نسخه های قرب الإسناد گرچه همگی نسخه های متأخری هستند اما در اصل ريشه آنها به نسخه کهنی از فرزند حميري، محمد بن عبد الله می رسد و اين امر از اجازه ای از او که بر روی نسخه های اين کتاب نقل شده و متن آن را همراه اجازه ای ديگر در پايان اين يادداشت کوتاه نقل خواهيم کرد معلوم می شود. اين کتاب البته برای نويسندگان پيش از عصر صفوی نيز کم و بيش دست کم برای ابن طاووس و پیش از او ابن ادريس حلي شناخته بوده است.
در اينجا آنچه به نظر نويسند اين سطور می رسد را خلاصه وار مطرح می کنم:
بنابر تصريح نجاشي در رجال (ص 219)، حميري سه کتاب قرب الاسناد داشته يکی مشتمل بر روايات امام رضا و دوم مشتمل بر روايات امام جواد و سومی مشتمل بر روايات امام غائب. طوسي در الفهرست تنها اشاره به يک قرب الإسناد دارد و محتملاً مقصودش مجموعه ای بوده که شامل هر سه متن قرب الإسناد مورد اشاره نجاشی می شده است. با اين وصف اين را هم بايد افزود که حميري “قرب الإسناد” هايی هم برای امامان هادي (يک کتاب)و حسن عسکري (دو کتاب) داشته است؛ گرچه عنوان آن کتابها را قرب الإسناد نگذاشته بلکه عناوين ديگری داشته که نجاشي از آنها ياد می کند و مشتمل بر مسائل و مکاتبات از دو امام یاد شده بوده است. اين کتابهای اخير گرچه از آنها نسخه ای در دست نيست اما نقلهای آن در کافي کليني و غير آن ديده می شود.
جالب اين است که با وجود آنکه شيخ صدوق طرق متعددی به حميري داشته و از آن جمله پدرش خود شاگرد حميري بوده در کتاب عيون اخبار الرضای خود از بسياری از احاديثی که در اين بخش قرب الإسناد به نقل از امام رضا نقل شده چيزی نقل نکرده است. اين در حالی است که بخشی از احاديث اين بخش از اهميت تاريخی و مذهبی بسيار مهمی برخوردار است اما صدوق نه تنها اين احاديث را در عيون که در آثار ديگر خود (و از جمله کمال الدين) نيز نقل نکرده، در حالی که بخشی از اين احاديث آشکارا به موضوع واقفه و يا قائميت مربوط است و اهميت اين احاديث بر صدوق البته پوشيده نبوده است. اين مطلب در مورد نقل ديگر محدثان قديم در بخشی قابل توجه از احاديث اين متن (قرب الإسناد امام رضا) با توجه به دامنه ارجاعاتی که محقق کتاب در پاورقی های کتاب ارائه داده صادق است و گويا اين متن در حوزه بسيار محدودی (عمدتاً حوزه فرزند حميري و ابو غالب زراري، نک: پس از اين) رواج داشته و به دست بسياری نرسيده بوده است. به هر حال هيچ دليلی وجود ندارد که اين روايات را بدين دلائل و قرائن، الحاقی فرض کنيم.
