کد خبر:50734
پ
122

کتابخانه‌ وزارت امور خارجه در میانه‌ آتش جنگ ۱۲ روزه

روز 25 خرداد سومین روز از جنگ ۱۲ روزه هنگامی که شهر در محاصره‌ حملات موشکی قرار داشت کتابخانه‌ تخصصی وزارت امور خارجه با بیش از 200 سال قدمت که سال‌ها مأمن پژوهشگران و دیپلمات‌ها بود، ناگهان در تیررس موج انفجار ناشی از حملات موشکی قرار گرفت. شیشه‌ها  شکست و بخشی از تالار مرجع فرو […]

روز 25 خرداد سومین روز از جنگ ۱۲ روزه هنگامی که شهر در محاصره‌ حملات موشکی قرار داشت کتابخانه‌ تخصصی وزارت امور خارجه با بیش از 200 سال قدمت که سال‌ها مأمن پژوهشگران و دیپلمات‌ها بود، ناگهان در تیررس موج انفجار ناشی از حملات موشکی قرار گرفت. شیشه‌ها  شکست و بخشی از تالار مرجع فرو ریخت. تعدادی از قفسه‌هایی که حامل کتاب‌هایی ارزشمند و تاریخی بودند، آسیب دیدند. کتابداران آن که همواره در سکوت و آرامش با میراث مکتوب سروکار داشتند این بار خود را در برابر صدای مهیب جنگ یافتند. برخی از آنان مجروح شدند و گروهی جان به‌در بردند اما مهم‌تر از همه این بود که کتابخانه به نمادی از آسیب‌پذیری دانش در برابر خشونت بدل شد. کتابخانه تخصصی وزارت امور خارجه تنها یک مرکز نگهداری کتاب نیست بلکه بخشی از هویت سیاسی و دیپلماتیک کشور و مخزنی از منابع  تاریخی ارزشمند است. پژوهشگران، دیپلمات‌ها و سیاستگذاران داخلی و خارجی بارها به این گنجینه برای تصمیم‌سازی و تحلیل‌های راهبردی رجوع کرده‌اند. از این رو آسیب به چنین کتابخانه‌ای نه تنها تخریب فیزیکی یک بنا بلکه خدشه به حافظه‌ تاریخی و ابزار دیپلماسی کشور است.

این حادثه سهمگین در آن روزها به جهت تعدد مسائل گوناگون کشور آن‌چنان که باید مورد توجه قرار نگرفت. درحالی‌که حادثۀ کتابخانۀ تخصصی وزارت امور خارجه زنگ خطری برای همه مراکز فرهنگی در ایران است. ایران کشوری تاریخی و فرهنگی است و جای جای آن مملو از مراکز فرهنگی، آثار و بناهایی با قدمت چندین هزار ساله است. جا داشت که نهادهای کتابخانه‌ای در کشور انجمن کتابداری و کمیسیون ملی یونسکو  نسبت به این حادثه واکنش نشان می‌دادند.

این جنگ بار دیگر به جهان نشان داد که خشونت سازمان یافته، مرز‌های فرهنگی و اخلاقی را در می‌نوردد و حتی مراکز فرهنگی و علمی را از آسیب محفوظ نمی گذارد. حمله به این مراکز حمله به هویت و آیندۀ بشریت است. اهمیت این واقعه نه فقط در خود حادثه بلکه در پیامدها و پرسش‌های بنیادی آن نهفته است. حادثه‌ کتابخانۀ تخصصی صرفاً یک خسارت مادی نبود بلکه نشانه‌ای آشکار از چالش بزرگ‌ترِ حفظ میراث فرهنگی و علمی در شرایط بحران است. وقتی کتابخانه ای ویران یا کتابداری زخمی می‌شود، این تنها آسیب فردی یا ملی نیست بلکه حمله‌ای است به وجدان جهانی و آیندۀ بشریت.

اکنون از دو منظر داخلی و بین‌المللی به ابعاد گوناگون این قضیه به شکلی مختصر می پردازم. بدون شک تحلیل و  بررسی هر یک از این ابعاد نیازمند نشست‌های تخصصی و بررسی‌های بسیار گسترده‌تری است.

