کد خبر:4651
پ
kateban2-m-1-7

برخی فواند دیگر از کتاب اندرسبانی

در متن تاریخ اندرسبانی چنانکه مکرر گفته ایم اطلاعات ارزشمندی در جای جای کتاب در ارتباط با عالمان خوارزم به طور خاص و گاه درباره شماری از معتزلیان و یا منابع معتزلی خراسان دیده می‌شود

میراث مکتوب – در متن تاریخ اندرسبانی چنانکه مکرر گفته ایم اطلاعات ارزشمندی در جای جای کتاب در ارتباط با عالمان خوارزم به طور خاص و گاه درباره شماری از معتزلیان و یا منابع معتزلی خراسان دیده می‌شود که برای شناخت ما از اوضاع فرهنگی خراسان و به ویژه معتزلیان آنجا بسیار مفید است.

نویسنده همچنین چنانکه پیشتر به تفصیل نیز نوشته ایم عادت دارد منابع خود را ذکر کند و از آنچه درباره خود در گوشه و کنار کتابش ذکر کرده به روشنی بر می آید که در طلب دانش و به ویژه دانش حدیث و منابع نوشته هایش سفرهای زیادی کرده و تلاش بسیاری داشته است. خود این نکته که عالمی معتزلی مشرب تا این اندازه به منابع حدیثی سنیان آگاه بوده و از مشایخ مختلف حدیث مستقیماً بهره گرفته بوده خود تصویر تازه ای را از محیط معتزلی خوارزم به ما ارائه می دهد. خود او تأکید می کند که دانش حدیث نخستین بار به کوشش زمخشری و شاگردش خطیب خوارزمی در خوارزم رونق گرفت (نک: ۱۴۱ الف). البته همو جای دیگر از نقش مشابه ابو عبد الله الوبری که فقیه بسیار برجسته حنفی خوارزم بوده و فتاوی او در ادبیات فقه حنفی معمولاً ذکر می شود سخن گفته و از او به عنوان شحصی یاد می کند که در ترویج دانش حدیث در خوارزم مؤثر بوده است. او پیش از دوران زمخشری در این شهر می زیسته و ریاست فقهی داشته است. بخشی از شرح حالی که اندرسبانی از ابو عبد الله الوبری به دست می دهد چنین است (برگ: ۱۲۰ الف): محمد بن ابراهیم بن محمد أبو عبدالله الوبری الخوارزمی الامام المطلق والعامل الکامل والفقیه الربانی قدوه العلماء وإمامهم بخوارزم بعد الامام البقالی أبی عمران رحمهما الله. سمعت أنه لما توفی البقالی کان له أصحاب فقهاء فتنافسوا فی موضعه فقال الرئیس أبو الحسین الکاسکی: غداً نحضر الجامع ونعین لمکانه من أصحابه من أولی به فحضر فی الغد مع أعیان بلده واستدعی بحوزات الفقهاء فسأل کل حوزه عن جنس ما کانوا یقرؤون علی الشیخ والکتاب والسبق الأخیر الذی قرأوا علیه فلما سأل الکل وأحاط بذلک علماً قال للأئمه المتنافسین فی مجلس البقالی: من أراد هذا المکان فلیذکر أسباق الفقهاء علی الولا من الموضع الذی وصلوا إلیه کتاباً وباباً فلیسلکوا علی رؤوسهم الا الامام الوبری رحمه الله فإن کان یحفظ کتب محمد بن الحسن فذکر أسباقهم من تلک المواضع فی الحال فتعجب الناس من حفظه وأقرّوا له بالفضل والتقدم. فقال