این پرونده شامل موضوعات زیر است:
۱) نامۀ ایرج افشار به ریاست دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی
۲) متن مشروحه برای سپردن کتابخانه بقلم ایرج افشار
۳) متن نامۀ ریاست مرکز دایرۀالمعارف بزرگ اسلامی
ریاست محترم مرکز دایرۀالمعارف اسلامی
نامۀ ایرج افشار به ریاست دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی
با ادای احترام نسبت به فرهنگ پایدار ایران ـ که من کوشیده ام خادم آن باشم ـ و به دنبال مذاکرهای که دربارۀ سپردن کتابخانۀ شخصی خود به مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی با جناب عالی انجام شده است اینک نسخهای از مشروحهای را که در معرفی مجموعه های کتابخانه و شروط و مباحث ضروری دیگر نوشتهام و در پانزده صفحه امضا شده است تقدیم میدارد تا آن مرکز نظر قطعی و رسمی و قبولی خود را نسبت به همه مندرجات آن مشروحه و این نامه دائر بر اجمال کامل شرایط مندرج در آن به بنده اعلام فرمائید. پس از آن که به دریافت پاسخ نائل شوم نسخهای از مشروحۀ مذکور را با فتوکپی این نامه و فتوکپی جوابیۀ مرکز به فرزندان خود و اعضای هیأت امنا برای اقدامات پس از من خواهم داد.
اینک که این نامه تقدیم میشود موارد ذیل را هم متذکر میشود که مورد قبول قرار گیرد و در نامۀ خود بدان عطف نظر فرمایند.
۱) کتابخانه بطور مستقل در جای مخصوص نگاه داری خواهد شد.
۲) نظر هیأت امناء همیشه مجری خواهد بود و ناظر را همیشه از جریان کارها مطلع خواهند کرد.
۳) در صورت توقف فعالیت مرکز یا تغییر در هدف آن تمام مجموعه به کتابخانۀ ملی کشور تحویل میشود.
۴) به هر یک از فرزندانم ـ در صورت تمایل ـ منظماً یک دوره دایرۀالمعارف داده شود تا یادگاری به جای کتابهای پدرشان داشته باشند.
همانطور که عرض شد نسخهای از همه اوراق به فرزندانم داده میشود که نسبت به انتقال کتابخانه در موقع خود اقدام کنند. امیدوارم در حوادث زندگی آیندۀ من ضرورتی و اتفاقی پیش نیاید که اجبار به تجدید نظری شود و آرزو دارم که نیتم بطور کامل به مورد اجرا درآید و این مجموعه در اختیار و مورد استفادۀ دانشمندان ایرانشناس باشد. البته آنچه را هم که اکنون ممکن باشد به تدریج منتقل خواهم کرد.
ایرج افشار ـ دوازدهم آبان ماه۱۳۷۸
به نام خداوند جان و خرد
مقدمه
به موجب این مشروحه، کتابخانۀ شخصی اینجانب که حاوی مجموعههای مذکور در همین مشروحه و مخصوص و مناسب برای پژوهشهای ایرانشناسی است بنا به مذاکرات موافقت آمیزی که با مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی شده است به منظور برکنار ماندن از پراکندگی (که خود ناظر پراکنده شدن بسیاری از کتابخانههای ارزشمند بودهام) و مشروط به رعایت همه انتظارات و قیودی که طبق این مشروحه بر عهدۀ «مرکز» گذاشته شده است به «مرکز» مذکور سپرده میشود تا در ساختمان تازهساز واقع در آجودانیۀ شمیران (تهران) استقرار یابد و با نگاهبانی دلسوزانه که نسبت به همه متعلقات آن مجری خواهند داشت همیشه و بیهیچ مضایقه و به دور از ایجاد هر گونه مشکلی وسایل استفادۀ علمی و پژوهشی از آن برای هر ایرانشناسی اعم از ایرانی و خارجی و محققان رشتههای مرتبط فراهم باشد. در حقیقت «موقوف علیهم» این مجموعه کسانی خواهند بود که در زمینۀ ایرانشناسی تحقیقات عالی میکنند. قصدم بر آن است که مجموعههای این گنجینه (کتابها، رساله ها، عکسها، اوراق، اسناد، نوشتهها و برگهها) هم در تحقیقات «مرکز» به کار گرفته شود و هم کسانی که در راه مطالعات ایرانی به تحقیق میپردازند و نیازی به نوعی از متعلقات کتابخانۀ من داشته باشند محروم نمانند.
من کتابدار بودهام و در دوران خدمت خود کوششم بر آن بوده است از هر گوشۀ جهان که ممکن شود چیزی به چنگ بیاورم تا بر گنجینۀ کتابخانههای دانشکدۀ حقوق، دانشسرای عالی، کتابخانۀ ملی و مرکزی دانشگاه تهران ـ که در آنجاها خدمت کردهام ـ افزوده شود. و سرافرازانه، مایۀ خوشحالیم آن بود آنها را بیمضایقه و تنگ چشمی و کم حوصلگی در اختیار هر کسی بگذارم که از گوشهای دور یا نزدیک به طلب آنها، شوق و همت خود را بدرقۀ راه میکرد.
کتابخانه برای همین است و حبس کردن آن ستیز کردن است به علم.
گنجینۀ شخصی من هم به طوری که توصیف خواهد شد با چنین ذوق و شوقی گردآوری شده است. پس بدین نیت و با علاقهمندی قلبی به رستۀ ایرانشناسان یعنی دانشی مردان خادم ایران پیشکش میشود و بر من فرض است یادآور شوم که بخش بزرگ این گنجینه یادگار سالهایی است که همسر دمساز درگذشتهام (شایسته افشاریه) صبورانه در نگاهبانی آنها پای فشرده است.
