کد خبر:10423
پ
darkhalaf

در خلاف آمد عادت (مقالاتی در چالش با حافظ‌شناسی رسمی و رایج)

شاید این پرسش انتقادی در ذهن کسانی که با این نوشته روبرو می‌شوند، بچرخد که: چه نیازی به طرح و تبلیغ‌ اندیشه و آیین حافظ، آن هم برای چندمین بار؟

میراث مکتوب – «در خلاف آمد عادت » قصد آن ندارد که یکایک رهنمودها و راه‌یابی‌های حافظ را آب و رنگ بزند و با آن خلأهای فکری دنیای امروز را پر کند، بلکه می‌خواهد برخی از این راه بردهای از رونق افتاده و منسوخ را که هنوز هم از سوی بعضی از مفسران اندیشه حافظ تبلیغ می‌شود، آسیب‌شناسی کند و نقص‌ها و نادرستی‌های چنین تفسیرهایی را نشان دهد. 

شاید این پرسش انتقادی در ذهن کسانی که با این نوشته روبرو می‌شوند، بچرخد که: چه نیازی به طرح و تبلیغ‌ اندیشه و آیین حافظ، آن هم برای چندمین بار؟ چنین کسانی می‌گویند که زمانه ما دغه‌غه‌ها و مسئله‌های دیگری دارد و پیش آوردن آنچه که در روزگار حافظ ـ سدۀ هشت هجری ـ پیش آمده است، جامعه ما را از معضلات خود دور می‌کند و افکار عمومی را مشغول مسئله‌های گذشتگان می‌سازد و در نتیجه، مسئله و معضل امروز ما ناگشوده و ناشناخته می‌ماند! از این گذشته، در دهه‌های اخیر حتی در دنیای شعر و ادبیات نیز آراء و اندیشه‌های تازه‌ه‌ای پدید آمده که نادیدن آن‌ها و اشتغال به آثار بازمانده از روزگاران کهن، ادبیات ایران را گرفتار رکود و کهنگی و در نتیجه، زمین‌گیر کرده است؛ آراء و اندیشه‌هایی مانند وظیفه ادبیات، ادبیات مسئول، رئالیسم، مدرنیسم، هرمنوتیک، ساختار‌شکنی؛ پست‌مدرنیسم، اصالت متن و مرگ نویسنده و ده‌ها مقوله دیگر که فضای اندیشه و اعتقادات جهان ما را تغییر داده است و برخی از آن‌ها، اندک اندک به تاریخ سپرده می‌شود؛ در حالی که تحقیقات ادبی ما هنوز از عصر حافظ و سعدی پیش‌تر نیامده و مفسران آثار آن‌ها، گویا قصد آن دارند که فرهنگ و اندیشه ما را هم چنان در قهقرا نگاه دارند!

تردیدی نیست که این پرسش و انتقاد، درست و ارزشمند است و جای هیچ‌گونه انکار و حاشا یا توجیه و تحریف در برابر آن نیست؛ زیرا که در روزگار ما شرح و تفسیرهای بسیاری بر حافظ نوشته می‌شود که مقصود از آن‌ها جز طرح و تبلیغ برخی افکار مرده و منسوخ و آب و تاب دادن به آراء و اندیشه‌های زوال یافته، کار دیگری نمی‌کند و در آن‌ها هیچ خبری از آن نوع اندیشه‌های حافظ هم که کارساز و گره‌گشا بوده باشد، در میان نیست! این شیوه تفسیر حافظ که در میان حافظ‌شناسان ایرانی، به یک عادت و سنت ریشه‌دار تبدیل شده است، دنیای ما را به سوی انحطاط و ارتجاع می‌برد و به دغدغه‌های امروزی آن هیچ اعتنایی نمی‌کند.

از قضا «در خلاف‌آمد عادت» نیز انگشت بر روی این عادت‌ها و سنت‌ها می‌گذارد و به ارزیابی و نقد آن‌ها می‌پردازد و چنانچه به طرح پاره‌ای از اجزا و عناصر اندیشه حافظ نیز روی آورد، آن را وسیله‌ای برای طرح مسائل و معضلات تاریخی جامعه ایران می‌سازد؛ مسائل و معضلاتی که یکایک آن‌ها، در هر دوره‌ای به گونه‌ای دیگر سر بر می‌آورند و چاره‌گری و راه گشایی می‌‌جویند و البته نبوغ هنری حافظ هم برخی از آن‌ها را در تصویرهایی سرشار از زیبایی، جاودانه کرده است و از قضا همین تصویرهاست که حافظ را جاودانه می‌کند و نه آنچه که مبلغان آیین‌های رندی و درویشی و … پیش می‌آورند!