در متن کنونی قرب الإسناد، علاوه بر متن شايد ناقص قرب الإسنادی که او برای امام رضا ترتيب داده، دو بخش در آغاز ديده می شود؛ يکی مجموعه ای از روايات امام صادق و بعد از آن مجموعه ای ديگر از روايات امام موسی بن جعفر که از اسناد آنها پيداست گردآورده خود حميري است؛ چنانکه برخلاف برخی گمانه زنی های نادرست، دو اجازه موجود برای اين مجموعه حديثی که از فرزندش محمد و نيز از شاگردش ابو غالب زراري در اختيار است و در نسخه های موجود قرب الإسناد ديده می شود (و متأسفانه در چاپ مؤسسة آل البيت مورد توجه قرار نگرفته) حاکی از انتساب همه اين مجموعه موجود به حميري است. با اين وصف مشکلی که در اين ميان وجود دارد اين است که از دو مجموعه احاديث امام صادق و امام موسی بن جعفر و عناوين آنها در فهرست آثار حميري نامی برده نشده است. اين دو بخش برخلاف نظراتی که تاکنون درباره هويت آن ها از سوی نويسندگان مختلف ابراز شده متنهای نهايی حميري نبوده و تنها دستنوشته های ابتدایی و مسودّات او را تشکيل می داده است. عقيده نويسنده اين سطور اين است که حميري بنا داشته برای تمامی امامان بعد از امام باقر که به نحوی “قرب الإسناد” نويسی با نظر به طبقه خود حميري معنا و مفهومی متعين داشته کتابهایی با عنوان قرب الإسناد و يا با عناوينی کم و بيش متناسب با آن (مانند مسائل و يا مکاتبات) بنويسد؛ منتهی از آنجا که تنها در رابطه با امامان رضا و بعد از ايشان، آن آثار در فهرستها ياد شده اند معلوم می شود که اين دسته از “قرب الإسناد”های او تحرير نهايی يافته بوده؛ گرچه تنها از آن ميان متن بسيار ارزشمند و مهم قرب الإسناد امام رضا در دست است و ما بقی از ميان رفته است. اما چنين پيداست که در مورد دو امام صادق و موسی بن جعفر او مؤفق به تدوين نهايی کتابهای خود نشده و به همين دليل هم يادی از آنها در فهارس شيعی کهن نيامده است. اين البته به معنی آن نيست که دو مجموعه روايات از امام صادق و امام موسی بن جعفر که در دو بخش اول و دوم نسخه های قرب الإسناد ديده می شود از او نيست. اين دو مجموعه به نظر ما مسوده ها و نيز “منتخبات” حميري بوده است از دفاتری که از محدثان کهن روايت می کرده؛ منتخباتی شامل روايات از امام صادق و يا از امام کاظم منتهی او ظاهراً قصد داشته بعداً از ميان آن احاديث دو متن نهایی به عنوان قرب الإسناد برای امامان صادق و کاظم تنظيم نمايد اما مؤفق بدان نشده و بعد از مرگش اين نسخه که شامل دو بخش مسودّه گونه و نيز مبيضه و يا تحرير تقريباً کامل قرب الإسناد امام رضا بوده به روايت و بر اساس نسخه فرزندش و نيز به روايت از ابو غالب زراري در اختيار نسلهای بعدی قرار گرفته و خوشبختانه از گزند حوادث مصون مانده است. گويا علت عدم اقبال به قرب الإسناد امام رضا هم همين بوده که چنانکه گذشت اين متن در ضمن دفتر و مجموعه ای مسوده مانند و منتشر نشده قرار داشته و تنها در اختيار تعدادی محدود و از آن جمله فرزندش محمد و شاگردش ابو غالب زراري (به توضيحی که خواهد آمد) بوده است (و شايد برای چند قرن به کلی در گوشه ای افتاده و مورد غفلت محدثان قرار گرفته بوده است)؛ در حالی که فی المثل روايات متنهای “مسائل” او در کافي و کتابهای ديگر نقل شده است. آنچه مسلم است تمامی احاديث اين دو بخش از نقطه نظر فنّ حديث قرب الإسناد قلمداد نمی شود و تعدادی از احاديث روايت شده، به ويژه