بلی، کتابها و اوراق این گنجینه در مدت پنجاه سال، دانه دانه و برگ برگ، از چهار سوی جهانگرد آمده است. مبلغی کثیر از آنها تک تک از دست مخدومی به دستم رسیده، یعنی آن کتابهایی که از جانب مؤلفان و ناشران سخاوتمند به من اهدا شده است. اوراق و اسنادی که درین گنیجنه هست برگ برگ به کنار هم آمده است. هر یک سرگذشتی از واقعهای یا خاندانی را در بردارد و همۀ آنها مرحمتی صاحبان گشاده دست و دلسوز آنهاست که بر من منت گذارده و آنها را برای نشر در اختیارم گذاردهاند. یا صورت امانت دارد یا آنکه به من تعلق گرفته است.
نور چشمان عزیزم بابک، بهرام، کوشیار و آرش با آگاهی بر این که کتابخانه پس از من به حکم توارث در نوبت آنان تعلق میگیرد و چهار پاره میشود (و مآلاً به تقسیم و تفرّقهای پس از آن دچار خواهد شد) موافق و مؤید بر اجرای نیت من بودهاند. پس در حقیقت سپردن کتابخانۀ من به «مرکز» مذکور کاری است بزرگوارانه که از سوی آنان انجام میشود، بخششی است از آنها به پیشگاه خادمان فرهنگ وطنشان و دوستداران آیندۀ رشتهای که پدرشان عاشقانه کوشیده است مگر از گنجینۀ طرازان آن بوده باشد. سرافراز و شادم از اینکه آنها دلبسته اند که کوششهای من در گردآوری کتابها و اوراق و نوشتهها همراه خاطرۀ ارجمند مادرشان که سالها و بارها گرد و خاک از جلد و پوست این کتابها سترده بوده است، پایدار بماند و ایرانشانسان آینده را بهکار آید.
تأکید را بطور وصیت هم یادآور میشوم (در حکم وصیت در ثلث) چنانکه در زمان زندگی نتوانم کتابخانه را کلاً به محل «مرکز» منتقل کنم فرزندانم از فردای روزی که نیستم از «مرکز» خواهند خواست تا نسبت به انتقال کتابخانه اقدام کنند و هر چه هست به آنجا برده شود. البته در مورد آنچه صورت امانت دارد باید برای هر یک تکلیف نهایی با نظر صاحبان امانت و هیأت امناء مشخص گردد.
به هر تقدیر کتابخانهام که درین مشروحه «گنجینه» نامیده میشود و مشخصات مربوط به اجزاء و متعلقات آن جدا جدا برشمرده خواهد شد به «مرکز» سپرده میشود. نظارت استصوابی در حفظ و حراست آن همواره با ارشد فرزندان بلافصل من یا ارشد اولاد آنان در هر زمان خواهد بود و اکنون این کار بر عهدۀ آقای بابک افشار است که نسبت به سه برادر خود بزرگترست. مگر آنکه ایشان یکی از برادران را به جای خود معرفی کند.
برای حسن اجرای نیت خود (مخصوصاً بند الف) از این افراد که نام شریفشان به عنوان هیأت امناء معرفی میشود انتظار دارم بذل توجه و اقدام کنند و سالی یکبار با هم بنشینند و گزارش کتابخانه را مورد رسیدگی قرار دهند.
۱) ناظر استصوابی مذکور در سطور پیش.
۲) آقای ساسان دکتر افشار برادر خود (ایشان جانشین خود را معین خواهد کرد و بعدها نیز به همین ترتیب).
۳) آقای کاوه بیات پژوهندۀ معاصر (ایشان جانشین خود را معین خواهد کرد و بعدها نیز به همین ترتیب).
۴) نمایندۀ کتابخانۀ ملی که نخستین آن به انتخاب اینجانب آقای کامران فانی خواهد بود و از ریاست محترم کتابخانۀ مذکور خواهشمندست ایشان را رسماً معرفی کنند.
۵) نمایندۀ رئیس وقت «مرکز».
درین ده ساله که در اندیشۀ سپردن کتابخانه به یکی از مؤسسات عمومی بودهام (و به شادروان همسرم گفته بودم که چون روز واقعۀ من رسید نیتم را مجری سازد) به چند جا نظر داشتم: کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه طهران که خود پانزده سال متصدی آن بودم ـ کتابخانۀ ملی که هفت ماه مسئولیت ادارۀ آن را داشتم ـ کتابخانۀ دانشگاه یزد به مناسبت آنکه شهر یزد موطن پدر و مادرم بود ـ مرکز آموزش بینالمللی زبان فارسی به مناسبت آنکه در محل موقوفۀ دکتر محمود افشار مستقرست).
اما پس از این که آگاه شدم ساختمان مجهّز و اساسی دایرۀ المعارف در نزدیک محل سکونت خودم پایان گرفت و برایم مشهود شد که محققان دلسوز و طالبان رشتۀ ایرانشناسی از کتابخانۀ آنجا استفادۀ شایان و آسان میبرند آنجا را مناسبتر و مطمئنتر از جاهای دیگر تشخیص دادم و برای خودم روشن شد در صورت انتقال کتابها بدانجا مراجعاتم در دوران کهولت آسانتر و زودتر انجامشدنی خواهد بود. بدین مناسبت مصمم شدم کتابخانه را به آنجا بسپارم.