مفسران حافظ، در شرح اندیشه و آیین او، یا به تبلیغ ارزش‌های صوفی گری و زاهدی می‌پردازند، و یا رفتار‌ها و روش‌های رندانه‌ای را طرح و تبلیغ می‌کنند که هیچ‌گونه کارسازی در دنیای امروز ندارند و حتی برای روزگار حافظ هم کارسازی نداشته‌اند؛ اما اینان به گونه‌ای شیفته آن ارزش‌ها و این روش‌ها شده‌اند که همه آن‌ها را حقیقت خالص و الگوی برتر اندیشه و اخلاق انسانی می‌دانند و در دنیای ما که گاه حتی میراث آیین‌های آسمانی نیز عرضه نقادی و چون و چرا قرار می‌گیرد، اینان آیین حافظ را فراتر از هرگونه ارزیابی و انتقاد می‌شمارند و آن را یک سرمشق چاره‌ساز برای زندگی امروز جلوه می‌دهند! گناه او را، «تازیانه‌ی سلوک» و «میوه درخت معرفت» می‌خوانند؛ تازیانه‌ای که بیداری و بصیرت می‌آورد و میوه‌ای که انسان را عارف نیک و بد می‌کند! مدیحه‌های سیاسی او را سرودهای عاشقانه می‌دانند و ممدوح شیرازی‌اش را، انسانی جهانی و فرشته آسمانی، شراب و شاهد او را چاره کار ریا و دروغ، و مستی‌هایش را، عالی‌ترین شکل از خود رهایی و تنها وسیله راه یافتن به قله کمال انسانی و …. جلوه می‌دهند و گریز او از دنیای دین و حتی مسئولیت انسانی به دنیای مستی و رندی را، تنها راه برد پیروز تاریخ می‌پندارند که جز آن راه دیگری پیش روی انسان ایرانی نیست! و دنیای اخلاقی و ایده‌آل را دنیایی می‌دانند که خطوط آن را حافظ ترسیم کرده است، با دو عنصر مستی و عشق. حتی از «کوچه رندان»، یعنی کوچه می‌خانه‌ها و بیت‌الطف‌های شیراز عصر حافظ، اشراق و شهود درخشان درمی‌آورند! و ….

شگفتا از چنین تفسیرهای متعصبانه‌ای! حافظ در سده هشت هجری، مثل هر ایرانی دیگر در سده‌های دیگر تاریخ، رویاروی جامعه‌ای ایستاده که در ریا و دروغ فرو رفته و در این کار، شریعت یا طریقت را دستاویز کار خود قرار داده است. حافظ که ـ به تعبیر نویسنده از کوچه رندان ـ خود نیز گه گاه، رندانه ریا می‌کرد، در مجاله و ستیز با اهل ریا، یعنی اهل شریعت و اهل طریقت، به تدبیر و چاره‌اندیشی می‌پردازد و آن گاه، راه نجات را در گریز از شریعت و طریقت و حتی حقیقت و روی آوردن به شراب و شاهد نشان می‌دهد و در این ه‌نمود دادن‌ها، به حقیقت این آیین‌ها کاری ندارد! انزجار او از ریا و دروغ به اندازه‌ای است که دیگر دغدغه تفکیک حق و باطل را پیدا نمی‌کند و در نتیجه، همه آن‌ها را، یک‌جا، به انکار و ریشخند می‌سپارد. در حقیقت این راه برد حافظ، چاره‌جویی رندی استکه تنها در اندیشه بیرون کشیدن رخت و پخت خویش است و دیگر کاری به آنچه که آن را «غم روزگار» می‌خواند، ندارد و به تبعات این سلوک رندانه هم هیچ نمی‌اندیشد.

این ره یافت رندانه ـ هر چه که هست ـ در سده هشت، یعنی در یکی از دوره‌های تاریک اندیشه انسانی، و پیش از عصر روشنگری و راه‌گشایی دانش‌های جدید، این گونه رندی‌گری را به مثابۀ تنها سرمشق راه‌گشا جلوه می‌دهند و در تبلیغ آن، هواداری‌ها و تعصب‌های شگفت نشان می‌دهند. اینان، همانند مؤمنانی که رهنمودهای مراجع دینی را تفسیر یا تبلیغ می‌کنند و چشم و گوش بسته تسلیم آن می‌شوند، با تقلید و سرسپردگی کامل، به شرح و تفسیر آیین رندی و تبلیغ آن می‌پردازند و بی آن که فضای فکری زمانه خود را در حساب آوردند، و یا به راه‌ها و ره نمودهای بدیل جدید پیش آمده است، بسنجند؛ تنها چاره کار ار در پیروی از این آیین نشان می‌دهند و در این کار فتوی‌ها و ره نمودهای حیرت‌انگیز پیش می‌آورند!

