میراث مکتوب- ششم آبان برابر با هشتاد و ششمین سالگرد وقف کتابخانه و موزه ملی ملک یکی از بزرگترین مجموعه های وقفی و فرهنگی کشور است، این تاریخ را نمی توان نقطه پایان وقف مرحوم ملک دانست بلکه آغاز مجموعه موقوفات او است که از این تاریخ تا سه دهه بعد از آن مجموعه ای از هشت وقفنامه را می نگارد و با این هشت وقفنامه یک شبکه سازی سازمانی می کند. از این رو باید مجموعه وقفنامه های مرحوم ملک را با هم و در امتداد هم دید تا به نیت و سیر واقعی ایشان پی برد. مرحوم حاج حسین آقا ملک که فرزند ارشد محمدکاظم ملک التجار است در جوانی مأمور نگهداری و نظارت بر املاک پدر در خراسان می شود و به آن دیار سفر می کند.این سفر کاری و همجواری با آستان قدس رضوی سبب می شود تا با کتابخانه رضوی و داشته های استان قدس آشنا شود. در کنار این موضوع در یکی از سفرها با نسخه ای خطی از ابن یمین فریومدی مواجه و علاقه مند آثار خطی و تاریخی می شود و پس از آن شروع به گردآوری کتابخانه ای عظیم از نسخ خطی می کند و کتابخانه ای ارزشمند را می سازد و بعد از فوت پدرش کتابخانه را به تهران و خانه پدری خودش در بازار بین الحرمین منتقل می کند و در ششم آبان ۱۳۱۶ این کتابخانه ارزشمند را با خانه پدری اش و با نیت بهره برداری همه مردم ایران آن را وقف و یک مسیر خدمات رسانی را شروع می کند که تا پایان عمر صد و یک ساله ایشان در مرداد ۱۳۵۱ شمسی ادامه می یابد.
ایشان برای کتابخانه خود سازمان و پشتوانه ایجاد می کند که در وقفنامه های بعدی ایشان از سال ۱۳۲۵ تا سال ۱۳۴۸ شمسی به ایجاد این پشتوانه ها و سازمان پرداخته می شود. چنانکه همه دارایی ها، املاک و مزارعی که از پدرشان به ایشان به ارث رسیده بود را در خدمت این مجموعه فرهنگی و بیمارستان های وقفی خود در چناران قرار می دهد تا از درآمد آنها برای نگهداری، بهسازی و توسعه آنها استفاده شود چرا که ایشان آن گونه که در وقفنامه خود قید کرده است پیشرفت مردم ایران را در دو چیز می بیند؛ از یک سو “حفظ الصحه” که بیمارستان را با این هدف احداث می کند و از سوی دیگر« ترقی معارف » که برای آن کتابخانه خود را ایجاد می کند تا از آثار و میراث گردآمده در آن برای ترقی معارف یا به عبارت امروزی توسعه فرهنگی و رشد دانشی استفاده شود. در هرم وقفنامه های ملک در رأس هرم نیت واقف است که می توان همان نیات اجتماعی و خدمت رسانی را در نظر گرفت و در میانه نهادهای خدمت رسان یعنی کتابخانه و موزه و بیمارستان است که واسطه تحقق نیت واقف هستند و در پایین هرم رقبات وقف یعنی مزارع، املاک و سایر سرمایه هایی هستند که پشتوانه وقف محسوب می شوند. وی برای ترسیم این هرم و ایجاد سازمان، فصل های مرتبط را در وقفنامه های خود گنجانده است، از این رو فصل های تعریف موقوفه و حدود آن، نیت وقف، صیانت و نگهداری موقوفات، ضوابط و شرایط نگهداری، نحوه مصرف، ضوابط پشتیبانی و حتی برخورد با کارکنان متخلف و در نهایت نظارت و تولیت وقفیات همگی مواردی است که در وقفنامه های مرحوم ملک عیان است.
نکته مهم آن است که ایشان یک سیر تکوینی را در وقف خود طی کرده است. وقف کتابخانه در فرهنگ ایرانی سایقه دار است و ایشان هم به تأسی از سنت های پیشین این مسیر را طی می کند اما مرحوم ملک که در تمام عمر در پی یاد گرفتن و پیشرفت جامعه خود بوده است.
می خواهد در بستر روز حرکت کند و از ابزار روز بی بهره نبوده و حتی برای آشنایی و تهیه آنها کوشیده است. ایشان پس از مواجهه با نسخ خطی چنان که خود می گوید متوجه تاراج میراث های منقول تاریخی می شود و به دلیل درک ارزشمندی آنها شروع به گردآوری مجموعه هایی چون سکه واثر خوشنویسی، نگارگری و نقاشی و تمبر و سایر آثار هنری می کند و موزه ای را با همین آثار در محل خانه پدری خود یعنی در کنار کتابخانه به وجود می آورد تا هر دو مکمل هم باشند. در واقع در نگاه ایشان همه این آثار جدای از هم نبوده اند و به مثابه منابع مطالعاتی باید صیانت می شده اند تا هم در اختیار پژوهشگران قرار گیرند و هم نشانه افتخار ملی در برابر مراجعین داخلی و خارجی باشد. این گونه است که ایشان از کتابخانه شروع می کند و به موزه می رسد، با این نگاه که موزه ای به مثابه پدیده ای مدرن می تواند در خدمت بهره برداری از میراث های تاریخی و دانشی قرار گیرد و زمینه ای برای تحقق بهتر نیت او را فراهم کند.
ایشان در سالهای پایانی عمرشان متوجه می شود که نگاه های بسته و سنتی نمی تواند این فهم همنشینی و امتداد این نهادها را داشته باشد و به قول خودش شروع به سخن پراکنی هایی می کنند تا آثار غیرکتابی و موزه ای را خارج از وقفنامه ها تلقی کنند و به همین دلیل در سالهای پایانی عمر خود وقفنامه ای در تاریخ ۳۰/۱/۱۳۴۸ می نویسد و ضمن توضیح شرایط پیرامونی اقرار می کند که همه موجودی مجموعه ها جزو موقوفات است و همه ضوابط و شرایط مندرج در وقفنامه های پیشین بر این مجموعه ها نیز مترتب است.
بخش دیگر از توسعه گرایی موقوفات ملک مربوط به امکان توسعه مجموعه های تاریخی است که در بندی از وقفنامه های شرایطی را برای تهیه آثار جدید در نظر می گیرد تا مجموعه های کتابخانه و موزه بسته و محدود نماند و بتواند وظیفه گردآوری که از وظایف روزآمد کتابخانه و موزه ها است نیز انجام شود. در یکی از وقفنامه های دهه ۲۰ نیز زمینی در باغ ملی تهران را وقف می کند که بتواند جایی برای توسعه کتابخانه و موزه ملی ملک باشد و فضایی جدید و آن گونه که شایسته کتابخانه و موزه است و در جوار موزه و کتابخانه ملی ایران ایجاد شود که بعد از انقلاب این زمین وقفی از تصرف خارج می شود و در دهه ۶۰شمسی ساختمان جدید شروع به ساخت می شود و در نیمه دهه ۷۰ گشایش می یابد.
تحلیل وقفنامه های مرحوم ملک و سیری که در اندیشه و اقدامات او به مثابه بنیانگذار یکی از بزرگترین نهادهای فرهنگی و اجتماعی معاصر کشور وجود دارد می تواند مبنایی برای شناخت بسترهای رشد اجتماعی بر پایه های سنت های آن و بهره برداری روزآمد از سنت وقف باشد که جای توجه بیشتر را دارد .
رضا دبیرینژاد
منبع: روزنامه اطلاعات