معرفی گنجینه
این گنجینه محتوی است بر کتابها، مجلهها، رسالهها، عکسها، اوراق، اسناد، نامهها، برگهها و نوشتههای گوناگون. طبعاً قسمت اصلی و عمدۀ آن کتابهاست. حقشناسی حکم میکند بنویسم که بخش زیادتر از کتابها و مجلهها آنهاست که نویسندگان و ناشران به من اهدا کردهاند، یعنی رایگان به دست من آمده است و رایگان از دست نمیدهم، یعنی نمیگذارم که به دست تفرقه بیفتد. در حقیقت یادگاری است از نویسندگان آن کتابها و بسیاری از آنها دستخطی را در صفحۀ نخستین در بردارد، مانند خطوط این بزرگان و برگزیدگان فرهنگ ملّی، از آنها که درگذشتهاند: سیدحسن تقیزاده، ابراهیمپور داوود، علیاصغر حکمت، سعید نفیسی، دکتر محمد معین، محمدتقی مدرس رضوی، بدیعالزمان فروزانفر، محمود فرخ، نصرالله فلسفی، علی مؤید ثابتی، اللهیار صالح، رضاعلی دیوان بیگی، دکتر لطفعلی صورتگر، فریدون توللی، دکتر مهدی بیانی، مهدی بامداد، محمد صدرهاشمی، حبیب یغمایی، دکتر پرویز ناتل خانلری، محمدتقی دانشپژوه، دکتر عباس زریاب، دکتر غلامحسین یوسفی و عدۀ کثیر دیگری که نام شریفشان را در کتابها باید دید. همچنین عدۀ زیادی از ایرانشناسان بنام خارجی از جمله سرهارولد گیب، ولادیمیر مینورسکی، بازیل نیکیتین، هانس روبرت رویمر، هانری ماسه، آن لمبتون، ژان اوبن، ژیلبر لازار، دوشن گیلمن، برت فراگنر، مینوبو هوندا و دیگران، شاید یکصد تن دیگر ازین طبقۀ ایرانشناس که یادگارهاشان درین مجموعه موجود میباشد.
بخش دیگر از این گنجینه، کتابهای خریداری است، چه فارسی و چه به زبانهای خارجی. کتابهای خارجی خریده شده همه در زمینههای اصلی مربوط به مطالعات ایرانشناسی است مخصوصاً مآخذ و منابع اساسی در زمینۀ کتابشناسیها، فهرستهای نسخههای خطی و دایرۀ المعارفها.
بخش دیگر این گنجینه، اوراق و اسناد و عکس و نوشتهها است که به تفاریق ازین و آن به من رسیده و یا به امانت به من داده شده است. وضع و کیفیت هر یک ازین گونهها را جداگانه خواهم نوشت. در مورد آنها که جنبۀ امانی دارد امیدوارم صاحبان آنها یا وارث قانونیشان رضایت بدهند درین گنجینه به یادگار خاندانشان بماند. در صورتی که رضایت ندهند بر «مرکز» حتم و فرض است که به صاحبان اصلی مسترد دارند یا از آنها خریداری کنند.
درین گنجینه کتابی غیرمرتبط با مباحث ایرانشناسی و مطالعات وابسته بدان وجود ندارد. این گنجینه از کتب عادی و مباحث اجتماعی و حقوقی و مآخذ علمی و فنی و ترجمۀ آثار ادبی ملل دیگر عاری است. این گونه کتابها را زمانی که مجلهنویسی میکردم دریافت میکردم ولی آنها را در گنجینۀ کتابهای خود نگاه نداشتهام. در دورهای که راهنمای کتاب نشر میشد (۱۳۳۷-۱۳۵۷) و کتابخانۀ عمومی انجمن کتاب دایر بود آن گونه کتابها را به آن کتابخانه میسپردم. افسوس که آن دستگاه بیسرنوشت شد و در تصاریف زمانه به سال ۱۳۵۸ از میان رفت. پس از آن، از میان کتابهایی که به مجلۀ آینده میرسید فقط آنها را نگاه داشتهام که برای مطالعات ایرانشناسی مفید بوده است. کتابهای دیگر با کتابهائی که متناسب مطالعات ایرانی بود توسط کتابفروشان تعویض شده و قسمتی از گنجینۀ فعلی را در برگرفته است.
آوردن توضیحی بدین تفصیل از این لحاظ است که گنجینۀ خود را به حدّ ممکن بهتر بشناسانم و پاسخ سؤال مقدر آیندگان را داده باشم. به سخنی دیگر این گنجینه در مدت بیست سال اخیر که از کتابخانههای تهران استفاده نمیبردم، برای کارهای پژوهشی من پاسخگو بوده است. نیازی نداشتهام که به کتابخانهها برای یافتن مصادر مربوط به مطالعات خود مراجعه کنم.
این نکتۀ احتمالی را هم بیاورم که اگر روزی روزگاری «مرکز» نتواند یا نخواهد حافظ این کتابخانه و برآوردن نیات سپارندۀ آن، مخصوصاً از حیث پاسخگویی به مراجعان باشد و یا آنکه به هر مناسبتی فعالیتشان متوقف بماند و یا نخواهند گنجینه را بهطور مستقل و در جای مخصوص نگاه دارند همه مجموعههایش باید با نظارت هیأت امناء به کتابخانه ملّی تحویل و سپرده شود.
اینک میپردازد به شروط ضروری.
الف – ضبط و حفظ گنجینه
۱) تمام آحاد مجموعه (کتابها، رسالهها، عکسها، اوراق و غیره) به مهری که سجعش «گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار» خواهد بود ممهور شود. این مهر در صفحۀ دوم و سیام و پایان باید زده شود. چنانکه کتاب کمورق باشد در صفحۀ دوم و پایان کافی خواهد بود. بر اوراق و اسناد زدن یک مهر بر جایی که نوشته نداشته باشد کفایت میکند.
تبصره: در مورد امانیها زدن مهر پس از تعیین سرنوشت آنها باید انجام شود.
۲)نام کلیۀ کتابها، رسالهها در دفتر چاپی مخصوصی که ستونبندی و حاوی این اطلاعات و دارای شمارهگذاری ترتیبی باشد باید به ثبت رسانیده شود. شمارۀ هر کتاب بر صفحۀ دوم آن کنار مهر نیز نوشته شود. دفتر حاوی این مشخصات خواهد بود: نام کتاب، نام مؤلف (و مترجم یا مصحح)، محل چاپ و سال، مخصوصاً ذکر یادداشت اهدایی اگر داشته باشد.