خلاصه اینکه حافظ در تفسیر این مفسران خود، در جای یک حکیم ـ پیامبر نشسته و راه انسان‌ها را تا پایان کار جهان روشن کرده است! در حالی که جهان ما، خود اقتضائاتی دارد متفاوت از اقتضائات دنیای حافظ و این است که راه‌ها و رفتارهای دیگری هم پیش گرفته است، متفاوت از آنچه که مفسران حافظ آن را تبلیغ می‌کنند. در این راه و رفتارها، نه تنها تعالی و کمال در روی‌گردانی از هر حقیقتی نشان داده نمی‌شود و نجات و رستگاری در مستی و بی‌خبری سراغ گرفته نمی‌شود، بلکه حتی گریز از آرمان‌های بزرگ انسان، به دستاویز سوه استفاده‌هایی که از آن آرمان‌ها می‌شود نیز، پذیرفته نیست و به گفته‌ یک متفکر بزرگ قرن بیست:«هر آرمانی را نه بر مبنای سوء استفاده‌ها و تحریف‌هایی که از آن می‌شود، بلکه نظر به ارزش ذاتی‌اش می‌سنجند … و دور شدن (انحراف) از یک آرمان را نباید به حساب آن آرمان، بلکه به حساب ضعف‌های طبیعت بشری باید گذاشت».

چنانکه می‌بینیم، طرح اندیشه حافظ در بعضی از اشکال آن، طرح مسائل کهنه و دور شدن از دل‌مشغولی‌های امروز نیست و بلکه در شیوه‌هایی از بررسی و شناخت او، می‌توان بسیاری از مسائل فکری و اعتقادی جامعه خود را بررسی کرد و شناخت؛ همان مسائلی که همه دوره‌های تاریخی ما را مشغول خود کرده است، یعنی رندی‌گری، صوفی‌گری، مریدبازی، سرسپردگی، دین دروغ، جبرگرایی، ستایش قدرت و …

این دفتر حافظ‌شناسی در حقیقت در سه زمینه فراهم آمده است. ابتدا تعدادی از مقالات آن، پاره‌هایی از اندیشه و آراء حافظ را می‌کاود و برخی از ویژگی‌های تفکر او را ترسیم می‌کند. پس از آن در زمینه دوم، چند شیوه از حافظ‌شناسی معاصر مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد و بلاخره زمینه سوم با چهار مقاله، اختصاص به بررسی نقدها و شبه نقدهایی دارد که چند تن از اعضای هیأت علمی دانشگاه‌های اصفهان و شیراز و ملایر با دیدگاه‌های سنتی خود متوجه تفسیرهای نگارنده از حافظ کرده‌اند و هر چند که شه نقدها هیچ وقت شایسته پاسخ دادن نیستند، اما از آن جایی که در هر حال نوعی گماره گری ایجاد می‌کنند، لازم است که اندازه اعتبار آن‌ها هم روشن شود.

فهرست مطالب کتاب:

پیش‌گفتار

پیش‌درآمد

روش‌های راه‌یافتن در دنیای حافظ

عرفان؟ یا الهیات رندی؟

بنیان‌های تفکر حافظ

دین در دنیای حافظ

هرمنوتیک و حافظ

سکولاریسم در شعر حافظ

حافظ و حکومت دینی

 پیرمغان حافظ

حافظ چه می‌‌گوید؟

حافظ به روایت اقبال

حافظ در نگاه شریعتی

حافظ سروش، روشنفکر دینی پلورالیست!

حافظ‌شناسی شایگان، احیای تابوهای مرده و منسوخ!

کشف و شهود در کوچه رندان!

از حافظیات

حافظ از نگاهی دیگر

پرسش‌هایی از استاد پورنامداریان

در چشمه‌ی خورشید

حافظ، شاعری که از نو باید شناخت!

پاسخ به یک شبه نقد

و نه هر کوورقی خواند

یک پرسش و پاسخ

گزیده‌ی منابع

درگاهی، محمود، در خلاف آمد عادت (مقالاتی در چالش با حافظ‌شناسی رسمی و رایج)، تهران، کویر، 392 صفحه، شمارگان: 500 نسخه، بها: 290000 ریال، 1396.

منبع: کتابخانۀ تخصصی ادبیات

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612