الرئیس: ناولنی یدک فناوله فأحلّه فی مکان أستاذه أو کما قال. سافر الامام الوبری إلی مرو فتفقه بها علی أبی الوفاء عبدالسلام الغیاثی / ۱۲۰ ب وببخارا علی الطوانی (در حاشیه: وکان حافظاً للمذهب وقد تلمذ أیضاً لعبدالرحیم الکرمینی ببخاری، تتمه) وسمع الحدیث من جماعه بمرو وببخاری وأملی بخوارزم وأحیا علم الحدیث بها فنوّر خوارزم ببرکته وکان له ید بیضاء فی علم اللغه وسمعت صدر الأئمه رحمه الله …» درباره تاریخ مرگ وبری در همین نسخه این اطلاع آمده است: “توفی أبو عبدالله الوبری رحمه الله لیله الاثنین الخامس والعشرین من رجب سنه ثلاث وثمانین وأربعمائه ودفن باللیله (؟) بقرب ؟ درب الموتی رحمه الله ورحمنا معه”. در اینجا آنچه در متن کتاب اندرسبانی درباره الوبری آمده قابل مقایسه است با آنچه عبد الرحیم بن عمر الترجمانی در کتابش با عنوان یتیمه الدهر فی فتاوی أهل العصر، در باب التاریخ آن درباره او ابراز داشته: «وتوفّی أبو عبدالله محمد بن إبراهیم الوبری لیله الإثنین الخامس والعشرین من رجب سنه ثلاث وثمانین وأربعمائه وقد تلمّذ عند الشیخ البقالی بخوارزم وعند الحلوانی ببخارا وکان حافظاً للمذهب وقد تلمّذ أیضاً لعبد الرحیم الکرمینی ببخاری”. این البقالی که الوبری شاگردش بوده خود فقیه بسیار برجسته حنفیان معتزلی مشرب خوارزم بوده که در حاشیه برگ ۱۲۰ الف نسخه کتاب اندرسبانی درباره او می خوانیم: “توفی أبو عمران موسی بن یوسف البقالی بعد العصر من یوم جمعه الرابع وعشرین (؟) من ذی القعده سنه إثنین وخمسین وأربعمائه وکان جامعاً للعلوم. کان مفسراً ومناظراً وصاحب مذهب ونحویاً وأصولیاً وورعاً وقد صنف فی کل فنّ من ذلک کتاباً من طالعه عرف قدره ولو أفردنا لفضائله کتاباً لا ینفد فضائله». این شرح حال عیناً در متن کتاب یتیمه الدهر فی فتاوی أهل العصر تألیف عبد الرحیم بن عمر الترجمانی نیز آمده است و معلوم است که از الترجمانی اخذ شده: “توفی عمر بن (کذا) موسی بن یوسف البقالی بعد صلاه العصر فی یوم الجمعه الرابع والعشرین من ذی القعده سنه إثنین وخمسین وأربعمائه وکان جامعاً للعلوم.کان مفسراً مناظراً صاحب مذهب ونحویاً وأصولیاً وورعاً وقد صنّف فی کلّ فنّ من ذلک کتاباً من طالعه عرف قدره ولو أفردنا بفضائله کتاباً لا تنفد فضائله لکن مع (کذا) هذا الموضع لا یحتمل أزید من ذلک.”
در مورد ذکر منابع در کتاب، به نظر می رسد که اندرسبانی در هنگام تحصیل و سماع نزد مشایخ و بعد از آن برای گردآوردن متن این کتاب و تهیه مواد دیگر کتابهایش، دفاتری را به عنوان منتخبات از کتابهای مشایخش و نیز مؤلفان گذشته فراهم کرده بوده است (درست کاری که ذهبی و مقریزی نیز فی المثل می دانیم چنین عمل می کرده اند).