۳) دفتری خاص اوراق و اسناد و عکس و با شمارهگذاری جداگانه حاوی این اطلاعات باید تهیه شود: نوع سند (حکم، فرمان، قباله). نام صادر کنندۀ سند، تاریخ صدور و نام اهداء کنندۀ اصلی.
۴) «مرکز» این گنجینه را بهطور مستقل در محل خاصّی به صورت غیر باز نگاهداری خواهد کرد و لوحهای بدین عبارت برای معرفی آن بر دیوار محل مذکور نصب خواهد کرد.
گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار
بنا به نیت و توصیۀ پدرمان مجموعۀ کتابها، مجلهها، رسالهها، مقالهها، اوراق، اسناد و عکسهایی که توسط ایشان برای پژوهشهای ایرانشناسی گردآوری شده و آنها که امانی است به کتابخانۀ «مرکز» سپرده میشود، تا طبق شرائطی که در مشروحۀ توصیفی ایشان مفید و مضبوط است آن انتظارات برآورده و عملی شود.
بابک، بهرام، کوشیار، آرش
۵) کتابخانه در حال حاضر به تقسیمبندی دلخواه من منظم شده است و تا زندهام بر همین نظام باقی میماند زیرا بدان مأنوسم و میدانم هر کتاب در کجاست. ولی «مرکز» پس از من آن را مطابق تقسیمبندی کنگره طبقهبندی و فهرستنویسی خواهند کرد و با نشانهای اضافی تعلق آن را بدین گنجینه خواهند شناسانید. تقسیمبندی فعلی بطوری که در قفسهها چیده شده چنین است:
کتب اروپایی دربارۀ ایران – فهرستهای نسخههای خطی – کتابشناسیها – تذکره و رجال – لغتنامهها – انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب – انتشارات بنیاد فرهنگ ایران – انتشارات انجمن آثار ملی – انتشارات موقوفۀ دکتر محمود افشار – انتشارات مؤسسۀ الفرقان – انتشارات مرکز تحقیقات فارسی – دورۀ پنجاه سالۀ یادبود سلطنت پهلوی – متون فارسی جلد سیاه چاپ شوروی – خوشنویسی – خاطرات و تاریخ دورۀ قاجار – شهرنامهها – متون جغرافیایی – سفرنامهها – تاریخ ادبیات و شعر و ادب – تواریخ ممالک همجوار – دیوانها – تذکرهها و گزیدهها – شعر معاصر – داستان معاصر – مجموعههای مقالات و جشننامهها و کنگرهها – منشئات – متون نثر – متون عرفانی – ادیان – باستانشناسی – مردمشناسی – لهجههای ایران – دستور و زبانشناسی – علوم ایرانی – مجلات (ایرانی و خارجی) – کتابهای قطع رحلی – کتابهای چاپ سنگی – جزوات و رسالهها – نشریات ادواری.
این مجموعه در چهل و دو قفسۀ آهنی بلند و دو قفسه کوتاه قرار دارد و هر قفسه به نُه طبقه تقسیم شده است و حدوداً سی و پنج کتاب که در هر طبقه گذاشته شده باشد تعداد کتابها از رقم سیزده هزار کمتر نیست.
۶) امیدوارم انتقال گنجینه از خانۀ مسکونی به مخزن «مرکز» به تدریج توسط اینجانب آغاز شود. پس از من بر فرزندانم (مخصوصاً ناظر استصوابی) فرض است عاجلاً نسبت به انتقال آن اقدام کنند و «مرکز» کمک لازم را برای انتقال بنماید.
۷) «مرکز» این اقرار نامه را به صورت کتابچهای چاپ خواهد کرد. همراه این اقرار نامه باید اسامی همه افرادی که نامه از آنان دریافت کردهام (و فهرست آنها را در دفاتری نوشتهام) و همچنین عکس عدهای از خطوط اهداکنندگان کتابها برای بازماندن نام آنان به چاپ رسانیده شود و جزوه به رایگان توزیع شود.
۸) «مرکز» پس از انتقال کتابخانه نخست باید به فهرستنویسی جزوات و رسالهها و مقالات برگرفته شده از مجلات اقدام کند. این کار ازین نظر ضرورت دارد که این گونه آثار کمتر در کتابخانههای دیگر نگاهداری شده است یا میشود. طبعاً در دسترس قرار گرفتن آنها موجب پیشرفت و گسترش تحقیقات ایرانی خواهد بود، این فهرست پس از تهیه بطور مستقل میباید به چاپ رسانیده شود. زیرا به گمان خودم بخش پرفایدتی ازین گنجینه ازین راه به محققان شناسانده میشود و محققان «مرکز» دسترسی به منابعی پیدا میکنند که به آسانی در دسترس نبوده است. تعداد این جزوهها احتمالاً به پنج هزار بالغ میشود.
۹) مجلههای جلد ناشده و کتابهایی که احتیاج به صحافی دارد به تدریج تجلید و مرمت بشود.
۱۰) چاپ کردن فهرستهایی که جای جای ذکر آنها شده است.
ب – طرز استفاده
۱) استفاده ازین گنجینه (به صورت خواندن در محل «مرکز» – یادداشتبرداری – میکروفیلمسازی – عکسبرداری – فتوکپی و طریقههای دیگر) برای همه محققان پژوهشهای ایرانی یعنی ایرانشناسان از هر قوم و ملیت آزادست.
۲) کتابی و ورقی و چیزی از این گنجینه را نمیتوان به امانت از کتابخانه به خارج از «مرکز» برد. استفاده در بخشهای «مرکز» هم نباید از دو هفته تجاوز کند.
۳) فقط شخص ایرج افشار مجازست با دادن رسید هرچه را از مجموعۀ خود لازم دارد از «مرکز» به خارج ببرد و بازگرداند و آنها را که امانت است محق است که به صاحبانشان برگرداند.
۴) در مورد استفاده از اسناد و اوراق و منابعی که بطور امانی نزد اینجانب بوده و در این گنجینه است الزاماً میباید نام مالک اصلی در پژوهشها قید شود.
