمی عمیق­تر نسبت به لایه­های زیرین و تحتانی نسخ معرّفی شده در فهارس، همیشه موضوعِ داغِ نسخه­پردازان بوده و امر جدیدی نیست! با اقبال بر پیشرفت­ها در امر نگارش و انتشار فهارس جدید دستنویس­های کتابخانه­ها، منابع نوین و شناسایی تدریجی نسخ خطّی در ایران و سایر کشورها و نشر داده­های آن­ها و گشایش ابواب و افق­های نو در عرصه­ی فهرست­نگاری و … همیشه بوده و هست و خواهد بود و به بیان دیگر حرف نهایی را هرگز نمی­توان در مورد نسخه های خطّی معرّفی شده در فهارس، زد و بی­تردید احتیاج به مرور زمان و مستلزم تحقیقات بیش­تر کارشناسی علمی و عملی مبتنی بر تجربیّات کتاب­شناسانه و نسخه­شناسانه­ی مصحّحان نسخه­پرداز است و هیچ­کس انتظار انتشار فهرستی بی­غلط و کاملاً بی­نقص را ندارد و نمی­کشد، لیکن انتظار انتشار فهارس معقول و منطقی مطابق با استانداردهای پذیرفته شده­ی جهانی، صحیح و به­جاست؛ که به نظر نگارنده­ی سطور می­توان مهمّ­ترین مشخصّه­ی آن را در: فهرست­نگاری مستند بر اساس مصادر کتاب­شناختی و فهرست­های نسخ خطّی و به دگر تعبیر فهرست­نگاری با ذکر منبع کتاب­شناختی و مؤیّد نسخه­شناختی، مورد ارزیابی و تدقیق علمی قرار داد؛ برای نمونه: هر نوع فهرستی که بر اساس منابع و مصادر تقریباً معتبر مانند: الذریعه و کشف الظنون با بهره­گیری از فهارس تحلیلی معتبر داخلی، مانند: فهرست کتابخانه­ مـدرسه­ عالی شهید مطهری (سپهسالار)، تألیف مرحوم ابن یوسف حدائقی، فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (مشکوه)، تألیف مرحوم دانش پژوه، یا فهرست­های نسبتاً متقن خارجی، مانند: فهرست کتابخانه دولتی (سلطنتی) برلین، تألیف ویلهلم آلوارت، فهرست کتابخانه موزه بریتانیا، تألیف چارلز ریو و غیر آن از فهرست­های نگارش یافته، در ذیل اطلاعات هر نسخه منابع مذکور نیز قید گردیده باشد، در آن صورت این فهرست قابل قبول و ماندگار و در غیر این صورت، اگر بدون ذکر منبع فهرست شده، یا در کمال استعجال ـ به هر دلیل ـ فهرستی نامگوی از آثار مخطوط کتابخانه­ای تهیّه شده باشد، عملاً فهرستی مورد پذیرش جامعه­ ی پژوهشگران این آثار نیست و حقیقتاً به بازنگاری مجدّد با امعان نظر بیش­تر در همه­ی جنبه­ها و بخش­های آن نیازمند است و عقلاً گریزی از پذیرش این واقعیّت هم نیست، هر چند که دست­یابی و رسیدن به چنین آرزو و خواسته­ای شاید سال­ها به طول انجامد.
امید است نوشتار حاضر نقطه­ ی آغازی باشد برای توجّه دادن نهادهای مسؤول و دخیل در امر خطیر فهرست­نگاری نسخه های خطّی، که با ارائه­ی تئوری­ها و راهکارهای لازم مبتنی بر نظریّات کارشناسانه ی متخصّصان امور، زمینه­ ها و بسترهای حرکت به سمت نگارش فهارسی کامل و تحلیلی، همانند فهرست کتابخانه دولتی برلین، فراهم سازند.

حسین متـقی

منبع: بساتین

پی‌نوشت‌ها:

——————————————————————————–

[۱] . این مقاله پیش‌تر در نشریه میراث شهاب: س۱۱، ش۴۱-۴۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۴)، صص ۱۰۳-۱۱۱ منتشر شده است و اینک با اندکی تغییرات ویرایشی در این وبگاه نیز منتشر می‌گردد.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612