از منظر داخلی این رویداد پرسشی جدی پیش‌روی نهادهای مسئول گذاشت، آیا برنامه‌ای برای حفاظت از منابع علمی و فرهنگی در شرایط جنگی وجود دارد؟ چگونه باید مراکز دانشی که حافظه‌ ملی محسوب می‌شوند در برابر تهدیدات نظامی مصون بمانند؟ این حادثه نشان داد که نهادهای فرهنگی و علمی کشورها هنوز فاقد برنامه‌های منسجم برای حفاظت از میراث دانشی در شرایط بحران هستند. کتابخانه‌ها که به‌عنوان «حافظه‌ ملی» شناخته می‌شوند، نیازمند سیاست‌های پدافند غیرعامل، زیرساخت‌های ایمن و طرح‌های اضطراری برای جابه‌جایی یا دیجیتال‌سازی منابع حیاتی‌اند. آیا در کشور ما چنین سازوکارهایی به اندازه‌ کافی پیش‌بینی و تمرین شده است؟

از منظر بین‌المللی نقش سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی و مسئولیت خطیر آنها در قبال جلوگیری از چنین حوادثی بیش از پیش برجسته می شود. نهادهایی مانند: ” یونسکو”، ” شورای حقوق بشر سازمان ملل” و “دیوان کیفری بین المللی” مسئولیتی تاریخی بر دوش دارند تا حفاظت از میراث فرهنگی، اماکن آموزشی و کتابخانه‌ها را نه به عنوان یک انتخاب بلکه به عنوان یک تعهد جهانی تضمین کنند  با این حال حادثه‌ کتابخانه نشان داد که فاصله‌ میان تعهدات حقوقی و عمل دولت‌ها همچنان عمیق است.

در این زمینه تنها اشاره به چند مورد کافی به نظر می‌رسد:

کنوانسیون ۱۹۵۴ لاهه برای حمایت از میراث فرهنگی در زمان مخاصمات مسلحانه و پروتکل‌های الحاقی آن که حفاظت از کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مراکز فرهنگی را به‌عنوان یک وظیفه بین‌المللی الزام‌آور اعلام می‌کند.

*کنوانسیون ژنو و پروتکل‌های الحاقی ۱۹۷۷ که حمله به اماکن غیرنظامی از جمله مراکز آموزشی و فرهنگی را ممنوع کرده است.

*اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی (رم، ۱۹۹۸) که تخریب آگاهانه مراکز فرهنگی و آموزشی را در زمره جنایات جنگی می‌داند.

*اسناد یونسکو و قطعنامه‌های شورای حقوق بشر سازمان ملل* که بارها بر مسئولیت دولت‌ها در حفاظت از میراث فرهنگی و جلوگیری از خشونت علیه غیرنظامیان تأکید کرده‌اند.

ما انتظار داریم این نهادها صرفاً به صدور بیانیه بسنده نکنند بلکه با اقدامات عملی، پیگیری حقوقی جنایات جنگی و تدوین سازوکارهای الزام‌آور از تکرار چنین فجایعی جلوگیری کنند. جامعه جهانی باید بداند که سکوت و بی‌عملی در برابر حمله به غیرنظامیان و مراکز فرهنگی، خود شکلی از مشارکت در استمرار خشونت است.

در چنین شرایطی، کتابداران و فعالان فرهنگی تنها صدایی کوچک در میان هیاهوی جنگ هستند اما این صدا زمانی اثرگذار خواهد شد که سازمان‌های بین‌المللی آن را بازتاب دهند و در قالب حمایت‌های عملی و حقوقی به قربانیان آن مجال شنیده شدن بدهند.

جنگ نه تنها جان انسان‌ها را می‌گیرد بلکه حافظه‌ جمعی، اسناد تاریخی و دانش بشری را نیز زخمی می‌کند. حادثه‌ جنگ ۱۲ روزه یادآور این حقیقت است که دفاع از مراکز علمی و فرهنگی باید بخشی جدایی‌ناپذیر از راهبردهای امنیتی و صلح‌ساز کشورها و جامعه جهانی باشد. بی‌توجهی به این امر در درازمدت خسارتی به مراتب سنگین‌تر از ویرانی‌های مادی به همراه خواهد داشت چراکه ملتی بدون حافظه و دانش در مسیر بازسازی و توسعه نیز ناتوان خواهد بود.

امیدوارم روزی فرا رسد که هیچ کتابخانه ای در سایۀ جنگ و خشونت قرار نگیرد و هیچ کتابداری به جای نشر دانش و فرهنگ درگیر شناسایی زخم‌های خود و همکارانش نباشد. روزی که کتابخانه‌ها تنها با بوی کاغذ و قلم شناخته شوند نه با غبار جنگ و آنها بتوانند تنها به رسالت واقعی خود که نشر آگاهی و پیوند نسل هاست بپردازند.

 

مژده محمدی – کتابدار کتابخانۀ تخصصی وزارت امور خارجه

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612