۵) خواندن و استفاده از مطالب نامههای اشخاص به من و نشر هر یک از آنها فقط در مورد افرادی جایز و آزادست که درگذشتهاند. در مورد افرادی که حیات دارند مسجلاً و الزاماً با کسب اجازۀ از آنان مجاز خواهد بود.
ج- اجزاء گنجینه
۱) بخش خاصی ازین گنجینه، به مجلات اساسی فارسی اختصاص دارد، این گنجینه دارای اغلب مجلههای تحقیقی و دانشگاهی است. اغلب هم تجلید شده است. مگر مجلات سالهای ۱۳۷۰ به بعد که به سبب گرانی صحافی، دورۀ هر سال از هر مجله جدا جدا بستهبندی شده است. تعداد مجلّدات مجلهها حدود هزار مجلّد است. فهرستی ازین بخش مناسب است به همراه یکی از فهرستها به چاپ رسانیده شود.
۲) بخش کتابهای اروپایی حاوی کتابهای تحقیقی، دایرهًْالمعارفها و مجلههای خاص ایرانشناسی است. خوشبختانه دورۀ نسبتاً کامل مجلههای (آبستراکتا ایرانیکا ـ ایرانیکا آنتی کوا ـ مجموعۀ آکتا ایرانیکا ـ ایرانین استادیز ـ استودیا ایرانیکا ـ ایران ـ ایرانیش میتایلونگن ـ انجمن باستانشناسی آلمان ـ کتیبههای ایرانی) درین گنجینه گردآوری شده است. کتابهای اروپایی همه در مباحثات ایرانشناسی است. نیز دورۀ انتشارات مؤسسۀ الفرقان.
۳) کاتالگهای کتابفروشانی که تخصصشان فروش کتابهای شرقشناسی است از مجموعههای ارزشمند این گنجینه در شمارست و برای مطالعات کتابشناسی وسیلهای اولی و بسیار قابل استفاده است. مانند دورۀ کامل فهرست کتابفروشی «اَد اورینتم» که مؤسسهای از میان رفته است و در دورۀ فعالیت خود مهمترین مرکز خرید و فروش کتابهای شرقشناسی بود. همچنین کاتالگهای لوزاک و بریل و هاراسوویتز از ذخایر این گنجینه است که به آسانی در کتابخانههای ایران دستیاب نمیشود. درین قسمت پنجاه تائی از کاتالگهای چاپی نفیس نسخههای خطی و آثار عتیقۀ ایرانی وجود دارد که مؤسسۀ معروف ساتبی (لندن) به چاپ رسانیده بوده است.
۴) کتابهای نایاب، کمیاب، گرانیاب و دیریاب، مانند نقطهًْ الکاف (چاپ اصلی)، اسرارالتوحید (چاپ روسیه)، الابنیهًْ عن حقایق الادویهًْ (چاپ عکسی)، تمثیلات آخوندزاده (چاپ اصلی) که هم کمیاب است و هم به مناسبت الصاق دو یادداشت خط آخوندزاده بدان ارزش خاص دارد و این یادداشتها یادآور اهدای کتاب به فرهاد میرزا معتمدالدوله است، مردم گریز (حبیب اصفهانی)، منشئات فریدون بیگ، دیوان امیرشاهی (چاپ عکسی)، لغات شاهنامۀ ولف چاپ اصلی با جلد ممتاز، و دویست جلدی دیگر ازین گونه مطبوعهها.
۵) حدود یکصد و پنجاه جلد چاپ سنگی درین مجموعه هست. تعدادی از آنها دارای تصویر میباشد.
۶) مقداری عکس نسخ خطی و حلقههای میکروفیلم از نسخههای خطی (مانند مختصر مفید – ترجمۀ آثارالبلاد – شاهنامه نسخههای ژاپون – سفرنامۀ استرآباد – سفرنامۀ ادیبالملک – منافع حیوان -سفرنامۀ بلوچستان – قصصالانبیاء – سفارتنامۀ خلیل شیرازی – تواریخ نسخۀ لیدن – تحفهًْالعراقین – مسالک و ممالک – مجملالتواریخ – غزوات تیمور – آثار و احیاء – جواهرنامه – ترجمۀ لاتینی گلستان – مرشد – و فیلمهای دیگر).
۷) کتابهای یادگاردار به خط مؤلفان آنها که در جای دیگر این مشروحه نام عدهای از آنها آورده شد. تهیۀ فهرست اهم آنها ضروری است.
۸) نقشههای جغرافیایی ایران (غیر از هشت قطعه نقشۀ قدیمی خارجی که قاب شده و متعلق به فرزندان من است و امانی است) در دو بسته.
۹) کتابها و مقالههای چاپ کردۀ خودم که در دو قفسۀ جداگانه نگاهداری میشود. این مجموعه وقف بر اولادم و احفاد آنان است و باید همیشه بطور جداگانه نگاهداری شود. ولی محل نگاهداری آنها در همین گنجینه است. علت این امر آن است که بر بسیاری از آنها یادداشتهای الحاقی و اصلاحی و توضیحی نوشتهام، برای آنکه در چاپهای بعدی مورد استفاده قرار گیرد. پس فرزندانم مراقبت خواهند داشت که در صورت تجدید طبع هر یک از کتابها، یادداشتهای این نسخهها در آن چاپها وارد شود. مجازند به اینکه نوشتهها را استخراج کنند.
جزوهها و مقالههای چاپی از نوشتههای خودم در هفده (فعلاً) قوطی مقوایی، گذاشته شده و در شمار بخش ردۀ نهم است و با آنها نگاهداری خواهد شد و همان شرائط را دارد.
