میراث مکتوب- ایرانشناسی یا مطالعات ایرانی از شاخههای دانش خاورشناسی است و به مجموعهای از مطالعات منظم و علمی وجوه گوناگون تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران اطلاق میشود. تاریخ دانش ایرانشناسی همچون دیگر شاخههای خاورشناسی، به تاریخ روابط غرب با شرق باز میگردد. برای آشنایی با دانش ایرانشناسی، نگاهی اجمالی به تاریخ دانش خاورشناسی، ضروری است.
اصطلاح جغرافیای شرق، در طول تاریخ به دلایل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، دچار تغییر در مفهوم و قلمرو جغرافیایی شده است. دنیای مقابل یونان و روم، سرزمینهای شرق دریای مدیترانه، دنیای اسلام، شرق مرموز، سرزمین هند، سرزمینهای مستعمره، قلمرو دولت عثمانی، شمال آفریقا، دنیای غیر اروپایی و…، تنها برخی از مفاهیم و حدود شرق، در بازههای زمانی گوناگون است. واژۀ اوریانتالیسم (شرقشناسی یا خاورشناسی) در سال 1779 میلادی به زبان انگلیسی و بیست سال بعد به زبان فرانسوی راه یافت. در سال 1838، فرهنگستان فرانسه به آن رسمیت بخشید. بر خلاف واژه، جریان خاورشناسی در مفهوم «پژوهش و شناخت دانشها و آداب و رسوم مردم خاورزمین» سابقهای بسیار طولانی دارد. تاریخ اولین نوشتههای شرقشناسی به سالها قبل از میلاد مسیح باز میگردد.
با وقوع جنگهای صلیبی، شناخت شرق وارد مرحلۀ جدیدی شد ولی آغاز شناخت منظم شرق، توسط غرب، به سال 1312 میلادی باز میگردد. در این سال، انجمن علمای مسیحی در وین تصمیم گرفتند، کرسیهای زبانهای عربی، عبری و یونانی را در شهرهای بزرگ تأسیس کنند. اهداف اقتصادی عصر اکتشافات، مطالعه و شناخت شرق را به ضرورت تبدیل کرد و با توسعه استعماری غرب، مکاتب متنوع شرقشناسی ظهور کرد. شرقشناسی انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، روسی، ایتالیایی و آمریکایی، مکاتبی بودند که در ارتباط با منافع ملی و سیاسی این کشورها، برای مطالعۀ شرق به وجود آمد.
در سال 1873 میلادی، به منظور ارائۀ نتایج علمی پژوهشهای شرقشناسان، اولین کنگرۀ خاورشناسی در شهر پاریس برگزار شد. آخرین گنگره، در سال 1983 رویکردی ناحیهای یافت و مطالعات آسیایی جایگزین خاورشناسی سنتی شد. در این دوره که بیش از یکصد سال به طول کشید در مجموع 29 کنگرۀ خاورشناسی برگزار شد ولی جایگاه مطالعات مربوط به ایران، غیر روشن و مبهم بود و بیشتر در ذیل مطالعات هند قرار داشت.
در ابتدای قرن نوزدهم میلادی، نفوذ زبان و ادبیات فارسی در هندوستان تا حدی بود که بدون آشنایی با آن، ادارۀ سرزمین پهناور هند، برای دولت استعمارگر انگلستان ممکن نبود. از این رو همزمان با تأسیس «انجمن سلطنتی آسیایی بمبئی»، بخش مطالعات ایرانی، به عنوان مهمترین شعبۀ غیر هندی انجمن، تأسیس شد. راهیابی نتایج پژوهشهای ایرانشناسی از این طریق به اروپا، از عوامل مهم آشنایی جوامع دانشگاهی، با زبان و ادبیات فارسی و مذاهب ایران باستان بود. به همین دلیل، «انجمن سلطنتی آسیایی بمبئی»، پایهگذار نهاد «ایرانشناسی» و قرن نوزدهم را، دورۀ اعتلای این دانش، در غرب میدانند. در این قرن، انجمنهای مهم خاورشناسی که در همۀ آنها، شاخۀ مطالعات ایرانی وجود داشت، در اروپا و آمریکا تأسیس شد. صدها ایرانشناس به ترجمۀ آثار بزرگ ادبیات ایران پرداختند. خط میخی رمزگشایی و بسیاری از نکات تاریک تاریخ و تمدن ایران، روشن شد. وجه سیاسی تحقیقات خاورشناسی و به تبع آن ایرانشناسی، همواره موجب نقدهای فراوان بر آن بود، تا حدی که، برخی بر این باورند، حتی با بحثهای صد در صد علمی ایرانشناسان غیر ایرانی، باید با سوء ظن روبهرو شد. با در نظر داشتن انصاف علمی و درک اهمیت مطالعات ایرانشناسی که توسط ایرانیان انجام شده است، شاید بتوان گفت؛ اهداف و اغراض سیاسی و اقتصادی تحقیقات، از علل ورود دانشمندان ایرانی به پژوهشهای ایرانشناسی و تلاشی در جهت شناخت ایران از منظر درون یا خودشناسی بود. حضور محققان ایرانی در کنگرههای خاورشناسی، تأسیس مراکز ایرانشناسی، انتشار نشریهها و کتابها، برگزاری همایشهای ملی و بینالمللی در کشور را میتوان، تلاش فرهیختگان ایرانی در بازنوسی تاریخ و شناخت تمدن و فرهنگ خود دانست.
از همین منظر، بنیاد ایرانشناسی، در سال 1376 خورشیدی تأسیس شد و با تعیین «ایرانشناسی»، به عنوان، قلمرو اصلی فعالیتها و تحقیقات، از سال 1380، به طور رسمی آغاز به کار کرد. طبق اساسنامه، وظایف بنیاد ایرانشناسی در حوزههای پژوهش و آموزشی، تمامی مسائل مربوط به «ایران» در مفاهیم «ایران فرهنگی – تاریخی»، «ایران زبانی»، «ایران جغرافیایی» و «ایران در تعاملات جهانی» را شامل میشود.
اساس سیاست تحقیقاتی این مرکز، پرداختن به پژوهشهای بنیادی با روش «پژوهشهای بینرشتهای» است. تجهیز و توسعۀ کتابخانه تخصصی و مرکز اسناد، طراحی و ایجاد بانکهای اطلاعاتی، برگزاری هماندیشی و همایشهای ملی و بینالمللی، برقراری ارتباط با ایرانشناسان و مراکز ایرانشناسی، انتشار کتاب، نشریه و گزارش، بخشی از فعالیتهای بنیاد ایرانشناسی است. بنیاد ایرانشناسی در راستای اهداف و انجام وظایف آموزشی، رشتۀ ایرانشناسی را با همکاری دانشگاه شهید بهشتی در سال 1383 راهاندازی کرد. پس از سالها تدریس در تحصیلات تکمیلی بنیاد ایرانشناسی، یکی از کمبودهایی که وجود داشت فقدان فرهنگ یا واژهنامۀ تخصصی ایرانشناسی بود. کتاب حاضر رافع این نیاز است که 4000 مدخل دارد. مداخل و متن آن طی سالهایی که در حال تدوین بود، بارها ویرایش شد. این واژهنامه از سه بخش، واژهنامه فارسی – انگلیسی با شرح و توصیف، واژهنامه انگلیسی – فارسی و فهرست منابع، تشکیل شده است.
«واژهنامه توصیفی ایرانشناسی»، پوران طاحونی، تهران: بنیاد ایرانشناسی، 1397، ۶۰۴ص.
منبع: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران