کد خبر:22734
پ
فاقد تصویر شاخص

در حريم پاكي هايش، هيچ عنصر ناپاكي رخنه نكند

دكتر سعيد حميديان در هفتاد و پنجمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب گفت: مرحوم دكتر يوسفي، به شدت وسواس داشت كه در حريم پاكي هايش، هيچ عنصر ناپاكي رخنه نكند تا زندگيش، فكرش و ذهنش به همان زيبايي و به همان پاكي باقي بماند.

ميراث مكتوب- دكتر سعيد حميديان در هفتاد و پنجمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب گفت: مرحوم دكتر يوسفي، به شدت وسواس داشت كه در حريم پاكي هايش، هيچ عنصر ناپاكي رخنه نكند تا زندگيش، فكرش و ذهنش به همان زيبايي و به همان پاكي باقي بماند.
وي كه روز دوشنبه 30 آذر 88 در نشستي با عنوان رونمايي ارج نامه دكتر غلامحسين يوسفي، سخن مي گفت، افزود: هر ازگاهي، كتاب جديدش مي رسيد، كتاب جديدش، با خط دلنوازش، الان دارم، زينت بخش كتابخانه بنده است، با آن خطي كه از روح او، از آرامش روح او، با آن حالت صلح دروني آن سرچشمه مي گرفت، خطش اصلاً آدم را مي نواخت، خطش آدم را آرام مي كرد، خطش معطر بود، مشك وار بود، تعارف نمي كنم. جناب دكتر ياحقي فرمودند، آن وسواسي كاري و اين ها را. از آن صعه صدرش، از اينكه هيچ وقت هم كسي نشنيد، ادبيات جديد را تحقير كند و حتي اين مرد بزرگوار تا آن جايي كه مي توانست كارهاي جديد را هم مي خواند، شعر جديد را، نثر جديد را، رمان جديد را، به هر حال آن قدر محتاطي يا چيزي كه در حد طاقت يك اديبي چون دكتر يوسفي است، مي خواند و هرگز نشنيدم مثل بعضي ها كه معركه گيري مي كنند عليه شعر و نثر جديد، هرگز يوسفي اين كار را نكرد. اين مرد، ارج هر چيزي را در جاي خودش مي شناخت. يوسفي قلمش براي من خيلي آموزنده بود، چيزها به من ياد داد. قلم يوسفي قلمي بود عطيف، پاك. براي چه؟ حتي اگر نقدي مي كرد، واقعاً به زحمت مي شد آن لحن نقد را ازش فهميد. براي اينكه، آنقدر با ادب، آنقدر با عفت، حرفش را مي زد. اين ها همه جز كنايات اخلاقي آن مرحوم بود. در او بود. فرهنگ او بود كه در آن بار آمده بود، بزرگ شده بود و با آن هم از دنيا رفت.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612