د- امانات
۱) چهل و سه نسخۀ خطی (که صورت آنها جداگانه همراه است) به انضمام تعداد بیست دفتر سیاقی محاسبات تجارت و کسب خریداری شده از کرمان و یزد که جمعاً آنها را به مناسبت علاقهمندی فرزندانم به آنها دادهام و ملک آنهاست. بنابراین امیدوارم برای اینکه از پراکندگی محفوظ بماند و ازین گنجینه جدا نشود از فرزندانم با تقویم خبره خریداری شود. از جمله نسخۀ دیوان مرصع حافظ است که از مؤسسۀ هاراسووینز آلمان در سال ۱۳۵۷٫٫٫ خریداری کردهام. دیگر اوراق مصور جزوی از عجائبالمخلوقات مصور از عصر صفوی است. دیگر نسخۀ هزار حکایت است که دومین نسخۀ موجود از آن کتاب منثور فارسی است و در کابل آن را خریداری کردهام. همه آنها در گنجۀ آهنی سبز قرار دارد.
۲) حدود چهل مجلّد سفرنامۀ خارجی قدیمی که در اروپا خریداری کردهام و در گنجۀ سبز آهنی قرار دارد و حدود پانزده جلد کتابهای قدیمی خارجی مربوط به ایران را که نزد برادرم در پاریس است به فرزندانم بخشیدهام ولی چون میل دارم ازین مجموعه پراکنده نشود «مرکز» به تقویم خبره از آنها خریداری خواهد کرد.
۳) هشت قطعه نقشه ایران چاپ قدیمی اروپا درین گنجینه وجود دارد که به فرزندانم بخشیدهام ولی در خانۀ من است و امیدوارم آنها برای پراکنده نشدن جملگی را به «مرکز» بفروشند.
۴) آنچه عکسهای قدیمی (شاید هزار تا؟) و کارتپستالهای مربوط به ایران و تعداد زیادی عکس از ادبا و شعرای ایران درین مجموعه هست که به فرزندانم بخشیدهام ولی چون میتواند مورد استفادۀ «مرکز» قرار گیرد امیدوارم فرزندانم با «مرکز» به توافق برسند. توقع دارم فهرستی از آنها توسط «مرکز» انتشار داده شود که دیگران هم در آینده از آنها بهرهور شوند…
۵) تابلوهای حاوی باسمههای فرنگی و خطوط و نقاشی منصوبه در خانه و کتابهای هنری و لوکس تصویری که جدا از کتابخانه است و تعدادشان از سی نمیگذرد کلاً متعلق به فرزندانم است، مگر آنکه آنها به «مرکز» واگذار کنند.
هـ- اسناد و اوراق
۱) اوراق و نوشتهجات بازمانده از مرحوم سیدحسن تقیزاده که همسر آن مرحوم به من سپرده است حاوی نامههای شخصی و گزارشهای سیاسی است (در یک چمدان)، و نیز مسودۀ مقالات او که اغلب را به طبع رسانیدهام ولی اصول آنها را نگاه داشتهام (در یک کارتن) و ضرورت دارد به یادگار آن دانشی مرد که از بنیانگذاران رشتۀ ایرانشناسی است نگاهداری و تجلید شود. قسمتی هنوز چاپ نشده است و آنها جداگانه در یک جعبۀ فایل با عناوین گاه شماری – ساسانیان – مانی – عربستان… طبقهبندی شده است.
۲) چهار مجلّد خطی از یادداشتهای محمد قزوینی موسوم به مسائل پاریسیه که هنوز چاپ نکردهام. آنها را مرحوم سیدحسن تقیزاده به من داد. یک جلد از چهار جلد در حال حاضر نزد آقای علیمحمد هنرست برای استخراج و استنساخ مطالب تا نسبت به چاپ آنها اقدام بشود و میباید به من مسترد دارد.
۳) نامهها و اوراق و مقالات مرحوم پدرم دکتر محمود افشار که در جعبۀ فایل (شمارۀ یک) نگاهداری میشود…
۴) اوراق و اسناد مالی و دیوانی و ملکی میرزا عیسی وزیر که در ملکیت مرحوم عبدالـله انتظام بود و پس از وفات ایشان، آنها را خانم آن مرحوم به توسط دوستم علی غفاری (همشیره زادۀ انتظام) به من داد (یک کارتن).
۵) اوراق و گزارشهایی که مرحومان عبدالـله انتظام و حسنعلی معاون الدولۀ غفاری به من التفات کردهاند (در دو پاکت کوچک است)
۶) اوراق و نامههایی مربوط به مرحوم معاضدالسلطنه پیرنیا که توسط فرزندش مرحوم دکتر حسین پیرنیا به من داده شده (در دو پاکت).
۷) بیست و سه دفتر از تألیفات و یادداشتهای مرحوم علی محمد فراشبندی (براز جانی)به خط خود او که تحویل دادهام و اگر ورثۀ محترمشان رضایت به ماندن درین مجموعه نداشته باشند باید مسترد شود.
تبصره: من مقداری از اسنادی را که در اختیار داشتهام چاپ کردهام چه به صورت کتاب مستقل و چه به صورت مقاله. از مرکز دایرهالمعارف انتظار دارم مجموعۀ اسنادی را که پراکنده چاپ کردهام به نظم مناسب تدوین و در مجلداتی چاپ کنند که به آسانی در دسترس باشد و اگر مغایر هدفهای مرکزست به ناشری آزاد واگذار کنند. درین زمینه از فرزندم بابک افشار بخواهند که اقدام کند.
و – نوشتههای خودم و چاپشدنیهای نیمهکاره
۱) مقالات نیمه تمام در جزوهدانهای جدا جدا (نام هر یک بر روی آنها قید شده).
۲) اسناد چاپی و اعلامیهها و فوقالعادهها و رسالهها مربوط به عصر مشروطیت که به عنوان جلد دوم و سوم قبالۀ تاریخ در نظرست با کاوه بیات به چاپ رسانیده شود (در یک کارتن و دو پوشه). اگر به چاپ نرسانده باشم میباید چاپ شود. آقای بیات اختیار کامل دارد نسبت به چاپ آنها اقدام کند بدون قید و شرطی.