به هر حال او مکرر به منابع خود اشاره دارد. نمونه‌هایی از منابعش را پیش از این در مقالات گذشته معرفی کردیم. اینجا باید اشاره کنم که او نه تنها منابع معتزلی را در اختیار داشته و از آنها استفاده می کند بلکه گاه از منابع حدیثی زیدیان مرتبط با معتزلیان هم بهره می گیرد. فی المثل یکجا نامی از ابو طالب هارونی می آورد بدین شکل: ۱۱۷ الف: «وسمعت بطریق السید أبی طالب الهارونی رحمه الله بإسناده …». می دانیم که امالی ابو طالب هارونی در اختیار خوارزمیان بوده و علاوه بر اندرسبانی فی المثل خطیب خوارزمی در آثارش از آن بهره گرفته است.

از دیگر فوائد این کتاب چنانکه گذشت ارائه شرح حال تعدادی از معتزلیان است؛ از جمله قاضی عبد الجبّار همدانی که شرح حال بسیار خوبی از او در کتاب به دست داده شده و ما آن را در جای دیگری انشاء الله مستقلاً منتشر خواهیم کرد. در اینجا به یک مورد بسنده می کنیم:
[۱۶ الف] عبدالله (کذا: عبید الله) بن أحمد بن معروف أبو محمد ولی قضاء القضاه ببغداد وکان مجرداً فی مذهب الاعتزال صائناً عفیفاً عن أموال الناس.کان الصاحب رحمه الله یقول : کنت أشتهی ؟؟؟ تنسک أبی أحمد الموسوی وطرف لی محمد بن معروف القاضی وکان له شعر فمن قوله…..ولد سنه ثلاث وثلاثمائه ومات رحمه الله سنه إحدی وثمانین وثلثمائه وعزّی الوزیر عیسی بن علی إبنه أبالحسین علی أبیه فقال….». اینجا منبعش معلوم است که خطیب بغدادی است و تاریخ بغداد او (نک: ۱۰/ ۳۶۴ به بعد).

از دیگر فوائد کتاب این موارد را اینجا یادداشت کرده‌ام:
۱- [۲۶ الف] «عبدالرحمان بن محمد أبو القاسم الأدیب الواعظ النیسابوری رحمه الله أوحد عصره فی التذکیر …. مات سنه أربع وعشرین وثلاثمائه.»

۲- نقلی از کتاب القند نسفی در برگ ۱۱۳ الف: وکتبت فی کتاب القند أن الامام أبا محمد المزنی من أولاد عبدالله بن المفضل کان من فصحاء العالم ینادی سلطان خراسان من السامانیه امر کتاب الله عزوجل فکتب بماء الذهب وأمر بصحیح البخاری رحمه الله فکتب أیضاً بماء الذهب من أوله إلی آخره. قلت: والأصل الذی سمعته بهمدان کان فی تسع مجلدات رحمه الله فلقد عظم کتاب الله تعالی وسنه رسوله صلی الله علیه وسلم وأخبرنی الإمام أبو طاهر محمد بن أبی بکر الشجّی وتاج الاسلام أبو سعد السمعانی رحمهما الله فی کتابهما إلیّ بإسنادهما …» اینجا در عین حال به دو تن از مشایخش نیز اشاره دارد.

۳- تاکنون به چند کتاب دیگر اندرسبانی در طی مقالات گذشته اشاره شد؛ به ویژه کتابهایی که خود از آنها یاد کرده است. اینجا چند مورد دیگر را که خودش در همین نسخه محل گفتگو (موجود در مؤسسه مطالعات شرقی سنت پترزبورگ) از آنها سخن رانده یاد می‌کنیم: یکی کتاب الغزوات او که بدان خود اشاره دارد (نک: ۶۶ ب: سمعت قصته فی صحیح البخاری وفی مسانید کثیره مبسوطاً وأوردته فی الغزوات مبسوطاً أیضاً). کتاب دیگر نویسنده که بدان ارجاع داده، صفات الصالحات وعادات العابدات نام داشته (۷۰ الف)؛ دیگر کتابش که بدان ارجاع داده، کتاب روضه المنی وکنز الغنی است ( نک: ۸۰ الف). همچنین در حاشیه نسخه یکجا با خطی متفاوت به کتابی دیگر از نویسنده ما یعنی اندرسبانی اشاره شده و از آن نقلی شده است، به نام سیر القضاء (نک: ۱۸۱ الف). از دستخط این قسمت معلوم می شود که آنچه در حاشیه برگ ۱۴۱ ب درباره شرح احوال ملاحمی خوارزمی هم آمده، برخلاف آنچه تاکنون تصور می شد کار نویسنده ما نیست و از اضافات بعدی دیگران است (نیز نک: یادداشت ما درباره منبعی تازه یاب درباره شرح احوال ملاحمی در همین سایت. بنابر آنچه آنجا گفتیم این شرح حال متخذ از متن کتاب یتیمه الدهر ترجمانی است. این نکته را هم بیافزایم که نام ملاحمی در این حاشیه بدین شکل آمده: «محمود الملاحمی الأنبیری (کذا)). البته در کنار این دسته از اضافات با دستخطی متفاوت، در حاشیه نسخه موارد متعددی اضافات از نویسنده کتاب آمده است با همان خط اصلی نسخه.

حسن انصاری

منبع: حلقه کاتبان

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612