البته پس از آنکه بطلمیوس اول (حک ۳۲۳-۲۸۳ قم) ملقب به سوتر (= رهاننده)، بنیانگذار دولت بطلمیوسان مصر، کتابخانهای به موزئوم (=معبد «موزهها»؛ الههها یا ارواح الهام دهندۀ آفرینش ادبی و هنری) اسکندریه ملحق ساخت، و چنان که گفتهاند، کاتبان بسیاری را به استنساخ، اصلاح، ویرایش و مقابله آثار علمی یونانی گماشت و به ویژه پس از آنکه جانشینش بطلمیوس دوم (حک ۲۸۳-۲۴۶ قم) ملقب به فیلادلفوس (= محبوب پدر) به غنای این کتابخانه افزود، بسیاری فیلسوفان و دانشوران یونانی و شاگردانشان به دعوت بطلمیوسان مصر و به انگیزه بهرهمندی از فواید پژوهش در کتابخانه به اسکندریه رفتند (البته برخی دربارۀ میزان اهمیت این کتابخانه در رونق علوم در این شهر تردیدهایی ابراز کردهاند، مثلاً نک باگنال، ۳۴۸-۳۶۲؛ برای توضیحات بیشتر نک هد، اسکندریه، کتابخانه). مکتب ادبی اسکندریه نیز به نوبۀ خود و به واسطۀ نویسندگان نامداری چون آپولونیوس رودسی، تئوکریتوس، بیون و پولیبیوس گنجینهای غنی از آثار حماسی، تعلیمی، مرثیهای، هزلی، بزمی و تاریخی پدید آورد. آثار نحوی و زبانشناسی اسکندرانی در شمار بهترینها بود. آریستارخوس و زنون آثار مهمی در باب سرودههای هومر نوشتند و دیونوسیوس تراکی نخستین نحوی یونانی بود. در همین اسکندریه بود که بطلمیوس ـ که نظریاتش بعدها عنوان هیأت بطملیوسی به خود گرفت و اخترشناسانان تا سدۀ ۱۶م پیرو آن بودند ـ به پژوهش دربارۀ نجوم پرداخت؛ اراتوستنس طول نصف النهار را اندازه گرفت؛ اقلیدس، بنیانگذار هندسه به پژوهش در ریاضیات و به ویژه هندسه پرداخت، و آپولونیوس ـ پایهگذار مخروطات به عنوان شاخهای از هندسه ـ به تحصیل پرداخت (نک هد، ذیل مداخل یاد شده؛ نیز سلام، ۳, ۵؛ ریل، ۴۰۹؛ ارسکاین، ۳۸؛ کتل، ۹۶۶؛ بل، ۱۷۷-۱۷۸). به عبارت دیگر آنچه امروزه ریاضیات و نجوم یونانی خوانده میشود عملاً در اسکندریه شکل گرفت (نک لانگر، ۱۰۹-۱۲۵). تحولات علمی و فرهنگی نشأت گرفته از شکوفایی اسکندریه چندان بود که سدۀ چهارم قم را پایان عصر کلاسیک یونان و سدۀ سوم قم میلادی را آغاز عصر هلنی یا یونانیمآبی میشمارند (ریل، ۴۱۰). اما تاریخنگاران علم، از میان رشتههای علمی مختلفی که در این شهر شکوفا شدند، تنها برای رشتۀ پزشکی مکتبی «اسکندرانی» قائل شدهاند.
ادامه این مقاله اینجا بخوانید.