۳) یادداشتها و عکسهای مربوط به کتاب مفازه (بررسی ابنیه و آثار نائین، بیابانک، اردستان و زواره).
۴) فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ ملی اتریش (در دو دفتر و ضمائم عکسی آن).
۵) یزدنامه (یک کارتن).
۶) اوراق حروفچینی شدۀ جلدهای یازدهم و دوازدهم از مقالات تقیزاده.
۷) ریاضالفردوس که از روی نسخۀ یگانۀ آن مقداری تصحیح مقدماتی شده است.
۸) نامههای فروغالدوله که تصحیح مقدماتی شده است.
۹) خاطرات حسامالدوله که نیم بیشتر آن منظم شده است.
۱۰) مقامات بایزید بسطامی که با مرحوم دانشپژوه کار شده است.
۱۱) نزهۀالعقول که تصحیح مقدماتی شده است.
۱۲) انیسالخلوهًْ که مقداری تصحیح مقدماتی شده است.
۱۳) تاریخ شاهی کرمان که مقابله شده است.
۱۴) جواهرنامۀ نظامی که تصحیح شده است. و آقای محمد رسول دریاگشت در استنساخ آن به من کمک کرده است.
۱۵) کشاورزی ده بایی که تا اواخر متن تصحیح شده است.
۱۶) نامههای ناصرالحکماء که میباید استخراج شود.
۱۷) مقالات ایران زمین (در فایل شمارۀ ۲).
۱۸) یادداشتهای مشروطیت از علیمالسلطنه منشیباشی شیرازی که با کمک احمد شعبانی تهیه و تنظیم شده است.
۱۹) تبصرهًْالمسافرین که با محمدرسول دریاگشت تهیه میشود و عکس نسخه در حال حاضر نزد اوست.
۲۰) اسناد ظهیرالدوله (جلد دوم) حاوی تلگرافات و نامهها.
ز- برگههای پژوهشی
۱) برگههای فهرستنامۀ کتابشناسیهای ایران که برای چاپ دوم تهیه شده (با همکاری فرید قاسمی و محمد فرخزاد) و در یک جعبۀ چرمی و یک کارتن کشویی نگاهداری میشود.
۲) برگههای جلد دوم کتابشناسی فردوسی که به آقای علی میرانصاری دادهام که آمادهسازی کنند و باید اصول آنها به گنجینه برگردانیده شود[۱].
۳) برگههای سفرنامههای فارسی. (دو دسته بزرگ و کوچک).
۴) برگههای نام مدارس قدیمۀ ایران (یک جعبه).
۵) برگههای رجال تاریخی و ادبی یزد (دو جعبه).
۶) برگههای مباحث نسخهشناسی خطی (دو جعبه).
۷) برگههای اصطلاحات نسخههای خطی.
۸) برگههای کتابخانههای قدیم.
۹) یادداشتهای الفبائی (هفت جعبه).
۱۰) برگههای کتابشناسی خوزستان.
۱۱) برگههای مربوط به ترجمه در دورۀ قاجار.
۱۲) برگههای مربوط به کتابهای انتقادی، آزادی، تمدن فرنگی.
۱۳) برگههای لغات پیشهها که به تشویق و مخارج مرحوم مهندس ناصح ناطق گردآوری شد و کیفیات آن را در مقدمۀ واژهنامه یزدی گفتهام. این برگهها در داخل برگردان آهنی است و به امانت در ساختمان موقوفۀ دکتر محمود افشارست و از آنجا میباید منتقل شود [۲].
ح- نامههای دریافتی
در طول مدت پنجاه سال بیش، نامههای زیاد، دوستانه و کارانه، چه از ایرانیان و چه از ایرانشناسان خارجی و مؤسسات فرهنگی به من رسیده است. آنها را نگاهداری و طبقهبندی کردهام به این ترتیب:
۱) نامههای ایرانیان به ترتیب الفبایی (که فعلاً در شانزده کلاسور و دوازده بسته و جعبه نگاهداری میشود.) فهرستی از این افراد نوشتهام که در دو دفتر ثبت است و درخواست کردهام به همراه این مشروحه به چاپ برسد. تعداد آنها به ده پانزده هزار نامه بالغ میشود. تعداد ایرانیانی که نامه نوشتهاند به سرحد دو هزار نفر میرسد. بطور مثال از جمالزاده سیصد و شصت نامه درین مجموعه هست. بعضی از نامههای او چند ورق است. استفاده و چاپ این نامهها در صورتی که نویسندۀ نامه درگذشته باشد آزادست و اگر در قید حیات باشد باید برای چاپ از او کسب اجازه کرد.
۲) ایرانشناسان اروپایی و ژاپونی که به ترتیب الفبایی منظم شده است (متجاوز از چهارصد نفر.)
۳) ایرانشناسان مسلمان (افغانها، هندیها، ترکها و عربها) به ترتیب الفبایی منظم شده است (متجاوز از دویست نفر).
۴) مؤسسات خارجی (دانشگاهها، کتابخانهها، انتشاراتها).
۵) اوراق و احکام رسمی دانشگاهی خودم و دعوتنامههای شرکت در جلسات مختلف فرهنگی که برای مطالعۀ تاریخ فعالیتهای فرهنگی سالهای گذشته مفیدست.
این مجموعه برای تحقیق در احوال بسیاری از مردان فرهنگی معاصر منبع ارزشمند و حاوی اطلاعاتی در مسائل مربوط به ادب و تاریخ ایران است. بطور نمونه به نامههای سعید نفیسی، دکتر رضازادۀ شفق، حبیب یغمایی، امیرمهدی بدیع، اللهیار صالح، دکتر محسن صبا، فریتز مایر، ولادیمیر مینورسکی و دیگران نگاه شود که در مجلهها به چاپ رسانیدهام. تصور میکنم این مجموعه ارزشمندی فرهنگی دارد که مقداری منتخب از اهم آنها به چاپ برسد. امید است مؤسسه وسایل تدوین و نشر آنها را فراهم سازد و یا ناشری را برای آن بیابد. فرزندانم در چاپ آنها احق و مقدّم بر دیگران خواهند بود و هر مقدار از آنها را که بخواهند مرکز به آنها فتوکپی بیقید و شرط باید بدهد.