در بخش امام موسی بن جعفر اسنادی متناسب با ادبیات قرب الإسناد ندارند. اين دو بخش و شکل و تنظيم احاديث روايت شده در آن به خوبی گواه آن است که نويسنده در آنها(کما اينکه لا بدّ در مسوده اوليه بخش سوم که به امام رضا تعلق دارد، همين کار را کرده بوده)، منتخباتی از دفاتر و اصولی که از راويان متقدم در اختيار داشته، به ويژه دفاتری که کاملاً از يک امام به سند کم و بيش کوتاهی نقل شده را در مسوده خود منتقل کرده است. شايد در چند مورد کلّ آنچه از آن دفاتر و اصول به روايتش در اختيار داشته را در اين مسوده نقل کرده(به طور آشکار در مورد روايتش از مسائل علي بن جعفر) اما در مورد برخی ديگر از دفترها تنها به انتخابی (نه تنها ناظر به قرب الإسناد بودن روايت مورد نظر و بلکه شايد در مقام انتخاب بر اساس سليقه خود در قبول و يا عدم قبول روايت) دست زده بوده است. البته تعدادی از دفاتر مورد روايت در اين مسودّه ها معلوم است که از دفاتری نقل شده که تنها روايات يکی از اين دو امام را به شيوه ای قرب الإسنادی شامل می شده اند. به هر حال حميري در تدون نهایی اين دو بخش مؤفق نبوده و متن ها بی آنکه صورت نهايی پيدا کنند و حميري از آن گزيده ها متنهای خود را نهايتاً تنظيم کند، بر حال خود باقی مانده اند. حال اگر به اين نکته عنايت کنيم که در سرتاسر متن موجود قرب الإسناد، ناظر خارجی با کم و بيش نظمی معين در نقل از دفاتر حديثی کهنتر که در ثبت و روايت حميري بوده روبرو می شود آنگاه نتيجه خواهيم گرفت که اگر آنچه از هر سرچشمه در متن کنونی ديده می شود را در کنار هم قرار دهيم می توانيم به اصل آن دفاتر/ اصول روايت شده از سوی حميري و يا دست کم “منتخبات” او از آن دفاتر و اصول دسترسی پيدا کنيم. در مورد بخش مهمی از متن کتاب موجود که در آن حميري به روايت دفتر حديثی مسائل علي بن جعفر می پردازد به دليل اينکه تمامی اين بخش در نسخه های موجود قرب الإسناد در کنار هم قرار گرفته مسئله واضحتر است؛ به ويژه اينکه بر اساس فهارس متقدم شيعی می دانيم که حميري دست اندر کار روايت يکی از نسخه های اين کتاب بوده است. اما در مورد مابقی بخشهای کتاب، به ويژه بخش مربوط به امام صادق اين امر چندان روشن نيست و دليل آن هم اين است که به نظر ما در نسخه های کتاب قرب الإسناد عمدتاً در همين بخش احاديث امام صادق (ع) ظاهراً افتادگی ها و گاه آشفتگی های اوراق نسخه پديد آمده است. از ديگر سو با توجه به نظم کنونی نسخه موجود، معلوم است که در نسخه اصلی خود حميري، او گاه احاديثی را به ويژه در مورد روايات بخش امام صادق در اوراقی الحاقی که در لابه لای نسخه از سوی او (به دليل نهايی نشدن متن ها)قرار داده شده بوده افزوده است؛ احاديثی از يک دفتر معينّ که بعداً به جای آنکه در جای خود در نسخه های بعدی کتابت شود در ميان مجموعه احاديث دفتر و اصلی ديگر از ميان “مرويّات” حميري نوشته و کتابت شده و لذا نظم منطقی در نقل از دفاتر محل روايت گاه در نسخه موجود مخدوش شده است. حميري البته بعداً قصد داشته از ميان اين مجموعه ها و يا متخبات شماری را نهايتاً همانند آنچه در مورد امام رضا انجام داده بر نظم و نسق قرب الإسناد، انتخابی مجدد کرده و قرب الإسنادهای امام صادق و کاظم را نهايی کند اما ظاهراً فرصت انجام اين کار را نيافته است.
براي مطالعه ادامه اين مطلب نوشته حسن انصاری اینجا كليك كنيد.