میراث مکتوب- نشست «تمدن و شاهنامه فردوسی» از سلسله نشستهای ادبیات کهن چهارشنبه (۲ مهر ۱۴۰۴) با حضور سیدحسین شهرستانی؛ مدیر گروه حکمت هنر پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی و عرفان پهلوانی؛ مدرس دانشگاه و پژوهشگر متنهای کهن ادبی، امیر قاسمی؛ رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران، حامد صلاحی و یاسر موحدفرد در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
شاهنامه و هنرهای گوناگون
در ابتدای این نشست حامد صلاحی گفت: هنرهای گوناگون در طول دههها و حتی در دیگر کشورها از ماوراءالنهر و شبهقاره هند تا تاجیکستان از شاهنامه بهره بردهاند. این امر را میتوان در آثاری چون «شب گرفتن ماه» ساتم خان الغزاده، «صورتهای تسلیم» محمد ایوبی، فیلمنامه «دوازده رخ» و «باغ در باغ» از هوشنگ گلشیری شاهد بود. برخی آثار مانند «سووشون» سیمین دانشور نیز از شاهنامه بهره گرفتهاند.
وی افزود: در شعر معاصر نیز میتوان به آرش کمانگیر سیاوش کسرایی با اجرای شهرام ناظری و آخر شاهنامه حمید مصدق اشاره کرد. در نمایشنامه هم کارهایی از محمود اعتمادزاده و ابوالقاسم لاهوتی وجود دارد. در سینما نیز فریدون رهنما، احمد طالبینژاد و… از جمله افرادی هستند که در این حوزه آثاری را ساختهاند.
فردوسی افقی تازه در برابر فلسفه گشود
در بخش دیگر این نشست سیدحسین شهرستانی گفت: بسیاری از محققان از جمله دکتر داوری اردکانی فارابی را «مؤسس فلسفه اسلامی» دانستهاند، همانگونه که فردوسی را میتوان «بنیانگذار شعر فارسی» شمرد. هر دو در قرن سوم و چهارم هجری، یعنی دوران خردگرایی تمدن اسلامی، حضور داشتند و نمایندگان عصری بودند که عقلانیت در آن برجسته بود. در این دوره چهرههایی چون ابوریحان بیرونی و پس از فردوسی، ابنسینا نیز در همین جریان عقلانی و تمدنی بالیدند. فردوسی در شاهنامه آمیزهای از تفکر ایرانی و اندیشه ایرانشهری با هویت اسلامی و جهتگیری شیعی پدید آورد؛ همانگونه که در فلسفه فارابی نیز چنین چیزی شکل گرفت.
وی افزود: بنیانگذاری فردوسی در ادبیات فارسی صرفاً تقدم زمانی نیست، بلکه سهم تمدنی و تاریخی دارد. او با شاهنامه طرحی از خرد را بنیاد نهاد که در طول تاریخ تداوم یافت. شاهنامه نه یک کتاب داستان به معنای متعارف، بلکه کتاب حکمت و خرد است. اگر آن را با «ایلیاد» و «ادیسه» هومر مقایسه کنیم، میبینیم که در آثار هومر، فلسفه در تعارض با اسطوره ظهور یافت، اما در شاهنامه حکمت و خرد در متن اسطوره حضور دارد. عقلانیتی که فردوسی بنیان گذاشت، در تاریخ ادبیات و فلسفه ما استمرار پیدا کرد؛ از حکیم نظامی تا حافظ در ادب و از ناصر خسرو تا سهروردی و ملاصدرا در فلسفه ادامه دارد.
او با اشاره به اینکه فردوسی شیعه دوازدهامامی بود و ناصرخسرو گرایش اسماعیلی داشت، اما هر دو میراث مشترک خردگرایی را نمایندگی میکردند، ادامه داد: در آثار سهروردی، بسیاری از تمثیلهای شاهنامه بازتاب یافت و او در حکمتالاشراق بازگشتی به «حکمت خسروانی» داشت؛ همان حکمتی که در شخصیتهایی چون کیخسرو به عنوان نماد انسان کامل نمود یافته است. سهروردی از سنت شفاهی شاهنامه، بهویژه روایتهای مناطق زاگرسنشین، نیز بهره برد. مهمترین مفهومی که از این سنت ایرانی وارد فلسفه اشراق شد «نور» بود؛ نوری که در تفکر ایرانی مقدس شمرده میشد و در قرآن نیز بهعنوان «الله نور» آمده است.
مدیر گروه حکمت هنر پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی اضافه کرد: در فلسفه ملاصدرا هم این جریان ادامه یافت و او حتی بیتی از فردوسی را نقل میکند و او را «قدوسی» میخواند؛ یعنی کسی که به حکمت قدسی راه یافته است. به این ترتیب، فردوسی افقی تازه در برابر فلسفه و حکمت گشود؛ افقی که فراتر از متافیزیک متعارف است و عمق آن هنوز بهطور کامل درک نشده است.
شاهنامه در تهران مغفول مانده
امیر قاسمی، رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران با اشاره به اینکه در آستانه هفته گردشگری و هفته فرهنگی تهران قرار داریم، بیان کرد: شاهنامه در تهران مغفول مانده بود؛ به همین دلیل ما از نوروز امسال کار روی این موضوع را آغاز کردیم. در هفته گردشگری هم ۱۱۰ اجرا در ۱۱۰ نقطه تهران خواهیم داشت و موضوع شاهنامه را پررنگتر خواهیم کرد.
وی افزود: از شاهنامه سالهاست که غفلت کردهایم و اکنون باید تلاش کنیم که جایگاه آن احیا شود. ما خرید کتاب را نه برای خانههای خود بلکه برای هدیه دادن به مردم انجام دادیم. کتابهایی مثل شاهنامه به زبان بچهها را تهیه کردیم که سبک، کموزن و مناسب هدیه به کودکان است. شاید برای ما دیر شده باشد، ولی برای بچهها باید خمیرمایه فرهنگ از این رهگذرشکل بگیرد. امیدوارم ما هم قطرهای در دریای بیکران شاهنامه باشیم.
شاهنامه نیازمند رویکردهای نوین است
در ادامه این نشست عرفان پهلوانی با خوانش ابیاتی از شاهنامه گفت: در شاهنامه تنها در سه بیت به آرش اشاره شده است. در متون کهن، آرش بیشتر بهمثابه گزارش خبری امروزی آمده بود که مغفول ماند تا روزگار ما که کسانی چون کسرایی و بهرام بیضایی با حالوهوای آن روزگار سراغ آرش رفتند و بعد، بنا به ضرورتهای دیگر، مورد اقتباسهای گوناگون قرار گرفت.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به تمدن و شاهنامه اشاره کرد و ادامه داد: کشور ما کشور جشنوارههاست، اما جشنواره چیست؟ عرصه نوآوری و نوجویی است؛ باید زمینه چه گفتن که عرصه رهیافت نو است و زمینه چگونه گفتن را که عرصه ابزار و فناوری نو است، فراهم کند؛ وگرنه تکرارِ بازگفتها ره به آبادی نمیبرد. در پژوهشِ شاهنامه بسیار کار شده و مقالات و پایاننامههای زیادی وجود دارد، اما باید رویکردهای نوین آورد. دو رشته علمی انسانشناسی و علوم شناختی میتواند افق تازه بگشاید.
پهلوانی با بیان اینکه ما در انسانشناسی ید طولایی داریم، ادامه داد: انسانشناسی با جامعهشناسی، حقوق و… متفاوت است؛ ما معمولاً در فلسفه و روانشناسی از یک مقطع شروع میکنیم (مثلاً یونانِ ۵۰۰ ق.م.) اما در انسانشناسی خطّ زمان بسیار گستردهتر است. ارزشها و هنجارها پیشینهای میلیونساله دارند تا وقتی تمدن یکجانشینی، کشاورزی، اهلیکردن دام رخ میدهد. اگر شاهنامه را با این متر بسنجیم باید بدانیم چه چیزی از آن برای امروز کاربردی است و چه را میتوان نادیده گرفت؛ اگر قداستزدایی کنیم و رویکرد انتقادی داشته باشیم، چه عناصری در سبک زندگی ما دگردیسیپذیر است؟
این پژوهشگر متنهای کهن ادبی در پایان سخنان خود با اشاره به کارکردهای اسطوره گفت: ذهن نمیتواند بلاتکلیف بماند؛ اگر پاسخی نیابد، داستان میسازد و باور میکند. شاهنامه برگرفته از مجموعهای از اسطورههاست که چنین کارکردی برای نیاکان ما داشته و امروز هم در ناخودآگاه جمعی ما حضور دارد. امیدوارم پژوهشگران بهجای تکرار گفتههای بارها پیشگفته، رویکردهای نوینِ متناسب با نیاز امروز را در برخورد با اسطورهها و متون کهن ویژه شاهنامه در پیش بگیرند.
رونمایی دو کتاب تازه بنیاد فردوسی و اجرای نقالی کودکان
همچنین در این نشست کودکان و نوجوانان نقالی کردند و با خوانش بخشهایی از شاهنامه شور و نشاطی ویژه به مجلس بخشیدند. سپس از دو کتاب تازه شامل «از حکمت فارابی تا حکمت فردوسی» و «تاریخ تمدن گمشده ایران» رونمایی شد. در حاشیه نشست نیز چند اثر هنری و تابلوهای مرتبط با شاهنامه و فرهنگ ایرانی به نمایش گذاشته شد.
منبع: ایبنا