متفرقه
۱) صفحهها و نوارهای خاطرات سیدحسن تقیزاده.
۲) برگههای مربوط به فهرست مقالات فارسی جلدهای دوم تا ششم در پنج کارتن که برای چاپ در هم آن مورد استفاده خواهد بود. اگر ناشری بخواهد که شش مجلد را در همکرده به چاپ برساند میتواند ازین برگهها استفاده کند.
۳) کارت ویزیت اشخاص (یک جعبه) مانند کارتهای دکتر مصدق، اللهیار صالح، نجمالملک، تقیزاده، علیاصغر حکمت و رجال و ادبای دیگر.
۴) اصل نوشته و عکسهای کتاب یادگارهای یزد و بعضی از مؤلفات دیگر اینجانب که ضرورت به نگاهداری آنها بوده است.
۵) اصول اشعار و مقالات کسانی که برای چاپ به مجلۀ آینده فرستاده بودهاند ولی به چاپ نرسیده است (در سه یا چهار پوشۀ بزرگ).
۶) عکسهای برداشته شده توسط خودم از مناظر و اشخاص ـ آن مقدار از آنها را که فرزندانم بخواهند متعلق به آنهاست و در هر حالی حق دارند بردارند. بقیه چون جنبۀ فرهنگی، تاریخی و طبیعی دارد و میتواند مورد استفادۀ دیگران قرار گیرد از آن مرکز خواهد بود.
انتظار
۱) حفاظت کامل گنجینه و نگاهبانی همه جانبه مخصوصاً در موارد استفاده از موارد غیرکتابی.
۲) تهیۀ فهرست مجموعه و نشر قسمتهایی که ضرورت دارد عامه بر وجود آنها اطلاع حاصل کنند مانند رسالهها، عکسها، اسناد و نامههای اشخاص.
۳) پیدا کردن ناشر برای چاپ مجموعۀ مقالات من به گردآوری فرزندانم، مخصوصاً آنچه مربوط به اسناد، وفیات ادبا[۳]، رسالههای قدما که مباحث ادبی و تاریخی است. خوشبختانه فهرست موضوعی مقالات تا سال ۱۳۷۷ را فرزندانم جمعآوری و در لوسآنجلس طبع کردهاند و یک نسخه از آن ضمیمۀ این مشروحه است.
۴) محل کار و وسایل مرسوم در اختیار اینجانب قرار گیرد.
توضیح: کلیۀ نسخ مکرر تألیفات خودم و دورههای مجلۀ آینده و فرهنگ ایران زمین و راهنمای کتاب در هر کجا از خانه که باشد از اجزاء گنجینه پژوهشی نیست و کلاً متعلق به فرزندانم است. همچنین یک کارتن محتوای اوراق موقوفۀ پدرم که فعلاً در اطاق مهمانخانه است متعلق به موقوفۀ دکتر محمود افشارست و باید به طور رسمی به دفتر آنجا تحویل و اخذ رسید شود.
این مشروحه در پانزده صفحه که همه اوراقش را امضا کردهام تنظیم شد و در دوازده نسخه تکثیر شد و یک نسخه از آن همراه نامهای به عنوان مرکز دایرۀالمعارف بزرگ اسلامی تحویل شد که قبولی خود را نسبت به همه شرایط مندرج در آن اعلام فرمایند تا پس از آن نسخهای ازین مشروحه به افراد و مراکز ذیل داده شود (فرزندانم بابک و بهرام و کوشیار و آرش – آقایان دکتر ساسان افشار (برادرم) – کاوه بیات – کامران فانی – رئیس کتابخانۀ ملی ایران – سازمان اسناد ملی ایران). این نسخهها تماماً به امضای شخص اینجانب خواهد بود نه فتوکپی.
خدمتگذار فرهنگ ایران و ایرانشناسی
ایرج افشار
دانشمند محترم جناب آقای ایرج افشار
با عرض سلام به استحضار میرساند: از اینکه طبق نامۀ ۱۲/۸/۱۳۷۸ به انضمام پانزده صفحه مشروحۀ امضاء شده به همراه آن، مرکز دایرۀالمعارف بزرگ اسلامی را جایگاه مناسبی برای سپردن مجموعۀ اختصاصی خود، اعم از مجموعۀ کتب، اسناد و مکتوبات، عکسها، فیشها و… تشخیص دادهاید متشکرم.
این مجموعه بیانگر گوشهای از تلاشهای بیوقفۀ بیش از نیمقرن جناب عالی، جهت اعتلای فرهنگ و ادب ایرانی است. فرزانهای مثل شما ذخیرۀ گرانبهای ملی است که اثرات وجودیش برای قرنها دل همۀ ایران دوستان را روشن میسازد و دیگر آنکه مرکز همۀ شرایطی را که در نامه و در مشروحه، برای صیانت و استفاده از این مجموعه مرقوم فرمودهاید میپذیرد. با درود و سپاسگزاری.
کاظم موسوی بجنوردی
رئیس مرکز
[۱]) ایشان از راه لطف برگههای مقالات را از روی فهرست مقالات فارسی ردیف و الفبایی کردند و اصل آنها را به من برگردانیدهاند. کتابشناسی فردوسی اکنون در مؤسسۀ فهرستگان در دست آمادهسازی است.
[۲]) به مرکز دائره المعارف منتقل شده است و قسمت مربوط به اصفهان را در اختیار آقای محمدرضا محمدی گذاشتهام که تنظیم فرمایند.
[۳]) آقای محمود نیکویه این زحمت را کشیده و دفتری از آنها استنساخ فرموده است.